#تجربه_اعضا 🌹 سلام برای خانمی که ۸ ساله ازدواج کرده و۴ساله شوهرش مشروب میخوره،خانواده ی شوهرم مشروب خوردن براشون عادیه متاسفانه،انگار آب میخورن،رو سفره مشروب میارن😳حتی نوشتن این حرفا مو به تنم سیخ میکنه وحالم بد میشه،من استخاره گرفتم واسه جدایی،صبر آمد واینکه به مرور مشکلت حل میشه،بخاطر همین امیدوار شدم،عزیزم قهرو دعوا راهکارش نیست،فقط کمی سر سنگین باش،یه روایت از امام صادق هست که اگر زنی از شوهرش در حال مستی تمکین کنه در گناهش،شريکه،پس اگر مست بود یا مشروب ميخورد،تمکین نميکردم،دلیلش رو هم ميگفتم،شوهرم که بچه خواست شرط کردم حداقل تا زمانیکه من باردار بشم مشروب نخوره چون مشروب تاثیر بد روی جنین ميزاره،شکرخدا به حرفم گوش کرد،عزیزم باهاش حرف بزن بگو دوست دارم بهترین پدر برای بچمون باشی،وقتی مشروب نميخوره واسه رابطه پیش قدم شو،ازش تشکر کن،بیشتر بهش محبت کن وقربون صدقش برو،خوشحاليتو نشون بده،توکلت به خدا باشه،من تا حد زیادی موفق شدم حتی بخاطر من تو جمع خانوادش مشروب نخورد گلم هیچ وقت بیخیال نشو،خداروشکر کن مثل اونا نيستي،هر کس یه مشکلی داره،مشکل ما این شماره،باید تلاش کنیم مشکل حل شه،نه اینکه مثل اونا بشيم من هرگز نمیخوام مثل خانواده ی شوهرم باشم،من دوست دارم نمازوقران بخونم،روزه بگیرم ودستور خدا رو انجام بدم،دوست ندارم بخاطر پول و لباس اجازه بدم شوهرم هر کاری بکنه،اون پدر بچه ی منه دوست دارم بهترین پدر باشه انشاالله میتونم شوهرم رو راضی کنم از خوردن مشروب توبه کنه،از خدا خواستم کمکم کنه وناامید نيستم شما هم دعوا نکن به خدا توکل کن،انشاءالله درست ميشه یا مثل من استخاره بگير یا حق ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#بخش_دوم مامانم با قابلمه برگشت و با دمپایی افتاد دنبال من..آخرشم یکیش به هدف خورد ولی دومی رو جاخالی دادم. بابامم که اومد قضیه رو براش گفت. بابام تا شب به کارم میخندید. از فرداش هر وعده به مادرم میگفت خانوم ببین قابلمه سر جاشه یا خونه همسایه ست؟!؟ به ظاهر میخندیدم ولی انقدر دلم پیش رویا گیر کرده بود که حاضر بودم هر دفعه مادر با دمپایی بیفته دنبالم ولی من واسه همسایه غذا ببرم... تقریبا یه هفته گذشت ..از سر جلسه آخرین امتحانم برمیگشتم که دیدم رویا با یه کاسه داره میره سمت خونه ما...کتابمو زدم زیر بغلم و با تموم سرعت دوییدم...نمیخواستم زنگ خونه رو بزنه..میخواستم خودم ازش ظرفشو بگیرم..ولی از شانس بدم انگار با دوییدنم ترسوندمش و کاسه آش از دستش افتاد جلو در خونمون...کاسه شکست.. من مات و مبهوت یه نگاهم به کاسه بود یه نگاهم به رویا...یهو با هول گفت ترسیدم..و با اخم نگام کرد..منم همونطور که تیکه های کاسه رو برمیداشتم گفتم ببخشید تو رو خدا...من همیشه تا خونه می دوئم...ببخشید کاسه تونم شکست.. تیکه ها رو از دستم کشید و روشو به قهر برگردوند و رفت...یه کم دیگه مامانش با یه کاسه دیگه اومد در خونمون و گفت ببخشید دخترم ظرف آش از دستش افتاده پیش خونتون...اینجا کثیف شد..بفرمایید آش نذری واسه تکمیل خونمونه... منم ظرفو گرفتم و اومدم تو. حتما خیلی از دستم عصبانی بود چون دوباره خودش آش نیاورد و داد مامانش..اون شب خوابم نبرد... منتظر بودم زودتر صبح بشه و من برم ظرفو پس بدم...انقدر صبر کردم پای پنجره تا ببینم خبری ازش هست یا نه..که دیدم یکی از همسایه ها ظرفشونو آورده بود پس بده و رویا اومد در رو باز کرد...اینو که دیدم مطمئن شدم و رفتم کاسه رو از مادرم گرفتم به بهونه ی اینکه دارم بیرون میرم ظرف همسایه ام پس میدم. توش دو تا شاخه نبات گذاشت و داد دستم. رفتم در خونشون . در زدم ولی از شانسم مامانش اومد جلو در..حالم گرفته شد. تشکر کردم و اومدم.. از اون روز گوشمو تیز میکردم ببینم مامانم توی صحبتایی که تو کوچه با همسایه ها دارن، از رویا اینا ام چیزی میگه یا نه..که فهمیدم سه تا خواهرن...دو تاشون ازدواج کردن و رویا الان تک فرزند محسوب میشه... من کارم شده بود جلو پنجره بشینم بلکه رویا از خونه بره بیرون... شیش ماه کارم همین بود..تا اینکه تصمیم گرفتم بهش بگم دوسش دارم.. سال کنکورم بود و باید فکرمو جم و جمور میکردم..ولی قبلش میخواستم با رویا حرف بزنم...مادرم میگفت دخترش دبیرستان نزدیک خونه ثبت نام کرده سال سوم...ینی فقط یه سال از من کوچیکتر بود..سعی کردم یه نامه بنویسم و جلو پنجره کشیک بدم تا بره بیرون... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#فال_روزانه ❤️💚 ‍ فروردین ممکنه در این هفته قهر و کدورتی براتون با همسر و یا شریک احساسیتون براتون پیش بیاد و اگه قهر پیش آمد تا۲وعده آشتی میکنید اردیبهشت دیدار های عاشقانه زیادی دارید امکان بیرون رفتن و حتی کادو گرفتن براتون دیده میشه تا سه وعده نزدیک خرداد در این هفته برای شمادیده میشه که شکاک شدین نسبت به شریک احساسیتون این شک و تردید بی مورد اون شما رو دوست داره تیر اگه در روابطتون کشمکش دارید شاید این رابطه به ثبات نرسه و اگه این طور شد ورود فرد جدید به زندگیتون روی یک ماه آینده دیده میشه زیاد پا فشاری نکنید مرداد برای دوستانی که تنها هستین و و یا تو کات پیشنهاد ازدواج روی سه وعده دیگه که از کیس قبلی خیلی بهتره قبول کنید شهریور شاید مجبور بشید روی دووعده دیگه به خواست خانواده و اطرافیانتون تن به ازدواج بدین که دوست ندارید اگه نمیخواید مخالفت کنید که جواب میده مهر دیدارروی یه وعده نزدیک و رفتن به سفر و یا جای دور از محل زندگیتون امکان اینکه در این سفر روابطتون محکم بشه هست فقط روابطتتون در حد دوستی نگه دارید آبان آشنای با شریک احساس جدید به واسط یه خانم براتون دیده میشه که این رابطه به صورت رسمی میشه براتون روی یک وعده آذر به خاطر رابطه عاشقانه همش نگرانی و شبها گریه می‌کنی و قصد ازدواج داری براتون تا الان جور نشده نگران نباش که دو فصل و یا دو ماه راه براش باز میشه دی نیتت هر چه که هست تا۳وعده که می‌تونه سوم ماه آینده و یا سه هفته دیگه باشه روز چهارشنبه و یا ساعت چهار باشه حاجت روایی برات هست بهمن براتون معجزه دیده میشه از یه چالشی که توش بودید و روحتو خسته کرده تا ۵روز دیگه براتون این موضوع هم حل میشه اسفند میگه روی نیت عشقیت فعلا صبر افتاده ممکن حتی مجبور بشی یه فصل دیگه هم صبر کنی ولی راه برات باز میشه و اگه تنهایی هم ورود عشق جدید تا وعده گفته شده برات انجام میشه روی 3وعده دور ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#دردو_دل_اعضا ❣ #پرسش سلام من ی دختر ۱۵ سالم ک از وقتی کوچیک بودم تا الان ک ۱۵ سالمه هر جا میشینم این حرفارو می‌شنوم ک واقعا عصبی میشم ولی ب روم نمیارم من ی داداش دارم ک الان سربازه و ی دختر عموم دارم ک همسنیم و ی پسر عموک باز هم سربازه از وقتی کوچیک بودیم منو دختر عموم هی بزرگترا میگفتن تو یعنی من برا پسرعموم هستم ک الان سربازه و خواهر همین پسر عموم هم مال داداشمه‌. وقتی کوچیک بودم نارحت میشدم چون من علاقه‌ی خاصی ب پسر عموم نداشتم و اونو فقط ب عنوان ی پسر عمو میدونستم و خواهر پسرعموم و داداشم هم‌دیگر رو دوس دارن یعنی راضی ب این وصلت هستن ولی من راضی نیستم هر چی هم میگم باز حرف خودشونو میزنن،پسرعموم تو بازار کار میکنی ی وقتایی ماهی میفروشه ی وقتایی هم خوراکی و اینجور چیزا ولی مشکل بزرگی ک داره این ک معتاده ولی این پسر آنقدر ساکت و فقیره ک هر کی میبینه میگه گنا داره چرا نمی خوایش ،چن نفر هم ب بابام گفتن ک پسر برادرتو دیدیم ک فلان چیزو میکشه،بش بگو نکشه و جوون و از این حرفو خواهرش میگه اون تو رو دوس داره ولی من هرچی با خودم کلنجار رفتم نتونستم علاقه‌ی خاصی بهش داشته باشم الان ب داداشم گفته من ترک کردم الان خانوادم میگن ترک کرده دیگ مشکلت چیه ولی اینم بگم بابام تحت هیچ شرایطی گف مجبورت نمیکنم و تصمیم خودتو بگیر ولی میترسم عموم هام بهش فشار بیارن و منم از رو ناچاری تن ب این ازدواج بدم، وقتی مامانش فهمید ک نمیخوامش چ حرفایی ک بم نزد،من دوس ندارم دلشو بشکونم و رفتار تندی باهاش داشته باشم چون پسر خوبیه فقط یکم رفتارش رفیقاش و همیم معتاد بودنش منو اذیت کرده،الان ک ترک کرده میترسم بهم فشار بیارن،من ب مامانم گفتم من کلا نمیخوامش چ ترک کنه چ نکنه از ی زاویه دیگ مامانم میگه پسر عموته و حالا ترک کرده خوبه ک ولی من مخالفم الان نمیدونم واقعا چ جوابی بدم از ی طرف درس دارم کلی بدبختی از ی طرف این قضیه ذهنمو خیلی مشغول کرده نمیدونم چ جوابی بدم من دوس ندارم وقتی بش بگم نمی‌خواتم دلش بشکنه یا آه ش منو دامنگیر کنه،ی چیز مهمی ک هست باباش میگ یعنی عموم ،میگ اگ ب من دختر میدید من دخترمو میدم اگ دختر نمی‌دید منم دخترمو ب پسرت نمیدونم از ی طرف داداشم و دختر عموم همدیگه رو دوس دارن ولی من نمیخوام قربانی اونو بشم من کلی واسه ایندم برنامه دارم دلم میخوات درسمو بخونم یا اگ شوهر کردم شوهرمو دوس داشته باشم متاسفانه پسر عموم اون آدمی نیس ک،من میخوام ،و واقعا موندم نمیدونم چیکار کنم لطفااا راهنماییم کنید ....پیشاپیش از راهنماییتون ممنونم...برا فرج امام زمان (ع)ی صلوات بفرستید ایدی ادمین🌱👇🏻 @baharakjan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#نکته_ی_روز 🌱 کودکان در چه سنی از چه چیزی می ترسند؟ 🔸️0-6 ماهگی ؛ از دست دادن حمایت بدنی . صدای بلند 🔸️7-12 ماهگی ؛ غریبه ها. چیزهای ناگهانی،غیر منتظره و ترسناک 🔸️1 سالگی ؛ جدایی از والدین. آسیب دیدگی والدین.توالت رفتن. غریبه ها 🔸️2 سالگی ؛ جدایی از والدین.صدای بلند.حیوانات.اتاق تاریک. اشیاء و ماشین های بزرگ. تغییر در محیط شخصی 🔸️3 سالگی ؛ جدایی از والدین. حیوانات.تاریکی.ماسک ها 🔸️4 سالگی ؛ جدایی از والدین. حیوانات.تاریکی.صداها 🔸️5 سالگی ؛ جدایی از والدین.تاریکی. حیوانات.آدمهای بد.تاریکی.آسیب بدنی 🔸️6 سالگی ؛ جدایی از والدین.موجودات فوق طبیعی(مثل ارواح یا جادوگران).صدمات بدنی.رعد و برق.تنها خوابیدن و تنها ماندن در خانه 🔸️7-8 سالگی ؛ موجودات فوق طبیعی. تاریکی. احضار روح . تنها ماندن در خانه. آسیب بدنی 🔸️9-12 سالگی ؛ آزمون ها و امتحانات در مدرسه. عملکرد تحصیلی. آسیب بدنی. ظاهر جسمانی. رعد و برق. مرگ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#پاسخ_اعضا 💚 سلام برا اون خانومی که شوهرش مشروب می خوره و شماره اون یاروی که براشون مشروب میاره رو داره شماره اون اقا رو به پلیس بدید یا زمانی که مشروب رو خواس بیاره به پلیس زنگ بزنید 💕💕💕💕💕💕💕 سلام برای دختر۱۵ساله که بزرگترا تصمیم گرفتن با پسرعموش ازدواج کنه،عزیزم هنوز رسما کاری نکردن هر وقت رسمی آمدن،فقط بگو پسر عمو رو مثل برادر دوست دارم،حتی خودت دختر خوب واسش معرفی کن،قرار نیست شما فدای عشق و علاقه ی برادرت به دختر عموت بشی،همون بزرگترا از اول اشتباه کردن که اسم روتون گذاشتن 💕💕💕💕💕💕💕 دختر خانومی که خانوادشون اصرار دارن با پسر عموشون ازدواج کنه عزیزم یعنی چی که اهش دامنت رو بگیره؟ ی دختر تازمانی که ازدواج کنه ممکنه ۲۰ تا خواستگار داشته باشه حالا اگه زن بیستمی بشه اهه نوزده نفر قبلی پشتشه؟ این مزخرفات رو از ذهنت بریز بیرون خوبه خودت گفتی بابات پشتته نگران دختر عمو وداداشت هستی ولی نباید خودت رو فدای اونا کنی اگه دوستت داشتن انتظار نداشتن تو به خاطراونا خودت رو بدبخت کنی حالا فکر میکنی اگه زن پسر عموت بشی بهت میگن افرین یا ازت تشکر میکنن؟ نه جانم تو زندگی هم به هر مشکلی بر بخوری میگن خودت خواستی امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری 💕💕💕💕💕💕💕 سلام دختر خانمی که گفتن پسر عموش معتاد بوده و خواستگارشه، عزیزم الان سنت کمه بقیه میگن بچه اس راضیش میکنیم گولت میزنن. اگه میبینی نمیخوایش به هیچ عنوان راضی نشو یک کلام بگو نمیخوام. شما سنی نداری که. عموت هم میخواسته شما رو تحت فشار بذاره گفته باید دوطرفه باشه. ولی اگه به این ازدواج تن بدی و داداشت و دختر عموت هم با هم ازدواج کنن دیگه اگه بعدش دوباره پسر عموت معتاد بشه یا هر مشکل و بدبختی داشته باشی به هیچ وجه نمیذارن جدا بشی چون میگن زندگی اونا هم به هم میخوره. هیچ وقت زندگیت مال خودت نیست. اونا میرن دنبال خوشبختی تو هم یکی رو که از اول نمیخواستی باید یه عمر تحمل کنی. اصلا به این چیزا که دلشو نشکنم و ... فکر نکن هیچ بی احترامی یا حرف بدی نمیخوای بزنی داری درباره ی مهمترین بخش زندگیت تصمیم میگیری. نمیشه که هر کی آمد خواستگاری دختر جواب مثبت بده که دل نشکونه! اگه دخترشون داداشت رو میخواد میخوان بدن میخوان ندن به شما ربطی نداره یه عمر قربانی بشی اونا خودشون میخوان دخترشونو بدن چون دخترشون خودشم داداشت رو میخواد. اگه گفتن بگو من به زندگی کسی دخالت نمیکنم کسی هم به زندگی من کاری نداشته باشه. داداشمم هر چی صلاحش باشه میشه. بذار بدونن نمیتونن ازت نقطه ضعف بگیرن. همون طور که داداشت به خاطر تو از دختر عموت نمیگذره نباید هم انتظار داشته باشن تو به خاطر داداشت به زور ازدواج کنی. 💕💕💕💕💕💕💕 سلام دختر خانم 15 ساله که راضی به ازدواج با پسر عمو نیست دخترم به هیچ وجه با کسی که دوستش نداری ازدواج نکن به مسائل جانبی و حاشیه ای هم توجه نکن پدرت هم که آزادت گذاشته تصمیم بگیری این که اگر جواب رد بدی دل خواستگار یا مادرش می‌شکنه یا آهش دامنگیرت میشه یا عروسی داداشت به هم میخوره هیچکدام دلیل منطقی برای بدبخت کردن خودت نیست این رو هم بدون ترک کردن یه معتاد کاری بسیار سخت و در حد غیر ممکنه اکثر معتادایی که میگن ترک کردن یا دروغ میگن یا بعد از مدت کوتاهی دوباره شروع میکنن به افراد سالم اعتمادی نیست وای بحال معتادان خیلی سفت و محکم جواب رد بده و از هیچی نترس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#حرف_دل ❤️ 🌱 یه جوری زندگی کنید که دو سال دیگه حسرت این روزاتونو نخورید. لحظه‌هاتونو پوچ نکنید. مهمونی برید. برقصید و دیوونه بازی در بیارید. روی لبه‌های جدول راه برید و آواز بخونید. با دوستاتون توی خیابون زیر بارون دیوونه بازی در بیارید و بخندید. چیزایی عجیب و هیجان انگیز رو امتحان کنید. دنبال علایقتون برید. با ترساتون رو به رو بشید. خوشحال باشین و اطرافیانتون رو خوشحال کنید. بیخود حسرت رفتن کسی رو نخورید. یه جوری خوشحال باشید که انگار فردا وجود نداره .. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#پاسخ_اعضا 💚 سلام خانم گلی که شوهرش متاسفانه به مشروب مبتلاست عزیزم نمی دونم می تونی حرفمو درک کنی یا نه ولی مواد مخدر و مشروب هر دو اعتیاد اوره همسر شما وابستگی اعتیادگونه و بیمارگونه به مشروب داره تو گوگل سرچ کن نارانان یا النان گروههای خانواده النان (خانواده ی الکلی های گمنام )یا گروههای خانواده نارانان (خانواده معتادان گمنام ) ادرس جلسات حضوری هست نمی دونم کدوم شهر هستید وگرنه خودم ادرس بهتون می دادم یا اگر امکان رفتن به جلسات حضوری رو نداری توی اسکایپ ادرس جلسات ان لاینشون رو بدست بیارید و سعی کنید از کتابها و تجربیات خانواده هایی که گرفتار شخص الکلی یا معتادبودن استفاده کنید من می دونم حالا خیلیا از دید مذهبی با این قضیه برخورد می کنن و می گن غیر قابل تحمله و برو جدا شو شاید خودتم احساس می کنی ته خطه اما خیلی از ادما هستن که تو خانواده یه شخص الکلی یا معتاد دارن و تونستن با کلاسهای النان یا ناران و تجارب و کتابهایی که بهشون معرفی شده روحیه بگیرن و با مشکلشون کنار بیان و یا به فرد مقابلشون کمک کنن تا به زندگی عادی برگرده نگران نباشید غیر ممکن نیست فقط بجای حرص و جوش اول سعی کنید درک کنید که همسرتون رو بچشم یه بیمار نگاه کنید ایا با ادم بیمار با داد و دعوا برخورد می کنن یا با محبت؟؟ کتاب (به بازیهای احمقانه عادت داشتم سرگذشت نانسی )رو از گوگل سرچ کن و بخون خیلی بهت کمک می کنه یه کتاب کوچک ۲۰ صفحه ای ولی خیلی آموزنده برای کمک به شماست امیدوارم بتونی به ذهنت آرامش بدی و تصمیم عجولانه نگیری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#داستان_اشنایی 😍❣ من اهل جنوبم و ۲۵ سالمه وقتی هشت سالم بود ک دختر خالم به دنیا اومد حس حمایت شدیدی بهش داشتم از بچگی اما هر بار به جای مراقبت گند میزدم. یکبار از روی سرسره هلش دادم و افتاد زمین! یکبار هم از تاب پرت شد سرش شکست. خلاصه هر وقت با من بود، یک جای سالم روی بدنش باقی نمی موند؛ دخترخالم هم از حس حمایتی که نسبت بهش داشتم استفاده می کرد. خونه مادربزرگم يه انباری داشت پر از وسیله و شیشه ترشیجات به بهانه های مختلف من و میبرد ته انباری تا براش خوراکی بیارم آخرش هم جای اون کتک میخوردم. بعد از دوره بلوغ و جوانی کمتر میدیدمش. فکر میکردم عشقش از سرم افتاده؛ اما اینطور نبود. دختر پر شور و انرژی بود و صد البته راههای حرص دادن من رو بلد بود؛ به خاطر کارم که شهر دیگه بود هر دو ماه یکبار می اومدم به پدر مادرم سر بزنم. هر بار هم یک دورهمی کوچیک خانوادگی می گرفتن که دخترخالم هم اونجا بود. باعث میشد برای یک شب هم که شده از قالب جدی بودن بیام بیرون و کنارش بخندم. اصولا آدم جدی بودم بخاطر کار و محیط زندگی که داشتم. کم کم به بهانه های مختلف بحث زن و زندگی رو پیش می کشید و اسباب حرص خوردن من رو جور میکرد. عکس های دوست و آشنا رو نشونم میداد و با آب و تاب معرفیشون میکرد. بار آخر بهش گفتم چرا خودت رو برام جور نمیکنی؟ انتظار داشتم مثل دخترهای خجالتی لپاش گل بندازه و سرش رو بندازه پايين؛ اما خیلی جدی از کنارم بلند شد و گفت: نظرم در مورد مرد آینده ام با تو همخونی نداره! اولش از حرفی که زد آتیش گرفتم. مخصوصا برق نگاهش که از سر حرص خوردن من توی چشمهاش نشسته بود. با خونسردی ازش پرسیدم نظرت در مورد همسر آینده ات چیه؟ مثل همیشه جوابی داد که تا مغز استخونم سوخت. گفت دوست دارم همسر آینده ام خودش من و انتخاب کنه نه اینکه مثل تو، من براش زن پیدا کنم. جوابش باعث شد تصمیم جدی در رابطه باهاش بگیرم و دفعه بعد که میرم خونشون با لباس دامادی و گل شیرینی برم خواستگاريش. الان دو سال و یک ماهه با هم نامزدیم همچنان اگر کنارم باشه جای سالمی روی بدنش باقی نمیمونه دو بار تصادف کردیم ولی الحمدلله سالميم😁😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#پرسش_اعضا 🌸 سلام آبجی جان خواهش میکنم این پیام و بزارین تو کانال سلام اسمم مهری ۴۰سال بیشتر دارم خواهش میکنم از همگی برام دعا کنید ی مشکل بزرگی دارم چندساله میخوام حل بشه همه راه رفتم نشده الان دارم ازبین میرم دچار افسردگی بدی شدم دیگه بخدانمیکشم میگین دعای دیگران در حقت برآورده میشه توروخدادعام کنید کارم به جایی رسیده دیگران هم اذیت میکنم خواهش میکنم دعام کنید به این زودی زود حل بشه خستم داغونم بعضی وقتها تو فکر خودکشیم دعام کنید ان شاالله حاجت همتون به این زودی زود هرچی خیرتونه برآورده بشه دعای شما هم در حق من التماس دعا ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام ادمین عزیز خسته نباشید لطفاً میشه سوال من رو داخل کانال بگذارید؟ من یک دختر دبیرستانی هستم که قصد دارم در آینده در رشته گیاهان دارویی تحصیل کنم و میخواستم درباره بازار کارش بدونم و اینکه اگر کسی در این رشته تحصیل کرده و تجربه داره در این رشته ممنون میشم تجربشو در اختیارم بذاره 🙂 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام ی سوال داشتم خواهشا هرکسی میدونه راهنماییم کنه 🙏🥺 من به یکی از فامیل های خیلی نزدیکمون علاقه دارم ایشون هم گاهی اوقات رفتاری نشون میده که حس میکنم بهم علاقه دارن و گاهی هم جوری رفتار میکنن که من اصلا وجود ندارم رفتار هاش خیلی ضد و نقیض هم هستش این مسئله خیلی منو اذیت میکنه...میتونم بگم هشت سال هستش که بهش فکر میکنم و چهارساله که کاملا برام جدی شده نمیدونم چیکار کنم و اینکه اصلا راهی هستش برای فهمیدنش البته اینم بگم من ی اشتباه بزرگی انجام دادم و اونم اینه ک با وجود دختر بودن به ایشون پیام دادم و همین ک گفتم درباره احساسات هستش ایشون نزاشت چیزی بگم و گفت( بهتره چیزی نگی) و من نمیدونم با ایشون چجوری رفتار کنم و ایا واقعا راهی هست برای فهمیدن احساس فرد مقابلم ؟ ایدی ادمین🌱👇🏻 @baharakjan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

کی میدونه شاید یه نفر مارو یواشکی توی دلش دوست داره ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

روز بخیر 🌻🌞 #حدیث_عشق🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨ ⎾@ranjkeshideha ⏌ ••-••-••-••-••-••-••-••