#سیاست_های_شوهرداری
#پارت_دوم
۶. کمکم با شریک زندگیتان غریبه میشوید.
ممکن است کمکم دربارهی رابطهای که با عشقتان دارید احساس عدم امنیت داشته باشید. به همین دلیل، آدمهای دیگر برایتان جذابیت بیشتری پیدا میکنند. این را به عنوان نشانهای بدانید که داشتن رابطهی جنسی سالم در زندگی مهم است.
۷. عزت نفستان جریحهدار شدهاست.
ممکن است احساس کنید جذابیت کمتری دارید و بیشتر اندوهگین هستید. اعتقاد بر این است که مایع منی دارای ویژگی ضد افسردگی است. استفاده از کاندوم نیز میتواند همین واکنشهای منفی را داشته باشد
۸. احتمال ابتلا به سرطان پروستات در مردان افزایش مییابد.
موضوع فقط مربوط به سیستم ایمنی بدن نیست. دکتر هاکینمن میگوید، ریسک ابتلا به سرطان پروستات در مردان افزایش مییابد اگر به مدت طولانی رابطهی جنسی نداشته باشند. این موضوع تا حدی غیرمنصفانه به نظر میرسد. اگر به ارگاسم نرسید، میمیرید! از کائنات سپاسگزاریم!
۹. دیوارههای واژنتان ضعیفتر میشوند.
داشتن رابطهی جنسی میتواند به نوعی تمرین کگل باشد. بنابراین حتی اگر رابطهی جنسی ندارید، یادتان باشد که به طور روزانه تمرینات کگل را انجام بدهید. انجام این تمرین بسیار مهم است!
۱۰. ریسک ابتلا به بیماریهای مقاربتی مسری در شما کاهش مییابد.
همهی چیزهای بد، یک روی خوب نیز دارند. و جالب است که، دربارهی خطر ابتلا به بیماریهای مقاربتی نیز همینطور است. بیشتر این بیماریها در طول ۲۴ ساعت بعد از داشتن رابطهی جنسی رخ میدهند. نداشتن رابطهی جنسی احتمال عفونت را در شما به شدت کاهش میدهد.
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#یک_نکته_از_هزاران #پارت_اول داستان عجیب توسل به حضرت زهرا(س) در جلد هفتم گنجینه دانشمندان از مر
#یک_نکته_از_هزاران
#پارت_دوم
گفتم : خدا می فرماید : ((و ان احد من المشرکین استجارک فاجره …….)))، گفت : شما از مشرکین بدتر هستید! و خلاصه ، دیدم مشغول مذاکره درباره کیفیت قبل و کشتن من هستند ، به شیخ جابر گفتم : حالا که چنین است پس بگذار من دو رکعت نماز بخوانم . گفت بخوان .
گفتم : در اینجا ، با توطئهچینی شما برای قبل من ، حضور قلب ندارم . گفت : هر کجا می خواهی بخوان که راه فراری نیست!
آمدم در حیاط کوچک منزل ، و دو رکعت نماز استغاثه به حضرت زهرا صدیقه کبری خواندم و بعد از نماز و تسبیح به سجده رفتم و چهار صد و ده مرتبه ((یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی )) گفتم و التماس کردم که راضی نباشید من در این بلد غربت به دست دشمنان شما به وضع فجیع کشته شوم و اهل و عیالم در یزد چشم انتظارم بمانند .
در این حال روزنه امیدی به قلبم باز شد ، به فکرم رسید بالای بام منزل رفته خود را به کوچه بیندازم و به دست آنها کشته نشوم و شاید مولایم امیرالمومنین علی بن ابی طالب با دست یداللهی خود مرا بگیرد که مصدوم نشوم . پس فورا از پله ها بالا رفتم که نقشه خود را عملی کنم . به لب بام آمدم بامهای مکه اطرافش قریب یک متر حریم و دیواری دارد که مانع سقوط اطفال و افراد است . دیدم این بام اطرافش دیوار ندارد . شب مهتابی بود . نگاهی به اطراف انداختم ، دیدم گویا شهر مکه نیست ، زیرا مکه شهری کوهستانی بوده و اطرافش محصور به کوههای قبیس و حرا و نور است ولی اینجا فقط در جنوبش رشته کوهی نمایان است که شبیه به کوه طرز جان یزد است لب بام منزل آمدم که ببینم نواصب چه می کنند ؟ با کمال تعجب دیدم اینجا منزل خودم در یزد میباشد ! گفتم : عجب ! خواب می بینم ، من مکه بودم ، و اینجا یزد و خانه من است ! پس آهسته بچه ها و عیالم را که در اطاق بودند صدا زدم . آنها ترسیدند و به هم گفتند : صدای بابا می آید . عیالم به آنها می گفت: بابایتان مکه است چند ماه دیگر می آید .پس آرام آنها را صدا زدم و گفتم : نترسید من خودم هستم بیایید در بام را باز کنید بچه ها دویدند و در را باز کردند همه مات و مبهوت بودند .
گفتم : خدا را شکر نمایید که مرا به برکت توسل به حضرت فاطمه زهرا از کشته شدن نجات داد و به یک طرفت العین مرا از مکه به یزد آورد سپس مشروح جریان را برای آنها نقل کردم .
نماز استغاثه به حضرت بتول (ع)
پس از نقل این کرامت شگفت از حضرت فاطمه زهرا لازم دانستم دستور نماز حضرت فاطمه زهرا را در اینجا بیاورم تا علاقمندان نماز اولین شهیده و مظلومه عالم اسلام را در گرفتاریها بخوانند و ان شاءالله نتیجه بگیرند و نگارنده را نیز از دعای خیر فراموش ننمایند .
مرحوم محدث قمی می نویسد: روایت شده که هر گاه ترا حاجتی باشد به سوی حق تعالی و سینه ات از آن تنگ شده باشد پس دو رکعت نماز بگذار و چون سلام نماز گفتی سه مرتبه تکبیر بگو و تسبیح حضرت فاطمه بخوان ، پس به سجده برو و بگو صد مرتبه : ((یا مو لاتی یا فاطمه اغیثینی )) ، پس جانب راست رو را بر زمین گذار و همین را صد مرتبه بگو پس به سجده برو و همین را صد مرتبه بگو پس جانب چپ رو را بر زمین گذار و صد مرتبه بگو . پس باز به سجده برو و صد و ده مرتبه بگو و حاجت خود را یاد کن . به درستی که خداوند بر می آورد آن را ان شاءالله
#پایان
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#یک_نکته_از_هزاران #داستان_واقعی 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 من یه پرستار بخش سوختگی هستم یکی از پریشان ترین روز
#داستان_واقعی
#پارت_دوم
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
عرفان مرده باشه ولی خط مستقیم مانیتور بهم ثابت میکرد که این مرد تموم کرده ملافه رو کشیدن روش دستی رو شونم نشست دست دوستم بود بهم گفت آروم باش ما باید قوی باشیم اشکاتو پاک کن
ناخدا گاه دستمو کشیدم به صورتم رودی رو گونه هام جاری بود کی گریه کردم که نفهمیدم صورتمو پاک کردم به خودم نهیب زدم شاید اشتباه کردم رفتم پرونده پزشکی بیمار برداشتم اسمشو دیدم عرفان جوانمرد همون پسر خوشتیپ صاحب کار بابام اون روزهای شیرین نوجوانی وقتی من ۱۴ سالم بود و عرفان ۲۱ ساله عشق زیبایی تو دلمون جونه زد خیلی زود نامزد کردیم عرفان برای ادامه تحصیل رفت خارج کشور اون رفتن بود ک رفت روزای اول باهم صحبت میکردیم ولی کم کم عرفان سرد شد تو آلمان عاشق هم دانشگاهیش شد و ازدواج کرد وقتی بهم گفت باید نامزدی تموم کنیم ما باهم تفاهم نداریم قلبم هزار تیکه شد ولی بخدا من هیچوقت نفرینش نکردم حتی بعدها که سنم زیاد شد رسیدم به بیست سالگی بخشیدمش من هیچ عقده ای از گذشته نداشتم ولی ته ته قلبم هنوزم دوسش داشتم
تو پرونده پزشکی نوشته بود به خاطر انفجار تو خونه سوخته بودن هر سه نفر
بعد اون شب دو روز بعدش مادر خانواده هم به رحمت خدا رفت فقط دخترشون که از ناحیه پا دچار سوختگی شده بود زنده موند بعد مرخصی با مادر بزرگش رفت.....
#پایان
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 #داستان_کوتاه مزاحم #پارت_اول تو مغازه بابا نشسته بودم که یکی از رفیقام اومد مغاز
#داستان_کوتاه
مزاحم #پارت_دوم
گفتم چرا گوشیتو کلا خاموش نمی کنی
اینا بیخیالت بشن یا یه خط دیگه بگیری
گفت دانشجو است و با دوستاش و خانواده اش در ارتباط
نمیتونه گوشی کلا خاموش کنه
یا سیم کارت دیگه بگیره
و اینکه دوست نداره خانوادهاش خصوصاً پدر و برادرش بفهمن که مزاحم داره
خصوصاً در این مورد که خودش باعث شده شمارش بیافته دست مزاحم
نمیدونم چرا ازش خوشم اومد
گفتم سعی می کنم یواشکی شماره را از گوشی دوستام پاک کنم
و این صحبت شد باب آشنایی ما
از آن روز واقعاً سعی کردم شماره را از گوشی ممد و دوستای دیگه پاک کنم
گاهی بهش زنگ میزدم و به این بهانه باهاش صحبت میکردم
دختر خیلی خوبی بود
بالاخره شماره را از گوشی همه دوستان پاک کردم
ولی متاسفانه اونا شماره ها رو به دوستای دیگر شون هم داده بودن
یه روز ازش خواستم ببینمش
قبول نکرد گفت بهم اعتماد نداره و میترسه
بعد از کلی قسم خوردن بالاخره راضی شد و توی کافه قرار گذاشتیم
به دیدنش رفتم باورم نمیشد یک دختر با قد متوسط و بانمک و خوشگل بود
یک دل نه صد دل عاشقش شدم
ولی اون همچنان می ترسید و آدرس نمیداد
یه روز که باهاش قرار داشتم مادرم رو با خودم بردم
فرشته همش خجالت میکشید
بالاخره مادرم تونست آدرس رو ازش بگیره
با مامان و بابا به خواستگاری اش رفتیم
بابام آدم معتبری بود
کار داشتم خونه داشتم ماشین داشتم برای همین هم خانوادهاش زود قبولم کردن
فرشته بهم اعتماد کرده بود
بعد از عقد یک سیم کارت جدید براش گرفتم
با همه دوستام قطع رابطه کردم
اونا هرگز نفهمیدن فرشته همون دختری بود که مزاحمش میشدن
از انتخابم راضیم و خداروشکر می کنم که انتخاب درستی کردم ما خوشبختیم😊
#پایان
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#یک_دقیقه_مطالعه🍀🍀🍀
#یک_نکته_از_هزاران
#پارت_دوم
پدرم به دلیل عوارض ناشی از مصرف الکل ،
فوت نمود و در گورستان ظهیرالدوله دفن شد .
من ماندم و عزیز که دیگر خیلی پیرشده بود و از عهده کارهای منزل بر نمی آمد.
یک خانمی را استخدام کردم
من به استخدام وزارت علوم درآمدم
و سی سال در دانشگاه تهران تدریس کردم
و چهل سال هم طبابت کردم
عزیز شکوه که به رحمت خدا رفت
من به حدی تنها شدم که هیچ چیز خوشحالم نمیکرد.
مطب من پس از بازنشستگی در جوادیه بود
و اغلب زن هایی که بیماریهای مقاربتی داشتند به من مراجعه میکردند
منزل ما یک باغ بزرگ در سلطنت آباد بود
طبقه پایین را سی تا تخت خواب گذاشتم که شبها زنهایی می آمدند که اغلب بیمار هم بودند
چون من هرگز ازدواج نکردم
و تنها فرزند بودم
و از طرفی خانواده پدری ام که روحانی بودند
و نان ما را به دلیل نظامی بودن پدرم و بی حجابی و .... حرام میدانستند ،
هرگز با من رفت و آمد نمی کردند
تنهایی آنقدر به من فشار آورد که اوایل دهه ۷۰ منزلمان را وقف کردم
و اسمش را گذاشتم بنیادنیکوکاری دکتر مجتهدی
و یک میلیون دلار که همه دارایی من بود را به بنیاد دادم
و از ایران رفتم.
در ابتدا در بیمارستان به عنوان پروفسور ارشد مشغول بکار شدم
و وظیفه آموزش پزشکان متخصص که کورس انکولوژی را میگذراندند بعهده گرفتم
و عضو پیوسته دپارتمان سرطان شناسی فرانسه شدم
در سال ۲۰۰۰ از عهده تست های بدنی اتاق عمل بر نیامدم و از جراحی معاف شدم
و از آن تاریخ پرونده های مهم که بعضا تقاضای اتانازی
یا تشریح و یا اهدای عضو دارند را بررسی میکنم و عضو گروه ۷ نفره هستم
امروز که نگاهی به گذشته میکنم ، عمیقا خوشحالم که توانایی و
افتخار خدمت به انسانیت را داشته ام
و از صمیم قلب خوشحال میشوم که خانمی را معالجه کنم تا به آغوش خانواده اش برگردد.
و کودکان دوست داشتنی اش را بزرگ کند
امیدوارم هیچ کودکی چون من بی مادر بزرگ نشود
امروزدر پانسیون لاوارنیه که مخصوص اساتید بازنشسته سوربون است زندگی میکنم
و روزی یکی دو ساعت پرونده هایی که به من ارجاع میشود بررسی میکنم .
زندگی پر بار و با ارزشی داشتم
و دیگر هیچ آرزویی ندارم جز مرگی آرام و راحت
#پایان
* * * * * * * *
او اولین متخصص زنان و فوق تخصص سرطان های زنان بود.
عرض تسلیت به جامعه پزشکان
و تمام بانوان قدرتمند
و مستقل ایران زمین.
یادش گرامی
نامش تا ابد ماندگار.
کوچکترین کاری که میتوانیم برای این استاد گرامی وافتخار ایران زمین بکنیم
این مطلب را نشر دهیم
همه ملت بزرگوار
ایشان را بشناسند .
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#زندگی_پس_زندگی(داستان واقعی)
#ارسالی_اعضا
#پارت_دوم
بعدازچندروزمادرم مراصدازدوازمن خواست که بامن صحبت کندمن درخیالم چه ارزوهایی داشتم وآن روزکذایی تمام شادیم راگرفت تمام شوروشوقم راگرفت مادرم درموردخواستگاری بامن صحبت کردکه سن کمی هم نداشت ٣٠ سالش بودویکی ازاقوام مادرم بودمن چیزی نگفتم وبااخم ازانجادورشدم عصرمادرم بدون اجازه من جواب مثبت داده بودومرادرچاهی عمیق انداخته بودچاهی که نه توان بالاامدن داشتم نه توان نفس کشیدن فقط بایددران میماندم ودست وپامیزدم وسپس مرگم مرگ ارزوهایم حتمی بود
بعدازچندوقت که تکه رابریده بودن حالاداشتن میدوختن وقصدان راداشتن که برتن من بیندازند
خانواده دامادگفتندکه ماقصدداریم دختران رابه عقدپسرمان دربیاوریم دران مابین چه سرکوفت هایی که من دختر١٢ ساله شنیدم ودم نزدم تهمت دروغ نارواهرچه بودرابه من نسبت دادند
میگفتندمادروپدرت تورابه ماانداخته انددران دورا نامزدی چقدرحرف وحدیث که تحملش برای من سخت بود
دردوران نامزدی مادرم مرابه زوربه خانه ی پسربردوگفت به مادرش بگومن اورادوست دارم مگرمن زیربارمیرفتم به هیچ وجه نمیخواستم زندگیم به خطربیوفتدودرباتلاق فروروم ولی باکتک وزورمرابرد ازهمان روزبهانه گیری هایشان شروع شدهرروزیک بهانه جدیدوجورواجور
عقدانجام شدان هم باگریه های من
ازخدامیخواستم مرازودنجات دهد
بی محبتی های مادرشوهردخالت های بیجای او
ادامه دارد....
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#سیاست_های_شوهرداری
#پارت_دوم💐💐
7.اهمیت دادن به نوع پوشش و آرایش خود در خانه هنگام بودن همسر.
8.باید بدانید داشتن احساسات مختلف حق مردان است.
9.از زندگی خود لذت ببرید ، بدون آنکه خواسته های خودتان را در زندگی فراموش کنید.
10.همیشه در زندگی مشترک خود راستگو باشید تا از همسرتان نیز گفتار و رفتار صادقانه ببینید.
11. زن و مرد می توانند همواره برای تغییر در طول زندگی جایگاهی قایل شوند.
12. همیشه در زندگی مشترک گفتنی ها را بگویید و به زمان دیگری موکول نکنید.
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #قسمتی_از_زندگی_اعضا❤️🌺 سلام میخواستم خطاب به خانومی که اسم بچشون زینب هست بگم من هم ای
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#پارت_دوم
کسایی که پشت دراتاق دکتربودند میگفتند دکترخیلی دست خوبی داره خیلیا با یه ویزیت از دکتر بدونه دارو قبل اینکه بخواند آی وی اف کنند باردار شدند تو دلم گفتم خوش به حالشون چه حس خوبی دارند نوبتم رسید رفتم داخل دکترم بهم گفت وقتی قاعدگی اتفاق افتاد بیا تا واست دارو تجویزکنمو اومدم بیرون اون ماه فقط منتظر بودم دوباره برم پیش دکتر ولی هرچی صبرکردم قاعدگی اتفاق نیفتاد وگاهی لک میدیدم رفتم پیش دکترم باهاش درمیون گذاشتم اونم بهم گفت اول باید آزمایش بارداری بدی گفتم امکان نداره ولی اون اصرار به جواب آزمایش داشت با اصرار رفتم آزمایش دادم خودم هیچ امیدی نداشتم به شوهرم گفتم برو جواب آزمایش بگیر برم به دکترم نشون بدم وقتی شوهرم اومد ناراحت بود برگه جوابو دستم داد وگفت بگیر منفیه من فقط نگاهش میکردم یدفعه گفت الکی گفتم جواب مثبته گفتم دروغ میگی گفت نه بخدا خودم پرسیدم جواب مثبته وای خدا من باردار بودم! این خوشحالی ماچندروز بیشتر دووم نیوردمن بعد۳روز به خونریزی افتادمو بامادرم رفتم پیش دکترم وبایه آزمایش گفت که سقط شده دنیا روی سرم خراب شد تو تاکسی که نشستم تا خونه فقط اشک میریختم شوهرم که اومد دید دارم گریه میکنم اول دلداریم داد که طوری نیس بازم باردار میشم ولی بعد چند روز دوباره حرفاش شروع شد
روزها همینطوری میگذشت خونه مادرشوهرم اینا یه شهر دیگه بود بعدچندماه تصمیم گرفتیم بریم یه سری به خونواده شوهرم بزنیم یه هفته رفتیم پیششون وبرگشتیم وقتی برگشتیم من بازم گفتم این ماه ۲باره باید درمانوشروع کنم ولی دعاهام مستجاب شده بود بازم قاعدگی اتفاق نیفتاد تو دلم گفتم حالا یه بی بی چک بزنم ببینم چی میشه وای خدایا ۲خط افتاد من بازم باردار شدم تو آینه یه نگاهی به خودم باخوشحالی انداختمو دستمو روی شکمم گذاشتمو گفتم خدایا شکرت.اصلا طاقت نداشتم سریع زنگ زدم شوهرمو گفتم من باردارم ولی اون تو ذوقم زد و گفت نه ایندفعه هم مثله دفعه های قبله اشتباه میکنی ناراحت شدم وقطع کردم ولی شوهرمم طاقت نیورده بود وزود مرخصی گرفت اومد خونه زود رفتم درو براش باز کردم وبهش لبخند زدم واونم گفت مطمئنی من بی بی چک بهش نشون دادمو گفتم ببین این۲تاخط افتاده همون روز رفتیم آزمایش دادیم بله واقعا مثبت بود هر۲مون خیلی خوشحال بودیم وخداروشکر اوایل بارداری خوبی داشتم شوهرم خیلی دلش میخواست بچه اولمون پسر باشه وقتی برای غربالگری دوم رفتیم شوهرم دل تو دلش نبود وقتی گفت پسره خیلی ذوق کرد و همونجا سریع به خونوادش زنگ زدو خبر داد مادرشوهرم اینا پسر دوستند اونا هم خوشحال شدند وتبریک گفتند
ادامه در پست بعد👇👇
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#سیاست_های_شوهرداری
#پارت_دوم
۶. کمکم با شریک زندگیتان غریبه میشوید.
ممکن است کمکم دربارهی رابطهای که با عشقتان دارید احساس عدم امنیت داشته باشید. به همین دلیل، آدمهای دیگر برایتان جذابیت بیشتری پیدا میکنند. این را به عنوان نشانهای بدانید که داشتن رابطهی جنسی سالم در زندگی مهم است.
۷. عزت نفستان جریحهدار شدهاست.
ممکن است احساس کنید جذابیت کمتری دارید و بیشتر اندوهگین هستید. اعتقاد بر این است که مایع منی دارای ویژگی ضد افسردگی است. استفاده از کاندوم نیز میتواند همین واکنشهای منفی را داشته باشد
۸. احتمال ابتلا به سرطان پروستات در مردان افزایش مییابد.
موضوع فقط مربوط به سیستم ایمنی بدن نیست. دکتر هاکینمن میگوید، ریسک ابتلا به سرطان پروستات در مردان افزایش مییابد اگر به مدت طولانی رابطهی جنسی نداشته باشند. این موضوع تا حدی غیرمنصفانه به نظر میرسد. اگر به ارگاسم نرسید، میمیرید! از کائنات سپاسگزاریم!
۹. دیوارههای واژنتان ضعیفتر میشوند.
داشتن رابطهی جنسی میتواند به نوعی تمرین کگل باشد. بنابراین حتی اگر رابطهی جنسی ندارید، یادتان باشد که به طور روزانه تمرینات کگل را انجام بدهید. انجام این تمرین بسیار مهم است!
۱۰. ریسک ابتلا به بیماریهای مقاربتی مسری در شما کاهش مییابد.
همهی چیزهای بد، یک روی خوب نیز دارند. و جالب است که، دربارهی خطر ابتلا به بیماریهای مقاربتی نیز همینطور است. بیشتر این بیماریها در طول ۲۴ ساعت بعد از داشتن رابطهی جنسی رخ میدهند. نداشتن رابطهی جنسی احتمال عفونت را در شما به شدت کاهش میدهد.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#یک_نکته_از_هزاران
#پارت_دوم
گفتم : خدا می فرماید : ((و ان احد من المشرکین استجارک فاجره …….)))، گفت : شما از مشرکین بدتر هستید! و خلاصه ، دیدم مشغول مذاکره درباره کیفیت قبل و کشتن من هستند ، به شیخ جابر گفتم : حالا که چنین است پس بگذار من دو رکعت نماز بخوانم . گفت بخوان .
گفتم : در اینجا ، با توطئهچینی شما برای قبل من ، حضور قلب ندارم . گفت : هر کجا می خواهی بخوان که راه فراری نیست!
آمدم در حیاط کوچک منزل ، و دو رکعت نماز استغاثه به حضرت زهرا صدیقه کبری خواندم و بعد از نماز و تسبیح به سجده رفتم و چهار صد و ده مرتبه ((یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی )) گفتم و التماس کردم که راضی نباشید من در این بلد غربت به دست دشمنان شما به وضع فجیع کشته شوم و اهل و عیالم در یزد چشم انتظارم بمانند .
در این حال روزنه امیدی به قلبم باز شد ، به فکرم رسید بالای بام منزل رفته خود را به کوچه بیندازم و به دست آنها کشته نشوم و شاید مولایم امیرالمومنین علی بن ابی طالب با دست یداللهی خود مرا بگیرد که مصدوم نشوم . پس فورا از پله ها بالا رفتم که نقشه خود را عملی کنم . به لب بام آمدم بامهای مکه اطرافش قریب یک متر حریم و دیواری دارد که مانع سقوط اطفال و افراد است . دیدم این بام اطرافش دیوار ندارد . شب مهتابی بود . نگاهی به اطراف انداختم ، دیدم گویا شهر مکه نیست ، زیرا مکه شهری کوهستانی بوده و اطرافش محصور به کوههای قبیس و حرا و نور است ولی اینجا فقط در جنوبش رشته کوهی نمایان است که شبیه به کوه طرز جان یزد است لب بام منزل آمدم که ببینم نواصب چه می کنند ؟ با کمال تعجب دیدم اینجا منزل خودم در یزد میباشد ! گفتم : عجب ! خواب می بینم ، من مکه بودم ، و اینجا یزد و خانه من است ! پس آهسته بچه ها و عیالم را که در اطاق بودند صدا زدم . آنها ترسیدند و به هم گفتند : صدای بابا می آید . عیالم به آنها می گفت: بابایتان مکه است چند ماه دیگر می آید .پس آرام آنها را صدا زدم و گفتم : نترسید من خودم هستم بیایید در بام را باز کنید بچه ها دویدند و در را باز کردند همه مات و مبهوت بودند .
گفتم : خدا را شکر نمایید که مرا به برکت توسل به حضرت فاطمه زهرا از کشته شدن نجات داد و به یک طرفت العین مرا از مکه به یزد آورد سپس مشروح جریان را برای آنها نقل کردم .
نماز استغاثه به حضرت بتول (ع)
پس از نقل این کرامت شگفت از حضرت فاطمه زهرا لازم دانستم دستور نماز حضرت فاطمه زهرا را در اینجا بیاورم تا علاقمندان نماز اولین شهیده و مظلومه عالم اسلام را در گرفتاریها بخوانند و ان شاءالله نتیجه بگیرند و نگارنده را نیز از دعای خیر فراموش ننمایند .
مرحوم محدث قمی می نویسد: روایت شده که هر گاه ترا حاجتی باشد به سوی حق تعالی و سینه ات از آن تنگ شده باشد پس دو رکعت نماز بگذار و چون سلام نماز گفتی سه مرتبه تکبیر بگو و تسبیح حضرت فاطمه بخوان ، پس به سجده برو و بگو صد مرتبه : ((یا مو لاتی یا فاطمه اغیثینی )) ، پس جانب راست رو را بر زمین گذار و همین را صد مرتبه بگو پس به سجده برو و همین را صد مرتبه بگو پس جانب چپ رو را بر زمین گذار و صد مرتبه بگو . پس باز به سجده برو و صد و ده مرتبه بگو و حاجت خود را یاد کن . به درستی که خداوند بر می آورد آن را ان شاءالله
#پایان
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🌸🌱🌸
#پارت_دوم👇
اگه نیاره چی؟
اگه رنگش بره چی ؟
الان کارتم پیشم نیسو بعدا میگیریم و
شاید مدل جدیدتر آوردن و... هزار تا بهونه ک بیخیال بشه اما
گف من میگیرم و بعد تو پولشوبده
هرکاری کردم قبول نکرد ک من نگیرم خلاصه دستبندو سفارش دادیم و من با استرس و صلوات ب شوهرم گفتم ک ۳۵۰هزار تومن شده ...
وااای قیافه ی شوهرم مث چی از عصبانیت قرمز شد و شروع کرد ب حرفای رکیک زدن
هزار بار ب من گف تو گ و ه خوردی گرفتی و... هرچی از دهنش دراومد بهم گفت، گفت بااااید پولشو از بابات بگیری ،تو اومدی منو بیچاره کنی؟
منو بتیغی!؟
الان من موندم چیکار کنم ؟!🥺😖
ندارم پول دستبندو بدم
رومم نمیشه ب برادر یا پدرم بگم
دیشب تا صبح فک کردم ک چطوری این پولو جور کنم !
امشبم احتمالا همش فکر و خیال و کاسه ی چه کنم ،چ کنم !
از دیروز انگار یه سیب توی گلومه،بس بغض کردم و توی خلوت اشک ریختم
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸