eitaa logo
رستا
490 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
216 ویدیو
4 فایل
💠رَستــا روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 (حسینیه هنر اصفهان) ادمین: @f_sarajan کانال ما در بله: https://ble.ir/rasta_isfahan کانال ما در تلگرام: https://t.me/rasta_isfahan پیج ما در اینستاگرام:https://www.instagram.com/rasta.isf?igsh=emNzMGs2MjI0MWxu
مشاهده در ایتا
دانلود
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 شعارنویسی در مکه 🌿روایتی از بازاریان اصفهان 🗣 راوی: سیدرضا اعتصامی 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan
🔸استغفار «نگاهمان به استغفار این نباشد که مثلاً فقط برای گناهان شخصی و برای شستشوی دل خودمان استغفار کافی است؛ نه، استغفار در میدانهای ملّی، در میدانهای بزرگ اجتماعی کارکرد دارد، تأثیر دارد و ما را به توفیقات بزرگ می‌رساند.» امام خامنه‌ای، ۱۴۰۱/۰۱/۲۳ سالها پیش وقتی برای دوره «پرتو» طرح و برنامه می‌ریختیم، در هفته آموزشی معنویت، ذکر استغفار جزئی از مسیر تربیتی‌مان بود. اعضاء، هم ذکر را می‌گفتند، هم دریافتشان را روزانه یادداشت می‌کردند. یادم هست فاطمه‌سادات که خودش عضو تیم بود، آخر آن هفته، پنج شش برگه آپنج، دست‌نویس‌های مادر همسرش را آورد. مادر . عضو دوره ما نبودند ولی اهل معرفت بودند و هستند. آن جمله‌ها می‌شد ایده تابلوی نقاشی باشد یا یک داستان کوتاه. بعدها هر وقت به دوره پرتو فکر کردم و یادم آمد سالهای ۸۶ تا ۸۸ چطور جلوتر از زمانه خودمان بودیم می‌بینم همه آنها از سؤال و نیاز برمی‌آمد. خاصیت جوانی است که برای سؤالهایت هر چه تاریکی و سختی است به چنگ و دندان کنار می‌زنی. ما آن روزها می‌جنگیدیم. جنگ فقط با تیر و تفنگ نیست. ما با فکر و قلم و جسم و جانمان می‌جنگیدیم. جنگی که حتما هر روز صبح، هفتاد مرتبه استغفار، چاشنی سلاحمان می‌کردیم. آن‌روزها ذکر محبوبم استغفار بود. همین بود که در دوره هم این ذکر را پیشنهاد دادم به تیم و قبول افتاد. خلاصه، استغفار کنیم. برای امر مهمی که در پیش داریم. همین چند روز دیگر. پ.ن: برای همین است. اینکه روزانه، یک بار یا هفت بار یا هفتاد بار یا صد بار استغفار کنیم برای طلب خیرمان در انتخابات. 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan 🌐 @mastoooor
هدایت شده از انتشارات راه یار
🔴جستجوی ظرفیت‌های «ملی» و «جهانی» در تاریخ «محلی» ✍️ابوالحسن فیّاض انوش،عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان |نگاهی بر کتاب «تحصن»|خبرگزاری کتاب: آنچه با عنوان «تاریخ محلی» به عنوان یکی از گونه‌های تاریخ‌نگاری شناخته می‌شود به همان اندازه که یکی از گونه‌های پرطرفدار در میان محققان و خوانندگان آثار تاریخی است از وضوحِ مفهومیِ لازم برخوردار نیست... در روزگار ما وقتی از یک کتاب در رده‌بندیِ تاریخ محلی یاد می‌شود انتظار می‌رود محتوای آن کتاب به رخدادهایی اشاره داشته باشد که محل وقوع آنها یا تأثیرگذاری آنها محدود به یک روستا یا شهر، شهرستان و نهایتاً یک استان باشد و آنچه به فراتر از این محدوده‌های جغرافیایی مربوط می‌شود،جای خود را ذیل عنوان «تاریخ ملی» و نهایتاً «تاریخ جهانی» باز کند... کتاب «تحصن؛روایت مردمی از واقعه پنجم رمضان اصفهان»،از جمله کتاب‌هایی است که گرچه به لحاظ رده‌بندی در رده تاریخ‌های محلی قرار می‌گیرد اما در محدوده تنظیم رابطه خود با تاریخ ملی نیز نسبتاً موفق ظاهر می‌شود.در این کتاب قرار است با یکی از رخدادهای تاریخ «شهر اصفهان» آشنا شویم اما از رهگذر آن از درک تأثیر این رخداد در روند وقایع جاری «کشور ایران» و نحوه واکنش مقامات «کشوری» نسبت به یک رخداد «محلی» نیز بی‌بهره نمی‌مانیم. تحصن ده روزه جمعی از مردم شهر در منزل آیت‌الله سیدحسین خادمی زعیم حوزه علمیه اصفهان در تابستان۵۷ را باید از وقایع شتاب‌دهنده انقلاب در اصفهان و بلکه «ایران» دانست... 💢بیشتر: ibna.ir/news/514640 ♦️سفارش: raheyarpub.ir@raheyarpub
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔸 غدیرنوشت 🔸 🌿اعمال حج تمام شده. اینجا مسیر کاروان‌ها از هم جدا می‌شود. زیر آفتاب داغ در کنار چشمه‌ای به اسم غدیر خم پیامبر می‌گوید بایستند. نماز ظهر را که می‌خوانند برای پیامبر منبر می‌سازند، از جهاز شترها. پیامبر می‌ایستد خطبه می‌خواند. 🌿اعمال حج تمام شده. اینجا مسیر کاروان‌ها از هم جدا می‌شود. زیر آفتاب داغ بالای منبر، پیامبر از توحید می‌گوید. از بهشت و جهنم. از مرگ، از زنده شدن بعد از آن. این‌ها را بارها گفته است پیامبر برایشان. 🌿اعمال حج تمام شده. اینجا مسیر کاروان‌ها از هم جدا می‌شود. زیر آفتاب داغ، پیامبر بالای منبر ایستاده می‌گوید:" خدا به من خبر داده که مرگم نزدیک است." می‌پرسد:" مردم، من از خود شما به شما سزاوارتر نیستم؟" همه که حرفش را تایید می‌کنند دست علی را می‌گیرد بالا. می‌گوید:" هر کس من مولا و سرور او هستم بعد از من، این علی مولای اوست." 🌿اینجا مسیر کاروان‌ها از هم جدا می‌شود. پیامبر دست‌هایش را می‌برد بالا و دعا می‌کند:" خدایا! هر کس علی را دوست دارد، دوستش داشته باش، هر که با او دشمن است، تو هم دشمنش باش... ." 🌿حرف‌های پیامبر که تمام می‌شود هر کدام از مسیری می‌روند. 🌱رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🔸 روایت انتخابات🔸 ☘مرد شناسنامه‌اش را داد و منتظر ایستاد. مسئول دستگاه احراز هویت، کدملی مرد را وارد دستگاه کرد و گفت: شما رای دادید. مرد خندید و گفت: صبح، همین‌جا اومدم رای دادم. اگه دوست دارید تعداد رای‌ها بره بالا، دوباره هم میتونم رای بدم. مسئول دستگاه، لبخندی زد و شناسنامه را دودستی به مرد برگرداند. مرد شناسنامه خانمش را به مسئول احراز داد و گفت: خانمم را آوردم که رای بده. در کریدور باز شد و زن با قدمهای بلند و نفس‌نفس‌زنان وارد شد‌. با چشمهایش دنبال می‌گشت که کدام سمت برود که مسئول احراز هویت پرسید: شناسنامه مال شماست؟ زن کنار همسرش ایستاد و گفت: از صبح تا حالا میخواستم بیام ولی تازه تمیزکار رفت و خونه‌‌تکونی تمام شد. بدوبدو اومدم رای بدم. مسئول احرازهویت، شناسنامه را به منشی داد و منشی برگه رای را دودستی گرفت مقابل زن. زن که هنوز نفس‌هایش آرام نگرفته بود، رفت مقابل لیست اسامی کاندیداها و تندتند اسامی را نوشت. برگه رای را توی صندوق انداخت و گفت: دخترم هم میخواست بیاد ولی سرماخورده. ناظر شورای نگهبان جلو رفت و پرسید: چند سالشه؟ زن روسری‌اش را روی سرش صاف کرد و گفت: شش سال. ناظر بادکنکی از توی جیبش درآورد و به زن داد. گفت: بدید به دخترتون. ✍ صبا علوی 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan
☘ روایت کفایت 💫 الگوی حکمرانی دولت اسلامی 🚨 روایت ۱۰ ♨️ دُمل‌های چرکی فساد 🔸قاضی‌القُضات کسی است که فساد را خوب میشناسد و خوب بلد است فاسدها را از مَسند قدرت کنار بزند. ارز ترجیحی که سال 97 به میدان اقتصاد آمد، شد حاشیۀ امن برای بالا کشیدن بیت‌المال. رئیس‌ قوۀ قضائیه دیروز، حالا یکی از وظایفش شده بود رصد دستگاه اجرایی خودش. وقتی دید در واردات چای، شرکتی پشت پردۀ ارز ترجیحی، سه‌میلیون دلار به جیب زده، ایستاد پای کار و مدیران مربوط را حتی تا بالاترین سطوح برکنار کرد. فقط در هرمزگان، با تشکیل و رسیدگی به هزاروچهارصد پروندۀ قضایی، هزارودویست میلیارد تومان به بیت‌المال برگرداند. پولی که برگشت و هزینه شد برای آبادانی کشور. باید تاریک‌خانۀ صورت‌های مالی به روی چشم مردم روشن می‌شد. 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan 🌐 @revayate_kefayat
-474603774_1817313739.wav
25.99M
📻 رادیو روایتِ کفایت *♨️ پای کار ایستاد* - باید مصرف مدیریت بشود. - این جواب نمی‌دهد. این صرفه‌جویی‌ها، آب برای کشاورز نمی‌شود. باید از یک جایی آب را تأمین کنیم. - بچسبید به پروژۀ بهشت‌آباد. 🔸هرکسی چیزی می‌گفت. همه دغدغۀ آب اصفهان را داشتند. از دستگاه‌های امنیتی گرفته تا نیروهای دانشگاهی، وزیر نیرو و کشور، استاندار، معاون عمرانی و اجرایی‌اش. تقسیم کار شد. قرارگاه، مدیریت مصرف و بهره‌وری آب را برعهده گرفت. رئیس‌جمهور دستور تأمین آب از سمیرم را داد. پروژۀ انتقال آب هم کلید خورد. قرار شد آب از بندر سیریک در دریای عمان برود سیرجان و بعد اصفهان. خطی جدا از استان‌های دیگر. اتفاق نادری افتاد... 🎙راوی: حامد یزدیان ✍ ملیحه نقش‌زن 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan 🌐 @revayate_kefayat
هدایت شده از انتشارات راه یار
🔴تازه‌های انتشارات «راه یار» | 1 🔸آتش فتنه؛ آتش‌ زدن مسجد لولاگر به روایت شاهدان عینی(30خرداد1388) 🔹نهضت در یزد؛ دایره‌المعارف مصور تاریخ انقلاب اسلامی در یزد(1342-1357) 🔸دلارس؛ روایت یاری‌رسانی جهادگران سلامت به بیماران کرونایی در بوشهر 🔹تحصن؛ روایت مردمی از وقعه پنجم رمضان اصفهان(تابستان 1357) 🔸حسینیه پرتقالی‌ها؛ خاطرات شفاهی مردم ایران از مواجهه با کرونا 🔹مسجدُنا؛ روایتی مستند از یک مسجد دانشجویی متفاوت ⭕️سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 400هزار تومان): raheyarpub.ir @raheyar97 🔘 انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی ✅ @Raheyarpub
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔸 غدیرنوشت 🔸 🌿پیامبر دو انگشت سبابه‌اش را چسباند به هم و گفت: "درست مثل این دو تا انگشت، کتاب خدا و اهل‌بیت من هم از هم جدا نمی‌شوند تا کنار حوض کوثر. اگر با این دو تا باشید، گمراه نمی‌شوید." 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
هدایت شده از انتشارات راه یار
🔴تازه‌های انتشارات «راه یار» | 2 🔸اردیبهشت اتفاق افتاد؛ روایتی از زندگی روحانی مدافع حرم شهید مجید سلمانیان|فائزه طاووسی 🔹همسایه حیدر؛ شهید مدافع حرم محمدرضا حسینی‌مقدم به روایت خانواده و دوستان |فاطمه ملکی 🔸بابای موشک‌ها؛ برشی از زندگی شهید حسین طهرانی مقدم؛ پدر صنعت موشکی کشور به زبان کودکانه| فائضه غفارحدادی 🔹وقتی معلم شدم؛ برشی از زندگی دانشمند شهید مجید شهریاری به زبان کودکانه| نازنین صابری بهداد 🔸کاش مورچه بودم؛ داستانی کودکانه درباره مسئولیت‌پذیری | حمیده حسینا ⭕️سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 400هزار تومان): raheyarpub.ir @raheyar97 🔘 انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی ✅ @Raheyarpub
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔸 غدیرنوشت 🔸 🌿پیامبر، علی را فرستاده بود نجران تا مالیات جمع کند. وقتی از سفر برگشت، شنید پیامبر راهی مکه شده برای انجام حج. علی هم رفت مکه و احرام بست‌. 🌿گزارش سفرش را که به پیامبر داد، رسول خدا پرسید: به چه نیت محرم شدی؟ علی گفت: "وقتی احرام می‌بستم، گفتم:خدایا، به همان نیتی محرم می‌شوم که پیامبر احرام بست." حج آخر پیامبر بود؛ حجه‌الوداع 🌿از حجه‌الوداع که بازگشتند، پیامبر دست علی را برد بالا. تا جایی که زیر بغل‌هایشان دیده می‌شد. با صدای بلند گفت: "هرکه من ولی و سرپرستش هستم، بعد از من، علی ولی اوست." 🌿بعد نشست توی چادرش. علی هم در مقابلش. گفت گروه گروه بیایند بیعت کنند. گفت با علی دست بدهند و این مقام را به او تبریک بگویند. گفت علی را با لقب امیرالمومنین خطاب کنند. 🌿اول از همه، آنهایی آمدند برای بیعت، که دو ماه بعد دور هم جمع شدند برای تعیین جانشین پیامبر. هجدهم ذی الحجه بود؛ غدیرخم. 🌱رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
☘ روایت کفایت 💫 الگوی حکمرانی دولت اسلامی 🚨روایت ۱۱ 🔸دنیا می‌تواند این باشد «شاید چهارتا کشور اروپایی نخواستند با ما تعامل کنند، تمام دنیا که چهارتا کشور نیست.» دنیا می‌تواند کنیا باشد. کشوری معروف به سبز در خورشید. سرزمینی درست زیر خط استوا که حتی تابستان‌ها هم نم باران می‌زند و همیشه سبز است. سرزمینی با مساحت یک‌سوم ایران؛ اما با جمعیتی پنجاه میلیونی. نیمه‌های ‌شب 21تیرماه 1402، رئیس‌جمهور، ایران را به‌سمت نایروبی، پایتخت کشور کنیا ترک می‌کند. هوا روشن شده است که آقای رییسی و همراهانشان می‌رسند نایروبی‌. نایروبی یعنی آب‌های خنک‌. شهری که به کشتارهای خاموش بومیانش و شکار غیرمجاز حیوانات و انقراض آن‌ها توسط غربی‌ها شناخته می‌شود. سفر فشرده است. پنج سند و تفاهم‌نامه امضا می‌شود. در حوز‌های دامپزشکی، ارتباطات، فرهنگ، شیلات و آموزش فنی‌وحرفه‌ای. ادای احترام به جومو کنیاتا، اولین رئیس‌جمهور کنیا بعد از استقلال، کار بعدی آقای رئیسی است. باید مردم آفریقا بدانند ایران در مبارزه با هر نوع ستم چه سیاسی و چه اقتصادی از آن‌ها حمایت می‌‎کند. بازدید از خانۀ نوآوری و فن‌آوری شرکت‌های دانش‌بنیان ایرانی در آفریقا و نشست با تجار ایرانی و آفریقایی و صحبت دربارۀ راه‌اندازی خطوط کشتی‌رانی بین دو کشور، فعایت دیگری است که تا عصر ادامه می‌یابد. پلیکان، پهباد چندمنظورۀ کشاورزی و دُرنا پهباد نقشه‌برداری به کنیا پیشنهاد می‌شود تا مشخص شود قدرت ما فقط امنیتی و نظامی نیست و می‌تواند برای توسعه در جهان استفاده شود. هوا هنوز روشن است که آقای رئیسی و همراهانش کنیا را به‌سمت اوگاندا، کشور دیگر آفریقایی ترک می‌کنند. ✍ملیحه نقش‌زن 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan 🌐 @revayate_kefayat