eitaa logo
رستاخیز | محمدرضا سعادتی
298 دنبال‌کننده
303 عکس
219 ویدیو
29 فایل
محمدرضا سعادتی #طلبه_عصر_انقلاب_اسلامی گردآورنده کتابهای: ●آزادی یعنی آزادی ●پای درس خمینی مشهد ■علاقه مندی هایم: مطالعات مکتب امام (ره) اندیشه انقلاب فلسفه عرفان ادمین: @Mr_saadati14
مشاهده در ایتا
دانلود
(۵۴) 🌀 بنای حقیقت، بخاطر شجاع نبودن انسان ها فرو می ریزد... 🔻 : 🔹 گاهی بنای حقیقت، با شجاع نبودن انسان ها _به خصوص اگر دارای منزلت و مرتبه ای در جامعه باشند_ فرو می ریزد. به عبارت دیگر، گاهی حقی به خاطر شجاع نبودن یک انسان در اظهار نظرش، ناحق می شود و باطلی به کسوت حق در می آید. اینجا اگر شجاعت اخلاقی، شجاعت اجتماعی و شجاعت در عرصۀ زندگی _که بالاتر از شجاعت در میدان جنگ است_ وجود داشته باشد، چنین مسائلی پیش نمی آید. 🔸 ... همه مردم دنیا با پیغمبر مخالف بودند آن روز. آن دو قدرت امپراتوری بزرگی که در شرق و غرب عالم مشغول قدرتمندی و قدرت نمایی بودند، همه اینها مخالف بودند. «لا إله إلّا اللّه» پیغمبر نه فقط ابوجهل و ابولهب را و ابوسفیان را به تختۀ تابوت می کشید، قیصر و کسری را هم خاک نشین می کرد، همچنانی که کرد. دعوت اسلام و مقررات اسلامی نه فقط این بود که پولدارها و قدرتمندها و زورگوهای مکه و حجاز را آدم می کرد، همه زورگوهای عالم، همۀ قدرتمندان بیجا و تحمیلی جهان، همه آن کسانی که بدون استحقاق به رتبه ای نایل شده بودند، اینها را از آن رتبه و از آن مقام و از آن مال دستشان را کوتاه می کرد. 🔹...حالا این حرف را پیغمبر زده، مبعوث الهی، از طرف خدا برانگیخته شده، چه کسی حاضر است با پیغمبر هم صدایی کند؟ کدام مرد؟ کدام شیردل؟ کدام شجاع؟ شجاعت این است. امیرالمومونین می فهمید و می دانست و خطر را احساس می کرد...آنجایی که همه می ترسیدند او نمی ترسید. آنجایی که همه عاجز می ماندند دست قدرتمند او با قدرتمندی، خودش را نشان می داد و ضربت قاطع فرود می آورد. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش نهم: شجاعت؛ ص ۲۹۴ تا ۲۹۸ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۵۵) 🌀 بزرگ ترین شجاعت امیرالمؤمنین (علیه السلام) چه بود؟ 🔻 : 🔹 داستان ایمان آوردن امیرالمومنین (صلوات الله و سلامه علیه) در سنین نُه سالگی یا یازده سالگی یا سیزده سالگی به پیغمبر اکرم، این به نظر من بزرگ ترین شجاعت امیرالمومنین است. این است شجاعت، مگر کم است این شجاعت؟! شجاعت یعنی این: قدرتمندیِ روح در مقابله، در مواجهه با خطرات، این است. 🔸 اگر می گوییم علی اَشجَع از همه هست یعنی این، یعنی یک روزی یک حرفی را زد که دنیا آن حرف را رد می کرد، همۀ عالم با آن حرف به مخاصمه و مقابله برمی خاستند، اما اینها موجب نمی شد که او آن حرف را نزند، و شیعۀ امیرالمومنین عیناً باید اینطور باشد. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش نهم: شجاعت؛ ص ۲۹۸ 📌 پایان بخش نهم: ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۵۶) 📌 آغاز بخش دهم: 🌀 مروّت یعنی چه؟ 🔻 : 🔹 مروّت معنای تحت اللفظی اش است. 🔸 مفهوم مروّت در میان مردم از دیر زمان حتی قبل از اسلام و در همه اجتماعات یک معنای شایع و رایجی بوده. آقا مردِ مردانه فلان کار را کردم، فلان کس انصافاً در فلان قضیه جوانمردی کرد، فلان آدم در همه مسائل مردانگی به خرج می دهد، مردانگی از نظر مردم یک مفهوم شناخته شده ای هست که همان معنای مروّت است؛ همه هم مردانگی را دوست دارند. اگر بگویید که فلان کس مردِ مردانه است و در کارها مردانگی دارد، همه خوششان می آید از مردانگی؛ یک چیزی نیست که کسی بدش بیاید البته بسیاری ندارند و بعضی دارند. 🔹 حالا چرا این را مردانگی گفتند و آیا زن ها نمی توانند این صفت را داشته باشند؛ چون جوانمردی است، جوان زنی نگفتند! اینکه مردانگی گفتند زنانگی نگفتند آیا این اهانت به زن است؟ نه، یک ویژگی هایی در این مردانگی هست که غالباً این ویژگی ها از جنس مرد و از مردان ساخته است. در نشانه ها و ویژگی های مردانگی مثلاً یکی این است که انسان از ضُعَفا حمایت کند؛ یک آدم ضعیفی، یک مظلومی، یک بچه ای یک در راه مانده ای بروند از او حمایت کنند، خب این حمایت از جنس مرد بیشتر برمی آید تا از جنس زن؛ که زن به خاطر ویژگی های جسمی و عاطفی و روانی که دارد یک قدری این کارها برایش مشکل تر است. بنابراین در این مردانگی گفتن و زنانگی نگفتن یک اهانت و جسارتی به جنس زن نیست. حالتی که اسمش مروّت و مردانگی است عبارت است از مجموعه صفاتی که این صفت ها به حسب ترکیب جسمی و عاطفی و روانی در مرد، بیشتر از زن است. 🔸 البته در زن هم پاره ای از ویژگی ها وجود دارد که اگر مجموعه اینها یک نامی بخواهد پیدا کند باید اسمش باشد. مثلاً فرض کنید که عاطفه فراوان، مهربانی زیاد، دقتِ در کارها _مخصوصاً کارهایی که به ظاهر کوچک است، احیاناً خیلی اثرهای بزرگی دارد_ اگر بخواهند برای مجموعه این کارها اسمی بگذارند باید بگویند ، و صفت بسیار خوبی هم هست در منطقه خودش، در جای خودش بسیار صفت ممدوح و عالی [است]. فلان کس مثل یک مادر مثلاً از فلانی پذیرایی کرد؛ نمی گویند مثل یک پدر، پدر پذیرایی نمی کند، مثل یک زن مهربانی کرد؛ نمی گویند مثل یک مرد مهربانی کرد، خب صفت ممدوحی است. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش دهم: مُروّت؛ ص ۳۰۱ و ۳۰۲ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
🌀یکی از دشوارترین مبارزه های اسلام شناسان این بود که.../ نقش و چه بود؟/ شاید از همه‌ی این علمای بزرگ اسلام، روشن‌بین‌تر و کیّس‌تر در مفاهیم و معارف اسلامی و آمیخته‌تر از لحاظ روحی و فکری با روح و محتوای انقلابی اسلام بود... 🔻 : 🔸 آن روزها [سال ۱۳۳۷] هنوز مبارزه‌ی سیاسی قوی و عمیقی در حوزه نبود. و انقلاب و نهضت روحانیت هنوز شروع نشده بود، اما مبارزه‌ی برای گسترش فکر اسلامی و مبارزه برای پیدا کردن مفاهیم جدید در اسلام وجود داشت. مبارزه بود، این هم یک مبارزه بود. چون یک عده‌ای با همین هم مخالفت می‌کردند، چه در داخل حوزه‌ها و چه در بیرون از حوزه‌ها. 🔹واقعاً یکی از دشوارترین مبارزه‌ها همین بود که اسلام‌شناسان، آگاهان به معارف الهی و قرآنی گفتگو کنند تا آفاق جدید زندگی را، تا جهاد را، تا سیاست را، تا جامعه را، تا نظام اجتماعی را، تا انسان را و زندگی انسان را در قرآن و در اسلام پیدا کنند. و این چیزی بود که آن روز متخصصین فرهنگ دین و معرفت دینی به آن اهتمام زیادی نداشتند. 🔸یک عده‌ای تلاش می‌کردند و این افکار جدیدی را که در دنیای اسلام مطرح شده بود، آنها را یاد بگیرند و در قرآن جستجو کنند. و روایح زندگی‌بخش قرآنی را درک کنند. یک عده‌ای با این مخالفت می‌کردند، هم در بیرون از حوزه‌ها، آن درس هایی که با بیداری روحانیت و بیداری پرچمداران دین و فقه مخالف بودند، هم در داخل حوزه‌ها، آن کسانی که دیدگاه های وسیعی آنچنانکه شایسته‌ی معرفت اسلامی بود نداشتند. 🔹پیشروان این حرکت، همین عده‌ی معدودی بودند که اسم آنها در صدر سلسله‌ی شهدای انقلاب ما هم به صورت افتخارآمیزی ثبت و ضبط است. 🔸 البته علمای بزرگ اسلام و آگاهان از معارف عمیق اسلامی هیچ وقت غافل از معارف انسان‌ساز و جامعه‌ساز و جهان‌ساز اسلام نبودند. یعنی همان وقت ما در میان چهره‌های بزرگ، روشنفکرترین روحانیون را مشاهده می‌کنیم. هم مرحوم یک روحانی روشنفکر و آگاه بود، هم در میان مؤلفین و محققین مرحوم یک چهره‌ی آشنا به مسائل جدید اسلامی بود و آگاه از مفاهیم نو اسلامی بود. و شاید از همه‌ی اینها روشن‌بین‌تر و کیّس‌تر در مفاهیم و معارف اسلامی و آمیخته‌تر از لحاظ روحی و فکری با روح و محتوای انقلابی اسلام بود، که از دوران جوانی با نهضت اسلامی، با نهضت اجتماعی بر مبنای اسلامی خو گرفته بود، در این باره کتاب نوشته بود، برای این هدف والا تلاش کرده بود، برای تحقیق نظام حوزه با این هدف زحمت کشیده بود، و حتی ترکیب تمرکز ریاست حوزه به وسیله‌ی مرحوم آیت‌الله بروجردی را با دوستانشان داده بودند. اینها بود اما حقیقت این‌که جو و فضای عمومی حوزه اینجوری نبود. (۱۳۶۴/۰۹/۲۶) (ره) ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۵۷) 🌀 هنرمندی اسلام در اعتلای مفاهیم... 🔻 : 🔹 در روایاتی که درباره مروّت بنده نگاه کردم، اسلام یک هنرمندی بسیار جالبی به خرج داده. یکی از چیره دستی های اسلام در کار این انقلاب اجتماعی و فرهنگی و فکری و همه جانبه خود، یکی این است که بعضی از مفاهیم اجتماعی، از مفاهیم رایج و متداول اجتماعی را از اجتماع می گیرد، از اجتماع اخذ می کند و محتوای این مفهوم را، معنای این کلمه را عوض می کند و به صورت توصیه ای برمی گرداند به اجتماع؛ مروّت از این قبیل است. 🔸مروّت را یعنی مردانگی را همه خوششان می آید. اسلام می گوید بله، مردانگی بسیار صفت خوبی است؛ اما مردانگی در چیست؟ محتوای مردانگی را طبق بینش اسلامی و عمل اسلامی به کل عوض می کند. نه اینکه آن کارهایی که مرد و جوانمردهای عالَم می کردند بگوید این کارها بد است! نه، جوانمردی و مردانگی در طول تاریخ در همه این اعصاری که وجود داشته، در صورت چند صفت مشخص و ممتاز بود. 🔹 .. اسلام و ائمه اسلام همین صفات را به صورت شسته رُفته، جهت گیری شده، در کادر و در محدوده بینش و عمل اسلامی درآمده، جمع می کنند، اسمش را می گذارند مروّت، برمی گردانند به اجتماع. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش دهم: مُروّت؛ ص ۳۰۴ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
🌀 یادداشت مقام معظم رهبری بر ترجمه عربى وصیّت‌نامه حضرت امام خمینى(ره) 🖋 بسم الله الرّحمن الرّحیم خدا را سپاس می گوییم که و وجود این عبد صالح و این نفحه‌ الهى را به ملّت ما ارزانى داشت و با آن، نِعَم خود را بر ما تمام کرد. ده سال مجاورت این بازمانده‌ سلسله‌ اولیا و صلحا، در شمار عزیزترین مقاطع تاریخ ما است که در آن از و او که بر قلب مبارک او بود، بهره بردیم. و اینک او است که وجود او را در ذهن و عمل ما زنده می دارد و هدایت او را براى ما استمرار می بخشد. «فَسَلام ا‌للّه‌ علیه یَوم وُلد و یَوم قام و اقام شعبه و یوم ارتحل الى جوار ربّه و یوم یبعث حیّا». سیّدعلى خامنه‌اى (۱۳۶۸/۶/۱۸) (ره) (ره) ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۵۸) 🌀 مردانگی انسان کامل نمی شود تا اینکه... 🔻 : 🔹 «عَن أمير المُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلامُ: لا تَتِمُّ مُرُوَّةُ الرَّجُلِ» مردانگی انسان کامل نمی شود؛ آن مردها و جوانمردها اگر می خواهند مرد درست و حسابی باشند باید این چند کار را داشته باشند. چون مردانگی آنها کامل و تمام نمی شود، «حَتَّی» تا اینکه: 1⃣ «يَتَفَقَّهَ في ِدينِهِ» اولاً در دین خود تفقه کند، در دین خود آگاهی به دست بیاورد، آن هوشیاری ای که خاصّ قشر جوانمردان است، این هوشیاری را در راه دین صرف کند و به کار بیندازد. سعی کند از دین یک چیزی بفهمد، چشم و گوش بسته نماند، کر و کور از دنیا نرود. 2⃣ ...«و یَقتَصِدَ فی مَعیشَتِه» در زندگیشان میانه روی پیشه کنند. چون افرادی که جزوِ تیپ جوانمردها هستند غالباً ولخرجند؛ ...مردانگی به این نیست که بیخود پول ها را خرج کنی؛ مردانگی به این است که زندگی خودت را به طور متوسط، به صورتی که بگذرد اداره بکنی، اگر پول زیادی داری به جایش خرج کنی. 3⃣ ... «و یَصبرَ علی النّائبة اذا نَزَلَت به» نائبه یعنی پیشامدهای بسیار سخت؛ پیشامدهای بسی ناگوار. در مقابل این پیشمادهای ناگوار صبر کند، استقامت بورزد، خودش را نبازد، از بین نرود. 4⃣... «وَ يَصبِرَ عَلَى النّائِبَةِ إِذا نَزَلَت بِهِ وَ يَستَعذِبَ مَرارَةَ اِخوانِهِ» تلخی برادرانش را، آنچه که از برادرانش می چشد از تلخی ها، اینها برایش شیرین بیایند. برادران ولی! نه هر آدم کس و ناکسی! نه هر کسی که با تو همراه نیست و موافق نیست، تلخی او را به جان بپذیری، نه! آن کسی که برادر توست، آن کسی که در راه توست، آن کسی که هم بینش و هم اندیشِ با توست، اگر از او تلخی دیدی، شیرین بدان، گوارا به کامت بیاید این تلخی؛ اگر اینها را داشتی آن وقت مردی، اگر اینها را داشتی جوانمردی، دارای فتوتی. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش دهم: مُروّت؛ ص ۳۰۷ تا ۳۰۹ 📌 پایان بخش دهم: ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
🌀امام خمینی(ره) دستی که خدا از غیب، ظاهر کرد... 🔻 : 🔹واقعاً امام(ره) انسان عجیبی بود، اصلاً پیدایش و وجود این انسان با آن ابعاد، هیچ قابل تحلیل نیست جز اینکه بگوییم بود برای اینکه چرخشی در تاریخ و در حرکت قافله عظیم بشری بوجود آورد، دستی باید از غیب ظاهر می شد، خدای متعال این دست را ظاهر کرد. (۱۳۶۹/۰۳/۰۱) (ره) (ره) ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۵۹) 📌 آغاز بخش ضمائم: 🌀 آیا راستگویی و امانت داری فقط یعنی دروغ نگوید و پولی که به امانت نزد اوست را بازگرداند و حرفی که به امانت به او گفته شده را جایی نگوید؟ 🔻 : 🔹درباره راستی و امانت داری چند بحث بلکه می توان گفت چند گونه بحث وجود دارد. اولاً این مسئله مطرح است که راستی و امانت داری یعنی چه؟ از راستی و امانت داری ما یک مفهومی در ذهن داریم که ای بسا با مفهوم واقعی اسلامی آن صددرصد منطبق نباشد یعنی هشتاد درصد هفتاد درصد منطبق باشد. ما کسی را راستگو و راستین و امانتدار می دانیم که دارای یک ویژگی هایی باشد، در حالی که شاید در شرع اسلام و در قاموس مکتب مقدس ،اسلام یک ویژگی های دیگری هم برای امانت دار بودن و راستین بودن و راستگو بودن وجود داشته باشد. 🔸شما وقتی که پای منبر یا در کتاب می شنوید یا می خوانید که باید راستگو و امانت دار بود، غالباً غیر از این مطلبی که عرض کردم چیزی به نظرتان نمی رسد. راست گو باشد انسان یعنی دروغ حرف نزند دیگر، در حرف هایی که با مردم دارد در معاشرت هایش با دوستان با نزدیکان با مردم کوچه و بازار با دکان دار با مشتری دروغ نگوید از راست گویی، همین به نظر ما می رسد و بس. 🔹از امانت داری هم این به نظر ما می آید که اگر کسی یک چیزی دست ما سپرد، آن را سالم به او تحویل بدهیم؛ پولی به ما داد پولش را برگردانیم؛ طلبی از ما داشت، طلبش را به او در وقت معین و موعد مقرر رد کنیم. یا فرض بفرمایید که سخنی به ما گفت _این حد بالایش است از نظر مردم_ سخنی به ما گفت و گفت این را به کسی نگویید این را من امانت گذاشتم به نظر ما از امانت داری همین می آید که این حرف را به کسی نقل نکنیم و جایی بازگو ننماییم، راستگویی و امانت داری به نظر نوع مردم همین هاست در حالی که در شرع مقدس اسلام و برطبق آنچه که از روایات استفاده می کنیم، دامنه راست گویی و امانت داری از این حرف ها وسیع تر است. وقتی که انسان معنای راست گویی را می فهمد، می فهمد که راستگویی چرا است، چرا است. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش ضمائم: راستی و امانت داری؛ ص ۳۲۱ و ۳۲۲ 📌 نکته: در بریده های بعدی کتاب که به تدریج در کانال بارگزاری خواهد شد، دایره وسیع راستگویی و امانت داری تبیین می شود. ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۶۰) 🌀 چرا اسلام در شناخت انسان ها می گوید به نماز و روزه آن ها نگاه نکنید بلکه به راست گویی و امانت داری شان نگاه کنید؟ 🔻 : 🔹 «قالَ أَبو عَبدِاللهِ عَلَيْهِ السَّلامُ» امام صادق فرمود: «لا تنظروا» منگرید، نگاه نكنيد، «إلى طولِ رُكوعِ الرَّجُلِ وَ سُجودِهِ» به طول رکوع و سجود یک انسان؛ رکوع طولانی، سجود طولانی، به اینها نگاه نکنید. «فَإِنَّ ذلِكَ شَيْءٌ اعتادَهُ» این یک چیزی است که به آن عادت کرده، عادت است، عادت ارزشی ندارد. «فَلَو تَرَكَهُ اسْتَوحَشَ لِذلِكَ» اگر این رکوع و سجود طولانی را انجام ندهد یک چیزی گم کرده گویی، وحشت زده است، ناراحت است، این مهم نیست «وَ لَكِنِ انظُروا» ولی بنگرید «إلى صِدقِ حَديثِهِ وَ اداءِ آمانَتِهِ» به راست گفتاریش و امانت داریش. 🔸خب یک سؤال ممکن است شما بکنید که آیا صدق حدیث و ادای امانت از یقین بالاتر است؟ از صبر برای مؤمن بالاتر است؟ از نمازی که رکن و اصل دین است بالاتر است؟ چرا دربارۀ صدق حدیث و ادای امانت این طور امام (علیه السلام) حرف میزند؟ مگر این بالاتر از صفات دیگر است؟ نه؛ صحبتِ بالاتر بودن و پایین تر بودن نیست. کدام صفت بالاتر است، کدام صفت پایین تر است آن به عهده امام (علیه السلام) است که معین و مشخص کند. اگر برویم نگاه کنیم در روایات، ممکن است یک چیزهایی پیدا کنیم و به دست بیاوریم، مسئله سر این نیست. 🔹 مسئله این است که مردم همیشه در شناخت هایی که دارند، دو جورند. دو نوع آدم داریم در شناخت افراد و شناخت افکار و شناخت راه ها و شناخت جهت ها؛ دو جور انسان داریم، دو جور قضاوت داریم. 🔸 یک قضاوت، قضاوت سطحی است. آدم سطحی که تعمق و تدبر نمی کند در قضاوت هایش در نظر دادن هایش در دل بستن هایش، در دل بریدن هایش، در دوستی هایش، در دشمنی هایش، این یک جور درباره مسائل قضاوت می کند. این آدم ها اگر بخواهند بفهمند کسی مؤمن است نگاه می کنند چه کسی نماز زیادتر می خواند، چه کسی روزه بیشتر می گیرد، چه کسی سر به سجده بیشتر می گذارد، چه کسی آثار عبادت زیادتر در سیمایش نمایان است. دربارۀ افراد این طوری قضاوت می کنند. 🔹 اسلام می آید این معیار را از ما می گیرد... معیار دیگری لازم است بگیر... با این قطب نمای درست جهت گیری کن. چیزی است که همه هم می فهمند همه هم می توانند بشناسند امانت داری افراد را همه می توانند بفهمند، امانت دار هست یا نیست، با یک امتحان معلوم می شود. راست گویی افراد را همه می توانند تجربه کنند با یک امتحان معلوم می شود. معیارها را اسلام عوض می کند. 🔸بنابراین این دو صفت، این دو عمل [نماز و روزه]، اهمیتشان به جای خود محفوظ هست منتها نشانه قرار نمی گیرد، نمی تواند دلیل خوبیِ کسی باشد. برای خاطر اینکه نماز را دو جور می شود خواند؛ نماز با اخلاص نماز باحال نماز با توجه و نماز بی اخلاص، نماز بی حال، نماز بی توجه، نماز از روی ریا؛ لذاست که از نماز خواندن _که شما نمی فهمید هم که آیا این آدم حضور قلب دارد یا ندارد_ نمی شود فهمید که این آدم، آدم خوبی است. و همچنین روزه گرفتن. اما آدم صادق الحدیث، راست گو و امانت دار تصنّع نمی کند، که خود را محتاج تصنّع نمی بیند. آنجا بزنگاه شناخت افراد نیست، تا کسی خود را در آنجا محتاج تصنّع ببیند. لذا آدم های کم ایمان هرگز خود را مجبور نمی بینند که راست بگویند و امانت داری کنند. پس اگر کسی راستگو شد و شما فهمیدید، امانت دار بود و شما امتحان کردید، بدانید که این مؤمن واقعی و راستین است. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش ضمائم: راستی و امانت داری؛ ص ۳۲۵ تا ۳۲۷ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۶۱) 🌀 راستگویی فقط به معنای دروغ نگفتن نیست، بلکه باید... 🔻 : 🔹 عَن أَبي عَبدِ اللهِ (عَلَيهِ السَّلامُ): «مَن صَدَقَ لِسانُهُ زَكى عَمَلُهُ» هر که زبانش راست گوست، عملش فراوان و پاکیزه است. «زکی» را، هم به معنای نمو و رشد و فراوانی گرفتیم که به این معنا هست، هم به معنای پاکیزگی گرفتیم. یعنی چه؟ یعنی این دو تا با همدیگر ملازمند آن که زبانش راست گوست، نمی تواند، عملش فاسد و باطل باشد. چرا؟ چون یکی از حرفهایی که انسان می زند این است که مسلمانم، من مؤمنم. اگر عمل خوب نبود، اینکه می گوید دروغ است، پس زبانش راستگو نیست. پس لازمه راست گوبودنِ زبانِ انسان این است که عمل انسان ،هم پاک و پاکیزه باشد. 🔸وقتی که گفته می شود «راستگویی» در وهله اول آدم خیال می کند راست گفتن یعنی در همین محاورات معمولی که انسان با دوستانش و با مردم در معاشرتها حرفی می زند، در این حرف دروغ نگوید، اول به نظر انسان از راستگویی است. در حالی که در شرع مقدس اسلام و بر طبق آنچه که از روایات استفاده می کنیم دامنه راستگویی و امانت داری از این حرفها وسیع تر است. وقتی که انسان معنای راستگویی را می فهمد، می فهمد که راستگویی چرا معیار است، چرا وسیله شناخت [ ایمان افراد] است. 🔹 آدمی که اهل راستی است نه فقط در هر سخنی راست می گوید و بس، در ادعاهایی هم که دارد - ولو به صورت سخن در نمی آید - باید راستگو باشد. اول ادعایی که از یک مؤمن با اعمالش و تظاهراتش و رفتارش و احیاناً گفته هایش صادر می شود، ادعای ایمان است. ما همه مدعی هستیم که مؤمنیم باید در این ادعا راستگو باشیم. 🔸ما همه مدعی هستیم که مُسلمیم، مُسلم به معنای دقیق کلمه یعنی آن کسی که تسلیم ،خداست، «أسلَمَ الوَجه لِلّهِ » کاملاً در مقابل خدا تسلیم بودن. باید در این ادعا راستگو باشیم. 🔹 ما همه مدعی هستیم که شیعه ایم. شیعه معنای لغوی و اصطلاحی اش یعنی پیرو، پیرو ائمه اهل بیت؛ باید در این ادعا راستگو باشیم. ما همه مدعی و دارای این داعیه ایم که اهل ولایتیم، ولایت یعنی پیوستگی و بستگی کامل به خدا و پیامبر و امامان به حق و جانشینان واقعی پیغمبر، این معنی ولایت است؛ با اینها پیوسته بودن با اینها هم جبهه بودن در راه اینها قدم گذاشتن مقصود و مقصد آنها را مقصود و مقصد خود قراردادن؛ در این باید راستگو باشیم. اگر ما به زبان بگوییم مؤمنیم اما دل ما مؤمن به خدا نباشد، راستی گرویده به حق نباشد، بگوییم مسلمانیم، اما در دل و روح در مقابل خدا تسلیم و خاضع نباشیم مسلمان واقعی نیستیم. تسلیم و خاضع نبودن در مقابل خدا به چیست؟ اوامر خدا را قبول نکردن، آنچه را که خدا برای ما قرار داده با هزار توجیه و تأویل از خودمان ردکردن. بگوییم شیعه اهل بیتیم اما شیعه نباشیم. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش ضمائم: راستی و امانت داری؛ ص ۳۲۶ تا ۳۲۹. ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۶۲) 🌀 اشکالاتی که در فضاهای مغشوش و آشفته سیاسی در کشور هست ناشی از چیست؟ 🔻 : 🔹 قالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ «یا اَباذَرٍ كَفى بالمرء كَذِباً أَن يُحَدِّثَ بِكُلِ ما يَسْمَعُ» در باب کذب اختلاف است که آیا کذب حرف برخلاف واقع است یا حرف برخلاف اعتقاد؟ این روایت دایره کذب را توسعه میدهد می فرماید کافی است در کاذب بودن انسان اینکه هرچه را شنید نقل کند. این ضابطه عجیبی است بعید نیست کسی بگوید معنای این سخن این نیست که هرچه را شنیدید اگر بدون تحقیق نقل کردید این کذب است، هرچند مطابق با واقع باشد. بلکه می خواهد بفرماید: چنین کسی مأمون از کذب نیست. همین هم کافی است که انسان مراقبت بکند، هرچه را شنید نقل نکند. 🔸 ... پس خود همین که انسان هرچه را میشنود نقل بکند، کافی است که او را انسان کاذبی قرار بدهد این برای ما درس است. 🔹 ما اشکالاتی که در فضاهای مغشوش و آشفته سیاسی در کشور در مواردی می بینیم، بسیاری از اوقات ناشی از همین است که یک حرفی را می شنویم بعد بدون تحقیق از صحت و سقم آن را نقل می کنیم؛ گاهی مستند می کنیم گاهی هم مستند نمی کنیم. معمولاً هم انسان در مقام نقل اگر آن حرف برطبق میلش باشد یک چیزی اضافه می کند. یک حرفی نفر اول گفته است به نفر دهم که می رسد، کلی شاخ و برگ و آب و تاب پیدا می کند؛ نتیجه این می شود که یک مؤمن بدون علت و دلیل متهم می شود. زبان را بایستی قفل و بند زد. 🔸 بنابراین اگرچه هر حرفی که مستند به قول غیر است، خودش فی نفسه و علی حده کذب محسوب نشود اما در مجموع حرفهایی که انسان از دیگران نقل می کند قطعاً کذبی وجود دارد و این خیلی خطرناک است. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش ضمائم: راستی و امانت داری؛ ص ۳۳۵ و ۳۳۶ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .