eitaa logo
رستاخیز | محمدرضا سعادتی
298 دنبال‌کننده
303 عکس
220 ویدیو
29 فایل
محمدرضا سعادتی #طلبه_عصر_انقلاب_اسلامی گردآورنده کتابهای: ●آزادی یعنی آزادی ●پای درس خمینی مشهد ■علاقه مندی هایم: مطالعات مکتب امام (ره) اندیشه انقلاب فلسفه عرفان ادمین: @Mr_saadati14
مشاهده در ایتا
دانلود
@rastakhiz.mp3
7.01M
📢 بیانات مهم در جلسه245 درس تفسیر المیزان پیرامون ((تربیت اجتماعیِ سلوکی)) 💠 سیاق اجتماعی قرآن ⁉️ آیا ، فردی است؟ 💠 رسیدن به کمالات انسانی در حرکت های اجتماعی 🔸 مُدل انبیاء در تربیت انسان ها 🌕 تربیت اجتماعی در حرکت (ره) 🔹 کُنِش مردم ایران در 🔸 نهادینه شدن دین در مردم 🌀🌀 رستاخیز 🔻🔻 https://eitaa.com/joinchat/1148256327Cdafe935374 📲https://instagram.com/mr_saadati_ir/
🌀 عرفان و اجتماع...بقاء بعد الفناء، ناظر به شئون اجتماعی است...شأن پایانی انبیاء و انسان کامل، حکومت است...باطن قوی تر، به خلافت به سیف می رسد 🌀 📢 استاد یزدان پناه: 🔷 واقعیت این است اصل به لحاظ مبانی ای که در خود دارد، را به سوی رهنمون میکند. بسیاری از مبانی عرفان چنین نتیجه ای به همراه دارد. 🔶 یکی دیگر از مسائلی که می تواند به عنوان مبنا در عرفان مطرح گردد، مسئلۀ بقا و فنا، یا فنا و بقای بعد فنا است. معمولا ناظر به است که نگاه به دارد. در مقام فنا تنها توحید مدنظر است؛ اما در مقام بقاء بعد الفنا هم حقّ حق و هم حق خلق را ادا میکند. 🔘 مسئلۀ دیگر، خلافت به سیف یعنی است، که معمولا برای انبیا و انسان کامل در نظر میگیرند. همین تعبیر خلافت به سیف (خلافت با شمشیر) نشان دهندۀ مبنایی است که عارف را به سوی اجتماع و عمل اجتماعی دعوت میکند. ✴️ نکتۀ دیگر اینکه همۀ عرفا در یک حد نیستند. برخی در حد فنا متوقف شده و اصلا به بقاءبعدالفناء نمی رسند، که البته از به اصطلاح وجودی او خبر می دهد. به تعبیری آنچه که در سنت اسلامی متولد شده است براساس آموزۀ بقاء بعد الفناء است و برخی میگویند تمام قرآن کریم بر اساس همین آموزه است یعنی در عین حال که مرحلۀ فنا (توحید) در آن موج میزند، به حق خلق نیز توجه دارد. پس گاهی این مسئله به بازمی گردد و گاهی نیز امکان چنین به او داده نمیشود. به تعبیری این آموزه در عرفان هست ولی احتیاج به استعدادی قوی که بتواند آن مراحل را طی کند و به بقاء بعدالفنا برسد و لازم را نیز داشته باشد، دارد که این استعداد و تیزبینی در حضرت امام(ره) وجود داشت. ✳️ ...خلافت به سیف که به آن اشاره کردم یعنی شخص چنان قدرتمند است که شأن خلافت به سیف و پیدا میکند. این ناشی از است یعنی عرفا معتقد هستند هرچه باطن قوی تر باشد از مرحلۀ به مرحلۀ و از آنجا به میرسد. 📎 منبع: مقاله نقش عرفان در منظومه فکری و رفتاری امام خمینی(ره)/خرداد ۱۳۸۶ 🌀🌀رستاخیز 🔰🔰 https://eitaa.com/joinchat/1148256327Cdafe935374
هدایت شده از فکرت
استاد امینی نژاد.mp3
9.43M
💠 تبیین اندیشه‌های عرفانی_فلسفی علامه (رحمة الله علیه) 🔰حجت الاسلام و المسلمین •┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈• 💢آدرس کانال: 🆔 @fekrat_net
🌀 عرفان و اجتماع...بقاء بعد الفناء، ناظر به شئون اجتماعی است...شأن پایانی انبیاء و انسان کامل، حکومت است...باطن قوی تر، به خلافت به سیف می رسد 🌀 📢 استاد یزدان پناه: 🔷 واقعیت این است اصل به لحاظ مبانی ای که در خود دارد، را به سوی رهنمون میکند. بسیاری از مبانی عرفان چنین نتیجه ای به همراه دارد. 🔶 یکی دیگر از مسائلی که می تواند به عنوان مبنا در عرفان مطرح گردد، مسئلۀ بقا و فنا، یا فنا و بقای بعد فنا است. معمولا ناظر به است که نگاه به دارد. در مقام فنا تنها توحید مدنظر است؛ اما در مقام بقاء بعد الفنا هم حقّ حق و هم حق خلق را ادا میکند. 🔘 مسئلۀ دیگر، خلافت به سیف یعنی است، که معمولا برای انبیا و انسان کامل در نظر میگیرند. همین تعبیر خلافت به سیف (خلافت با شمشیر) نشان دهندۀ مبنایی است که عارف را به سوی اجتماع و عمل اجتماعی دعوت میکند. ✴️ نکتۀ دیگر اینکه همۀ عرفا در یک حد نیستند. برخی در حد فنا متوقف شده و اصلا به بقاءبعدالفناء نمی رسند، که البته از به اصطلاح وجودی او خبر می دهد. به تعبیری آنچه که در سنت اسلامی متولد شده است براساس آموزۀ بقاء بعد الفناء است و برخی میگویند تمام قرآن کریم بر اساس همین آموزه است یعنی در عین حال که مرحلۀ فنا (توحید) در آن موج میزند، به حق خلق نیز توجه دارد. پس گاهی این مسئله به بازمی گردد و گاهی نیز امکان چنین به او داده نمیشود. به تعبیری این آموزه در عرفان هست ولی احتیاج به استعدادی قوی که بتواند آن مراحل را طی کند و به بقاء بعدالفنا برسد و لازم را نیز داشته باشد، دارد که این استعداد و تیزبینی در حضرت امام(ره) وجود داشت. ✳️ ...خلافت به سیف که به آن اشاره کردم یعنی شخص چنان قدرتمند است که شأن خلافت به سیف و پیدا میکند. این ناشی از است یعنی عرفا معتقد هستند هرچه باطن قوی تر باشد از مرحلۀ به مرحلۀ و از آنجا به میرسد. 📎 منبع: مقاله نقش عرفان در منظومه فکری و رفتاری امام خمینی(ره)/خرداد ۱۳۸۶ 🌀🌀رستاخیز 🔰🔰 https://eitaa.com/joinchat/1148256327Cdafe935374
Karaneha-Final-نقش-عرفان-در-منظومه-فکری-و-رفتاری-امام-خمینی-413-432.pdf
268.5K
🌀 نقش در منظومه فکری و رفتاری امام خمینی(ره) 📝 📕 تبیین امام راحل 📗 مقام و منزلت امام خمینی (ره) در عرفان نظری ⁉️ چرایی نیاز به عرفان نظری از دیدگاه امام(ره) 📎 رابطه عرفان با سایر علوم اسلامی در منظومه فکری امام خمینی(ره) ❓چگونه امام(ره) عرفان را با سیاست گره می زند؟ ❓آیا می توان ورود عارف به سیاست و اجتماع را دانست؟ ❓آیا عرفانی که محور افکار امام است همان عرفان با قرائت است یا ؟ 🌀🌀 رستاخیز 🔰🔰 https://eitaa.com/joinchat/1148256327Cdafe935374
🌀 امتداد خاص و عام فلسفه چگونه است⁉️ : 👇دو نوع امتداد فلسفه داریم: 1⃣ : 🤏 گاهی ابتناء علمی منطقی است 🤏 گاهی ابتناء فرهنگی است 🤏گاهی امتداد عملی است 📚 امتداد خاص را ابتدا در مورد می گویند ولی درباره غیر علوم هم وجود دارد. 📌 امتداد خاص، یک نوع ابتناء است؛ به اینصورت که در علوم با ابتناء علمی (منطقی و فلسفی) مرتبط هستیم مثلاً علوم انسانی یا علوم اعتباری ای که مبتنی بر علم فلسفه است. این نوع ابتناء در علوم پایین دست رخ می دهد مثل و و ... . 🔸در علوم پایین دست، امتداد یعنی یک نوع ابتناء بر فلسفه باشد، که در این صورت امتداد فلسفه است. یک نوع سریان و در علوم پایین دست است. 🔹 اساساً فلسفه یک سِمَتی دارد که در علوم پایین دست می تواند باشد در عین استقلال علوم دیگر، یعنی ابتناء به معنای این نیست که همه چیز فلسفه می شود بلکه استقلال علوم پابرجاست، ولی سریان یک دسته مفاهیمی است که مثلاً می تواند علوم تجربی را به یک نتیجه ای برساند. 🤏 در حوزه هم همینگونه هست لکن امتدادش بصورت ابتناء فرهنگی است. دسته ای از مباحث را داریم که در فرهنگ جاری هست و سه لایه دارد: لایه ، لایه ، لایه . لایه بنیادین ما را به لایه اول و دوم می رساند و به ابتناء فرهنگی به عنوان مغز فرهنگ متکی است. فلسفه، عرفان و ... عهده دار این ابتناء می شود ولی سنخش فلسفی است. ☘ ابتناء فرهنگی باید بشود و بصورت فرهنگ در بیاید؛ یعنی لزوماً ابتناء منطقی نیست بلکه باید تقبل عمومی حاصل شود. 👌 امتداد فلسفه از این جهت خیلی معنا دارد لذا جامعه بدون فلسفه نمی تواند زندگی کند. 🤏 همچنین یک داریم که بسیاری از فیلسوفان، فلسفه ای که داشتند آن ها را به رساند. آن فلسفه خودش را بصورت درآورد. و در کُنش می آید. تا و در انسان نباشد تبدیل به و نمی شود؛ یعنی افزون بر ابتناء علمی، باید در عملش سریان پیدا کند، به تعبیر دیگر انسان موجودی ارادی است که اراده اش مترتب بر شعورش هست و تا شعور نباشد اراده اش معنا ندارد. ⚠️ نکته مهم: این ابتناء ها بصورت ابتناء حداقلی نیست که صرفاً یکسری تصورات را درست کند؛ بلکه آنچه می یابیم و می بایست باشد انواع ابتناء و انواع وجودِ سریان است، یعنی مثلاً فلسفه نسبت به علوم پایین دست خود به نحو: 🤏 هدایت (پیش از علم)، 🤏 حمایت (حین علم)، 🤏 و نظارت (پس از علم) است؛ به اینصورت که فلسفه می تواند از ابتدا بگوید به این سمت نرو (هدایت)، و حمایت کند که مثلاً از قواعد فلسفی دوباره برای یک مسئله ای استفاده کند، و پس از علم هم نظارت می کند. بنابراین ابتناء، فقط در آغاز کار نیست. 2⃣ : 🤏 جایی است که مبتنی بر اثر منطقی نیست ولی از منظر دیگر مدد می دهد مثلاً فلسفه با عرفان نظری و معارف دین در ردیف هم قرار می گیرند نه در پایین دست. در سنت اکتشاف، ، اکتشاف حقایق هست از منظر عقل؛ ، اکتشاف حقایق است از منظر شهود؛ ، اکتشاف حقایق است از منظر علم الهی. ابتناء منطقی ندارند ولی به همدیگر مدد می رساند از منظر دیگر مثلاً از منظر عقل به منظر دین و به منظر دل کمک می دهد. 📕 درس خارج نهایه؛ بحث امتداد فلسفه ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .