May 11
#حضرت_معصومه
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
قم ز تو رشک جبل الطور شد
نورٌ علي نورٌ علي نور شد
چشمه ی قم با همه شیرینی اش
بس که نمک گیر تو شد شور شد
#غلامرضا_سازگار
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#امام_رضا
همچو معنی در ضمیر لفظ پنهان گشته است
در رضای او رضای حضرت پروردگار...
#صائب_تبريزی
#امام_رضا
#حکایت
✔️ معجزه ای عجیب از حضرت امام رضا (ع) در حضور علامه امینی
💥 پای سخنان شیرین حسان چایچیان
✍ استاد ابوالحسنی منذر می نویسد🔻
حسان که اشعارش - در ثنا و رثای آل الله شهرتی شایان دارد - صحنه ای را یادآور می شود:
🔶علامۀ امینی بالایِ منبر، با شور و هیجان، با استفادۀ شگفت آور از احادیث عترت و آیات قرآن، مشغول صحبت بود. جمعیت شنوندگان در خانه و کوچه و خیابان، به حدی بود که رفت و آمد وسایط نقلیّه متوقف شده بود. تمام افکار مجذوب جاذبه گفتار شیوای او بود که ناگهان، یک نفر صفوف حاضرین را شکافت و با عجله خود را به بالای منبر رساند و به علّامه خبر داد:
🔶«استاد بزرگ و ادیب دانشمندی از دانشگاه الأزهر مصر که در اثر خواندنِ کتاب الغدیر به قبول مذهب تشیّع افتخار یافته است و برای عرض ادب و تشکّر از این لطف الهی، به زیارت حضرت رضا (ع) مشرّف شده و در آنجا اشعارِ بسیار زیبا به زبان عربی سروده است، اینک می خواهد شما را نیز زیارت نماید.»
🔶علامه امینی کلام خود را قطع کرد و فرمود: «به ایشان بگویید بیاید و اشعار خود را در پشتِ بلنگو قرائت کند!»
من که قادر نیستم صحنۀ ملاقات و هم آغوش شدنِ دو عاشق بی قرار و دو استاد بزرگوار را بالایِ منبر تشریح کنم و اشک هایی را که از شوق ریخته شد، در این چند سطر مجسّم سازم. علامه امینی بالایِ منبر، بر جای خود نشستند و آن استاد مصری دو پله پائین تر ایستاده، اشعار عربیِ بسیار بلیغ و زیبای خود را در مدحِ حضرت رضا (ع) قرائت کرد.
🔶علامه امینی بلافاصله رو به من کرد و فرمود: « حسان، تو هم اشعارت را در مدح ِ حضرت رضا (ع) بخوان!»
من که قبلا قرار نبود در آن جمعیّتِ انبوه، که دامنه اش تا خیابانهای اطراف کشیده شده بود، شعری بخوانم مضطربانه عرض کردم:
«حضرت آقای امینی، قربانت گردم! شما که می دانید من اشعارم را همیشه از روی کتاب و یا دفترچه می خوانم. حالا که من همراهم، شعری برای خواندن ندارم!»
🔶ولی ایشان بدون توجّه به عرایضِ من، باز پشت بلندگو تکرار فرمودند: «حسان، به عنوان پذیرایی از مهمان عزیز، تو هم باید شعری در مدحِ حضرت رضا (ع) بخوانی!» در حال ِ درماندگی ناگهان متوجه شدم که اشعارِ نیمه تمامی که شبِ گذشته در مدح حضرت رضا (ع) سروده بودم، در جیب من است! لذا با عجله عرض کردم:
🔶«حضرت آقای امینی! یک شعر نیمه تمام را دیشب سروده ام در جیب خود یافتم و با اجازۀ شما همان را می خوانم:
◀️حاجتم بود حجّ ِ بیت الله
قسمتم شد حریم قبلۀ طوس
🔶وقتی شعرم را که بیش از بیست بیت بود خواندم، استاد مصری باتوجّه مرا در آغوش کشید، بوسید و گفت: «چگونه توانستی اشعار ِ عربی مرا، در این چند لحظه با همان قافیه (س) به شعر فارسی برگردانی؟!»
🔶تازه متوجه شدم که این یک اعجاز از حضرت رضا (ع) است:
شعری که شب قبل در مدح آن حضرت سروده بودم، با شعری که آن استاد مصری در مشهد مقدّس گفته بود به طوری در قافیه و معنا همامنگ و یکسان بودند که آن استاد مصری خیال کرده بود من در همان مجلس، اشعارِ عربی او را به شعر فارسی برگردانده ام!!....
📚 برگرفته از مقاله علامه امینی، استاد ابوالحسنی منذر«ره» در دانشنامه امام علی (ع)، ج 12
◀️ کانال رسمی استاد منذر (ره)
🌕🌕🌕🌕🌕🌕
#امام_رضا
ای ماه و اختران همه در چاپلوسی ات
بر پای می زنند سرِ پای بوسی ات
ناهید و زهره مشتریانی که مانده اند
انگشت بر دهان شکوهِ وِنوسی ات
خورشید را به وقت تجلّی زمین زده ست
یک ذرّه از شمایل شمس الشموسی ات...
#محمدرضا_طهماسبی
🌕🌕🌕🌕🌕
#غفلت
#مرگ
#امید
آخر کار اگر چاره نباشد جز مرگ
ای برادر چه گدایی و چه شاهنشاهی
کی به فردای قیامت شوَدَت قدر بلند
تو که در حق خود امروز کنی کوتاهی
با خدا کار خود انداز مگر نشنیدی
نار نمرودی و گلزار خلیل اللهی
#صغیر_اصفهانی
#دنیا
#صبر
🌷🌷🌷🌷🌷
رها خواهم شد از دنیا
که چون زندانِ تودرتوست
عسل
شیرینی آزادی از سلّول های کوچک کندوست
(شعر نو)
#میلاد_عرفان_پور
🌷🌷🌷🌷🌷
🌹🌹🌹🌹🌹
#امام_زمان
#فراق
یوسف ما ز تهیدستی خلق آگاه است
به چه امید به بازار رساند خود را؟
#صائب_تبریزی
🌹🌹🌹🌹🌹
#حکایت
#فرخی_یزدی
🌹🌹🌹
فرخی یزدی از شاعران آزادی خواه مشروطه است که به خاطر اشعار انتقادی اش شکنجه ها و زندان ها و تبعید های فراوانی کشیده است تا جایی که حتی لب های او را با نخ و سوزن دوختند.او در شعر تحت تأثیر سعدی و مسعود سعد سلمان بود. در نوجوانی که معلمان مدرسه اش اغلب مسیحی بودند با سرودن شعری از سپردن کودکان مسلمان تحت تعلیم مسیحیان انتقاد کرد و همان موجب اخراجش از مدرسه شد.
بعدها نماینده مجلس شورای ملی شد.
او صاحب امتیاز رونامه هم بود.آنقدر مصمم بود که اگر روزنامه اش را توقیف می کردند در چاپ بعدی با نام دیگری آن ها را چاپ می کرد. حتی طرحی ایجاد کرده بود که در زمان و مکان معینی اشخاصی اخبار روزنامه را برای افراد بی سواد بخوانند تا آن ها هم با خبر شوند.
حتی در زمان تبعیدش به روسیه به ظلم موجود در حکومت روس انتقاد می کرد و مقاله می نوشت.
اما در نهایت در زمان حکومت پهلوی اول به دستور رضاخان با آمپول هوا جان به جان آفرین تسلیم کرد. و محل دفن او نیز تا امروز نامعلوم است.
#ظلم
#ظلم_ستیزی
🔸برگرفته از مستند شاعر لب دوخته🔸
#امیرالمؤمنین
🌹🌹🌹🌹🌹
آنجا که دیگران زره و خُود می خرند
از جوشن کبیر بپوشد ردا، علی
آنجا که دیگران همه با خواب رفته اند
با جان خویش رفته که گردد فدا، علی
خواندم روایتی که به روز اُحُد نبی
هر ضربتی که می زند می گفت: یا علی
چندان عجیب نیست که از حول ضربتش
گوید به ناله مرحب اگر: مرحبا علی!
#محمدرضا_طهماسبی
🌹🌹🌹🌹🌹