#هشتگ
🔸شماره ۱
🔸اشعار ولایی:
#توحیدی
#رسول_الله
#حضرت_خدیجه
#امیرالمؤمنین
#حضرت_زهرا
#امام_حسن
#امام_حسین
#امام_صادق
#امام_کاظم
#امام_رضا
#امام_جواد
#امام_حسن_عسکری
#امام_زمان
#حضرت_زینب
#حضرت_اباالفضل
#حضرت_علی_اکبر
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_مسلم
#حضرت_قاسم
#حضرت_معصومه
#جناب_حر
#روضه
#آیات
#روایت
#کلام_امام
#امام_روح_الله
#کوتاه_نوشتار
#حکایت
#نثر
#کلبی :)
#عربیات
#گلستان
ادامه👇👇
#امام_رضا
بردم به شه پناه و خزیدم به بارگه
کو بر گدا به لطف و نظر داده بار گه
آن شه که ره نبرده به وصفش مگر خیال
نی نی خیال نیز به وصفش نبرده ره
جامی چو از اُبُهت آن آستان زدم
هوش از سرم پرید و فتاد از سرم کُلَه
سلطان طوس شاه سریر رضا که نیست
همتای شأن و منزلتش هیچ پادشه
آری همان شهی که به تسلیمش اندرند
شاهان یکان، یکان و سواران سپه، سپه
#محمدرضا_طهماسبی
#امام_رضا
📆 وقتىچند ماه قبل به مشهد مقدس مشرف شدم،
عرض كردم: پروردگارا! اين دفعه يك مطلب تازهاي از ثامن الحجج (ع) نصيب من شود.
◀️ همينكه چشمم را روي هم گذاشتم اين بيت را خواندند:
🔶 رو آر سوي ما كه به سوي تو رو كنيم
وز غير ما به سوي تو رو آورد بلا
آیت الله حق شناس رحمه الله
شبهای قدر سال ۶۸
#حکایت
#امام_رضا
همچو معنی در ضمیر لفظ پنهان گشته است
در رضای او رضای حضرت پروردگار...
#صائب_تبريزی
#امام_رضا
#حکایت
✔️ معجزه ای عجیب از حضرت امام رضا (ع) در حضور علامه امینی
💥 پای سخنان شیرین حسان چایچیان
✍ استاد ابوالحسنی منذر می نویسد🔻
حسان که اشعارش - در ثنا و رثای آل الله شهرتی شایان دارد - صحنه ای را یادآور می شود:
🔶علامۀ امینی بالایِ منبر، با شور و هیجان، با استفادۀ شگفت آور از احادیث عترت و آیات قرآن، مشغول صحبت بود. جمعیت شنوندگان در خانه و کوچه و خیابان، به حدی بود که رفت و آمد وسایط نقلیّه متوقف شده بود. تمام افکار مجذوب جاذبه گفتار شیوای او بود که ناگهان، یک نفر صفوف حاضرین را شکافت و با عجله خود را به بالای منبر رساند و به علّامه خبر داد:
🔶«استاد بزرگ و ادیب دانشمندی از دانشگاه الأزهر مصر که در اثر خواندنِ کتاب الغدیر به قبول مذهب تشیّع افتخار یافته است و برای عرض ادب و تشکّر از این لطف الهی، به زیارت حضرت رضا (ع) مشرّف شده و در آنجا اشعارِ بسیار زیبا به زبان عربی سروده است، اینک می خواهد شما را نیز زیارت نماید.»
🔶علامه امینی کلام خود را قطع کرد و فرمود: «به ایشان بگویید بیاید و اشعار خود را در پشتِ بلنگو قرائت کند!»
من که قادر نیستم صحنۀ ملاقات و هم آغوش شدنِ دو عاشق بی قرار و دو استاد بزرگوار را بالایِ منبر تشریح کنم و اشک هایی را که از شوق ریخته شد، در این چند سطر مجسّم سازم. علامه امینی بالایِ منبر، بر جای خود نشستند و آن استاد مصری دو پله پائین تر ایستاده، اشعار عربیِ بسیار بلیغ و زیبای خود را در مدحِ حضرت رضا (ع) قرائت کرد.
🔶علامه امینی بلافاصله رو به من کرد و فرمود: « حسان، تو هم اشعارت را در مدح ِ حضرت رضا (ع) بخوان!»
من که قبلا قرار نبود در آن جمعیّتِ انبوه، که دامنه اش تا خیابانهای اطراف کشیده شده بود، شعری بخوانم مضطربانه عرض کردم:
«حضرت آقای امینی، قربانت گردم! شما که می دانید من اشعارم را همیشه از روی کتاب و یا دفترچه می خوانم. حالا که من همراهم، شعری برای خواندن ندارم!»
🔶ولی ایشان بدون توجّه به عرایضِ من، باز پشت بلندگو تکرار فرمودند: «حسان، به عنوان پذیرایی از مهمان عزیز، تو هم باید شعری در مدحِ حضرت رضا (ع) بخوانی!» در حال ِ درماندگی ناگهان متوجه شدم که اشعارِ نیمه تمامی که شبِ گذشته در مدح حضرت رضا (ع) سروده بودم، در جیب من است! لذا با عجله عرض کردم:
🔶«حضرت آقای امینی! یک شعر نیمه تمام را دیشب سروده ام در جیب خود یافتم و با اجازۀ شما همان را می خوانم:
◀️حاجتم بود حجّ ِ بیت الله
قسمتم شد حریم قبلۀ طوس
🔶وقتی شعرم را که بیش از بیست بیت بود خواندم، استاد مصری باتوجّه مرا در آغوش کشید، بوسید و گفت: «چگونه توانستی اشعار ِ عربی مرا، در این چند لحظه با همان قافیه (س) به شعر فارسی برگردانی؟!»
🔶تازه متوجه شدم که این یک اعجاز از حضرت رضا (ع) است:
شعری که شب قبل در مدح آن حضرت سروده بودم، با شعری که آن استاد مصری در مشهد مقدّس گفته بود به طوری در قافیه و معنا همامنگ و یکسان بودند که آن استاد مصری خیال کرده بود من در همان مجلس، اشعارِ عربی او را به شعر فارسی برگردانده ام!!....
📚 برگرفته از مقاله علامه امینی، استاد ابوالحسنی منذر«ره» در دانشنامه امام علی (ع)، ج 12
◀️ کانال رسمی استاد منذر (ره)
🌕🌕🌕🌕🌕🌕
#امام_رضا
ای ماه و اختران همه در چاپلوسی ات
بر پای می زنند سرِ پای بوسی ات
ناهید و زهره مشتریانی که مانده اند
انگشت بر دهان شکوهِ وِنوسی ات
خورشید را به وقت تجلّی زمین زده ست
یک ذرّه از شمایل شمس الشموسی ات...
#محمدرضا_طهماسبی
🌕🌕🌕🌕🌕
#امام_رضا
#حکایت
⭕️ کرامتی از امام رضا علیهالسّلام در حضور علّامه امینی...
💠 حسان [مرحوم استاد حبیبالله چایچیان] که اشعارش در ثنا و رثای آل الله شهرت شایانی دارد، صحنهای را یادآور میشود که ازین قرار است:
🔸علّامه امینی بالایِ منبر، با شور و هیجان، با استفاده شگفتآور از احادیث و آیات قرآن، مشغول صحبت بود. جمعیّت شنوندگان در خانه و کوچه و خیابان، به حدّی بود که رفت و آمد وسایط نقلیّه متوقف شده بود!
- تمام افکار مجذوب جاذبه گفتار شیوای او بود که ناگهان، یک نفر صفوف حاضرین را شکافت و با عجله خود را به بالای منبر رساند و به علّامه خبر داد:
🔹استاد بزرگ و ادیب دانشمندی از دانشگاه الأزهر مصر که در اثر خواندنِ #کتاب_الغدیر به قبول مذهب تشیّع افتخار یافته است، برای عرض ادب و تشکّر از این لطف الهی، به زیارت حضرت رضا "علیهالسّلام" مشرّف شده و در آنجا اشعارِ بسیار زیبایی به زبان عربی سروده است، اینک میخواهد شما را نیز زیارت نماید.
🔸علّامه امینی کلام خود را قطع کرد و فرمود: به ایشان بگویید بیاید و اشعار خود را در پشتِ بلنگو قرائت کند! علّامه امینی بالایِ منبر، بر جای خود نشستند و آن استاد مصری دو پله پائینتر ایستاده، اشعار عربیِ بسیار بلیغ و زیبای خود را در مدحِ حضرت رضا "علیهالسّلام" قرائت کرد.
- علّامه امینی بلافاصله رو به من کرد و فرمود: حسان، تو هم اشعارت را در مدح حضرت رضا علیهالسّلام بخوان! من که قبلاً قرار نبود در آن جمعیّتِ انبوه، که دامنهاش تا خیابانهای اطراف کشیده شده بود، شعری بخوانم مضطربانه عرض کردم:
🔹حضرت آقای امینی، قربانت گردم! شما که میدانید من اشعارم را همیشه از روی کتاب یا دفترچه میخوانم. حالا که من همراهم شعری برای خواندن ندارم!
🔸ولی ایشان بدون توجّه به عرایضِ من، باز پشت بلندگو تکرار فرمودند: حسان، به عنوان پذیرایی از #مهمان_عزیز، تو هم باید شعری در مدحِ حضرت رضا "علیهالسّلام" بخوانی!
- در حالِ درماندگی ناگهان متوجه شدم که اشعار نیمه تمامی که شبِ گذشته در مدح حضرت رضا "علیهالسّلام" سروده بودم، در جیب من است! لذا با عجله عرض کردم:
🔹حضرت آقای امینی! یک شعر نیمه تمام را دیشب سرودهام در جیب خود یافتم و با اجازۀ شما همان را میخوانم:
حاجتم بود حجّ ِ بیت الله
قسمتم شد حریم قبلهی طوس
- وقتی شعرم را که بیش از بیست بیت بود خواندم، استاد مصری با توجّه مرا در آغوش کشید، بوسید و گفت:
⭕️ چگونه توانستی اشعارِ عربی مرا، در این چند لحظه با همان قافیه به شعر فارسی برگردانی؟!
🔸تازه متوجّه شدم که این یک اعجاز از حضرت رضا "علیهالسّلام" است. شعری که شب قبل در مدح آن حضرت سروده بودم، با شعری که آن استاد مصری در مشهد مقدّس گفته بود به طوری در قافیه و معنا هماهنگ و یکسان بودند که آن استاد مصری خیال کرده بود من در همان مجلس، اشعار عربی او را به شعر فارسی برگرداندهام!
📎 منابع تمامی مطالب، در آرشیو مجموعه موجود میباشد.
📚 همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
#علامه_امینی
#حبیب_الله_چایچیان
#امام_رضا
🌺السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام 🌺
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
مثل عشاقی که هر ساعت دم از "او" میزنند
در حرم آیینه ها بانگ هوالهو میزنند
روی یوسف ها کجا و روی سلطان رئوف
از قضا این بار با هم دلبران مو میزنند
بعد یک ساعت نشستن با تو دانای عرب
رومیان لبخند بر علم ارسطو میزنند
در صف میزان، کبوترهای مشهد میرسند
سنگ عفوت را به شاهین ترازو میزنند
فرشبافان در پی کسب ضمانت نامه ات
نقشهی قالیچه ها را طرح آهو میزنند
وه چه تصویریست هر شب آبشاران بهشت
روبروی حوض گوهرشاد زانو میزنند
هر سحر کوه گناهان را که میریزد زمین
خادمانت از حیاط صحن جارو میزنند
خسته از درهای بسته دستهای نا امید
عاقبت بر پنجره فولاد تو رو میزنند
#میلاد_حسنی
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
یا_علی_ابن_موسی_الرضا (ع)
#امام_رضا
با ندبه از خدای یگانه زمان بگیر
وز مرگ خود به گریه دو روزی امان بگیر
بی صبر سوی شاه خراسان شتاب کن!
دست طلب دراز کن آنگاه جان بگیر!
اینجا خدا نگین سلیمان دهد به مور!
اینجا به در بکوب و کلید جنان بگیر
گنج گران نداده کسی رایگان به کس!
اینجا هزار گنج گران رایگان بگیر!
از سفرهی کرامت او خرده بر ندار!
کوته نظر نباش! طمع کن! کلان بگیر
از آن کریم وقت طلب معرفت بخواه!
زان پس سراغ سیم و زر و آب و نان بگیر
مکه؟ مدینه؟ شام؟ نجف؟ کربلا؟ کدام؟؟؟
بنگر دلت هوای چه دارد؟! همان بگیر!
آری ز یار هرچه دلت خواست را بخواه!
اما هرآنچه یار عطا کرد، آن بگیر!
چون چشمت اوفتاد به صحن و سرای دوست
اینگونه روبهروی حریمش زبان بگیر:
آقا سلام ! عبد گنهکار آمدهست
از در مران...محل بده...تحویلمان بگیر
آقا حساب زاغ جدا از کبوتر است
اما سوا نکن...همه را توامان بگیر
مارا که لاف نوکری و دوستی زدیم
از نوکران حساب کن! از دوستان بگیر
#علیرضانورعلیپور
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌹🔹🔹🌹🔹🔹🌹🔹🔹🌹
#امام_رضا
طلوع شمس ندیدی ز نجم اگر محسوس
ببین ز نجمه به عالم طلوع شمس شموس
#صغیر_اصفهانی
🌹🔹🔹🌹🔹🔹🌹🔹🔹🌹
#امام_رضا
#حکایت
این رباعی را خطاب به شاه عباس گفته وقتی که او را در حال تنظیف و بریدن سر شمع های حرم امام رضا علیه السلام با قیچی(مقراض) دیده بوده است
هر شام و سحر ملائک علّیین
آیند به طَرف حرمِ خُلدِ برین
مقراض به احتیاط زن ای خادم
ترسم ببُری شهپر جبریل امین
#شیخ_بهایی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
حرم #امام_رضا
نفس را بگذار تا ز آفاق و انفس بگذری
سنگ را درهم شکن خواهی اگر زر داشتن
#ملکالشعرای_بهار
#نفس
🌷🌷🌷🌷🌷🌷