استاد محترم،
ایران و روسیه به تازگی توافقنامه بلندمدتی را امضا کردهاند. بند ۳۰ این سند به همکاریهای علمی مربوط میشود. اگر موافق باشید، من فکر میکنم که ما میتوانیم رویدادهای علمی مشترکی را برای آموزش فلسفه اسلامی در روسیه برگزار کنیم.
همچنین، میتوانیم پروژهای مشابه پروژه.... که توسط... اجرا میشود، در زمینه مدیریت راهاندازی کنیم.
اگر علاقهمند هستید، من تلاش خواهم کرد با مؤسسات دینی و دانشگاهی تماس بگیرم و زمینه این همکاری را از طرف ایران فراهم کنم.
با احترام،
@raveshetamadoni
از شما بابت خبرهای خوب و ایده عالیتان سپاسگزارم!
سیستم آموزش اسلامی در روسیه از طریق برنامههای آموزشی تأیید شده، از جمله در مؤسسات آموزشی مانند دانشگاههای اسلامی در کازان و گروزنی اجرا میشود. این دانشگاهها با همکاری مدیریتهای منطقهای مذهبی مسلمانان تأسیس شدهاند. برای متقاعد کردن مسئولان مدیریت مذهبی مسلمانان و همچنین رؤسای این دانشگاهها به ضرورت تدریس فلسفه اسلامی توسط اساتید ایرانی، نیاز است که مدیران دانشگاههای ایرانی مستقیماً با مدیران دانشگاههای اسلامی روسیه ارتباط برقرار کنند.
من و همکارانم علاقهمند به همکاری در زمینه دیگری نیز هستیم. یادآوری میکنم که ما در حال اجرای پروژهای برای ایجاد نظریه و روششناسی تعامل مؤثر بین کشورهایی با گروههای فرهنگی مختلف هستیم. شما در مقاله من خواندهاید که در حال حاضر سه گروه اجتماعی از کشورها وجود دارد که در طی صدها سال مدلها و کدهای فرهنگی خاص خود را ایجاد کردهاند. این مدلها و کدها در توصیف چهار مفهوم: نیازها، نعمتها، ارزشها و اهداف عملی میشوند. محتوای این مفاهیم اساس توسعه پایدار این کشورها را تشکیل میدهد. بنابراین، ما علاقهمند به برقراری ارتباط با فیلسوفان معتبر ایرانی در این زمینه و ایجاد پروژههای فرهنگی و علمی مرتبط هستیم. این امر به ما امکان میدهد تا توضیحات دقیقی از محتوای این مفاهیم که مستقیماً با فلسفه اسلامی نیز مرتبط است، ارائه دهیم. در این صورت فلسفه اسلامی را توسعه خواهیم داد، بلکه یک زمینه عملی جدید برای فلسفه اسلامی ایجاد خواهیم کرد.
با احترام،
@raveshetamadoni
بابت پاسخ سخاوتمندانه شما بسیار سپاسگذارم. ابتدا باید عرض کنم از آنجا که فلسفه یک فعالیت عقلی و بر اساس برهان است، لذا پسوند فلسفه اسلامی به معنای این نیست که این فلسفه بر اساس یک پیش فرض های اسلامی ایجاد شده است بلکه دانش دیگری به نام کلام وجود دارد که نتیجه برای او مهم است و آن دانش دارای ارزش های اسلامی است. ولی از آنجا که این دنش توسط فلاسفه اسلامی از جمله ابن سینا، ملاصدرا، محمدحسین طباطبایی... توسعه داده شده است به آن فلسفه اسلامی گفته می شود. لذا این فلسفه قابلیت تدریس در تمامی دانشگاه های جهان از جمله دانشگاه های روسیه را دارد. در رابطه با موضوع دوم فکر میکنم ضروری است مطالبی را مجدد خدمتتان عرض کنم. از آنجا که ما معتقد هستیم تمدن غرب و دیگر تمدن ها بر اساس مبانی مادیگرایانه شکل گرفته است و همه چیز را مادی میبیند لذا بعد از انقلاب سال 57 در ایران تحولات عظیمی توسط رهبر کبیر انقلاب اسلامی آیت الله خمینی و جانشین او آیت الله خامنه ای در حوزه علم و دانش صورت پذیرفته است. لذا ما معتقد هستیم نظام حاکم بر دنیا همانطور که رئیس جمهور شما جناب آقای پوتین هم گفت، نظامی ناعادلانه است و نیاز دارد در ابعاد مختلف ساختارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی، فرهنگی... دستخوش تغییرات شود. بر همین اساس ما پروژه سند توسعه پایدار سازمان ملل را در راستای قدرت طلبی تمدن غرب دانسته و در کشورمان پروژه هایی معادل آن با نام هایی همچون "الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت" و "ایجاد تمدن نوین اسلامی" و دیگر پروژه ها که مبتنی بر جهان بینی اسلامی ایرانی باشد تعریف کرده ایم. ادامه در متن👇👇👇
@raveshetamadoni
بابت پاسخ سخاوتمندانه شما بسیار سپاسگذارم. ابتدا باید عرض کنم از آنجا که فلسفه یک فعالیت عقلی و بر اساس برهان است، لذا پسوند فلسفه اسلامی به معنای این نیست که این فلسفه بر اساس یک پیش فرض های اسلامی ایجاد شده است بلکه دانش دیگری به نام کلام وجود دارد که نتیجه برای او مهم است و آن دانش دارای ارزش های اسلامی است. ولی از آنجا که این دنش توسط فلاسفه اسلامی از جمله ابن سینا، ملاصدرا، محمدحسین طباطبایی... توسعه داده شده است به آن فلسفه اسلامی گفته می شود. لذا این فلسفه قابلیت تدریس در تمامی دانشگاه های جهان از جمله دانشگاه های روسیه را دارد. در رابطه با موضوع دوم فکر میکنم ضروری است مطالبی را مجدد خدمتتان عرض کنم. از آنجا که ما معتقد هستیم تمدن غرب و دیگر تمدن ها بر اساس مبانی مادیگرایانه شکل گرفته است و همه چیز را مادی میبیند لذا بعد از انقلاب سال 57 در ایران تحولات عظیمی توسط رهبر کبیر انقلاب اسلامی آیت الله خمینی و جانشین او آیت الله خامنه ای در حوزه علم و دانش صورت پذیرفته است. لذا ما معتقد هستیم نظام حاکم بر دنیا همانطور که رئیس جمهور شما جناب آقای پوتین هم گفت، نظامی ناعادلانه است و نیاز دارد در ابعاد مختلف ساختارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی، فرهنگی... دستخوش تغییرات شود. بر همین اساس ما پروژه سند توسعه پایدار سازمان ملل را در راستای قدرت طلبی تمدن غرب دانسته و در کشورمان پروژه هایی معادل آن با نام هایی همچون "الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت" و "ایجاد تمدن نوین اسلامی" و دیگر پروژه ها که مبتنی بر جهان بینی اسلامی ایرانی باشد تعریف کرده ایم. بر اساس مشاهدات و تحقیقاتی که انجام دادم چنین پروژه هایی هم در چین، ژاپن، هند و روسیه توسط متفکری همچون" Александр Гельевич Дугин" از روسیه و دیگر دانشمندان در حال اجراء است. لذا مطابق با پیشنهادی که شما داشتید ما می توانیم با ایجاد یک تیم به منظور غنی سازی پروژه شما از ابعاد مختلف همکاری کنیم. همچنین لازم به ذکر است در کشور ما یکی از مشکلاتی که وجود دارد، نبود امتداد فلسفه و عرفان اسلامی در نظامات اجتماعی اعم از مباحث دولت سازی، جامعه سازی.. بخاطر نوپا بودن است. لذا یکی از کارهای شخصی من فهم توسعه تمدن غرب و آشنایی با دانش های سیستم سازی و حکمرانی در آنجا و تغییر و اصلاح مبانی آن دانش ها مبتنی بر دانش های فلسفه اسلامی است. لذا از این بابت با تشکیل آن تیم می توانیم به شما کمک های زیادی بکنیم.
@raveshetamadoni
دامنه دانش شما در حوزه فلسفه و علم، توانایی تجزیه و تحلیل نظریههای جدید، تدوین ایده برای پروژههای علمی نوآورانه امیدوار کننده و استدلال در دیدگاه و نظرات شما، بسیار فراتر از صلاحیتهای یک «کارشناس ارشد مهندسی هوافضا» است. برای لحظهای به نظر رسید که شما واقعاً کسی نیستید که ادعا میکنید. با این حال، من از خوشبینی و موضع سازنده شما در سازماندهی همکاری احتمالیمان استقبال میکنم!
@raveshetamadoni
در این تصویر به دنبال بیان این هستیم که نیازمند دانشی جامع در حوزه حکمرانی هستیم که آن را #حکمرانی_ولایی نامیدهایم. همانطور که هر دانشی مجموعهای از مسائل خود را دارد، دانش حکمرانی ولایی نیز باید بهعنوان دانشی مستقل از دیگر حوزهها مطرح شود. نظامات مذکور بعنوان نمونه هستند و در تصویر میتوان نظامات دیگری از جمله نظام سلامت، نظام امنیت و غیره را نیز لحاظ نمود. برای توسعه دانش مرتبط با حکمرانی ولایی نیاز به تعریف یک پروژه است که ما آن را "پروژه راهنمای پیکره دانش حکمرانی ولایی" نامیدهایم. برای توسعه این دانش، از زمینههای فلسفی، فقهی، کلامی، اخلاقی و عرفانی، مهندسی و عملی بهره خواهیم برد. در تمامی حوزه های دانشی، کلیدواژه "نظام" مشترک است و لذا این دانش در تمامی حوزه ها استفاده خواهد شد. اما هر حوزه دانشی مسائل مرتبط با خود را نیز خواهد داشت. در پروژه "راهنمای پیکره دانش"، مفاهیم نظام و حکمرانی توسعه داده خواهدشد و تمامی دانشها میتوانند از مفاهیم مرتبط با نظامسازی تولید شده در این پروژه بهره ببرند.
@raveshetamadoni
✍️#حکمرانی_ولایی به سبک ناخدا: هدایت، هماهنگی و آگاهی
حکمرانی رو میشه اینطور توضیح داد: فرض کن ما سوار یک کشتی هستیم. توی این کشتی، یک نفر به عنوان ناخدا وجود داره و بقیهٔ افراد هم کارهای مختلفی انجام میدن؛ بعضیها پارو میزنن و بعضیها هم مسئول تهیهٔ غذا و نیازهای دیگهٔ پاروزنها هستن. کار ناخدا اینه که کل کشتی رو هدایت کنه و به پاروزنها دستور بده که چطوری پارو بزنن تا مسیر رو گم نکنن. وقتی آبوهوا عوض میشه یا شرایط سخت میشه، ناخدا باید فرمان های درست رو به پاروزنها بده تا بتونن کشتی رو درست هدایت کنن. همینطور ناخدا باید حواسش به امنیت و سلامت همهٔ آدمهای داخل کشتی باشه و مطمئن بشه که همه در سلامت و ایمنی هستن.
علاوه بر این، ناخدا باید بین پاروزنها و بقیهٔ خدمهٔ کشتی هماهنگی ایجاد کنه تا همه با نظم و هماهنگی کارشون رو انجام بدن. مثلاً پاروزنها باید درست پارو بزنن و افرادی که مسئول تهیهٔ غذا هستن هم باید به موقع غذای سالم و کافی آماده کنن تا همه بتونن کارشون رو درست انجام بدن. اما کار ناخدا فقط این نیست. ناخدا باید به پاروزنها و بقیهٔ خدمه آگاهی بده، آموزش بده که چطوری بهتر کارشون رو انجام بدن و بهشون بفهمونه که وقتی فرمانی میده، همه با رضایت قلبی به حرفاش توجه کنند. همینطور ناخدا باید شرایطی رو فراهم کنه که همهٔ افراد توی کشتی بتونن رشد کنن و در آینده نقشهای بهتری داشته باشن. مثلاً بعضیها ممکنه بخوان ناخدای بعدی بشن یا معاون ناخدا یا حتی نقشهای دیگهای که بهشون علاقه دارن و استعدادش رو دارن.
اما کار ناخدا فقط به آدمهای داخل کشتی محدود نمیشه. ناخدا باید حواسش به دریا هم باشه، چون دریا خانهٔ موجودات دیگهایه و نباید بهشون آسیب برسه. همینطور ناخدا باید به فناوریهایی که برای پارو زدن استفاده میشه هم توجه کنه و مطمئن بشه که این فناوریها نه به پاروزنها، نه به دریا و نه به خود ناخدا آسیب نمیزنن.
پس حکمرانی یعنی هدایت درست، هماهنگی بین آدمها، آگاهی بخشی و رشد افراد، تحت شرایط حفظ محیطزیست و توجه به فناوریهایی که کار رو بهتر میکنن. ناخدا باید همهٔ اینها رو با هم سرپرستی (#ولایت) کنه تا کشتی به سلامت به مقصد برسه.
@raveshetamadoni
✍️دانش حکمرانی ولایی
🔺هر کدام از شما ممکن است در شهر یا محلهتان چیزهایی را از پدر و مادر یا خانوادهتان یاد گرفته باشید، مثل کار کردن بیرون از خانه، خانهداری، حل مشکلات خانوادگی یا محله، یا حتی یاد گرفتن شغل پدرتان. این چیزهایی که به صورت تجربی و از طریق زندگی روزمره یاد گرفتهاید، ما به آنها میگوییم علوم غیررسمی. اما همانطور که میدانید، علومی هم هستند که قدیمیها اول در مکتبخانهها یاد میگرفتند و بعداً در حوزههای علمیه، مدرسهها و دانشگاهها آموزش داده شد. اینها علوم رسمی هستند که ما به صورت رسمی و ساختارمند یاد میگیریم.
🔺حالا ما میخواهیم دانش حکمرانی را که قبلاً دربارهاش صحبت کردم، از طریق ترکیب این علوم رسمی و غیررسمی به دست بیاوریم. بیشتر تمرکز ما روی علوم رسمی است، اما از علوم غیررسمی هم غافل نیستیم، چون اینها هم برای رشته حکمرانی که میخواهیم ایجاد کنیم، مهم هستند.
🔺تصاویری که میبینید، برای این است که نشان بدهیم چطوری میتوان این علوم رسمی را استخراج کرد. در این تصویری که گذاشتم، سعی کردم بخشهایی از فرآیند کسب این دانش را به شما نشان بدهم. وقتی دانش به صورت رسمی دربیاید، دیگر قابلیت انتقال به کشورهای دیگر را هم دارد و میتوانیم امیدوار باشیم که تحقق #تمدن_نوین_اسلامی در یکی از شاخههای مهم آن، یعنی #حکمرانی_ولایی، ممکن شود. این همان چیزی است که برای یک دولت اسلامی ضروری است.
@raveshetamadoni
✍️مکتب حل مسئله
در فرآیند حل مسئله، مکاتب فکری متعددی در جهان وجود دارد که پس از تحقیقات گسترده، با هدف ایجاد دانش و رشتهای جدید در زمینه حل مسئله مبتنی بر مبانی دینی، چهار مکتب اصلی شامل حکمرانی، طراحی، سیستم و میانرشتهای انتخاب شدند. هر یک از این مکاتب با توجه به نوع مسئله، هدف نهایی، خاستگاه تولید آن دانش، شیوههای بهکارگیری و میزان اثربخشی، شکلبندی میشوند. هر کدام از این مکاتب دارای نظام اصطلاحات و مبانی نظری خود بوده یا در حال توسعه آنها میباشند. با این حال، در ایران بسیاری از صاحبنظران با این دانشها آشنایی کافی ندارند و نقاط قوت و ضعف هر یک از آنها مورد بررسی قرار نگرفته است.
به عنوان مثال، در مدرسه حکمرانی شهید بهشتی یا دانشگاه تهران، به بخشهای مختلف حل مسئله که خاستگاه تولید آنها در میان دانشمندان علوم اجتماعی بوده است، توجه شده است. در حالی که دانشگاههایی مانند دانشگاه صنعتی شریف بیشتر از مفاهیم مرتبط با مکتب سیستم بهره میبرند. از سوی دیگر، مراکز دینی ما نیز عمدتاً توجه خود را بر مکاتب مختلف حکمرانی متمرکز کردهاند که خاستگاه تولید آنها دانشمندان علوم اجتماعی بوده است. این در حالی است که ظرفیتهای نهفته در سایر مکاتب، که تا حد زیادی مغفول ماندهاند، ممکن است سازگاری بیشتری با منابع دینی ما داشته باشند.
در اعلامیه جهانی این پروژه، ما در پی ایجاد دانش، تربیت زمامداران اسلامی و رشتهای تحت عنوان #حکمرانی_ولایی هستیم. این هدف از طریق بهرهگیری از تمامی ظرفیتهای مختلف حل مسئله در جهان، در راستای تحقق #دولت_اسلامی و #جامعه_اسلامی دنبال میشود.
@raveshetamadoni
✍️ گفتگو با دانشمندان دیگر نقاط جهان
در جمعی از دانشمندان غربی که در حوزه توسعه چارچوب های مرتبط با هوش مصنوعی مشغول به تحقیق و توسعه یک چارچوب هستند، سعی کردم نظر آن ها را به مطالب دینی جلب کنم. در ذیل یکی از جواب هایی که یک از آن ها به من داد را مشاهده میکنید:
سلام رضا، در درک نکتهای که اینجا مطرح کردی مشکل دارم. چطور اعتقادات مذهبی به استنباط فعال مرتبط میشود؟ چارچوب کلی هوش مصنوعی نظریهپردازی میکند که چگونه سیستمهای پیچیدهای مانند مغز به عنوان یک موتور استنباطی عمل میکنند تا مشاهدات مربوط به واقعیت را پیشبینی کنند. اعتقادات مذهبی به عنوان یک موتور استنباطی برای چیزهای غیرقابل مشاهده عمل میکند. میتوان گفت که هیچ ماتریس احتمالپذیری (A likelihood matrix) وجود ندارد که حالتهای پنهان را به مشاهدات خارجی مرتبط کند. در واقع، اگر تفکر مذهبی یک ماتریس احتمالپذیری داشته باشد، به حالتهای پنهان (مانند باورهای پیشین یا احساسات) مرتبط خواهد بود. جسارتاً میگویم که مذهب بیشتر به عنوان انکار مشاهدات عمل میکند تا باورها حفظ شوند. منظورم این نیست که مذهب خوب یا بد است. در واقع، نشان داده شده است که اعتقادات مذهبی میتوانند در برابر برخی شرایط روانی مانند افسردگی محافظتکننده باشند (هرچند همین اثر برای همه ادیان یا تمرینات مراقبه توصیف شده است).
@raveshetamadoni