eitaa logo
روش سنتیِ تحصیل علوم حوزوی
2.4هزار دنبال‌کننده
413 عکس
59 ویدیو
65 فایل
ارتباط با ما در ایتا: 🆔 @almoftagher آدرس کانال آرشیو دروس در ایتا: 🆔 https://eitaa.com/raveshsonnati2 آدرس کانال آرشیو دروس در تلگرام: 🆔 https://t.me/raveshsonnati2 آدرس وبلاگ برای دانلود صوت‌های درسی: 🆔 http://raveshsonnati.blog.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
فرق خوف و خشیت چیست؟ برخی اهل لغت اصلا متعرّض معنای «خشی» نشده و صرفا به ذکر فعل و مصدر آن بسنده کرده اند. (۱) امّا آنانکه به ذکر معنای آن پرداخته اند، بیشترشان خشیت و خوف را به یک معنا گرفته و فرقی میان آن دو نگذاشته اند. (۲) از این رو، هر دو مترادف و به معنای ترسیدن است. ولی برخی میان آن دو فرق گذارده اند که مجموع اقوالشان به ۴ یا ۵ قول می رسد که در ادامه به آن می پردازیم: قول اول هر ترسی را – اگر چه خوف نامند – خشیت نگویند، بلکه خشیت خوفی است که مشوب یا همراه با تعظیم و بزرگداشت یا هیبت است و بیشتر موارد کاربرد آن جایی است که نسبت به آنچه از آن ترس است علم و آگاهی وجود دارد، و به همین خاطر در فرمایش خدای متعال: «إِنَّما يَخْشَى‏ اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» اختصاص به علماء پیدا کرده است. (۳) برخی دیگر در تبیین این دیدگاه گفته اند: خشیت ناشی از بزرگی شخص است، اگر چه خاشی (ترسنده) خود، قوی باشد ولی خوف ناشی از ضعف خائف (ترسنده) است، اگر چه مخوف چیز کوچک و کمی باشد. شاهد این فرق این است که مجموع حروف (خ ش ی) کلا بر عظمت دلالت می کند، مانند شیخ به معنای پیر یا بزرگ و خیش به معنای لباس غلیظ و کلفت. (۴) در تأیید این دیدگاه واژۀ خشن را نیز به عنوان یکی از مشتقات به اشتقاق اکبر می توان شاهد آورد. ادامه دارد .... @raveshsonnati
روش سنتیِ تحصیل علوم حوزوی
#پرسش فرق خوف و خشیت چیست؟ #پاسخ_پرسش برخی اهل لغت اصلا متعرّض معنای «خشی» نشده و صرفا به ذکر فع
منابع و پاورقی ها: ۱. ابن دُرَید در جمهرة اللغة، ج ‏1، ص603 و زمخشری در اساس البلاغة، ص 164. ۲. خلیل بن أحمد فراهیدی در العین، ج 4، ص 284 و ازهری در تهذيب اللغة، ج‏7، ص194 و ابن عبّاد در المحيط في اللغة، ج‏4، ص375 و جوهری در الصحاح، ج‏6، ص2327 و ابن فارس در معجم مقاييس اللغة، ج‏2، ص184 و ابن سِیدة در المحكم والمحيط الأعظم، ج‏5، ص241 و فیّومی در المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى، ج‏1، ص170 و فیروزآبادی در القاموس المحيط، ج‏4، ص353 وزمخشری در مقدمة الأدب، ص171 و ابن منظور در لسان العرب، ج‏14، ص228 و طُریحی در مجمع البحرين، ج‏1، ص122. ۳. راغب اصفهانی، المفردات (مفردات ألفاظ القرآن)، ص 283. نصّ عبارت وی این است: «الْخَشْيَةُ: خوف يشوبه تعظيم، وأكثر ما يكون ذلك عن علم بما يخشى منه، ولذلك خصّ العلماء بها في قوله: إِنَّما يَخْشَى‏ اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ.» و زبیدی در تاج العروس من جواهر القاموس، ج‏19، ص375. نصّ عبارت وی این است: «ثم تَفْسِيره‏ الخشْيَة بالخَوْفِ صَرِيحٌ في تَرادُفِهما، والذي صَرَّح به الرَّاغبُ وغيرُهُ أَنَ‏ الخشْيَةَ خَوْفٌ مَشُوب بعظَمَةٍ ومَهابَةٍ، وقالَ قَوْمٌ: خَوْفٌ مُقْتَرن بتَعْظيِم، وكِلاهُما صَحِيحٌ ظاهِرٌ». ۴. سید علیخان مدنی، رياض السالكين في شرح صحيفة سيد الساجدين، ج 4، ص 15. نصّ عبارت وی این است: «وفرّق بينهما أيضا بأنّ الخشية تكون من عظم المخشيّ وإن كان الخاشي قويّا، والخوف يكون من ضعف الخائف وإن كان المخوف أمرا يسيرا، ويدلّ لذلك أنّ الخاء والشين والياء في تقاليبها تدلّ على العظمة، نحو شيخ: للسيد الكبير، وخيش: لما غلظ من اللباس، ولذا وردت الخشية غالبا في حقّ اللّه‏ «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ». @raveshsonnati
روش سنتیِ تحصیل علوم حوزوی
#پرسش فرق خوف و خشیت چیست؟ #پاسخ_پرسش برخی اهل لغت اصلا متعرّض معنای «خشی» نشده و صرفا به ذکر فع
ادامه بحث فرق میان خوف و خشیت فرق دوم خوف دردی است که نفْس، از انتظار عذاب و عقاب می کشد و خشیت حالتی است که هنگام احساس به بزرگی و هیبت حق برای نفْس حاصل میشود. 📚 سید علیخان مدنی، رياض السالكين في شرح صحيفة سيد الساجدين، ج‏ ۲، ص ۴۹۲. نصّ عبارت وی این است: «الخشية: الخوف، وقيل: الخوف: تألّم النفس من توقّع العقاب. والخشية: الحالة الحاصلة عند الشعور بعظمة الحقّ وهيبته». این دیدگاه نزدیک به دیدگاه نخست است. @raveshsonnati
پرسیدم از هلال چرا قامتت خم است؟! آهی کشید و گفت که ماه محرّم است!
نکته اول: ✍ حسینی زبیدی پیرامون علت نامگذاری محرّم به محرّم چنین گفته است: المُحَرَّمُ: شَهْرُ اللَّهِ سَمَّتْه العَرَبُ بهذا الاسْمِ لأَنَّهم کانوا لا یسْتَحلُّون فیه القِتالَ، وأُضِیفَ إلی اللّه تعالَی إعْظاماً له کما قیلَ للکَعْبةِ بیتُ اللّه، و قیلَ: سُمِّی بذلِکَ لأَنَّه مِن الأَشْهُرِ الحُرُمِ. قالَ ابنُ سِیْدَه: و هذا لیسَ بقَوِیٍّ. و فی الصِّحاحِ: مِن الشُّهورِ أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ کانتِ العَرَبُ لا تَسْتحلّ فیها القِتالَ إلاَّ حَیَّان: خَثْعَم و طَیِّیءٌ، فإنَّهما کانا یَسْتَحِلاَّن الشُّهورَ، و کان الذین یَنْسؤُونَ الشُّهورَ أَیامَ المَوْسِم یقُولُونَ: حَرَّمْنا علیکُمُ القِتالَ فی هذه الشُّهورِ إلاَّ دِماء المُحِلِّینَ، فکانتِ العَرَبُ تَسْتحلُّ دِماءَهُم خاصَّةً فی هذه الشُّهورِ. (إلى أن قال:) قالَ النَّحاسُ: و أُدْخِلَتِ الألِفُ واللامُ فی المُحَرَّمِ دُوْن غیرِهِ مِن الشُّهورِ. انتهى 📚 تاج العروس، ج ۱۶، ص ۱۳۶ ✍ در روایت ریان بن شبیب نیز امام رضا علیه‌السلام فرمودند: یَا ابْنَ شَبِیبٍ! إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِی كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِیَّةِ فِیمَا مَضَی یُحَرِّمُونَ فِیهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَلَا حُرْمَةَ نَبِیِّهَا لَقَدْ قَتَلُوا فِی هَذَا الشَّهْرِ ذُرِّیَّتَهُ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ انْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ أَبَداً. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۲۸۴ @raveshsonnati
با توجه به تلاش های صورت گرفته توسط رصدگران هلال ماه محرم، هلال با چشم غیر مسلح در غروب سه شنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۲ رؤیت نشد. بنا بر این امروز چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲ مطابق با ۳۰ ذی الحجّة ۱۴۴۴ هست و اول محرم الحرام فردا پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۲ می باشد و عاشورا روز شنبه ۷ مرداد است. البته اگر ثابت شده باشد که دیشب هلال با چشم مسلح دیده شده است - چنانکه برخی گزارش ها حاکی از این است - امروز تنها برای مقلدین آیات عظام بهجت، فاضل و خامنه ای اول محرم و عاشورا روز جمعه ۶ مرداد خواهد بود. پی نوشت: علت عمده ذکر این اطلاعیه توجه به اعمال عبادی است، مانند اعمالی که در مفاتیح‌الجنان برای شب و روز اول محرم یا روز عاشورا گفته شده است و الا اتحاد مسلمانان و شیعیان در بحث مراسم ها و عزاداری ها نباید خدشه دار شود و مطابق آنچه در تقویم آمده و مرسوم است، مناسب است همه در این جهت متحد باشند. @raveshsonnati
روش سنتیِ تحصیل علوم حوزوی
#نُکَت_مُحرّمیّة نکته اول: ✍ حسینی زبیدی پیرامون علت نامگذاری محرّم به محرّم چنین گفته است: المُح
نکته دوم ابتدای سال قمری و مبدأ آن از سه جهت، سه ماهِ متفاوت است: ۱. از جهت هجرت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله، مبدأ سال و شروع آن اول ماه ربیع الأول است که به دستور پیامبر یا پیشنهاد امیر مؤمنان علی علیه السلام هجرت پیامبر اکرم مبدأ تاریخ اسلام قرار گرفت. ۲. از جهت ثبت وقایع تاریخی و تقویمی مبدأ رسمی سال، ماه محرم الحرام است. ۳. از جهت معنوی و عبادی مبدأ سال، ماه مبارک رمضان به ویژه شب قدر است، چنانکه سید بن طاووس در اقبال الاعمال تشریح کرده است و سابقا در همین کانال نیز گذشت. نکته مهم قاعدتا مبدأ رسمی، تاریخی و تقویمی نیز باید ماه ربیع الأول قرار می گرفت نه محرم الحرام ولی متأسفانه این امر نامبارک توسط برخی صحابه رخ داد که تفصیل آن را در این نشانی می توانید بخوانید: https://www.makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=1&catid=40677&pageindex=0&mid=419801 @raveshsonnati
روش سنتیِ تحصیل علوم حوزوی
#نُکَت_مُحرّمیّة نکته دوم ابتدای سال قمری و مبدأ آن از سه جهت، سه ماهِ متفاوت است: ۱. از جهت هجر
نکته سوم 💥عاشورا و انتظار ◾️ حضرت سيد الساجدين زين العابدين علي بن الحسين از پدرش سيد الشهداء حسين بن علی عليهما السلام نقل می‌كند كه پدرم فرمود: ◼️يا وَلَدي يا عَليّ وَاللهِ لا يَسْكُنُ دَمي حَتّی يَبْعَثَ اللهُ الْمَهديَّ فَيَقْتُلَ عَلی دَمي مِنَ الْمُنافِقينَ الْكَفَرَةِ الْفَسَقَةِ سَبْعينَ اَلْفاً ای فرزندم! ای علی! به خدا قسم خون من (حسین) آرام نخواهد گرفت تا خدا مهدی را بر انگیزاند و به خاطر (مطالبه) خون من از منافقان کافر فاسق ۷۰ هزار تن را بکشد. 📚موسوعة كلمات الامام الحسين: ص 371. 👉 @raveshsonnati
ماجرای نبش قبر حضرت رقیه سلام الله علیها به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حوزه، ملا محمدهاشم خراسانی (ره) حکایت نبش قبر حضرت رقیه سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه (س) در سال ۱۲۸۰ هجری، را این چنین نقل می‌کند: ✍ جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به  سیّد مرتضی علم‌الهدی منتهی می‌شد و سنّ شریفش بیش از 90 سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیّه دختر امام حسین علیه‌السلام را در خواب دید که فرمودند: «به پدرت بگو: به والی بگوید: میان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّیت است، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند.» دختر به سيّد عرض کرد، ولی سیّد از ترس اهل تسنّن، به خواب اعتنا ننمود. شب دوّم دختر وسطی سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، ترتیب اثری نداد. شب سوّم دختر کوچک سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، باز ترتیب اثری نداد. شب چهارم خود سیّد حضرت رقیّه را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند: چرا والی را خبردار نکردی؟! سیّد بیدار شد، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباس‌های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند. صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم. حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلام‌الله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است. سیّد ابراهیم در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند، سیّد افتاد. زیر بغلش را گرفتند، هی می‌گفت: ای وای بر من، وای بر من ... به ما گفته بودند یزید لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمی‌کنم، می‌ترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم. سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه می‌کرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند. وقت نماز که می شد سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برمی‌داشت و بر زانو می‌نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد. و از معجزه آن حضرت این که سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید. دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت. آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سکینه را به سید ابراهیم واگذار کرد. این قضیه در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: «فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب» «آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود.» پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید. فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند. 📚 اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦، منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸، مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸ و تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳. 👉 @raveshsonnati
منشأ و مستند شرعی فرستادن سه صلوات پس از قرائت آیه صلوات بعد از نماز واجب که امروزه مشهور شده است چیست؟ مهم پاسخ برای عدد سه است نه اصل صلوات با ذکر مدرک یا مستند معتبر پاسخ بدهید و جایزه بگیرید. @raveshsonnati
نکته چهارم بررسی نام رُقَیَّه رقیّة بر وزن سميّة مصغر است و بر وزن عُتِيّة یعنی فُعِیْلَة اسم مصدر از فعل رقی یرقی به معنای بالا رفت است. زبیدی در تاج العروس ج ۱۹ ص ۴۷۱ گفته است: والرُّقِیَّةُ، بالضمِّ وکسْرِ القافِ وتَشْدیدِ الیاءِ: الاسْمُ مِن رَقِیَ یَرْقی. ظاهرا اصل این رقیه که اسم مصدر است رُقُویَة بوده است که به خاطر اجتماع واو و یاء، حرف واو تبدیل به یاء و در یاء ادغام شده است مانند بَغِیّ و عُتِیّ و مرمِیّ که در اصل بَغُوی و عُتُوی و مرموی بوده اند. اما رقیه که علم زنانی از جمله دختر هاله خواهر خدیجه کبری و دختر امیر مؤمنان (همسر مسلم بن عقیل) و دختر امام حسین علیهم السلام است به تصریح صاحب تاج العروس بر وزن سمیّة است. اما اینکه رقیّه دقیقا مصغر چیست روشن نیست. مصغر راقی نمی‌تواند باشد چون مصغر راقی رُوَیْق است نه رُقَیّ. احتمال می رود مصغر رَقْي بر وزن سَعي (مصدر رقى به معنای بالا رفت) باشد و احتمال می رود مصغر رُقْيَة بر وزن لقمة (به معنای حرز و تعویذ یا نوعی از آن) باشد. احتمال هم می رود تصغیر ترخیم باشد. والله العالم @raveshsonnati
نکته پنجم: سید الشهداء و فرشتگان عَنِ ابْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: كَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی الْقَائِمِ عَلَی ظَهْرِ نَجَفَ [النَّجَفِ] فَإِذَا اسْتَوَی عَلَی ظَهْرِ النَّجَفِ رَكِبَ فَرَساً أَدْهَمَ أَبْلَقَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ شِمْرَاخٌ ثُمَّ یَنْتَفِضُ بِهِ فَرَسُهُ فَلَا یَبْقَی أَهْلُ بَلْدَةٍ إِلَّا وَهُمْ یَظُنُّونَ أَنَّهُ مَعَهُمْ فِی بِلَادِهِمْ فَإِذَا نَشَرَ رَایَةَ رَسُولِ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله انْحَطَّ عَلَیْهِ ثَلَاثَةَ عَشَرَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ مَلَكاً كُلُّهُمْ یَنْتَظِرُونَ الْقَائِمَ علیه السلام وَهُمُ الَّذِینَ كَانُوا مَعَ نُوحٍ علیه السلام فِی السَّفِینَةِ وَ الَّذِینَ كَانُوا مَعَ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ علیه السلام حَیْثُ أُلْقِیَ فِی النَّارِ وَ كَانُوا مَعَ عِیسَی علیه السلام حِینَ رُفِعَ وَ أَرْبَعَةُ آلَافٍ مُسَوِّمِینَ وَمُرْدِفِینَ وَ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ مَلَكاً یَوْمَ بَدْرٍ وَأَرْبَعَةُ آلَافِ مَلَكٍ الَّذِینَ هَبَطُوا یُرِیدُونَ الْقِتَالَ مَعَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام فَلَمْ یُؤْذَنْ لَهُمْ فَصَعِدُوا فِی الِاسْتِئْذَانِ وَهَبَطُوا وَقَدْ قُتِلَ الْحُسَیْنُ علیه السلام فَهُمْ شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْكُونَ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَمَا بَیْنَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ إِلَی السَّمَاءِ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ. 📚 بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۲۴ و ۳۲۵ به گزارش از کمال الدین صدوق. @raveshsonnati
نکته ششم: حبيب بن مُظاهر یا مُظَهَّر؟ 🔹یکی از اصحاب بزرگوار سيدالشهداء جناب حبيب بن مظاهر است. در ضبط نام پدر وی در مصادر شيعی اختلاف است وحتی نام وی در برخی کتب رجالی اهل سنت به ضبط دیگری آمده است، و در مجموع 4 قول را می‌توان ذکر کرد: 1: حَبِيبُ بْنُ مُظَهَّر (بالظاء) (رجال العلامة، ص 61، در زیارت روز اول ماه رجب و نیمه شعبان نیز همین ضبط آمده است. بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۳۴۰) 2: حَبِيبُ بْنُ مُطَهَّر (بالطاء) (بحار الأنوار، ج 44، ص 319، انساب الاشراف، ج۱۱، ص ۱۶۱) 3: حَبِيبُ بْنُ مُظاهر (بضم الميم) (الکشي، ج 1، ص 292) 4: حتيت بْنُ مُظَهَّرٍ (الاصابة في تمييز الصحابة ج 2،ص 142.) سومين قول در افواه عامه مردم معروف‌تر از بقيه است ولی قول اول در کتب تاریخ وحديث از شهرت بیشتری برخوردار است وبه نظر برخی همين قول صحيح می باشد، هر چند قول دوم با توجه به یک نقل از شعری که حبيب در روز عاشوراء خوانده خالی از وجه نیست: 🔸أَنَا حَبِيبٌ وَ أَبِي مُطَهَّرٌ 🔸لَنَحْنُ أَزْكَى مِنْكُمُ وَ أَطْهَرُ 🔸نَنْصُرُ خَيْرَ النَّاسِ حِينَ يُذْكَرُ اما قول چهارم در ضبط اسم حبيب متفرد بوده، ودر کتب رجالی شيعه ذکر نشده است اگر چه در ضبط نام پدر حبیب مؤيد قول اول است. ادامه دارد ... 👉 @raveshsonnati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روش سنتیِ تحصیل علوم حوزوی
#نُکَت_مُحرمیّة نکته ششم: حبيب بن مُظاهر یا مُظَهَّر؟ 🔹یکی از اصحاب بزرگوار سيدالشهداء جناب حبيب ب
ادامه نکته ششم 1⃣ بررسی معنای نام جناب حبيب ▪️حبیب که معنایش روشن و مشخص است، چرا که به معنای دوست یعنی دوست داشته شده ( = محبوب) می‌باشد. ▪️حتیت یا بر وزن "صحیح" است که در این‌صورت طبق گفته ابن جنی از موارد ابدال سین به تاء و اصل آن حسیس (الصوت الخفي) می‌باشد، (شرح الشافية، ج٤، ص٤٦٩) و یا بر وزن "سکّیت" است که در لغت یافت نشد و ممکن است مصغّر باشد بر وزن رُجیل از مصدر حتّ به معنای کندن پوست چیزی یا افتادن برگ از درخت یا از وصف حَتّ بر وزن صعب به معنای اسب تیز رو یا به معنای کریم و عتیق یا معانی دیگر که ذکرشان اهمیتی ندارد. ▪️لازم به ذکر است که تصحیف حبیب به حتیت در کتاب الاصابة محتمل نیست، زیرا ابن حجر آن را در باب الحاء بعدها التاء آورده است. ولی در هر صورت چنین بی دقتی‌ها از ابن حجر مسبوق به سابقه است. 2⃣ بررسی معنای نام پدر جناب حبیب بنا بر روایات مختلف: ▪️مُطهَّر به معنای پاک و پاکیزه شده است. ▪️مُظهَّر از ظَهر به معنای پشت مشتق شده است و به معنای بالا رفته شده بر آن از فعل ظهَّره أي: علا ظهره است. ▪️مُظاهر به ضمّ میم و کسر هاء اسم فاعل از باب مفاعله و به معنای کمک کننده و یار و یاور و به فتح هاء اسم مفعول از آن باب که در نام پدر حبیب آمده است به معنای کمک و یاری داده شده است. ▪️امّا مَظاهر به فتح میم که در افواه عامّه معروف است، اشتباه می‌باشد. ⚫️ نتیجه گیری چنانکه گذشت ظاهرا نام او حبیب و نام پدرش مُظهَّر بوده است. در بیشتر منابع شیعی نیز نام پدر او مُظهَّر با ظاء نقطه دار از باب تفعیل آمده است. لازم به ذکر است که افراد معروفی در تاریخ عرب به این نام بوده‌اند چنانکه زبیدی در تاج العروس گفته است: «مُظَهَّرٌ، كمُعَظَّم: جَدُّ عبدِ المَلِكِ بنِ قُرَيْب‏ بن عبدِ المَلِك بنِ عليِّ بنِ أَصْمَعَ بنِ‏ مُظَهَّرٍ الأَصْمَعِيّ‏، صاحِب الأَخْبَارِ، و النّوادِرِ، و قد تقَدَّم عامُ وِلادَتهِ و وَفَاته في المُقَدِّمَة». 👉 @raveshsonnati
نکته هفتم ▪️در برخی روایات و گزارشات شهادت طفل شیرخواره ابا عبدالله حضرت علی اصغر علیهما السلام وارد شده است که امام حسین علیه السّلام به لشکر عمر سعد ملعون فرمود: "يا قوم قد قتلتم شيعتي وأهل بيتي وقد بقى هذا الطفل يتلظى عطشا فاسقوه شربة من الماء" 📚 اللهوف (الملهوف) علی قتلی الطفوف ▪️عبارت "یتلظی" عبارت بسیار جانسوز و جانگدازی است. زبیدی در تاج العروس ج ۲۰ ص ۱۵۱ گفته است: اللَّظَی کالفَتَی ... النارُ نفسُها ... أَو لَهَبُها الخالِصَ ... واللَّظَی و لَظَی، مَعْرِفَةً لا تَنْصرِفُ: اسْمٌ مِن أَسْماءِ جهنّم ... و لَظِیَتْ، کرَضِیَتْ، لَظًی و الْتَظَتْ و تَلَظَّتْ: أَی تَلَهَّبَتْ و لَظَّاها تَلْظِیَةً ... و تَلَظَّتِ المَفازَةُ: اشْتَدَّ لهبُها و تلظَّی غَضَباً والتَظَی: توقَّد حتی صارَ کالجَمْرِ. ▪️حاصل آنکه آن طفل رضیع از شدت عطش و تشنگی صورت ناز و مبارکش چون تکه آتشی بر افروخته شده بود.😭😭😭 👉 @raveshsonnati
نکته هشتم ✔️ سيد القرّاء در کربلا ▪️متأسفانه از برخی از افراد تعابيری شنيده می‌شود که قابل مناقشه جدی است. یکی از این تعابیر اینست که «در کربلا لوتی‌ها آمدند کمک امام حسین ولی فقهاء استخاره کردند که بیایند ولی استخاره آنها بد آمد» این در حالی است که در کربلا به غیر از بنی هاشم افراد بزرگی از علما در زمره شهداء هستند. ▪️یکی از آن بزرگان بُرَير بن خضير است که از بزرگان قراء در کوفه بود و از او به سید القراء یاد می شد. جز اين افتخار او افتخارات دیگری نیز دارد: 1⃣ هو والحبیب أول‏ من‏ قاما للمبارزة في اول القتال فأجلسهما الامام عليه السّلام. 📚 تاريخ طبري، ج ۴، ص ۳۲۶. 2⃣ هو القائل لعبدالرحمن بن عبد ربه الانصاري: واللّه لقد علم قومي أنى ما أحببت الباطل شابا ولا كهلا، ولكن- و اللّه- إنى لمستبشر بما نحن لاقون! واللّه ما بيننا و بين الحور العين الا أن يميل علينا هؤلاء باسيافهم، ولوددت أنهم قد مالوا علينا. 📚 همان، ص ۳۲۱. 3⃣ هو الذي كان يقول: إن عثمان بن عفان كان على نفسه مسرفا، وإن معاوية بن أبي سفيان ضالّ مضلّ، وإن امام الهدى والحق علي بن أبي طالب عليه السّلام. 📚 همان، ص ۳۲۸. 4⃣ هو الذي باهل رجلا من عسكر عمر بن سعد يدعى يزيد بن معقل على أنه علی الحق وذلك الرجل علی الباطل ودعا أن يقتل المحق منهما المبطل، ثم بارزه فقتله.‏ 📚 همان، ص ۳۲۸. 5⃣ هو القائل للحسين عليه السّلام: واللّه يا بن رسول اللّه، لقد منّ اللّه بك علينا أن نقاتل بين يديك، تقطّع فيك أعضاؤنا، ثمّ يكون جدّك شفيعنا يوم القيامة بين أيدينا، لا أفلح قوم ضيّعوا ابن بنت نبيّهم، أفّ لهم غدا ما ذا يلاقون، ينادون بالويل و الثبور في نار جهنم. 📚 سفينة البحار، ج ۱، ص ۲۶۶ 6⃣ و در آخر او همان کسی است وقتی دید حبیب شوخی می‌کند و می‌خندد به او گفت: "يا أخي ليس هذه بساعة ضحك" وحبیب در پاسخ به او چنین گفت: "فأيّ موضع أحق من هذا بالسرور، واللّه ما هو الا أن تميل علينا هذه الطغام بسيوفهم فنعانق الحور العين". ▪️در برخی کتب از وی با نام " یزید بن خضیر" یاد شده است. 📚 رجال کشی، ج ۱، ص ۲۹۳. در برخی دیگر با نام "یزید بن حصین" از او یاد شده است. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۵، ص ۹۳ و تنقیح المقال، ج ۱۷، ص ۳۹۳ و جامع الرواة، ج ۱، ص ۱۷۸. ولی هر دو نادرست است، چنانکه در تنقيح المقال به لقب "سید الغرباء" و در جامع الرواة به لقب "سید القری" نامیده شده است که این دو نیز نادرست است. ▪️به اضافه نقل صحیح طبری در مورد نام او، دو شاهد نیز در کلام او بر صحت این دو ادعا وجود دارد: 1⃣ عفيف بن زهیر – یکی از راویان کربلا – در جریان حمله کعب بن جابر ازدی لعنة الله علیه به بریر بن خضیر، رو به کعب می گوید: "إنّ هذا برير بن خضير القاري الّذي كان يقرئنا القرآن في المسجد!" 📚 رجال کشی، ج ۱، ص ۲۹۳. 2⃣ وقتی کعب لعنه الله علیه بعد از جریان عاشورا به کوفه بازگشت: "قالت له امرأته أو اخته: أعنت على ابن فاطمة، وقتلت سيّد القرّاء؟ لقد أتيت عظيما من الأمر! واللّه لا اكلّمك من رأسي كلمة أبدا." 📚 تاريخ طبری، ج ۵، ص ۴۳۲ و ر.ک: قاموس الرجال، ج ۲، ص ۹۴. ▪️بُرَير به ضم باء بر وزن زُبير تصغير برّ است. البته احتمال دارد بریر به فتح باء وکسر راء باشد به معنی میوه درخت اراک (صحاح اللغة، ج ۲، ص ۵۸۸) ولی احتمال اول در نام سید القراء اشهر است. ▪️خُضير نیز بر وزن زُبير مصغر خضر است. یکی از نام های دریا خضیر است به جهت رنگ سبزی که با انعکاس نور در دریا پدید می آید. (الطراز الأول، ج ۷، ص ۳۸۱) و به برخی افراد به جهت شدت گندمگون بودنشان خضیر لقب داده شده است مثل ابراهیم بن مصعب بن مصعب بن زبیر. (توضیح المشتبه، ج ۳، ص ۲۶۷). 👉 @raveshsonnati
نکته نهم: بعض الأوصاف العبّاسیّة نام: عبّاس عليه السلام نام پدر: امیر مؤمنان علی بن أبي طالب عليه السّلام نام مادر: فاطمه بنت حزام بن خالد از نسل ربيعة بن عامر معروف به أم البنين الكلابية القاب: قمر بنى هاشم (ماه درخشان بنی هاشم)، سقّاء (آب رسان و آب ده)، صاحب اللواء أو لواء الحسين (علمدار لشكر، پرچمدار لشکر حسین) و باب الحوائج. کنیه: ابوالفضل و ابو قِرْبة (صاحب مَشک) زمان ولادت: ۲۶ هجری زمان شهادت: ۶۱ هجری عمر شریف: حدود ۳۴ سال مکان شهادت و محل دفن: کربلای معلّی همسر: لُبابة بنت عبيدالله بن عباس بن عبدالمطلب فرزندان: عبيدالله (که قطعی است) و حسن، فضل، قاسم، عبدالله و دو دختر (علی ما قیل). برادران: عبدالله شهید در ۲۵ سالگی، عثمان شهید در ۲۱ سالگی و جعفر در ۱۹ سالگی. قاتل: زید بن رقاد الجنبی و حکیم بن الطفیل الطائی النبسی لعنة الله علیهما علت نامگذاری به عباس زبیدی عالم بزرگ علم لغت گفته است: عَبَسَ وَجْهُه یَعْبِسُ عَبْساً و عُبُوساً، من حَدِّ ضَرَبَ: کَلَحَ، کعَبَّسَ تَعْبِیساً. وقِیلَ: عَبَسَ وَجْهُه عَبْساً وعَبَّس: قَطَّبَ ما بَیْنَ عَیْنَیْهِ. ورجُلٌ عابِسٌ. وعَبَّس تَعْبِیساً فهو مُعَبِّسٌ وعَبّاسٌ، إِذا کَرَّهَ وَجْهَه. شُدِّد للمُبَالَغَةِ، ومنه قِرَاءَةُ زَیْدِ بنِ عَلِیٍّ: "عَبَّسَ وَتَوَلّی" فإِنْ کَشَرَ عن أَسْنَانِه فهو کالِحٌ. وقیل: العَبَّاسُ: الکَرِیهُ المَلْقَی والجَهْمُ المُحَیَّا ... والعَابِسُ: الأَسَدُ الذِی تَهْرُبُ منه الأُسود، وقال ابن الأَعْرابیّ: کالعَبُوسِ والعَبّاسِ، قال ابنُ الأَعْرَابِیّ: وبه سُمِّیَ الرجُلُ عَبَّاساً. قلت: عَبّاسٌ والعَبّاس: اسمُ عَلَمٍ. 📚 تاج العروس، ج ۸، ص ۳۴۹. حاصل آنکه چون قمر منیر بنی هاشم در مواجهه با دشمنان بسان شیری که شیران دیگر از او فرار می کنند با چهره ای درهم کشیده و ابهتی دلهره آور برایشان، به آنان حمله ور می شد عباس نامیده شد. کیفیت شهادت آن بزرگوار نیز گواه راستی است بر این مدعا. سلام الله عليه 👉 @raveshsonnati
🏴السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ🏴 ✔️ استاد علی مومنی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✍🏻یکی از مجاهدان و شهدای والامقام کربلا که مقام و منزلت و عظمت واقعی اش در قیامت شناخته خواهد شد، حضرت ابوالفضل العباس"علیه السلام" است که در اثر تربیت پدر بزرگوارش حضرت علی (ع) وبرادران معصومش امام حسن مجتبی و امام حسین”علیهم السّلام” به مقام شامخ علم لدنی و بصیرت نافذ و کمال ایمان و اوج شجاعت و شهامت و ایثار و فداکاری نائل شده است و در قیامت، همه شهداء از اولین تا آخرین به مقام و منزلت ایشان غبطه خواهند خورد. ✍🏻با اینکه در روز عاشورا آخرین نفر از بنی هاشم بود که قبل از امام حسین "علیه السّلام "شهید شد ولی در طول تاریخ روز نهم محرم الحرام را که تاسوعاست به آن حضرت اختصاص دادند تا به صورت مستقل یادی از فضایل و مناقب و مصائب آن حضرت باشد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠ویژگی های حضرت عباس علیه السلام💠 امام صادق "عليه السلام " فرمود: 🔅كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ نافِذَ البَصيرَةِ صُلبَ الإيمانِ جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِاللّه ِ و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهيدَا 🔅 عموى ما عبّاس ، داراى بصیرتی نافذ و ايمانى راسخ بود ؛ همراه با ابی عبدالله الحسین جهاد كرد و نيك آزمايش داد و به شهادت رسيد.📚(عمده الطالب ص ۳۵۶) ✍🏻توضیح هرکدام از این ویژگی ها و تطبیق آنها با شخصیت حضرت عباس "ع" مباحث مستقلی را می طلبد و اینجا چاره ای به جز اشاره نیست. 1⃣ بصیرت نافذ بصیرت، یک نورانیّتِ عقلی و قلبی و یک بینش و روشن بینی خاصّی است که در اثر معرفت، یقین، عملِ خالص، تهذیب، تزکیهٔ قلب از حبّ دنیا و مظاهر آن حاصل می‌شود و بدون آن انسان به مقام ایمان نمی رسد و اگر هم برسد ایمانش ثابت و مستقرّ و دائمی نخواهد شد. 2⃣ ایمان محکم و استوار امام صادق "علیه السّلام " فرمود: 🔅الْمُؤْمِنُ‏ أَشَدُّ فِی‏ دِینِهِ‏ مِنَ‏ الْجِبَالِ‏ الرَّاسِیَةِ وَ ذَلِکَ أَنَّ الْجَبَلَ قَدْ یُنْحَتُ مِنْهُ وَ الْمُؤْمِنَ لَا یَقْدِرُ أَحَدٌ عَلَى أَنْ یَنْحِتَ مِنْ دِینِهِ شَیْئاً وَ ذَلِکَ لِضَنِّهِ بِدِینِهِ وَ شُحِّهِ عَلَیْه🔅‏ مؤمن در دینش از کوه‌های راسخ استوارتر است؛ چراکه گاهی از کوه‌ها چیزی کنده مى‏شود، ولى احدى قادر نیست که از دین مؤمن بکاهد. و سرّش آن است که مؤمن نسبت به دینش بخیل بوده و حاضر نیست چیزی از آن را بگیرند.📚(علل‌ الشرايع ج ۲ ص ۵۵۷ ) 3⃣ جهاد در معیت ابی عبدالله الحسین علیه‌السلام. 4⃣ امتحان خوب. 5⃣ مقام شهادت. ⚜️به دریا پا نهاد و خشک لب بیرون شد از دریا ⚜️مروّت بین، جوانمردی نگر، غیرت تماشا کن. ⚫️ای همه عالم گدای دو دست تو یا عباس! ادرکنا! 🔅اللهم عجل لولیک الفرج🔅 👉 @Fatemiyeh_alyasin 👉 @raveshsonnati
Mahmood Karimi - Makon Ey Sobh Tolou Shoor (128).mp3
6.71M
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع😭 عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع😭 👉@raveshsonnati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نکته دهم: علت نامگذاری حضرت مهدی عج به قائم و ارتباط آن با جریان عاشورا عَنِ الثُّمَالِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَاقِرَ علیه السلام: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! ألَسْتُمْ كُلُّكُمْ قَائِمِینَ بِالْحَقِّ؟ قَالَ: بَلَی. قُلْتُ: فَلِمَ سُمِّیَ الْقَائِمُ قَائِماً؟ قَالَ: لَمَّا قُتِلَ جَدِّیَ الْحُسَیْنُ علیه السلام ضَجَّتِ الْمَلَائِكَةُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْبُكَاءِ وَالنَّحِیبِ وَ قَالُوا: إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا! أَتَغْفُلُ عَمَّنْ قَتَلَ صَفْوَتَكَ وَابْنَ صَفْوَتِكَ وَخِیَرَتَكَ مِنْ خَلْقِكَ؟! فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِمْ: قَرُّوا مَلَائِكَتِی! فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأَنْتَقِمَنَّ مِنْهُمْ وَلَوْ بَعْدَ حِینٍ. ثُمَّ كَشَفَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنِ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ علیه السلام لِلْمَلَائِكَةِ، فَسُرَّتِ الْمَلَائِكَةُ بِذَلِكَ فَإِذَا أَحَدُهُمْ قَائِمٌ یُصَلِّی فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: بِذَلِكَ الْقَائِمِ أَنْتَقِمُ مِنْهُمْ. 📚 بحارالأنوار، ج ۳۷، ص ۲۹۳ به نقل از علل الشّرائع شیخ صدوق. 👉 @raveshsonnati
◼️پیامد قتل امام حسین علیه السلام تا روز قیام امام زمان عجل الله فرجه ●عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه): لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ (صلوات الله علیه) سَمِعَ أَهْلُنَا قَائِلًا يَقُولُ بِالْمَدِينَةِ الْيَوْمَ نَزَلَ الْبَلَاءُ عَلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ فَلَا تَرَوْنَ فَرَحاً حَتَّى يَقُومَ قَائِمُكُمْ فَيَشْفِيَ صُدُورَكُمْ وَ يَقْتُلَ عَدُوَّكُمْ وَيَنَالَ بِالْوَتْرِ أَوْتَاراً ... ●به نقل از حلبى: امام صادق (صلوات الله عليه) به من فرمود: «هنگامى كه حسين (صلوات الله عليه) كشته شد، خانواده ما شنيدند كه گوینده‌ای در مدينه مى‌گويد: امروز، بلا بر اين امّت فرود آمد. ديگر روز خوشى نخواهيد ديد، تا قائم شما قيام كند و سينه‌هايتان را شفا دهد و دشمنتان را بكشد و انتقام خون ها را بگيرد ... 📚 كامل الزيارات، طبع دار المرتضوية صفحه ۳۳۶ باب ۱۰۸ حدیث ۱۴. 👉 @raveshsonnati
✔️نیّر تبریزی ▪️آنکه طرح بیعت شوری فکند ▪️خود همانجا طرح عاشورا فکند ▪️چرخ در یثرب رها کرد از کمان ▪️تیر کاندر نینوا شد بر نشان 📚آتشکده نیّر، بخش ۲۴. 👉 @raveshsonnati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام را به محضر مولایمان بقیةالله الاعظم عجل الله فرجه تسلیت عرض می‌کنیم. 👉 @ravrshsonnati
روش سنتیِ تحصیل علوم حوزوی
ادامه بحث فرق میان خوف و خشیت فرق دوم خوف دردی است که نفْس، از انتظار عذاب و عقاب می کشد و خشیت حا
ادامه بحث فرق میان خوف و خشیت فرق سوم خوف هم به مکروه (امر ناخوشایند) تعلّق می گیرد و هم به ترک آن، چنانکه گفته می شود: از زید ترسیدم و گفته می شود: از بیماری ترسیدم. خدای متعال فرموده است: «یخافون ربَّهم من فَوقهم» و«ویخافون سوء الحساب»؛ ولی خشیت تنها به جایگاه مکروه (امر ناخوشایند) است تعلّق پذیرفته و مربوط می شود و ترس از خود مکروه (آن امر ناخوشایند) را خشیت نمی گویند. 📚 ابوهلال عسکری، الفروق في اللغة، ص ۲۳۶. نصّ عبارت وی این است: «الفرق بين‏ الخوف‏ والخشية أنّ الخوف يتعلق بالمكروه وبترك المكروه، تقول: «خفت زيدا» كما قال تعالى‏: «يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ» وتقول: «خفت المرض» كما قال سبحانه‏: «وَيَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ» والخشية تتعلق بمنزل المكروه ولا يسّمى الخوف من نفس المكروه خشية، ولهذا قال‏: «يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ». فان قيل: أليس قد قال‏: «إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرائِيلَ» قلنا: إنه خشي القول المؤدي الى الفرقة والمؤدي الى الشي‏ء بمنزلة من يفعله. وقال بعض العلماء: يقال: خشيت زيدا ولا يقال: خشيت ذهاب زيد، فان قيل ذلك فليس على الأصل ولكن على وضع الخشية مكان الخوف، وقد يوضع الشي‏ء مكان الشي‏ء اذا قرب منه». البتّه خفاجی عبارت را از ابوهلال چنین نقل کرده است: «في فروق العسكري: الخوف‏ متعلق بالمكروه، ومنزل المكروه تقول خفت زيدا وخفت المرض والخشية تتعلق بمنزل المكروه دون المكروه نفسه، ولذا قال تعالى: يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏». 📚 خفاجى، احمد بن محمد، حاشية الشهاب المسماة عناية القاضي وكفاية الراضي على تفسير البيضاوي، ج‏ ۵ ص ۴۰۹. 👉@raveshsonnati
ادامه بحث فرق میان خوف و خشیت فرق چهارم خوف ترس است و خشیت ترس شدید یا شدیدترین ترس؛ زیرا خشیة از «شجرة خشیة» به معنای درخت خشکیده گرفته شده که کلا از دست رفته است ولی خوف از «ناقة خوفاء» به معنای شتر بیمار گرفته شده است که نقص است نه از بیت رفتن. 📚 ابوهلال عسکری، الفروق في اللغة، ص ۲۳۶. نصّ عبارت وی این است: الخشية: تألم القلب بسبب توقّع مكروه في المستقبل. والخوف: بمعناها. وهما يكونان تارة بكثرة الجناية من العبد، وتارة بمعرفة جلال اللّه سبحانه وهيبته، وخشية الأنبياء و الأئمّة وخوفهم من هذا القبيل. وقال بعضهم: لا يكاد اللغوي يفرّق بين الخوف والخشية، ولا شكّ أنّ الخشية أعلى منه وهي أشدّ الخوف، فإنّها مأخوذة من قولهم: شجرة خشيّة أي: يابسة، وهي فوات بالكلية، والخوف من ناقة خوفاء: أي: بها داء، وهو نقص وليس بفوات، ولذلك خصّت الخشية باللّه في قوله تعالى: يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ» @raveshsonnati
ادامه بحث فرق میان خوف و خشیت فرق پنجم خوف یعنی ترس ولی خشیة عبارت است از مراقبت و محافظت همراه با ترس به اینکه شخص مراقب اعمالش باشد و خویشتن داری کند همراه با ترس و ملاحظه. و مقابل این مفهوم، اهمال، تغافل، بی مبالاتی، سهل انگاری و ناپرهیزی از خلاف است. و این معنا از لوازم علم و یقین است و به همین خاطر گاهی به معنای علم به کار می رود، ولی خشیة ذاتا نه به معنای خوف است و نه علم. 📚 حسن مصطفوی، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏ ۳ ص ۶۴. نصّ عبارت وی این است: «والتحقيق‏ أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة هو المراقبة والوقاية مع الخوف، بأن يراقب أعماله ويتّقى نفسه مع الخوف والملاحظة. ويقابل هذا المعنى: الإهمال والتغافل وعدم المبالاة وترك الاهتمام والملاحظة وعدم صيانة النفس من الخلاف. وهذا المعنى من لوازم العلم واليقين، وقد ورد أنّ من فقد الخشية لا يكون عالما وأن شقّ الشعر بمتشابهات العلم. وبهذه المناسبة قد يطلق ويراد منه العلم، كما في خشيت بمعنى علمت. فهذه المادّة ليست بمعنى العلم، ولا بمعنى الخوف. ويدلّ عليه قوله تعالى: «لا تَخافُ دَرَكاً وَلا تَخْشى» فإنّ‏ الْخَشْيَةَ قد ذكر في مقابل الخوف. 👉 @raveshsonnati