#فوائد_نحوی
💥تحلیل ادبی «یدنین علیهن من ..» در آیه شریفه (یُدنین علیهن من جلابیبهنّ) [احزاب/۵۹]
🔹ماده «دنو» از باب افعال در قرآن کریم فقط در آیه شریفه: (یُدنین علیهن من جلابیبهنّ) [احزاب/۵۹] آمده است.
🔸دُنُو مصدر دَنا لازم بوده و به معنای «نزدیک شد» است و ادناء مصدر أدناه متعدی بوده و به معنای نزدیک کردن چیزی (به چیز دیگر) است پس مفید معنای تعدیه است. و در آیه شریفه که به پوشیدن یا قرار دادن ( ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج ۱۱، ص ۳۲۲.) یا انداختن ( المعجم الوسیط، ج ۱، ص ۲۹۸.) تفسیر شده است تفسیر به مراد است؛ چون مقصود آیه شریفه این است که زنان جلابیب خود را بر روی خود انداخته و قرار دهند و خود را با آن بپوشانند و در حقیقت این معانی، معانی کنایی ادناء به معنای تقریب هستند (ابن عاشور، همان) چون نزدیک کردن جلباب به خود لازمهاش این معانی است، مخصوصاً با استعانت از لفظ «علی».
🔸با توجه به این مطلب ظاهراً «من جلابیبهنّ» در موضع مفعولبه است همانطور که از برخی کلمات بدست میآید. (صافی، محمود بن عبد الرحیم، الجدول فی اعراب القرآن، ج ۲۲، ص ۲۹.)
🔺بنابر این احتمال دارد من جلابیبهن در موضع مفعول به باشد که در این صورت حکم به زیادت «من» میشود ولی این توجیه خلاف ظاهر و خلاف اصالت زیادت «من» در کلام موجب است، مگر من بیانیه باشد و مفعول آن «شیئاً» محذوف باشد یعنی «شیئاً من جلابیبهن» چنانچه در مانند أکثر زید من الأکل گفته شده است، ولی در این فرض شائبۀ تبعیض نیز وجود دارد که با مقصود آیه ناسازگار است بخلاف مثل یغفر لکم من ذنوبکم. فتأمل.
🔹به هر حال آنچه مقصود است والله العالم این است که زنان جلابیب خود را بر روی خود بیندازند در نتیجه به طور قوی محتمل است در کلام قلب رخ داده باشد که یکی از صناعات بلاغی است، مانند ادخلت الخاتم فی اصبعی و عرضت الناقة علی الحوض و ... . به این بیان که اصل عبارت چنین بوده یدنین جلابیبهن منهن أی من انفسهن. و بعد از قبل شده یدنینهن أی أنفسهن من جلابیبهن سپس متضمن معنای ارخاء و ارسال شده و با علی متعدی شده است. چنانچه در تاج العروس آمده: أدنیت الستر أی أرخیته.
🔹نکتۀ قلب نیز میتواند اشاره به این باشد که نوعا جلابیب از زنان در آن عصر دور بوده و در معرض ایشان نبوده لذا ایشان باید به سمت آن حرکت کنند و خود را نزدیک آن کنند شبیه نکتهای که در أدخلت الخاتم فی إصبعی گفتهاند. واینکه علیهن در موضع حال باشد چنانچه ظاهر کلام برخی است بعید و خلاف ظاهر است.
🔹ضمنا تذکر این نکته بجاست که لازم نبود بگوید یدنین علی انفسهن بلکه یدنین علیهن نیز صحیح است مانند آیۀ وهزّی إلیک. لاحظ المطول المحشی بحاشیة الشریف ص ۲۹۶. هذا ما یبدو والله العالم.
👉 @raveshsonnati
#فوائد_نحوی
💥 مررت برجل ایّ رجل
🔹اعلم أنّ "أيّ" للسؤال عن حقيقة الشيء، وقد تصرفه إلى معنى مجازی هو تفخيم شأن المسؤول عنه بجعله شبيهاً لما خفي لفخامته المانعة توجه العقول نحو طلبه فانت تسأل عنه.
📚 حدائق الدقائق، ص ۱۷۶.
👉 @raveshsonnati
#فوائد_صرفی
#فوائد_نحوی
#ویژه
🔹بیانِ مطالب علمی در قالب شعر، یکی از کارآمدترین روشها برای یادگیری و حفظ آنها است.
🔹همین امر، موجب خلق اشعار متنوعی در قالبهای گوناگون شعری، در علوم مختلف شده است.
🔹نمونهای از این ابیات شعری را که در پشت صفحه اول نسخهای از حاشيهٔ مرحوم سید نعمت الله جزائري ره بر الفوائد الضيائية دیدهام، تقدیم میکنم.
🔹در این ابیات برخی قواعد علم نحو و صرف به نظم کشیده شده است.
[1]
🔸مَقادير اى پسر پنج است، بشناس
🔸عدد، وزن و ذراع و کیل و مقیاس
[2]
🔸معارفت همه هیچ است، از آن نه بیش و کم است
🔸مُضاف، مضمر، ذواللام، مبهم و عَلَم است
[3]
🔸ممیّز از عدد بر سه جهت دان
🔸ز سه تا ده همه جمع است و مجرور
🔸ز ده تا صد همه منصوب و مفرد
🔸ز صد برتر همه فرد است و مجرور
[4]
🔸ظرف زمان مُبهم و محدود او
🔸قابل نَصباند به تقدیرِ في
🔸ظرف مکان آنچه معیَّن بُوَد
🔸چاره در او نیست بجز لفظِ في
[5]
🔸دوش از صفت مشبّهه رفت سخن
🔸کرد از عددش سوال شخصی از من
🔸گفتم خَشِن صَعب ذلول است و شجاع
🔸آنگاه شجاع است و جبان است و حسن
[6]
🔸بابهای مثال پنج بُوَد
🔸یادگیرَش که بِه ز گنچ بُوَد
🔸آید از کلّ باب این دو مثال (واوی و یائی)
🔸مگر از باب نصر از افعال
🔸یای مفتوح و کسرهٔ لازم
🔸واو اندر میانشان حازم
🔸بِزَبان نُطقِ واو هست ثقیل
🔸واجب آمد سقوط آن را...
🔸از برای موافقت یایی
🔸واو را حذف کن هر جایی
[7]
🔸نواصب چهار است بشنو زِ مَن
🔸أن است و لَن است و کَي است و إذَن
[8]
🔸صحيح است و مثال است و مضاعف
🔸لفیف و ناقص و مهموز و اجوف
[9]
🔸اوزانِ عَدل را به تمامی تو شش شمر
🔸مَفعَل فُعَل مثالهما مَثلَث و عُمَر (وجُمَع)
🔸فَعْل است؛ مثل: أمْس، فُعال است؛ چون: ثُلاث
🔸دیگر فَِعال دان؛ چو: قَِطام و فَعَل: صَحَر
[10]
🔸بُوَد ترکیب نزد نحویان هشت
🔸اضافی، مزج و تعدادی و تقیید
🔸دو اسنادی و توصیفی و صوتی
🔸بیادش دار اگر خائف زِ فوتی
[11]
🔸بُوَد ترکیب نزد نحویان شش
🔸بیادش دار اگر خائف ز فوتی
🔸اضافی دان و تعدادی و مزجی
🔸دو اسنادی و توصیفی و صوتی
[12]
🔸علّتِ مانع زصرف اندر لغت نُه بیش نیست
🔸وزن و تعریف است و عدل و عجمه و ترکیبُ وصف
🔸جمع و تانیث و الف در پیش نون زایده
🔸یاد گیر این بیت را یعنی؟ ز بهر فایده
[13]
🔸هرگَه که بُوَد مزیدتان اندر وصف
🔸شرط است که انتفاء فَعلانَه بُوَد
🔸در مذهب دیگران وجود فُعلَی
🔸مستلزم انتفاء فَعلانَه بُوَد
*سَکران چون مؤنث او سُکری است، غیر منصرف است. و سیفان که مؤنث آن سیفانه است، منصرف است. واما مثل رَحمان که مؤنث ندارد، در او خلاف است؛ کسی که شرط کرده وجود فُعلی را در مؤنث، او را منصرف میداند، وکسی که شرط کرده انتفاء فَعلانَه [را]، غیر منصرف میداند او را.
[14]
🔸اسمِ آلة که به مصدر دال است
🔸مِفعَل و مِفعَلَه و مِفعال است
[15]
🔸اصولِ عدد حال را هشت کرد
🔸بتا، دون تا، تثنیه، جمع و فرد
🔸مرکّب شد از عطف و مزج و مضاف
🔸بخاطر نگار ار تو را هست درد
🔺کانال: انیس القلوب فی التراث المکتوب (امیر النیشابوري)
👉 @raveshsonnati