#فوائد_صرفی
🔹معانی باب افعال
🔸فصل اول: معانی صحیح
🔟 حینونت
↪️ 🔻چند تذکر:
1⃣ غالبِ در این معنا، آن بود که ذکر شد (استحقاق خود فاعل نسبت به فعل) و گاهی این استحقاق مربوط به متعلَّقِ فاعل است مثل اجزّ القوم یعنی وقت بریدن پشم گوسفندان قوم رسید و اقطف القوم یعنی وقت چیدن میوه درختان قوم رسید که به نظر میرسد این اسناد از باب مجاز باشد.
2⃣ برخی مثل احمدته را که به معنای وجدان الشیء بود (او را محمود و ستوده یافتم) از همین معنی (استحقاق) دانستهاند. 🔸(الکتاب، ج ۴، ص ۱۷۲، الممتع، ج ۱، ص ۱۸۸.)
🔹به نظر میرسد به هیچ وجه نمیتوان معنای وجدان الشیء را به استحقاق ارجاع داد؛ زیرا درست است که میتوان از مفهوم استحقاق در مثل احمدته استفاده کرد لکن مُفاد مثل احصد الزرع کاملاً متمایز از مفاد مثل احمدته میباشد و به خاطر همین مطلب اولی لازم و دومی متعدی است لذا در بیان تفسیر اولی میتوان گفت استحق الحصاد ولی در مثل اَحْمَدَ زیدٌ عَمراً نمیتوان گفت استحق الحمدَ بله میتوان گفت وجده انه یستحق الحمدَ یا مستحقا للحمد ولی این، غیر آن است یعنی در اولی فاعل، مستحق امری است ولی در دومی، مفعول، مستحق امری است و فاعل واجِدِ این استحقاق است لذا نمیتوان مفاد مثل احمدته را استحقاق دانست بلکه باید وجدان الاستحقاق و مانند آن دانست که غیر از نفس استحقاق است.
🔹علاوه بر این مطلب، معلوم نیست احمدته به معنای وجدته مستحقا للحمد باشد بلکه ممکن است به معنای وجدته محموداً یعنی متصفا بهذه الصفة باشد و بر فرض قبول در مثل ابخله و اعظمه و اجنبه و اکثر امثله معنایِ وجدان الشیء قطعاَ این معنا راه ندارد و شاید مراد سیبویه تنظیری بین خصوص احمدته و احصد الزرع باشد نه اینکه معنای وجدان الشیء را به استحقاق ارجاع داده باشد.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
#سیره_علما
💥 تدریس و تدرّس فلسفه
✔️ آیت الله حقشناس
1⃣ خدا آقای بروجردی را رحمت کند؛ به اساتید فلسفه میگفت: جایتان را عوض کنید. مثلا امشب مسجد «عشقعلی» درس میدادند، اما تا رندان می فهمیدند، استاد و شاگردان اصلی به یک مسجد دیگر میرفتند تا افراد غیرمستعد، وارد این مباحث نشوند!
🔹ممکن است کسی بگوید: اگر این درس و بحثها، یک علمی بود که باید هرکس بیاموزد، دیگر این محدودیت برای چیست؟ جواب روشن است که این دقتها برای این است که هرکس نباید وارد علم فلسفه شود. آرا و عقاید مختلفهای در فلسفه عرضه میشود که بعضیها قادر به حل مشکلات آن نیستند و در آن ها میمانند.
2⃣ بنده که در قم تدریس فلسفه را شروع کردم. حضرت امام فرمودند: شنیدهام عدهای که برایشان زود بوده که در این درس مشغول بشوند، به درس آمدهاند. این درس را تعطیل کن! بنده هم این درس را تعطیل کردم. من دیدم نمیتوانم جلوی این آقایان را بگیرم و به درس راهشان ندهم، آن وقت برای اینها مشکل پیدا میشود و توانایی و مایهی علمی خاصی هم ندارند که بتوانند با شبهات و مشکلات اعتقادی مقابله کنند لذا درس را تعطیل کردم.
📚 مواعظ (سلسله مباحث اخلاقی مرحوم آیت الله حقشناس) ج ۱، ص ۱۹۱، ۱۹۲.
👉 @raveshsonnati
#ویژه
💥 #شرح_باب_حادی_عشر
📣 به اطلاع دوستان عزیز و همراهان گرامی میرسانیم ان شاءالله از فردا ۹۷/۷/۱۲، آخر هر هفته درس کتاب
⬅️ #شرح_باب_حادی_عشر
⬅️ با تدریس استاد موسوی
🔹در کانال بارگذاری میشود.
🔹امیدواریم علاقمندان به مباحث کلامی از این دروس استفاده کنند.
👉 @raveshsonnati
#سخن_معصوم
#شرح_کلمات_قصار
✔️ قال امیرالمومنین علیه السلام
💥 الْمَرْء عَدُوٌّ لِمَا جَهِلَ
1⃣ ترجمه
🔹مرد دشمن است براى چيزى كه نادانست يعنى هر كسى آنچه را كه نمیداند دشمن دارد و اين شاهد قباحت جهل، و هر چه را میداند دوست دار و آن دليل حسن دانش است از ندانستن در كاهش است، و از دانستن در آسايش.
2⃣ اعراب
🔹المرء: مرء و امرء يعنى مرد چنانچه مرئة، و امرئة و مرة يعنى زن و مرء مخفف امرء به اين معنى است و در قرآن هر دو آمده «إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ» و «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيه.»
🔹عدوّ: وصف است و گذشت.
🔹لما جهل: لام براى تقويت است چون لام در «فَعَّالٌ لِما يُرِيد» بنا بر قولى يا تبيين چون لام در «سقيا لزيد» بنا بر قولى.
3⃣ معنى
🔹مراد آن است كه آدمى آنچه را نمیداند دشمن میدارد، و اين امريست مشاهد و محسوس به شهود و حس عقلى و حسى، و علت دشمنى جهال علماء را نيز همين است كه در حقيقت جهال دشمن علم علمايند نه ذات آنها و گفته شده: «الْجَاهِلُونَ لِأَهْلِ الْعِلْمِ أَعْدَاء» و امير فرموده: «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا» و آدمى در خود حس میكند هرگاه چيزى را نمیداند ناراحت میگردد و احساس الم دارد، و هر گاه ديگرى بداند اگر از عقل و دانش دور باشد دشمن او شود، و اظهار دشمنى كند و حسد بر او ورزد، و اگر خردمند باشد میكوشد تا بداند و میجوشد تا بفهمد.
🔹و مراد از الجاهلون جاهل صرف و عام كالانعام نيست بلكه عالم نسبت با علم، جاهل محسوب میشود، و دشمن اوست و در هر زمانى درين باب وقايعى و حكاياتى حاصل میشود قصه سيبويه و كسائى معروف است كه شاعر درين باب گويد:
🔸و ليس يخلو امرء من حاسدا ضم
🔸لو لا التنافس في الدنيا لما اضما
🔹و در زمان ما نسبت به استاد فقيه سبزوارى كه مردى بس عاقل و دانشور، و فعال و مهربان به خلق بود علماء عصر بر او حسد بردند، و او را به بهانههاى واهى اذيت و آزار كردند چندان كه وصيت كرد كه مرا شب دفن كنيد تا اين مردم در جنازه او حاضر نشوند و بعد به شدتها گرفتار شدند، و در آتش میسوختند و نمیدانستند كه نتيجه اعمال آنها است.
🔹كاتب حروف گويد:
🔸علمست ترا شرافت و عز و كمال
🔸جهلست ترا خساست و ذل و وبال
🔸بس علم صديق تو شد و جهل، عدو
🔸زين روى تو با عدو كنى جنگ و جدال
📚 شرح ۱۱۰ کلمه از کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام، ص ۱۰۱.
👉 @raveshsonnati