صدای زنگ گوشی بلند شد 📞
از صبح درحال بدو بدو🏃♂: برو آشپزخونه مقاومت
برو بازارچه مقاومت برو روضه خانگی سخنرانی کن وکلی کارهای دیگه ...
وسط این کارهازنگ زده بود 📞
می گفت: بیا یک کاری برای این خواهرهای لبنانی که آمدن ایران انجام بدیم.
گفتم چه کاری؟؟🤔
- اینها قبل از این اتفاقات تو جریان روزمره زندگی خودشون بودن کلی کار و کلی فعالیت داشتن و الان اینجا خیلی تنها و منفعل شدن.
بهم گفت: اینها ناگهان دچار این اتفاقات شدن پس ما نباید بزاریم روحیه شون ضربه بخوره و باید نقش خودشون رو اینجا پیدا کنند.
کمی از آشپزخانه و بازارچه گفتم که گفت: بیا همین کار را انجام بدیم 🤩
گفتم چه کاری؟؟؟
- اینها خودشون خیلی دوست دارن به مقاومت کمک کنن علاوه بر این به شدن اهل عزت نفس هستن یک فضایی را آماده کنیم تا آشپزی کنن اونم غذاها و شیرینی های اصیل لبنانی😋
- چه فکر خوبی!😇
راستش یکبار که باقلوا لبنانی خورده بودم مزه اش هنوز زیر زبانم بود و دیگه هیچ جا مثل اون نخوردم ☺️
همیشه دوست داشتم در مورد لبنانی ها بشونم از مقاومتشون از سبگ زندگیشون از این ایستادگی زنان و کودکان و ...
من هم با استقبال گفتم عالیه👌
با همفکری چندنفر دیگه شروع کردیم به طراحی برنامه📝
تقارن این تماس با هفته آخر آذر باعث شد بفکر بیفتیم یک رسم و سنت قشنگ ایرانی رو هم به اونها معرفی کنیم☺️ و با غذاهای لبنانی و ایرانی یک برنامه یلدایی بگیریم🍉 و خانواده های ایرانی و لبنانی کنارهم بشینیم و کمی هم کلام بشیم....😌 تا اینکه...
ادامه دارد...
(قرار ما : پنجشنبه ساعت ۱۳ تا ۱۷
میدان امام حسین، قرارگاه اربعین )
#امهات_القدس #مادران_مقاومت
#در_یک_جبهه_ایم
#مثل_زهرا_پای_حق_می_ایستیم
🇵🇸🇱🇧🫶🇮🇷
https://eitaa.com/ommahatalqods
*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.
#روایت_مقاومت #ایران_همدل
#غزه #لبنان #حزب_الله
#راویا
🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
روایت دیدار
به لطف همراهی کودکانمان که فکر میکردم، اسباب زحمت باشند؛ خیلی راحت و بی معطلی خود را زیر سقف نور یافتیم...
نگاه اولم گره خورد به زیلوهای آبی رنگ...😭
شبیه قدم زدن در خانه ی بزرگِ بزرگتر ها بود،خیلی بزرگتر . آدم دلش میخواست دو زانو بنشیند تا عطر چایی که برایش می اورند مستش کند اما خجالت امان خوردن ندهد...
از در باز بزرگ که وارد شدیم چشمم به جایگاه افتاد نگاهم بار دوم خیره ماند یعنی با همین فاصله زیارتشان می کنیم؟❤️
از رفیقم که کنارم بود سوال کردم حضرت آقا همین جا تشریف می اورند؟ منِ پرتوقع ان لحظه راضی شده بود ؛ به همه چیز...
شبیه حضور در حرم بود که غصه ها یادت می رود...
هنوز نزدیک ده صف تا ته فاصله داشتیم که پر نشده بود ، می شد گفت آن وسط هاییم...
سر پا دورتا دور چشم گرداندم انگار که وارد مجلس جشن و شادی شده باشی از فضاسازی زیبای حسینیه قند در دل آدم اب می شد...🥰
پرده ی پشتِ جایگاه، سرخابی؛
ستون ها با پارچه هایی با طرح گل های اسلیمی با زمینه صورتی پوشیده شده؛
دیوار بین پنجره ها همه با پرچم های یک دست متبرک به نام حضرت فاطمه (س) پوشیده شده بود؛
دور تا دور پرچم ها با ریسه های مرجانی رنگ نورانی تر شده بود...😍🥺
حدیث منتخب نصب شده هم که بیشتر از همه لبخند بر لب می نشاند : جبرائیل علیه السلام پیوسته مرا در باره زنان سفارش می کرد...
سرود دختران را شنیدیم و اجرای تئاتر بانوان و نقش ام خلف همسر مسلم بن عوسجه را دیدیم اصلا یاد کربلا که نباشد حلقه ای مفقوده همه چیز را بهم می ریزد همان حلقه ی اشکی که سرازیر شد...
از قرائت ایات نور و سوره کوثرش حسابی نور علی نور شد که چشم هایمان روشن شود به دیدار حضرت آقا...
پدر که آمدند همه ایستاده بودند و چند قدم جلوتر پرت شده بودیم؛ خواستیم بنشینیم جایمان حسابی تنگ شده بود🍃
دخترم خوابیده بود نمیدانستم کجا جایش بدهم نیم ساعتی بغلم بود که کنار دستیم خانمی مهربان و بزرگوار؛ گفت بگذار جلویمان بخوابد و کمی بیشتر خود را جمع کرد تا جای تنگی برای خواب عمیق دخترکم باز شد...
هنوز نگاه بعدی گره نخورده بود در ردیف های جلو دوستانی سرپا بودند و امیدوار بودیم از صف خارج شوند.مهمانان که نظم گرفتند نگاهم نور میزبان را لمس کرد حس میکنی او هم نگاهت میکند و به تو توجه دارد...😭
همین کافی بود ...
دوزانو بودم، گوشم به صحبت مدعوین که بی تکلف و صمیمی گزارش و گله و درخواست هایی ارائه می دادند و چشمم به آقا جان بود باصلابت و آرام و با اطمینان نشسته بودند طوری که دلت قرص می شد و همه ی نگرانی ها و مشکلاتی که از آن حرف زده می شد را کنار می زد. ❣
از آن موقعیت هایی بود که خستگی و بی خوابی من را به هم نمی ریخت غرق خوشحالی بودم؛ که این حالِ مثل خواب خوش تمام شد .مثل حرم بود ، احساس میکردم مرا می بیند و صدایم را می شنود....💚
1403.9.27
#نهضت_مادری_اردبیل
#گروه_مردمی_مادر_فرزندی
https://eitaa.com/nehzatmadary
*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.
#روایت_مقاومت #روایت_من
#راویا
🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
امروز که این النگو را از دستم در آوردم نزدیک دوماهه که شوهرم حقوقی دریافت نکرده و تقریبا مایحتاج زندگیمون رسیده به صفر اما به این فکر کردم که امروز میتونم با این النگو که خیلی ناقابله ثابت کنم من پشت فرمان امامم وایسادم و جونمم برای فرمانش فدا میکنم ...
امیدوارم خدا از ما بضاعت های کممان را برای جبهه مقاومت بپذیرد
@iranehamdel_contact
*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.
#روایت_مقاومت #ایران_همدل
#غزه #لبنان #حزب_الله
#راویا
🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
🌴🪴🌴🪴🌴
ظاهرش دستبنده
اما دست بندههای خوب خدا رو قراره بگیره
و تو این مسیر سخت و حساس یاری کنه
🧐با خودم فکر کردم قبل از اینکه روزی فرا برسه که اینها را 👆 بدون اختیارِ من، از دست و گردنم باز کنند و در جایی که نمی دانم؟؟!!! چقدر مورد رضایت خدا باشد، مصرف کنند؛ اکنون خودم با اختیار خودم آن ها را باز می کنم و در راه خدا و یاری مظلوم می بخشم.
باشد که مورد رضایت حق قرار بگیرد🥰
(( لبیک به فرمان جهاد مقام معظم رهبری با کمک به جبهه ی مقاومت))
#گروه_جهادی_شهید_فراشاهی
#حوزه_حضرت_فاطمه_س
#کمیته_بانوان_قرارگاه_مردمی_نصر
https://eitaa.com/joinchat/3905159249C1a13d7f233
*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.
#روایت_مقاومت #ایران_همدل
#غزه #لبنان #حزب_الله
#راویا
🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
🔻 توزیع بستههای غذایی و آب آشامیدنی بین مردم جنگزده منطقه حیالنصر شمال غزه
👆 جدیدترین کمکهای مردم ایران در قالب "پویش ایران همدل" برای مردم مظلوم و مقاوم شمال غزه، در شرایط دشوار کنونی و محاصره کامل غزه، به سختی ارسال شده است.
🔸قبلا طی چندین مرحله، کمکهای مردم سخاوتمند ایران در قالب پویش ملی #ایران_همدل در منطقه جنوب غزه، توزیع شده است.
💻 irane-hamdel.khamenei.ir
*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.
#روایت_مقاومت #ایران_همدل
#غزه #لبنان #حزب_الله
#راویا
🏷https://eitaa.com/raviya_pishran