eitaa logo
راویا
278 دنبال‌کننده
522 عکس
124 ویدیو
0 فایل
راوی اُمید و یاراییِ انسان ارتباط با ما: @baraye_zeinab
مشاهده در ایتا
دانلود
احساس سوختن به تماشا نمی شود آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم... @hayatetayebe1 *.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*. 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
اخبار تلخ بود ... و تکان دهنده کودکان غزه و لبنان ... کودک یک ساله ام را در آغوشم سخت تر میفشردم ... مادرهایتان کجا هستند که شما این چنین کفن پیچ در کنار هم خوابیده اید؟ نگاهم روی کودکان خودم چرخید ... چه کاری از من بر می آید؟ من با وجود این فرشته های قد و نیم قد به زندگی خودم هم نمیرسم ... ولی چراغی در دلم روشن شده بود که هم نورانی بود هم سوزان ... دیگر نمیتوانستم کاری نکنم در دل تک تک ما چراغی روشن شده بود ... از سوسوی نورها همدیگر را پیدا کردیم با خودم فکر میکردم من که کاری از دستم بر نمی آید حداقل جلسات هماهنگی در خانه ما باشد اولین بار که دور هم جمع شدیم با نگاه تردید به هم نگاه میکردیم خیلی هایمان اولین بار بود همدیگر را میدیدیم نور چراغها کار خودش را کرده بود ... و ما یک خانواده شدیم. دغدغه ی مشترک ما را کنار هم نگه داشته بود ... خدا خیل فرشته هایش را روانه مان کرده بود و ما هر هفته باران رحمتهای خدا را میدیدیم وسایلی که اهدا میشد ... کمک هایی که میرسید ... و کودکانمان که گویی یکباره بزرگ شده بودند و ما را درک میکردند! گویی خدا صبرمان را صد برابر کرده بود و برکت را در تمامی ابعاد زندگیمان گسترانده بود... منی که به کارهای خانه ی خودم هم نمیرسیدم چند هفته بود کارهای بازارچه را هم پیش میبردم و این چیزی جز نور الهی نبود ... واما... حالا بازارچه درخت تناوری شده پشت این میزها و غذاها و اقلام، هزاران تجربه ی تلخ و شیرین و سخت و پربار نشسته است از روزهایی که یاوری جز خدا نداشتیم و برای تک تک وسایل بازارچه و میز و سیستم صوت و ... پیش دیگران دست دراز میکردیم تا روزهایی که باید از خودی و غیر خودی طعنه ی نمیشود و نمیتوانید میشنیدیم تا روزهایی که باید مدارک دانشگاهی و مراتب علمی و شان اجتماعی مان را کنار میگذاشتیم و پای میز می ایستادیم و با لبخند همراهی دیگران را طلب میکردیم ... اکنون ما هستیم ... پایدار تر از قبل ... و برای هدفمان میجنگیم ... محکم تر از قبل. و تلاش میکنیم برای روزی که یک لبخند رضایت مولایمان ما را بس باشد ... @ashpazkhane_moqavemat *.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*. 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله النور باورش سخت است که کسی این‌قدر دقیق توصیف خبر شهادت خودش را ضبط کند و با این لبخند و شادمانی از شهادت بگوید در حالی‌که زندگی را دوست دارد ولی در هیچ چیز عجیب نیست. آدم‌ها شهادت را زندگی می‌کنند و شهدا زندگی را به تصویر می‌کشند. در روزی که در کشور ما به نام نامیده می‌شود و در شرایطی که مثلا بنی صهیون آتش‌بس را پذیرفته‌اند ولی هم‌چنان را بمباران می‌کنند طعم زندگی در را با این ویدئو بچشیم. با این آرامش؛ با این لبخند؛ با این استواری... دردمند همین قدر استوار و آرام و پرامید و عاشق زندگی سربلند ایستاده است و سر خم نمی‌کند. خبرنگار فلسطینی و صاحب قاب ماندگار فقط چند ساعت قبل از آتش‌بس به شهادت رسید. https://eitaa.com/banooyepishran *.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*. 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
فعال تر از قبل 🔻برنامه فروش دوشنبه و سه شنبه باعث شده بود برخی از اعضای تیم احساس خستگی کنند از طرفی برخی از اعضای گروه توفیق حضور در اعتکاف داشتند و برخی هم درگیر امتحانات دانشگاهی بودن علاوه بر این اعلام اخبار هواشناسی و بیان اینکه سامانه بارشی جدیدی از آخرهفته وارد کشور خواهد شد و در تهران شاهد کاهش دما و بارش خواهیم بود، دست به دست هم داده بود که برنامه فروش هفتگی پنج شنبه و جمعه لغو شود. و در این میان خبر آتش بس بود که آرام آرام داشت فراگیر می شد و این خبر باعث شد که با برخی اعضای تیم تماس بگیریم، با این عنوان که احتمالا بخاطر آتش بس انگیزه ها برای کمک کمتر می شود و بهتر است این هفته را هم قدر بدانیم و حداقل پنج شنبه برنامه فروش را داشته باشیم بیان شد و قرار شد خبر بدهند از میان لیستی که پیام داده و تماس گرفتیم یک زوج همراه و همیشگی با وجود اینکه فرزند کوچکی داشتند اعلام آمادگی کردند (زهرا خانوم هرهفته مادربزرگش زحمت نگه داریش را می کشید تا مامان و بابای مجاهدش در بازارچه مقاومت یاریگر باشند و این هفته بعلت حضور مادربزرگ ها در اعتکاف قرار بود زهرا خانوم برای اولین بار در هوای سرد اعلامی هواشناسی در بازارچه همراه ما باشد این خودش یک استرس و نگرانی برایم داشت) بالاخره پس از اعلام آمادگی این زوج شروع کردم پاسخ یک به یک آشپزهایی که بنده گان خدا از صبح پیگیر برنامه پخت و پز و تهیه مواد اولیه بودن رو دادن و سفارش سبزی و سمنو را هماهنگ کردن در عین حال که از شدت خستگی استخوان هایم ورم کرده بود و درد داشت میخواستم یک نفس آرام بکشم و خدا را شکر کنم که برنامه ها هماهنگ شد و الحمدالله مثل هرهفته برنامه پنج شنبه برقراراست و کمی استراحت کنم که دقیقا در همین لحظه بود؛ پیگیری های برنامه روز جمعه شروع شد سبزی فروش مدام زنگ میزد می‌دانستم میخواهد بپرسد اگر سبزی برای جمعه میخواهید باید امروز (چهارشنبه) سفارش بدهید تا فردا برایتان آماده کنیم آشپز دیگر پیگیر این هست که آیا جمعه ساندویچ خواهیم داشت یا اسنک؟! چندکیلو کالباس خانگی میخواهیم؟... هرکسی که به ذهنم می‌رسید و فکر میکردم چراغ سبزی روشن نمی شد که بتوان رویشان حساب باز کرد و تاییدیه گرفت تا هماهنگی های جمعه را شروع کنیم از طرفی همسرمم که هرهفته برای کمک حضور داشتند این هفته برنامه ای برایشان پیش آمده بود که نبودند... شبیه بدهکاری شده بودم که از پیگیر کننده ها فقط زمان میخریدم و همزمان در حال پاسخگویی به مخاطبینی بودم که پیام داده بودن و حجم پیام ها مثل همیشه +۹۹ بود پیام یکی از مخاطبین در خصوص کمک برای دریافت مجوز فروش در بهشت زهرا بود درحال پاسخگویی به ایشان بودم که سرصحبت باز شد و چالشی که برایم ایجاد شده بود را گفتم و او خواهرانه گفت با خانواده در میان می‌گذارد و نتیجه اش را خبر می دهد و نتیجه این خبر روز پنج شنبه بعدازظهر اعلام شد که آقایون ما فردا (جمعه) می توانند برای جابجایی بار کمکتان کنند همین روزنه امیدی شد که پیگیر سایر امور مربوط به پخت و پز و فروش فردا شوم ساعت ۲۱ شب پنج شنبه و حین فروش بود که با سبزی فروش تماس گرفتم و پذیرفت فردا ساعت ۱۰ صبح سبزی را به آشپز برساند‌ و وقتی با خوشحالی با آشپز تماس گرفتم که حبوبات را آماده کند پاسخ داد حبوبات در حال پختن است :) شب ساعت ۱۲ بود که به منزل رسیدم و شروع کردم به هماهنگی سایر محصولات خوراکی برای جمعه بهم گفته می شد حالا فردا را بیخیال و محصولات را زیاد نکن بارون می‌بارد و هنوز نیروی فروش ندارید اما واقعیتش من به روزهای هفته که سپری می شوند و منتظر پنج شنبه و جمعه میمانیم حیفم می آمد به روزهایی که سپری کردیم چنین روز پیروزی را ببینیم حیفم می آمد بواسطه آتش بس مرزها باز می شد و تازه می شود به غزه مقاوم و مظلوم محاصره شده کمک رساند در طول ۱۵ ماه گذشته فقط تعدادی بخاطر اینکه واسطه ی انتقال کمک ها به غزه بودند شناسایی و شهید شدند حالا چطور می شود در این یوم الله ساکت نشست و این فرصت پیش آمده را رها کرد بنظرم می آمد ما باید فعال تر از پیش شویم دوباره موجی از همدلی در کشور راه بیفتد برای ساختن غزه و لبنان مقاوم و بنا به تجربه باور داشتم و به یقین رسیده بودم که خدا خودش کارش را پیش میبرد و ما وسیله ای بیش نیستیم و لحظات آخر جوری همه چی کنار هم ردیف میشوند که انگشت به دهان میمانیم واقعیتش همین هم شد صبح جمعه ای به تک تک دوستان پیام دادم بیش از هر هفته نیروی کمکی آمدن و خبری از بارش هم نبود و آسمان از روز شنبه ابری و هوای باریدن گرفت الحمدالله طی این دو روز به مبلغ ۵۱ میلیون تومان فروش داشتیم و این مبلغ برای کمک به تهیه تانکر آب در غزه واریز شد. @ashpazkhane_moqavemat ................................. 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
🔻دکتر محمد النجار، پزشک بیمارستان العوده در غزه این عکس رو ساعتی پیش از آغاز رسمی آتش‌بس گذاشت و نوشت این آخرین شیفت ما در دوران نسل کشیه 🌳‌این هم عکسی نمادین از مقاومت ما که حتی یک روز هم بیمارستان و بیماران را ترک نکردیم و تا آخرین لحظه ایستادیم. 🔹‌«الهام عابدینی» *....*....*....*....*....*....*....*....*....*....*....*.... 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
11.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برگزاری جشن و برنامه‌های شاد برای کودکان توسط در اردوگاه‌های شمال غزه به مناسبت اعلام آتش‌بس و شکست رژیم صهیونیستی 📅 جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳ 🔹پویش ایران همدل ادامه دارد

❤️ | irane-hamdel.khamenei.ir *....*....*....*....*....*....*....*....*....*....*....*.... 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
▫️شال، دست‌به‌دست بین چند نفر گشته بود. هرکس چند رج بافته بود. کاموا و میل را با پول دانشجوها خریده‌بودند. میخواستند روی پای خودشان باشند، نه منتظر کمک دانشگاه. شب‌های طولانی خوابگاه شده‌ بود کارگاه شال‌بافی. بعضی هم شال را می‌بردند خانه و اعضای خانواده هم سهیم می‌شدند. ▫️وسایل اعتکاف را که توی ساک چید، شال نیمه بافته را هم گذاشت. توی مسجد، قبل نماز ظهر شروع کرد به بافتن که دختری آمد کنارش. دختر پرسید: "برای چه کسی می‌بافی؟" دختر را ورانداز کرد. ظاهرش نمی‌خورد که  دلبسته مقاومت و مردم فلسطین باشد. مِن‌ مِن‌ کنان جواب داد:"برای غزه است." دختر ذوق‌زده، میل را گرفت و بافت و بافت. انگار قسمت بود آخرین رج‌های شال به دستش بافته شود. ▫️پرسان‌پرسان آدرس حسینیه هنر را گرفته بود و حالا نشسته بود مقابلم. دانشجوی دانشگاه فرهنگیان بود. بافتنی‌های سری قبل را پست کرده بود تهران. این بار ولی خودش آمده بود. شال و کلاه و پاپوش‌ را چید روی میز. زیبا و هنرمندانه بافته شده بود. پرسیدم:"انگیزه‌تون چی بود؟" بغضش را خورد. صدایش لرزید:"خبر یخ زدن چند کودک را که شنیدیم همه جمع شدیم تا سهم خودمان را ادا کنیم هر چند خیلی کوچک." تحسینش کردم دختر دهه هشتادی را irane-hamdel.khamenei.ir *.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*. 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
سنوار ها هستند تا خواب از چشم دشمن بگیرند و طعم تلخ ابدی شکست زیر زبان صهیون ها بماند. *....*....*....*....*....*....*....*....*....*....*....*....*....* 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
▫️دیروز که با مادرم درباره واجب بودن امر حضرت آقا صحبت می‌کردیم. قصد نداشتم طلای خودمو بفروشم و فقط میخواستم پولی که دستم میاد را هدیه کنم. یک بار از استادم ماجرای ساعتی که داشت مانع شهادتین شخصی میشد را شنیدم . اصلا فکر نمی‌کردم قلبم و زبان و دستم به این سمت کشیده بشه که بخوام چنین کاری انجام بدهم.خیلی با خودم فکر کردم . یاد روز هایی افتادم که دکترها جواب کرده بودند و گفته بودند بچه ام زنده نمی‌مونه. به عنوان یه مادر با وجود امید فراوانی که داشتم ته دلم این احتمال رو میدادم که ممکنه بچه برام  نماند.‌ ولی النگویی که داشتم را دادم برای عقیقه، تا هرکاری که در توان داشتم را انجام بدم . حالا چند تا مادر نگران بچه هاشون هستن که یه وقت موشک ،کم غذایی یا سرما آنها را ازشون نگیره؟ حالا من  خودم را مادر همه بچه های لبنان و غزه میدانم. راستش، شجاع بودن خانم هایی که اولین قدم های  اهدای طلای مقاومت را برداشتن به من روحیه داد ،من هم طلا فرستادم.‌ یک رسید هم از طرف مادرم هست. که قرار شد به محض دریافت حقوق هم سهمی در نظر بگیره دعا میکنم همیشه جیب همه برای انفاق کردن پر باشه. irane-hamdel.khamenei.ir *.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*. 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
اتفاقی که دیروز عصر در لبنان رخ داد شاید یکی از کم‌سابقه‌ترین رخدادهاست. دیروز مهلت شصت روزه رژیم برای عقب‌نشینی از روستاهای مرزی لبنان تموم شد ولی اونا منطقه رو تخلیه نکردن مردم بقاع در شرق لبنان و دیگر مناطق شروع کردن به تجمع در جنوب لبنان (مناطق مارون الراس) و پیاده راه افتادند به سمت مناطقی که تحت اشغال اسرائیلی‌ها بود و اونها با دیدن مردمی که به سمت اونها می‌رفتند، خودروهای خودشون رو رها کردند و عقب‌نشینی کردند! البته لبنانی‌ها سه شهید دادند ولی تجمع مردمی باعث شد دشمن عقب‌نشینی کنه... *....*....*....*....*....*....*....*....*....*....*....*... 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
و كسانى كه در دار الهجره (مدينه) و ايمان، قبل از مهاجران جاى گرفتند و كسانى را كه (از مكّه) به‌سويشان هجرت نمودند دوست مى‌دارند و در دل، نيازى به آنچه (از فيء) به مهاجران داده شده احساس نمى‌كنند و اگرچه خود شديداً در فقر هستند ولى مهاجران را بر خود مقدّم مى‌دارند و كسانى كه از بخل نفس محافظت شوند، آنان همان رستگارانند. سوره مبارکه حشر آیه ۹  تقدیم به مادرم حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها )که علیرغم نیاز شدید خانواده ،سه روز غذای خود را به نیازمندان دادند. irane-hamdel.khamenei.ir *.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*. 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran
دوباره ▫️این النگو دومین بار هست که به امر رهبری به مقاومت هدیه می‌شود. یک بار همسرم ازم خرید و پولش را هدیه داد به حزب الله و دوباره به من برگرداند. امروز دوباره هدیه کردمش به حزب الله لبنان خیلی خیلی خوشحالم حالی را تجربه کردم که وصف ناپذیر است. 🔹 پویش ایران همدل ادامه دارد irane-hamdel.khamenei.ir *.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*. 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran