.
#تشنگی ،#گرما ، گلوی زخمی، قطعی آب، #محاصره ،#اسارت و #شهادت ...
در #عملیات_بیت_المقدس_۷ بود كه تازه فهمیدیم تشنگی و گرما و گلوی زخمی و طفل تشنه و سپاه محاصره شده و قطعی آب و سُمّ ستوران و اسارت عزیزان ، یعنی چه....
البته باز هم نه كامل مانند صحرای #كربلا و #عطش #اهل_بیت و یارانِ #حسین (ع)...
فهمیدیم تا تشنگی نكشیده باشی و زخم نخورده باشی و #داغ_عزیز ندیده باشی و #برادر به مسلخ #عشق نفرستاده باشی و چكاچك شمشیر دشمن را در گرمای تابستان ندیده باشی؛ حرف از «#عاشورا و كربلا» زدن فقط یك حرف است،حرفی كه حداقل احساس را به همراه خواهد داشت🥺
آری ، اینچنین جنگیدند ، #دفاع کردند و #جان_شیرین خود را تقدیم #خدا کردند...
کسانی چون:
#شهید_حاج_محمد_حسین_حامدی
#شهید_سید_محمدتقی_موسوی
#شهید_غلامرضا_رضایی
و همه #شهدای این عملیات...
#۱۳۶۷/۳/۲۳
و امشب #سالگرد_شهادت تشنه لبان #عاشق است
شادی روح مطهرشان حمد و سوره ای قرائت کنیم🤲
****
#نقاشی #شهید_حامدی
#نقاش خواهر بزرگوار #شهیدمحمدمسرور
https://www.instagram.com/p/CBTdAUrJr4W/?igshid=14cc1e1u4gk5t
انجمن راویان فجرفارس
.
بسم رب الشهدا
#سردار_شهید_ابراهیم_باقری_زاده علاقه زیادی به #آقا_علی_بن_موسی_الرضا ع داشت...
آن #لحظه_رهایی در شب عملیات #کربلای۵ ، حقیر آنها را جلو بردم .
پشت نونی ها وقتی داشتیم #گردان_امام_رضا ع را جلو می بردیم ، #شهید_ابراهیم_باقری_زاده کنار دست من نشسته بود ، مایلرها (کامپرسی ها) نگه داشتند که #رزمنده_ها پیاده بشن وحرکت کنیم به سمت نقطه رهایی ، ابراهیم باقری وقتی پایین آمد یه نگاهی به آسمون کرد ، چند دقیقه ای خیره به آسمون وستاره ها شد.
گفت : #امام_رضا ع این طرفه؟
گفتم : بله امام رضا ع این طرفه!
این قبله است پشت به قبله امام رضا ع است...
برگشت دستاش را گذاشت روی سینه اش ، اشک از چشماش سرازیر شد تو اون لحظه حساس....
گفت: دلم می خواست بیام به پابوست آقا ، مدتیه نشده برسم به خدمت شما ، از همین جا به شما سلام میدم...
#السلام_علیک_یا_علی_بن_موسی_الرضا ع
یه سلامی از ته دل ، من دیگه همچین سلامی را هیج جایی ندیدم...🥺
از ته دل سلامی کرد و قطع به یقین جواب سلام را گرفت که پس از شهادتش پیکرش نه به اشتباه ، نه!! اشتباهی در کار نبود...
پیکرش به تقدیر ، به دستور ، با طلبیدن امام رضاع به #مشهد_الرضا رفت...
وقتی پیکر همه #شهدا را به دیار #کازرون آوردند ، پیکرمطهر ابراهیم بین آن ها نبود!!
کجاست؟!
چی شده؟!
خبر رسید که پیکرشهید در مشهدالرضا است😢
اون موقع ها رسم بر این بود که هر شهیدی را وارد مشهد می کردند قبل از اینکه به #معراج_الشهدا ببرند و به خانواده ها خبر بدهند ، مستقیم پیکر را به حرم امام رضا ع می بردند وطواف می دادند ، بعد به معراج الشهدا می بردند و به خانواده ها خبر می دادند.
ابراهیم از #شلمچه رفت به مشهدالرضا ع ، طلبیدش امام رضا ع✋
ونکته ای که بر روی سنگ مزارش هست اینکه عکس تصویرشون هم الان رو به سوی امام رضا ع است...🤲
#راوی : #سید_رضا_متولی
#نقاش :خواهربزرگوار#شهیدمحمدمسرور
https://www.instagram.com/p/CCMQPCHJP1Y/?igshid=1pka0rdz70kd6
.
مدت آشنایی ما از حضور در #جبهه شروع شد.
او جوانی #رشید ، #رزمنده ای با اخلاق و #فرمانده_ای_بی_ادعا بود.
آوازه اش را شنیده بودم...
#فاتح_سوسنگرد بود و #پاسداری جانفدا...
یه ته چهره ای بهم شبیه بودیم و هرکس که با من از قبل آشنا نبود ، فکر میکرد که برادریم!
ولی واقعا #برادرم بود ، یک برادر مهربان و عزیز...♥️
دورانی که در جوارش تلمذ کردم چنان در یاد مانده که پاک شدنی نیست وحض معنویش هنوز هم ادامه دارد بلطف خدا🤲
آنقدر مواظبم بود که این پیمان برادری را دوصدچندان میکرد...
من در غرب بودم و#حاج_حسن در #جزیره_مجنون #فرمانده_محور ، با #بیسیم_راکال تماس میگرفت و احوال من روسیاه را جویا میشد🥺
که این #سیدرضا کنجکاو همه جا میرود ، تو #میدون_مین گرفتار نشه!!😁
در زمان عمل سنگین بنتال #قلبم هم به سراغم آمد و مرا بازگرداند به این دیار دنی!!...که بماند😢
بله...
_او کسی بود که حتی چشمانش هم لبخند داشت_😭😭
#سردار_شهید_حاج_ابوالحسن_حقنگهدار
#شهید_جاویدالاثر
#شهید_مفقودالاثر
#شهید_حسن_حق_نگهدار
#نقاش :
خواهربزرگوار#شهیدمحمدمسرور
https://www.instagram.com/p/CCiABI-p2Nx/?igshid=18sw7djbfrwmg