هیئتـــ رَیآحیـنالهُـ❤️ـدے
*🍀﷽🍀 رمـان #بـــنده_نــفس_تا_بـــنــده_شــهــدا 🍃🌷 #پارت9 فردا 5صبح آماده حرکت به سمت ...... ارون
رمـان #بـــنده_نــفس_تا_بـــنــده_شــهــدا 🍃🌷
#پارت10
آقای محمدی راوی اتوبوسمون با خواهرش اومده بود
تو اتوبوس که داشتیم میرفتیم معراج
مداحی بابای مفقود الاثر بابای زخمی گذاشتن
دیدم میخاست خواهرشو آروم کنه اما نمیتونست
رسیدیم معراج
من دیگه اعصابم نمیشکه
پاشدم دست دوستمو گرفتم گفتم بریم بیرون اعصاب ندارم
یک دفعه پسره محمدی جلوم سبز شد
محمدی: خانم معروفی کجا تشریف میبرید
-من اعصابم به این بازی ها نمیکشه
محمدی: خواهر من ببین دوروزه هر توهینی خواستی کردی
اما حق نداری ب شهدا توهین کنید
-شهید
چهارتا استخوان .......؟
محمدی: تورو به امام زمان بفهمید چی میگید
-برو بابا
تا اومد جواب منو بده یکی از دخترا با
وحشت صداش کرد :آقای محمدی
آقای محمدی
زینب غش کرد
محمدی: یا امام حسین
خانم قنبری توروخدا بلندش کنین
با چندتا خواهرا بیاریدش بیرون
بچه ها دورش حلقه زدن
آب میپاشیدن رو صورتش
وقتی به هوش اومد
متوجه شدم زینب متولد 67هست سه ماه بعداز
تولدش پدرش مفقودالاثر میشه
عجب آدمای بودن
رفتن شهید شدند بدون فکر کردن ب زن و بچشون *
#ادامه_دارد...
💕| @dokhtarane_booyesib
🍃| @booyesib_ir
رمان #هفت_شهر_عشق🍁
📖#پارت10
درست حدس زدی. امام اکنون کنار قبر مادر است و با مادر مهربانش خداحافظی میکند و سپس به سوی قبرستان بقیع میرود تا با
برادرش امام حسن علیه السـلام نیز، وداع کنـد.
***
مردم مـدینه در خوابنـد، اما در محلّه بنی هـاشم خبرهایی است.
امام حسین علیه السـلام تـا ساعتی دیگر، مـدینه را ترك خواهـد کرد. پس دوسـتان و یاران امام، پیش از روشن شـدن آسـمان، بایـد بار سـفر را ببندند.
چرا صـدای گریه میآیـد؟!
عمه های امام حسـین علیه السـلام، دور او جمع شده انـد و آرام آرام گریه میکنند. امام نزدیک میرود و
میفرماید: «از شما میخواهم که لب به نوحه و زاری باز نکنید».
یکی از آنهـا در جـواب میگویـد: «ای حسـین جـان!چگـونه گریـه نکنیم در حـالی که تـو تنهـا یادگـار پیـامبر هسـتی و از پیش ما
میروی». امام، آنها را به صبر و بردباری دعوت میکند.
نگاه کن، آیا آن خانم را میشناسی که به سوی امام میآید؟! او به امام میگوید: «فرزندم! با این سفر مرا اندوهناك نکن».
امـام بـا نگاهی محبت آمیز میفرمایـد: «مادرم! من از سـرانجام راهی که انتخاب نموده ام آگاهی دارم، اما هرطور که هست بایـد به
این سفر بروم».
این کیست که امام حسین علیه السلام را فرزند خود خطاب میکند و آن حضرت هم، او را مادر صدا میزند؟!
او اُمّ سلمه ، همسـر پیامبر صـلی الله علیه و آله است. همان خانم که عمر خود را با عشق به اهل بیت علیهم السلام سپری کرده است. آیا
میدانی بعـد از حضـرت خـدیجه علیه السـلام، او بهترین همسـر برای پیامبر بود؟!
***
اکنـون امـام قلـم و کاغـذی برمیدارد و مشغول نوشتن میشود. او وصـیت نامه خویش را مینویسـد، او میدانـد که دسـتگاه تبلیغاتی یزید، تلاش خواهند کرد که تاریخ را
منحرف کنند
امام میخواهد در آغاز حرکت، مطلبی بنویسد تا همه بشـریت در طول تاریخ، بدانند که هدف امام حسین علیه السلام از این قیام چه
بوده است.
ایشان مینویسـد: «من بر یگانگی خدای متعال شـهادت میدهم و بر نبوت حضـرت محمد اعتقاد دارم و میدانم که روز
قیامت حق است. آگاه باشـید! هـدف من از این قیام، فتنه و آشوب نیست، من میخواهم امت جـدم رسول خـدا را اصـلاح کنم، من
میروم تا امر به معروف و نهی از منکر بنمایم».
آری! تاریخ باید بداند که حسین علیه السلام، مسلمان است و از دین جدّ خود منحرف نشده است.
امـام برادرش، محمد حنفیه را نزد خـود فرا میخوانـد و این وصـیت نـامه را به او میدهـد و از او میخواهـد تـا در مـدینه بمانـد و
برنامه های امام را در آنجا پیگیری کند، همچنین خبرهای آنجا را نیز، به او برساند.
🔜ادامه دارد...
🥀| @dokhtarane_booyesib
🏴| @booyesib_ir