*🍀﷽🍀
رمان#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا 🍃🌷
#پارت69
جالب است بدانیم در سوره نساء علاوه بر قوانین ازدواج موضوع اطاعت از#رهبری مطرح است
-دیاناجون
دیانا:جونم عزیزم
-چرا اسم #اهل_بیت تو قرآن نیست
دیانا: خب بذار جوابت از زبان #آیت الله_علامه_جعفری بدم
چشم دوختم به دهن دیانا
🌷الف: خود ائمه قرآن ناطق هستن
حضرت علی (علیه السلام)در جریان جنگ صفین زمانی که
معاویه و طرفدارنش قرآن بر نیزه زدن
فرمود من #قرآن_ناطقم
🌷ب: شاید صرحتا در قرآن نام خاندان
وحی و ائمه اطهر نیامده باشد،
اما حدود 300آیه قرآن در شان و فضایل مولی
الموحدین امیرالمومنین است
🌷ج: تفسیر :التفسیر کشف الفاظ عن المشکل
تفسیر برداشتن چهره الفاظ آیات قرآن است
🌷د: تاویل : حضرت رسول خود زمان نزول آیات بارها قید میکردن
این آیه و سوره درشان چه شخصی ،چه حادثه ای و یا چه چیزی هست ؟
قانع شدی؟
-اوهوم
دیانا:خب این درمورد قرآن
اما درمورد اهل بیت برو درخونه خودشون
پنج روز دیگه محرمه
با زینب برو مراسم
برو هئیت حنانه عشق به خدا انقدری شیرین هست
که گاهی معشوق زمینی ات راهم فراموش میکنی
-مگه میشه ؟
دیانا: داستان عشق #زلیخا به حضرت #یوسف شنیدی؟
#ادامه_دارد...
💕| @dokhtarane_booyesib
🍃| @booyesib_ir
رمان #هفت_شهر_عشق🍁
📖#پارت69
- به خدا قسم هرگز اين كار را نمىكنم.
- پس با هم خدمت امام مىرويم. ولى من دستم را روى شمشير تو مىگيرم.
- هرگز، هرگز نمىگذارم چنين كارى بكنى.
- پس پيام خود را به من بگو تا من به امام بگويم و برايت جواب بياورم.
- نه، من خودم بايد پيام را برسانم.
اينجاست كه ابوثمامه به ياران امام اشاره مىكند و آنها راه را بر كثيرمىبندند و او مجبور مىشود به سوى عمرسعد بازگردد. تاريخ به زيركى ابوثمامه آفرين مىگويد.
عمرسعد به اين فكر است كه چه كسى را نزد امام حسين عليه السلام بفرستد.
اطرافيان به طرف حُزِيْمه اشاره مىكنند. حُزِيْمه، روبهروى عمرسعد مىايستد. عمرسعد به او مىگويد: «تو بايد نزد حسين بروى و پيام مرا به او برسانى».
حُزِيْمه حركت مىكند و به سوى خيمۀ امام حسين عليه السلام مىآيد. نمىدانم چه مىشود كه امام به ياران خود دستور مىدهد تا مانع آمدن او به خيمهاش نشوند:)!
او مىآيد و در مقابل امام حسين عليه السلام قرار مىگيرد. تا چشم حُزِيْمه به چشم امام مىافتد طوفانى در وجودش برپا مىشود.
زانوهاى حُزِيْمه مىلرزد و اشك در چشمش حلقه مىزند. اكنون لحظۀ دلباختگى است😭♥️.
او گمشدۀ خود را پيدا كرده است.
او در مقابل امام، بر روى خاك مىافتد...
اى حسين! تو با دلها چه مىكنى. اين نگاه چه بود كه مرا اينگونه بىقرار تو كرد؛)🖤!؟
امام خم مىشود و شانههاى حُزِيْمه را مىفشارد. بازوى او را مىگيرد تا برخيزد. او اكنون در آغوش امام زمان خويش است. گريه به او امان نمىدهد. آيا مرا مىبخشى؟😔 من شرمسار هستم. من آمده بودم تا با شما بجنگم.💔
🔜ادامه دارد...
🥀| @dokhtarane_booyesib
🏴| @booyesib_ir