eitaa logo
رازِدِل 🫂
14.5هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
2.8هزار ویدیو
2 فایل
اینجا همه چی واقعیت داره💯 سرگذشت زندگی مخاطبان کانال اینجا گذاشته میشه رازدل تو اینجا بگو تا هم کمک بگیری هم آروم بشی🥰 @setaraaaam اصلا هرچی دل تنگت میخواد بگو🥰💗 ❣️برای تبلیغات خصوصی به اینجا مراجعه کنید👇 https://eitaa.com/tabligat_poro
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 ⁉️⁉️ چیکار کنم شوهرم مطابق خواسته ی من عمل کنه🤔 ✅خانم های عزیز توجه کنید 👇 برای اینکه رو مطابق بعضی خواسته هاتون عادت بدین اول باید خواسته هاتون رو به صورت و با ازش بخواین ؛ نه به صورت و تکلیف ◀️اگر انجام داد کلی کنید تا برای انجام دوباره ی اون تشویق بشه و این طور تبدیل به یک میشه براش😉 ❌اما اگه خواسته ی شما رو انجام نداد مثلا گفتید اومدنی ماست بخر نخرید اصلا سرزنشش نکنید اصلا مارک نچسبونید ، چند روز بعد دوباره با حالت خواستتون رو بگید ❤️کلا مردا باید فقط بشن 🚫سرزنش و غیره نتیجه عکس میده ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
#سوءتفاهم 💜 یهو گوشیم زنگ زدو تا جواب دادم دیدم مادرم هراسون میگه کجایی!؟؟ گفتم، بیرونم چی شده م
💜 دست و پام بی حس شد، یه لحظه از ذهنم رد شد نکنه بچم مرده😱 فشارم افتاد سرم گیج میرفت.. دستمو گذاشتم روی دیوارو یه قدم رفتم جلوتر با صدایی که از تها چاه درمیومد گفتم مهدی! چرخید سمتمو با دیدن رنگ پریدم، دویید طرفم گفت آروم باش دستشو انداخت دور کمرمو منو برد تو اتاق گفت: خانم دکتر به دادم برسید زنم بارداره!! 😰 دکتر فشارمو گرفت و یه سرم تقویتی بهم زد، بزور لبامو تکون دادم گفتم چی شده!؟ _هیچی تو نگران نباش _میگم چی شده مهدی بچم مرده🥺😭 تندی جواب داد: نه بابا دیوونه خدا نکنه، دکتر چند تا آزمایش نوشته اونارو رفتن بگیرن تا جوابش بیاد گفت چود تا آمپول و دارو میزنم بهش منم گفتم باشه! همین بخدا رومو ازش گرفتم و اشکام سرخوردن، من چه غلطی کردم، داشتم با دستای خودم بچه هامو میکشتم تو دلم همش میگفتم خدایا غلط کردم، توبه میکنم نزار بچم بمیره🙏🙏 دو ساعتی گذشت و سرم منم تموم شد نشستم تو سالن تا جواب آزمایش ها بیاد، همش صلوات میفرستادمو و دعا میخوندم 📖📿🧿 ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 ﺑﺮﺍﻱ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺗﺎﻥ ﺍﺭﺯﺵ ﻗﺎﺋﻞ ﺷﻮﻳﺪ! ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ. ﺩﺭ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺗﺎﻥ ﺻﺎﺩﻕ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﻳﺪ ﻭ ﻗﺪﺭ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ. ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻫﻴﺪ ﺍﻓﮑﺎﺭمنفی ﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺑﺪﻫﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﮔﺎﻫﻲ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﺭﺋﻴﺲ ﻣﺂﺑﺎﻧﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ. ﺑﻪ ﻓﮑﺮﺗﺎﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﻴﺪ، ﺍﻣﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﻴﺪ. ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ عزیزترین هایتان، ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﺪﺍﻭﻡ ﮐﻼ‌ﻣﻲ ﻭ ﻏﻴﺮﮐﻼ‌ﻣﻲ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ. ﺍﻳﻦ ﻧﻮﻉ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﺘﻮﺍﻱ ﺁﻥ ﺍﺯ ﻗﻮﺍﻋﺪ ﻣﻬﻢ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﻮﺛﺮ ﺍﺳﺖ. ﻗﻄﻊ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﻲ ﻭ ﺫﻫﻦ ﺧﻮﺍﻧﻲ کردن ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﺑﻪ ﮐﮋﻓﻬﻤﻲ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺭﺷﺪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﻱ ﻣﻌﻴﻮﺏ ﻣﻨﺠﺮ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﻴﺪ. ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﻲ ﮐﻨﻴﻢ، ﻭﻟﻲ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﻫﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺕ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﻪ ﺩﻟﺨﻮﺭﻱ ﻭ ﮐﻴﻨﻪ ﺷﻮﺩ، ﭼﻮﻥ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻟﺨﻮﺭﻱ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻢ ﻣﻲ ﭘﺎﺷﺪ؛ ﭘﺲ ﺑﺨﺸﻴﺪﻥ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
سلام ادمین جونم خوبین سلام به همگی اعضای دوست داشتنی ندیده دوستتون دارم بخصوص نازگل جووون😍😘 👌میخوام یه درد دل کنم اگه ادمین صلاح دیدی بزار گروه من عروس عمه ام هستم و دو ماه مونده 15سالگی عقد پسر عمه شدم و چند ماه نامزدی و بعدش عروسی کردم و بعد 2ماه خونه داری حامله شدم و تولد 16سالگیم پسرم 2ماه و نیمه بود بغلم بود و شیرش میدادم یه مامان کوچولو 🤱 من به اجبار پدرم عروس عمه شدم سنتی اون موقع از عمه هام ک‌ بدم میومد از بچه هاش هم بدم میومد نمی‌دونم چرا بخصوص از شوهرم 🫤 ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
سلام ادمین جونم خوبین سلام به همگی اعضای دوست داشتنی ندیده دوستتون دارم بخصوص نازگل جووون😍😘 👌میخو
‌🍃🍃🍃🍃🌷🍃🍃 ادامه... اینم بگم شوهرم از همون بچگی دوستم داشت و من اینو فهمیده بودم با نگاهاش تابلو بازی درمیورد آخه هر جا میرفتم اینو می‌دیدم روم زوم کرده منم تو دلم فوش بود ک نسارش میکردم نمی‌دونم چرا با خودم و اون تو دلم لج بودم و بدم میومد ازش و نگاهاش🫢🫣😅 بعد ک ابجیم ازدواج کرد و یه ماه خونه دار بود همسرم به عمه گفت دختر دایی و دوست دارم و اومدن خواستگاریم😉بعد یکسال کم کم مهرش به دلم افتاد و منم عاشق کامران مهربونم شدم 🌺🌺 الان واقعا شوهرمو میپرستم دوستش دارم به نبودنش هم نمیتونم فک کنم عاشقانه میپرستمش سایش بالا سر من و بچه هام مستدام🥺🫂خوب بریم ادامه داستان👇 و خوب منم از بد روزگار از این عمم خیلی بدم میومد آخه هر موقع با دختر این عمه و دختر عمه های دیگه بازی میکردیم عمه همیشه منو خواهرمو دعوا میکرد و می‌گفت برین خونتون مامانتون صداتون می‌کنه 😄😄 در اون صورت ک مادرم اصلا صدامون نکرده بود بخدا بعضی از عمه ها هستن ک از همون بچگی به بچه نشون میدن چقدر عمه نمونه ای هستن و مهرشونو میندازن تو دل برادرزادهاشون😞😏😒 نمیدونم چه دشمنی با برادر زادهاشون دارن ما ک بچه بودیم و بی آزار شایدم مامان بابامون دوستمون نداشتن رو عمه هام هم تاثیر داشته ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
‌🍃🍃🍃🍃🌷🍃🍃 ادامه... اینم بگم شوهرم از همون بچگی دوستم داشت و من اینو فهمیده بودم با نگاهاش تابلو ب
☘🌾☘🌾☘🌾 ادامه... یادمه خونه پدربزرگم بودیم با یکی از دختر عمه هام دعوامون شد دختر عمه خواهرمو میزد و موهاش و میکشید خواهرم هم دستش به سرش گرفته ک اون کی موهاشو ول کنه و یواش می‌گفت موهامو ول کن خواهرم هم مظلوم اصلا از خودش دفاع نمی‌کرد ک‌ (همه جا اینجوری بود هاا حتی تو مدرسه من کلاس دوم بودم ابجیم کلاس سوم با دوستاش دعواش میشد دوستاش میزدنش خوراکیشو میگرفتن این خواهر من وایمیستاد چطوری کتک میخوره و چطوری خوراکیشو میخورن😟😂😏 و همه جا من بودم ازش دفاع میکردم بخدا برعکس ابجیم من زبون دراز و پرو جنگی🤭 همچین بجا ابجیم تلافی کتک هاشون میکردم از من بیشتر می‌ترسیدن تا ابجیم جنگی کی بودم من 😐🫣😅😂) عمه هیچی نمی‌گفت اما من ک میومدم از خواهرم دفاع کنم عمه میومد یه چوپ ورمیداشت مارو میزد و بیرونمون میکرد از خونه پدربزرگم یا یادمه مادر بزرگ و پدر بزرگ میرفتن تهران مشهد بعد ک برمیگشتن ما هم مثل نوهای دیگه میرفتیم خونشون مارو به هر بهونه ای بیرون میکردن و میگفتن برین خونتون باباتون کار داره ما هم بچه میومدیم می‌دیدیم اصلا بابام نیس ک کارمون داشته باشه یا وقتی منتظر می‌موندیم تا بابام میومد میگفتیم چیکار داشتی می‌گفت من ک کاری نداشتم بعد میگفتیم مامان بزرگ و عمه گفته می‌گفت ن من اصلا اونارو ندیدم مادربزرگم سوغاتی میداد به نوه های دختری از دختر بگیر تا پسر یا به اون یکی عمو ک دوتا بچه داشت برا بچه های اونا هم سوغاتی میداد الا منو ابجیم و داداشم حالا جالبه همه سوغاتی ها هم یکی مثلا برا دخترا روسری برا پسر ماشین اسباب بازی یک مدل و یک رنگ ک نوها دعوا نکنند 🥹🥺 مثلا دهن بچه هارو هم محکم میکردند به بچه های فلان دایی یا عمو نگید سوغاتی دادمتون مارو میگفتن🥺بعد جالبه ما ک فرداش همو می‌دیدیم روسری یه مدل سرشونه ماشین ها یه مدل دست داداششون بعد میگفتیم چقدر قشنگن چرا مثل هم خریدین اونا هم برا پز دادن میگفتن اره مادر بزرگ خریده گفته به شما نگیم ما از همون بچگی فهمیدیم برا طرف پدری ارزش نداریم حتی پدر و مادرمون به بابامون ک می‌گفتیم انگار نه انگار.. خلاصه بی خیال شدیم ماهم کم کم مثله خودشون بی توجه شدیم، چون با هرکی باید مثله خودش رفتار کرد تا بفهمه چخبره، ممنون از همگی🌷 ادمین محترم👌@hastammmm داستان زندگیتو، درد دل، خاطره سوتی هر چی دل تنگت آید، بفرست برامون ♥️☝️ ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
‌سلام به همگی دوستان چند شب پیش عروسی دعوت بودیم منم عروس ته تغاری میباشم که کنار جاری نشسته بود😁 تماشا میگردیم تا یکی از آشنایان دور جاری اومد کنار میز سلام و احوال پرسی کرد جاریم دستشو دراز کرد طرف اون خانم ‌اون خانمه رفت😂😂😂😂😂 جاریم دستشو پایین نیاورد دستشو تو هوا پرتاب کرد یه خاک تو سرش گفت و نشست من🤣😂😂😂🤣🤣🤣🤣 مثل فرفره روی صندلی قل میخوردم از بس میخندیدم جاری😐🙈🤣😂 میگفت آخه ببین من به خاطر این بلند شدم طفلی جلوی همه بلند شد براش خب کم آورده بود 😁🤣😂😂😂 من هنوز دارم به اون حرکت میخندم خیلی باحال بود 🤣🤣 وقتی به شوهرم تعریف کردم قرمز شد از خنده آخه جاریم تا حالا از ابن حرکتا نزده😂 ته تغاری مهربان😂🤣 ادمین محترم👌@hastammmm داستان زندگیتو، درد دل، خاطره سوتی هر چی دل تنگت آید، بفرست برامون ♥️☝️ ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
بوی صبحانه می آید! به به چه نسیمی چه هوایی سرِ صبح به به چه سرودِ دلگشایی سرِ صبح صبحانه یِ من بهشتی از زیبایی ست پیچیده چه عطرِ خوشِ چایی سر صبح... سلام دوستان مهربان صبح آخرین پنجشنبه آبان ماهتون رویایی ☕️ ❖
سلام من خانمی ۴۷ ساله هستم بخاطر مشکلاتی از همسر اولم جدا شدم بعد از ۵سال با اقای که از خودم بزرگتر بود اشنا شدم، 🌻🌿 من دوتا پسر از همسر اولم دارم و با من زندگی میکردن و تنها شرط من برای ازدواج زندگی کردن آنها با خودم بود هر خواستگاری داشتم این شدیم بود ویا آنها قبول تمیزکردن یا خودم اونهارو نم پسندیدم رد میکردم، تا این که با این آقا که به گفته خودش زنش یکسال پیش فوت کرده و سه فرزند داره اشنا شدم و شرط منم برای نگه داشتن بچه ها قبول کرد(بچه های ایشان تحصیل کرده بودن و جدا زندگی میکردن همسر از نظر مالی خوب بود ) وبا مخالفت خانواده ام چون ایشان توی یه شهر دیگه و دورتر بود ازدواج کردم و سریع حامله شدم وقتی وارد زندگی ایشان شدم فهمیدم... ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
سلام من خانمی ۴۷ ساله هستم بخاطر مشکلاتی از همسر اولم جدا شدم بعد از ۵سال با اقای که از خودم بزرگتر
‌☘🌼☘☘🌼☘☘ ادامه... این آقا خیلی دروغ به من گفته از جمله زنش تازه فوت شده و تازه چهلم شده و اینکه همه دارای هایش به نام زنش بوده الان به اسم بچه هاش هست گوشی موبایل از من گرفته، تا با کسی تماس بگیرم شروع کرد با بچه هام بد رفتاری کردن! یا منو اذیت میکرد تا اونا ببیند یه جورایی آزار میداد بعد هم میگفت وظیفه من نیست بچه های یکی دیگه نگه دارم کارم شده بود گریه کردن، داخل حمام(البته بچه هام فرستادم سر کار تا هم خودشون خرج خودشون در بیارند هم از اون خونه دور باشند)ولی ول کن نبود هر جور میتونست اذیت میکرد میخواستم بچه رو سقط کنم ولی فهمید نگذاشت، همه جا با من میاد وقتی دخترم به دنیا آمد خیلی خوشحال شدم ولی مجبور شدم پسر هام بفرستم شهر خودم پیش پدرشون که اون هم از بچه ها فراری بود به زور بچه هارو قبول کرد یعنی ناچار شد‼️‼️ بعدام بچه های من تحصیل نکردن و مشغول کار شدن منم با غم دوری اونجاها به دخترم پناه بردم چندین بار میخواستم جدا بشم ولی نمیتونم به خاطر دخترم الان دخترم ۱۱ساله شده ومن با این آقا مشکل دارم خودم موبایل خریدم مرتب به من شک داره به من تهمت میزنه اگه به شهر خودم برم میگه رفتی همسر قبلیت ببینی ولی من خیلی موقع ها جوابش نمیدم بخاطر دخترم و صبر از خدا میخوام الان سعی میکنم آرامش خودم حفظ کنم، ایشون از تیپ مادرهاست که زن رو کوفت حساب میکنند این آقا زندگی پسرکی منو نابود کرد و من هنوز نمیتونم با این قضیه کجا بیام مدام برای من از اینترنت فایل های صوتی رفته زن خیانت کار میزاره بهش میگم مگه من خیانت کار نیستم طلاق بده میگه دخترم و نهایت ببخش برو میگم دختر با خودم میرم البته با چندتا روانشناس صحبت کردم یکبار به اصرار من آمد وبعد نیامد.. گفت اینا چیزی حالشان نیست فقط پول میخواند بگیرن همه گفتند این آقا مشکل داره وبیماره یا ولش کن برو یا باهاش بساز ولی یکی شون بهم گفت امکان داره برای سرودن بیاره بهتره دخترت برداری بای میخواستم از شما کمک بگیرم راهنمایی کنیم البته دست بزن اینا نداره بیشتر با حرف زدم اعصابم خورد میکنه فشار عصبی بهم وارد میکنه البته این رو اضافه بگم ایشان جلوی من با زن های غریبه حرف میزنه و چت میکنه یا تصویری صحبت میکنه از ایران و کشور های دیگه به اونا هم دروغ میگه که من زن دارم یا این خانمی که توی خونه منه خواهرم و بجه خواهرمه و لی این ها اصلا برای من مهم نیست چون خودش اصلا برای من دیگه مهم نیست برای ارسال پیام و کمک کردن به دوستمون به آیدی ادمین محترم پیام بدید🌹❤️✨@hastammmm ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 🔵یه وقت هایی که می خواین با همسرتون صحبت کنین ویا انتقادی بکنین و میدونین که ممکنه ناراحت بشه، بهش بگین که:"فقط می خوام باهات درد و دل کنم که خالی بشم،فقط گوش کن. ناراحت نشی ها،حسم رو دارم می گم. می دونم که منظوری نداشتی و تقصیر تو نبودولی...." 🔵اینجوری هم اینکه امکان ناراحت شدن اونها کمتر میشه و هم شما حرف هاتون رو بهشون زدین. ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
یه بارم همسرم رفت جایی مهمونی ک ادماش خیلی ادم حسابی بودن حالا وقتی برگشت خونه خاهرش ازش پرسید نهار چی درست کردن برات گفت برنچ و مرغ و خورشت و غیره (خیلی چیزا گفت یادم نیس)☺️دوباره خاهرش بپرسید دیگ چی دادن گفت فلان چیز و چیز دوباره پرسید دیگ چی خلاصه ول کن نبود اخرشم چند دقیقه ی ساکت شد یهویی ب شوهرم گفت ..بهت نگفتن تو دیوونه ی😂😂😂😂😳شکل من و همسرم اینطوری شد😳بعدش کلی بهش خندیدیم اخه خیلیییییییی شکمو هست صحبت غذا هوش از سرش برد😂😂😂 ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══