eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.7هزار دنبال‌کننده
606 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آنکه هستی به همه هستی ما داده علیست ما همه مست ولاییم و می و باده علیست سر به هر جاده نهادیم ته جاده علیست هدف خلقت ما عشق به اولاد علیست همه شان باب حوائج همه شان باب مراد همه شان یا که کریمند و یا اینکه جواد آمدی تا كه نگاه پدرت تر نشود تا كه هر بي سر و پا منكر كوثر نشود تا فراموش كسي آيه ي وانحر نشود نسل تو چشمه ي عشق است كه ابتر نشود پشت در پشت همه مظهر اعطينائيد همه هستید علی و همگي زهرائيد آمدي و نهمين باب اجابت  شده اي پسر عاطفه و عشق و محبت  شده اي بين گهواره ي خود نور حقيقت شده اي در همان كودكيت ركن ولايت شده اي یک نظر کن که فلک در حرکت می آید از قدمهای تو عطر برکت می آید آمدی هر طپش دل شده غرق هیجان شاه شمشادقدان خسروشیرین دهنان که به مژگان شکنی قلب همه صف شکنان تو عیان تر ز عیانی و چه حاجت به بیان همه گفتند که جان در گرو جانان است پسر حضرت سلطان خودش سلطان است عشق همراه شما تا دم آخر زنده است ريشه ي دين خدا از كرمت سرزنده است نهضت سبز كريمانه ي حيدر زنده است با شما تا به ابد نام پيمبر زنده است چقدر نام محمد به شما مي آيد همه گفتند وليعهد رضا مي آيد مومن بسرکم شاهدکم غائبکم یسلک سبیلکم یکر فی رجعتکم و تولیت به اولکم آخرکم ابغض الله و من عدوکم ابغضکم یامن ارجوه دهم عاشق و مجنون توییم پاسخ جلوه ی این الرجبیون توییم قدبرافراشته کردی علم حکمت را به قیامت بکشانی دم قد قامت را به کجا سجده کنم شکر کنم نعمت را که نگاه تو گشاید گره حاجت را پدرانم همه گفتند از این باب مراد ای جواد بن جواد بن جواد بن جواد باز هم در دل من شوق حرم افتاده است و ضريحي كه پناه دل هر دلداده است حس صحنت به همان خوبی گوهرشاد است هرطرف مي نگرم پنجره ي فولاد است كرمت قابل لمست كرم سلطان است حرمت مثل رواق حرم سلطان است باز هم آمده ام مثل گدا محتاجم نااميد از همه دنیا به شما محتاجم و تصدق بده در راه خدا محتاجم به هواي حرم كرببلا محتاجم باز هم شوق ضريح شه بي سر دارم باز هم دست به گهواره ي اصغر دارم @raziolhossein
شب میلاد تو دعا گل کرد روی دست فرشته ها گل کرد تا خبر دار شد جواد آمد خنده روی لب گدا گل کرد کوچه در کوچه شهر پیغمبر کعبه و مروه و صفا گل کرد تا وزید " انما یرید الله" کوثر دوم خدا گل کرد سال ها در قنوت حضرت عشق اشک در شور ربنا گل کرد به اجابت رسید نجوایش صبر و امید در " رضا" گل کرد آن شبیکه " سبیکه* " زاد تو را شوق در دامن صبا گل کرد سوره در سوره قدر و اعطینا آیه در آیه هل اتی گل کرد چشم تو امتداد چشمه ی نور در زلال تو " انما" گل کرد موسوی زاده ، بر ولایت تو کرد اقرار تا عصا گل کرد یا جواد الأئمه ، شعر " کمیل" تا که شد مدحت شما گل کرد کمیل کاشانی ------------ * ﺳﺒﯿﮑﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﯾﺘﯽ ﻧﺎﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻮﺍﺩ است @raziolhossein
در بغل امشب يكى قرص قمر دارد رضا بر زبان شكر خداى دادگر دارد رضا بارگاه زاده موسى چراغان مى‌شود      در حريمش جشن ميلاد پسر دارد رضا اِقتران مهر و مه گرديده امشب، يا مگر نور چشمانش محمد را به بر دارد رضا بر امام هشتمين حق كرده فرزندى عطا زين پسر پيغام تبريك از پدر دارد رضا آمد آن يكتا دُر عصمت كه بر ميلاد او تهنيت از حضرت خيرالبشر دارد رضا بر عقيمى آن كه بر فرزند موسى طعنه زد گو بيا امشب ببين نور بصر دارد رضا در كنار مهد او بنشسته بيدار و به لب ذكر خواب از بهر طفلش تا سحر دارد رضا ذكر خواب از بهر او مى‌گويد و گريان بود من نمى‌دانم چرا چشمان تَر دارد رضا گاهى از اين موهبت شاد است و گاهى دل غمين چون كه از پايان كار او خبر دارد رضا «خسرو» از مداحى او مى‌كند بس افتخار گر بدين منصب مدامش مفتخر دارد رضا @raziolhossein
شب تاریک را مهتاب آمد قرارِ هر دل بی تاب آمد بگو‌ تبریک بر زهرا و حیدر که آقازاده ی ارباب آمد @raziolhossein
شب تاریک را مهتاب آمد قرارِ هر دل بی تاب آمد بگو‌ تبریک بر زهرا و حیدر که آقازاده ی ارباب آمد @raziolhossein
کسیکه پیرهن مهر او به تن نکند به صد کفن اگر آید به حشر عریان است @raziolhossein1
امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین شیرخوار اکبری را در بغل دارد حسین هم چو گردون اختری با جلوه‌های سرمدی هم چو دریا گوهری را در بغل دارد حسین غرقه در امواج شادی گشته آن دریای نور زمزمی یا کوثری را در بغل دارد حسین جان هر جانانه را بگرفته در دامن رباب دلبر هر دلبری را در بغل دارد حسین یاد مادر می‌کند زینب چو امشب بنگرد خود حسین اصغری را در بغل دارد حسین خود خدای عشقبازان، این سفیر کوچکش‌ ای عجب پیغمبری را در بغل دارد حسین پیر کنعان گو ننازد بر جمال یوسفش یوسف زیباتری را در بغل دارد حسین گر که از گهواره شد آغاز اعجاز مسیح نک مسیح دیگری را در بغل دارد حسین هم رسالت، هم امامت از فروغش منجلی است احمدی یا حیدری را در بغل دارد حسین در رگ و شریان او جاری بود خون خدا از فضایل مظهری را در بغل دارد حسین عروه الوثقای عالم تاری از قنداقه اش از شفاعت محشری را در بغل دارد حسین تا شود گل‌های سرخ کربلا را عندلیب مرغ قدسی پیکری را در بغل دارد حسین این پسر مُهر شهادتنامه انصار اوست خاتم معجزگری را در بغل دارد حسین شاهد فردای عاشورا بود در دامنش یا شفیع محشری را در بغل دارد حسین عرصه گاه حق و باطل، چون شود دشت بلا بهر آنجا داوری را در بغل دارد حسین موج خونش، چون کند تضمین فتحی جاودان طفل نه، سرلشکری را در بغل دارد حسین با زبان بی زبانی راز گوی خلقت است یاور نوآوری را در بغل دارد حسین تشنه کامی جوشن و خون گلو شمشیر اوست بوالعجائب یاوری را در بغل دارد حسین آل عصمت هر یکی خود کارساز عالمند کارساز دیگری را در بغل دارد حسین‌ ای «مؤید» هر چه خواهی نک از آن مولا بخواه که امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین @raziolhossein
یکباره‌اشکِ‌ شوق ز چشمم روانه شد تا عطر گیسوی تو در عالم روانه شد حُسن تو یوسفانه به بازار رخنه کرد عشق‌ِ تو در ضمیرِ منِ زار رِخنه کرد حُسن تورا به‌قیمت‌ِجان مشتری‌شدم خوشبخت‌عالمم‌که(علی‌اصغری)شدم کوچک‌ترین مسیح شفاخانه‌ی حسین ای‌ گونه‌ی لطیف تو بر شانه‌ی حسین دُردانه، نور عین شدن را نشان بده ممسوس در حسین شدن را نشان بده در مُنتهای‌ چشم‌نوازی؛ جهان توست بوسیدنی‌ترین لب عالم از آن توست جان علی و فاطمه بودن برای توست باب الحوائج همه‌ بودن برای توست آغوش گرم عمّه‌ی سادات ؛ محملت طفلی ندیده ایم به این جاه و منزلت یاقوت سرخ بودی و الماس هم شدی در کسوت علی شدن عباس هم شدی حق می‌دهی که آینه‌ی محشرت کنم؟ یعنی که هم ردیف علی اکبرت کنم آب‌ِحیات؛خضر ز جوی تو خُورده‌است گل‌بوسه‌ی رُقیّه‌ به‌روی تو خورده‌است تا نقش لاله‌ی تو به گلشن اضافه شد آرامش سکینه یقینا اضافه شد محتاج نور بودم و مهتاب من شدی قرآن روی سینه‌ی ارباب من شدی جشن تولّد تو اگر گریه‌آور است این اشک شَهد و شِکّر و قند مُکرّر است نَه‌آیه‌ای؛ نَه سوره؛ که قرآن من تویی اصلاً طبیب و دارو و درمان من تویی تو خواستی اگر که خدا را شناختم در روضه‌ی تو راه شفا را شناختم ای تکیه‌گاه آخر بی سرپناه‌ها با تو نمی‌رسند به بن‌بست راه‌ها تا هست بزم روضه‌ات؛ آوارگی چرا؟ تو چاره‌ی منی ؛ غمِ بیچارگی چرا؟ باتو گشوده‌ شد گره‌هایی‌ که‌داشتم از کف نرفت حال‌‌وهوایی‌ که داشتم از عشق تو خراب خرابیم تا ابد مدیون مادر تو ربابیم تا ابد با مادر مطهر تو گریه می‌کنیم هرشب برای حنجر تو گریه می‌کنیم روزی سه‌وعده در غم تو غصّه می‌خوریم با یاد فرصت کم تو غصه می‌خوریم می‌خواستی که کاری از این بیشتر کنی فرصت نشد درست گلو را سپر کنی لبخند آخرت چه قَدَر جانگداز شد از گوش تا به گوش تو یکدفعه باز شد مجبور شد که گریه کند بی صدا رباب با آب قهر کرد پس از کربلا رباب @raziolhossein
آزاد گشت آب امان از دل رباب افزون شد التهاب امان از دل رباب افسوس میخورَد که دعاهای دیشبش شد دیر مستجاب امان از دل رباب لبهای بی تبسم و آغوش بی علی لالای بی جواب امان از دل رباب نزدش چو می‌رود سخن از آب، شعله سان افتد به پیچ و‌ تاب امان از دل رباب امشب بعکس دیشب، گوید به طفل خویش: «بیدار شو‌ ز خواب!» امان از دل رباب پیراهن دو سالگی‌اش را گرفت و رفت تا افکند به آب... امان از دل رباب تا شام، نیشِ زخم زبانهای حرمله او را دهد عذاب امان از دل رباب تا شام، روز و شب نِگَرد قرص ماه را همراه آفتاب امان از دل رباب با پیکرش وداع کند، با سرش رود تا مجلس شراب امان از دل رباب گویند بانوان حرم جمله یکصدا وای از دل رباب امان از دل رباب حاجت روا روی تو از این درگه ای «فقیر» کن ناله بی‌حساب: امان از دل رباب @raziolhossein
امروز نشسته پای گهواره رباب بوسیدنِ نوگلش شده کار رباب شش ماه، دوام دارد این خوشبختی وای از غمِ عاشورا؛ بیچاره رباب ... @raziolhossein
امروز نشسته پای گهواره رباب بوسیدنِ نوگلش شده کار رباب شش ماه، دوام دارد این خوشبختی وای از غمِ عاشورا؛ بیچاره رباب ... @raziolhossein
من از ازل گدایم و او از ازل جواد مثل‌ رضا و مثل‌ خودش‌ بی بَدَل جواد با روی خوش گذاشت به سائل مَحل جواد در جُود و در کرم شده ضَربُ المَثَل جواد ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) دست خُداست دست امامِ جوادِ من عرش خُداست روضه‌ی باب المُرادِ من لطف زیاد اوست که مانده‌ به یادِ من یک‌جمله است نغمه‌ی هر بامدادِ من ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) او را دلیل بارش باران نوشته اند در مدح او ملائکه قرآن نوشته اند چشم و چراغ شاه خراسان نوشته‌اند روی عقیق دست کریمان نوشته اند ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) با‌ مَست حُبِّ او سخن از مُستَحَب مگو شهد لبش که هست به ما از رُطب مگو ما با غمش خوشیم بیا از طرب مگو در پرده‌ای بلند بخوان ؛ زیر لب مگو ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) دل یاکریم گفت و زبان یاجواد گفت باید نیاز خویش به بابُ المراد گفت گنبد زبان گشود و دم گوش باد گفت شد برکتش زیاد کسی که زیاد گفت ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ماییم سائل سر بازار کاظمین هستیم تا همیشه بدهکار کاظمین بیچاره‌ی رضا و گرفتار کاظمین گفتیم با تمامی زوّار کاظمین ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) تنها به بذل دست تو دارد نظر فقیر اینجا نیامده‌ست پی سیم و زَر فقیر پُرکرده‌است‌ کیسه‌ی‌خود را اگر فقیر یک بار گفته از سر شب تا سحر فقیر ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ای دل به شادی دل آل عبا بخوان پیوسته با اهالی ارض و سما بخوان در صحن با صفای امامِینِ ما بخوان مصراع آخرست بیا با رضا بخوان ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) @raziolhossein