eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
538 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چه افتخاری از این خوبتر که دختر شد به نام فاطمه پیوند خورد و محشر شد که آمد و به پدر شادی دوچندان داد رسید و مایه ی آرامش برادر شد هم از تمامی مردان سرش سرآمدتر هم از تمام زنان قبیله اش سر شد سرودن از حرمش لذتی مضاعف داد چه لذتی که نوشتیم و صدبرابر شد به لطف آنکه به طوف حریم او رفتیم زیارت حرم طوس هم میسر شد حرم نه جای کسی مثل من که این درگاه محل آمد و رفت دوصد پیمبر شد به ذرّه پروریش بس همینکه جبرائیل در آسمان کریمانه اش کبوتر شد مدینه فاطمه اش را شبی به ایران داد و قم برای ابد با مدینه خواهر شد @raziolhossein
بر درگهی سلام که ذلت ندیده است آن را خدا چو عرش عزیز آفریده است بر حضرتی سلام که از حُسنِ تربیت در روزگار از عظمت یک پدیده است بر نخله‌ای سلام که در لاله‌زار علم از شاخه شاخه‌اش گل عرفان دمیده است بر هاجری سلام که در کعبۀ عفاف اوصاف او ز قبلۀ هفتم رسیده است بر مریمی سلام که موسای اهل بیت او را به نور عشق و دعا پروریده است بر دختری سلام که چون جده‌اش بتول او را خدا ز رجس و پلیدی بریده است معصومه‌ای که پاس حریمش دهد فلک معصوم نیست لیک به عصمت رسیده است بر ماه آسمان امامت ستاره است بر نور دیدگان علی نور دیده است در اهل بیت فاطمۀ دیگر است او او را خدا ز خیل زنان برگزیده است خورشید تابناک خراسان عشق را این ماه قم به چرخ وجاهت سپیده است... بر خواهری سلام که گردون مثال او جز زینبش به عاطفه دیگر ندیده است زینب قدش ز داغ برادر شکسته شد او هم قدش ز هجر برادر خمیده است بر هجرتش سلام که هجر برادرش او را ز شهر وحی به ایران کشیده است آمد برای دیدن روی رضا ولی او را ندید و بر لب او جان رسیده است ای در حجاب نور خود از دیده‌ها نهان! کو دیده‌ای که روی تو بی‌پرده دیده است؟ دامان سبز هر ملکی باغ  گل شده است از چشم زائرت چو گل اشک چیده است امشب به شوق بوسه به درگاه عزتت مرغ دلم به سوی حریمت پریده است خوانم تو را به زمزمۀ «إشفعی لنا» لطفی که بر ولای تو ما را عقیده است بر درگهت نهاده «مؤید» سر نیاز جایی ز درگه تو که بهتر ندیده است @raziolhossein
تو مجموعه‌ی لطف‌ و جود و عطایی تو یک چشمه از جوشش هَل اَتایی تو دریاچه نه ؛ بَحر بی انتهایی چه‌گویم‌که‌هستی؟چه‌گویم‌چه‌هایی؟ تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو زهرا خصالی تو زهرا جمالی تو زهرا مَآبی تو زهرا جلالی تو زهرا سِرشتی تو زهرا مثالی تو در دوره‌ی خویش خیرالنّسایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تویی راحت جان موسی بن جعفر تویی روح و ریحان موسی بن جعفر تویی یاس بُستان موسی بن جعفر تو بنت الامامی تو بنت الهُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو عَذراترین مریم اهل بیتی تو در هر دمی همدم اهل بیتی در اسرار حق، مَحرم اهل بیتی تو تندیس آن چارده مُقتدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی هُمای بهشتی و عرش آشیانی که در عُشّ دین صاحب آستانی تو باب الرّضایی تو بابُ الجَنانی بهشت خداوند در خاک مایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو مانند کلثوم، زینب ترینی خدیجه وقار اَستی و بی‌قرینی وفادار مانند اُمّ البنینی تو منظومه ی جمع معصومه هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی چه گویم؟که بابا ثنای تو گفته ((فداها ابوها))برای تو گفته به مدحت ولیّ خُدای تو گفته که در حشر تو شافع شیعه هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی در اطراف صحنت غُباریم بانو به درگاه تان خاکساریم بانو به لطفت در این شهر داریم بانو عجب کاظمینی؛عجب کربلایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو نَفس نفیس اَنیس النّفوسی تو همشیره‌‌ی شخصِ شَمس الشّموسی درِ خانه ات از پی خاکبوسی رسیدند صدها چو شیخ بهایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی از این در چو بُردیم فیض دوچندان طمع‌کار گشتیم ما مستمندان به اقرار ما فرقه‌ی دردمندان تو با درد هر بینوا، آشنایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی اگرچه در این خاک کم غم ندیدم در این شوره زار آب زمزم ندیدم به من درد دادند و مرهم ندیدم ولی از قُمم نیست مِیل جُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی به این خسته حال مجاور نظر کن تو ای روح شعرم به شاعر نظر کن به من هم به عنوان زائر نظر کن تو رُخصت دهی۰ می‌شوم نینوایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی @raziolhossein
الا ای مه که جلوت میدهی خورشید انور را ز نور چهره ی خود نوربخشی ماه و اختر را الا ای دختر موسی که عیسی زنده میسازی دخیلم گوشه چشمی بنده ی از خاک کمتر را کلید روضه ی رضوان اگر در دست من باشد نمی سازم رها این درگه از خُلد بهتر را به علم و حلم و ایثار و وقار و غیرت و عصمت تجلی میدهی آئینه وش زهرای اطهر را تو مصداق صداقت هستی و در باور عالم نباشد انتظار دیگری دخت پیمبر را توئی تالی زهرا کز شمیم فاطمی بویت پدر پیش از ولادت بر تو داده نام مادر را اگر چه فاطمه هستی ولی معصومه میخوانم که با نامت نلرزانم دل ساقی کوثر را توئی درمان هر درد و یقین دارم اگر بودی نمیکشت آن غل و زنجیرها موسی ابن جعفر را تو آن بانوی پر مهری که همچون عمه ات زینب گواهی میدهد هر عضو تو عشق برادر را تو هم دنبال دلبر کو بکو رفتی ولی چشمت ندیده از برادر غرقه در خون جسم بی سر را @raziolhossein
شبی جان ناقابل خویشتن را برِ دخت موسی بن جعفر رساندم جبین ادب را پی جبهه‌سایی بدان آستان مطهّر رساندم دل خسته را تا که آرام گیرد به آرام قلب پیمبر رساندم چسان شکر گویم خدا را؟ که در قم سلام برادر به خواهر رساندم @raziolhossein
به گلزار نبوت نو گلي گرديد وا امشب   كه عرش و فرش را بنمود اين گل با صفا امشب معطر شد ز عطر و بوي اين گل عالم هستي منور شد ز نور روي او ارض و سما ‌امشب نه تنها خاكيان دارند بزم شادماني را   بود بزم شعف در عالم قدسي به پا امشب خداوند تعالي داده موسي را مهين دختي  كه او با جلوه اش دل برده، از هر دلربا امشب بلي از لطف بي اندازه خود ذات سبحاني به مولانا الرضا يك خواهري كرده عطا امشب به يُمن مقدم فرخنده اين نازنين دختر  هزاران تن شوند از آتش دوزخ، رها امشب به قلب من چنين الهام شد اي دوستدارانش كه شد بخشيده از يُمن قدومش جرم ما امشب بخوان او را تو از سوز درون اي عاشق خسته كه بنمايد تمام دردهايت را دوا امشب براي اهل معنا خاصه بر يوسف زهرا   دعا كن اي پريشان دل، كه شد وقت دعا امشب @raziolhossein
چه افتخاری از این خوبتر که دختر شد به نام فاطمه پیوند خورد و محشر شد که آمد و به پدر شادی دوچندان داد رسید و مایه ی آرامش برادر شد هم از تمامی مردان سرش سرآمدتر هم از تمام زنان قبیله اش سر شد سرودن از حرمش لذتی مضاعف داد چه لذتی که نوشتیم و صدبرابر شد به لطف آنکه به طوف حریم او رفتیم زیارت حرم طوس هم میسر شد حرم نه جای کسی مثل من که این درگاه محل آمد و رفت دوصد پیمبر شد به ذرّه پروریش بس همینکه جبرائیل در آسمان کریمانه اش کبوتر شد مدینه فاطمه اش را شبی به ایران داد و قم برای ابد با مدینه خواهر شد @raziolhossein
سر تا به قدم زهرا ، یا حضرت معصومه تاج سر کرمنا ، یا حضرت معصومه ای آینه ی عصمت ، ایمان و حیا ، عفت در حسن تو شد پیدا ، یا حضرت معصومه مهر تو سرشت ما قم از تو بهشت ما از خاک تو خشت ما ، یا حضرت معصومه ای کهف امان کویت وی باغ جنان بویت ای روح تو روح افزا ، یا حضرت معصومه چون بنده ی درگاهت افتاده سر راهت صد موسی «واعدنا» ، یا حضرت معصومه هم دختر موسایی هم خواهر دریایی دریاب دل ما را ، یا حضرت معصومه صبر از تو رضا از تو ، آمین دعا از تو ماییم همه نجوا ، یا حضرت معصومه @raziolhossein
با نگاهت، می‌زنم با قدسیان پر، در بهشت می‌گذارم سر، بر این خاک معطر، در بهشت آب سقاخانه‌ات را هر زمان نوشیده‌ام گوییا نوشیده‌ام از حوض کوثر، در بهشت خوانده بودم: «با کریمان کارها دشوار نیست» باز مبهوتم، در آوردم چرا سر در بهشت؟ خوب و بد، با هم، میان صحن تو، پر می‌زنند نیست قانونِ «کبوتر با کبوتر...» در بهشت کوه خضرم، ایستاده نه، که می‌آیم به سر با هوای عطر تو، چون روز محشر، در بهشت شهد سوهان‌های شَهرت، برده است از خاطرم طعم آن گندم که خوردم، شام آخر، در بهشت رفتم از قم تا به مشهد، با قطار واژه‌ها تا که خواندم از برادر، پیش خواهر، در بهشت گر چه دور از آن بهشت زیر پای مادرم، جای مادر، سوی دختر، می‌کشم پر، در بهشت چشمه‌ی تسنیم و نهرند، اشک‌های چشم من پیش چشمم رد شد آخر، روضه‌ی در، در بهشت می‌شود یعنی بخوانی در قیامت هم مرا؟ تا بخوانم از شکوهت، بار دیگر در بهشت ما به جای قبر پنهان، زائر صحن توایم فاطمه! ما را شفاعت کن، چو مادر، در بهشت @raziolhossein
باید غبار صحن تو را طوطیا کنند  « آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»  هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق  خیل ملائکند رضا یا رضا کنند  بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد  ما شاعرت شدیم که مارا سوا کنند  «هر گز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است  حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند  هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت  او را به درد کرببلا مبتلا کنند  دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط  با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند  از آن حریم قدسی ات آقای مهربان  «آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند»   @raziolhossein
طی شد شب هجران و مبارک سحر آمد مژده بده ای دل که صبا خوش خبر آمد در گلشن دین باز گل یاس در آمد بانوی قم آمد ، غم عالم به سر آمد درد همگان باز نگفته شده درمان آمد به جهان ، جان ِ علی جان ِ خراسان یک بار دگر سوره کوثر شده معنا فریادرس هر لب ِ تشنه شده دریا ای حیدریون فاطمه برگشت به دنیا تا کور شود هر که بُوَد دشمن مولا ای مردم عالم پس ازین عرش نشینید از فاطمه هر چیز شنیدید ، ببینید ماییم همه ملت ایران ِ کریمه هستیم کنیزان و غلامان کریمه در سفره ی ما هست فقط نان کریمه موریم ولی مور سلیمان ِ کریمه هر قدر جهان رنگ عوض کرد به کَرّات جز لطف ندیدیم ازین عمه سادات او کیست که صاحب نفسانند گدایش او کیست که معصوم کُنَد جان به فدایش والله فقط کار ائمه است ثنایش جمع ِ حرم آل کسا صحن و سرایش چون کعبه بُوَد عزت این روضه ی رضوان این فخر بهشت است که قم گشته در ِ آن ای فاطمه ی فاطمه ای بانوی جنت دلبسته ی دار الکرمت اهل کرامت دارند بزرگان ز تو امّید شفاعت قم مرد خدا دیده چه بسیار ، چه بسیار شیعه چه قَدَر هست به این شهر بدهکار بر سینه که مثل تو زده سنگ رضا را آوازه ی عشق تو گرفته همه جا را کوتاهی عمر ِ تو بر افراشت وفا را رفتی تو ره ِ زینب ِ شاه ِ شهدا را مانند عقیله تو وفادارترینی بر یوسف مشهد تو خریدار ترینی من گرچه بَدَم سائل درگاه شمایم گردیده قم و مشهدتان سعی و صفایم بی نان و نوایم نه تویی نان و نوایم من بنده ی دربار معین الضعفایم بانو چو گذشته بده رنگی به حنایم بیچاره شدم ، دیر شده کرببلایم @raziolhossein
امام‌صادق می‌فرماد: وَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ ملجأ هر عاشق شیدا حرم مرکز ثقل آسمان‌ها حرم خاک ِ تو را بغل گرفته زمین حسرت ساکنان بالا حرم تمام مردمان قم شاهدند ارادت تمام ما را حرم کریمه‌ای و کرمت مانع است کسی گدایی کند الّا حرم خاصیت عشق همین جاذبه‌است کرده مرا غرق تماشا حرم عرش خدا دل شکسته‌است، پس نیست چنان فاصله‌ای تا حرم خواسته‌ام تا که بسازی مرا  شعر اگر ساخته‌ام با حرم  با حرم تو فرق چندان نداشت  داشت اگر حضرت زهرا حرم @raziolhossein
شوق نماز شکر پدرها چه محشر است وقتی خبر رسیده که نوزاد دختر است دختر چه دختریست کریمه مطهر است در یک کلام مظهر الله اکبر  است. . ریحانه بهشتی موسی بن جعفر است بار دگر نشسته به منظور دیگری موسای دیگری وسط طور دیگری تابیده شد به عرش خدا نور دیگری زهرا هبوط کرده زمین جور دیگری خیر کثیر خانه باباست کوثر است لولاک آمدست برای دو فاطمه پیغمبران شدند گدای دو فاطمه عالم فدای شرم و حیای دو فاطمه ما سجده میکنیم به پای دو فاطمه معصومه مثل مادر خود از همه سر است نشنیده اند از لب او جز رضا رضا دارد تپش تپش دل او یک صدا...رضا طوری دل کریمه گره خورده با رضا وابسته اش شدست دراین سالها رضا خواهر نگو که دارو و ندار برادر است آمد به قم رسید گلستان درست کرد چادر تکاند رحمت باران درست کرد چه جنتی میان بیابان درست کرد نوکر برای حضرت سلطان درست کرد بختش بلند هرکه براین خانه نوکر است جاده به جاده پشت سر یار راه رفت بیمار بود با تن تبدار راه رفت شکر خدا که دور ز اشرار راه رفت در یک مسیر راحت و هموار راه رفت این شان واقعی نوامیس حیدر است پادرد میکشید ولی خون جگر نبود نبود با مست های بی سرو پا همسفر نبود آزرده از شلوغی بین گذر نبود یعنی اسیر طعنه ی صدها نفر نبود. حالا گریز روضه به یک جای دیگر است آنجا که آفتاب بدون حجاب بود رنگ کبود بر رخ زنها نقاب بود پایین نیزه زیر کتک ها رباب بود درآن میانه صحبت بزم شراب بود بازین چه شورش است که هردیده ای تر است @raziolhossein
چنان پوشیده در نور است آن تندیس زیبایی که باشد یک به یک شایسته ی القاب زهرایی به دنیایش رضا سوگند، از بس محو حق بوده جدا گردیده از آمال او امیال دنیایی سواد معجرش آموخت بر شب پرده داری را غبار مرکبش شد توتیای چشم بینایی نخوانده نامه را پاسخ بگوید دختر موسی به حیرت مانده ابناء بشر از این توانایی چو بیند حضرت کاظم جواب نامه را گوید: پدر قربان او گردد از این اِشراف و دانایی بپرس از حضرت موسی بن جعفر این کرامت را مگر علم لدنی گفته او را جای لالایی؟ شفاعت می کند از شیعیان در عرصه محشر تصور کن چقدر آنروز میگردد تماشایی دمی که دید در غربت گرفتار است مولایش علم بر دوش شد در یاری مولا به تنهایی کنیز شوکت شاهانه ی او مادر گیتی غلام همت مردانه ی او بود آقایی مسیر راه از فیض شما شد جاده ی رحمت به هر جایی که رفتی سبز شد باغ شکیبایی حضور با شکوهت آبروی اهل ایران شد حیا و غیرت ما ثبت شد در چرخ مینایی قسم بر زینب کبری که در این کشور مولا ز فرزندان زهرا میشود با گل پذیرایی تویی آن زن که بعد از حضرت صدیقه و زینب خدا شایسته اش دیده برای حکم فرمایی غبار قبرت از علم لَدُن پر بوده تا رفته فقاهت از سر کویت به سر حد شکوفایی به دریای علومت دیده ام جمع فقیهان را چنان غواص ها در حال اقیانوس پیمایی دلم با آرزوی "اشفعی لی" میشود آرام که من را جز تولا و تبری نیست دارایی گنه کارم من و ای عصمت حق پرده پوشی کن پناه آورده ام در سایه ات از بیم رسوایی @raziolhossein
دیده شد امشب قمر در محضر شمس الشموس از ستاره پر شده دور و بر شمس الشموس از مدینه نور می تابد به سمت آسمان اول ذالقعده آمد دلبر شمس الشموس هشت جنت وام دار حضرت معصومه است زینت عرش خدا شد کوثر شمس الشموس جبرئیل آمد برای آنکه حکاکی کند ذکر یا معصومه بر انگشتر شمس الشموس از کریمه جز رضا جانش نمیخواهد دلم حرف دل را میزنم با خواهر شمس الشموس... @raziolhossein
شب ميلاد تو در قم شب ميلاد زهرا شد مدينه بوده اي اما قم از عطر تو احيا شد شدي زهرا شدي زينب شدي جان در تن بابا زمان شد تحت فرمانت زمين از جاي خود پا شد يقينأ عصمت اللهي كه نامت هست معصومه صفات حضرت زهرا تمامأ در تو پيدا شد فداهاي پدر يعني فدايت عالم هستي پس از آن جايگاه تو يقينأ قلب بابا شد به يمن مقدمت قم هم شده يك قطعه از جنت كويري بود قبل از تو كه با نورت مصفا شد ملائك خادمين تو مراجع آستان بوست به واقع صحن آيينه چنان عرش معلا شد كريمه بودي و هستي شفيعه بودي و هستي گدا آمد به دربارت براي خويش آقا شد... @raziolhossein1
اي حرم كبريا حريم تو در قم چرخ نگفته است با مقيم درت قُم زیر پی زائر تو خار نماید نرم چو استبرق و لطیف چو قاقُم شيعتِ جدّ تو چون سلام تو گويند جدّ توشان گويد السّلامُ عليكم قبّهٔ زرّينِ بارگاه تو هر روز نور فشاند بدين فراشته طارُم گر یک قندیلش از حریمِ تو بدْهند گردون بدْهد بها ،تمامتِ انجُم روی نشويد خَضِر به چشمهٔ حيوان تا زد زی تربتِ تو بهر تيمّم حوران از یکدگر شکَر برُبایند چون تو کنی در بهشت عدن تبسّم پيش تو مشغول بانوان بهشتی معرفت كردگار را به تعلّم چون تو به نُزهتگه بهشت خرامی حوا جُستن نيارد از تو تقدم شب تو ز بهر خداي گرْسِنه خفتي خود را حوّا نگه نداشت ز گندم يزدان از بهر چون تو پاک نژاده بر سر آدم نهاد تاجِ تكرُّم نخلهٔ مریم چو چوبِ خوابگه ات نیست شاخهٔ طوبی کجا و شاخهٔ هیزم راحمه بر دامن ولاي تو زد چنگ كرد بر ايّوب ،كردگار ترحّم عيسي در مهد، بهر پاكي مريم كرد گر از قدرت خداي تكلّم نیز تورا در نُبی ،ستود به پاکی یزدان درآیتِ لِیُذهِبَ عنکُم آنكه تو را چون بتولِ عَذرا داند هست به ظلمات وهم جان و دلش گم معني هر دو يكي است صورتشان دو بادهٔ سوري چه در قِنینِه چه در خُم عين بتولي تو و بتول تو را عين واین مثلِ خمّ و باده، بهر تفهُّم مانَد پرّ ملک به زیر پی خلق بس که مَلَک راست بر درِ تو تراکُم زائر از روضهٔ تو بازگراید وَرداً فی جَیبِهِ وآساً فی الکُمّ حرمتِ درگاهِ تو چنانکه درو نیست سلطان را بر سرِ گدای تحکُّم نام تو گر کس بر اودمد به درستی چشمهٔ حیوان برآید از دم کژدم چون سپرد راه بارگاه تو زائر مرکب او بر پرِ فرشته نهد سُم مرکب او سم نهد به پرّ فرشته مشک فشاند به روی خورشید از دم روزی کاعمال را دهند تشکّل روزی کافعال را دهند تجسُّم حبّ تو گردد بهشت وبغض تو دوزخ هردو ز بهر عذاب و بهر تنعُّم مأمون سازد به کام تنّین مأمن چون تو زنی درخدای دستِ تظلّم منقبت تو فزون بود ز تخيّل مَحمدت تو برون بود ز توهّم مدح سُرا بس بود تو را نسبِ تو اي كه محمّد اب است و فاطمه ات اُم مهر تو وآباي تو سفينهٔ نوح است گيتي درياي پر ز جوش و تلاطُم نامه سيه كرده از گنه به سوي تو آمده ام با هزار گونه تندّم گر تو نشويي به آب رحمت او را شسته نگردد به آب دجله و قُلزم سيصدخواهم قصیده گفت به مدحت وين به مديحت مرا قصيدهٔ سيّم طبع تو باشدسروش بلبل خوشگوی منقبتِ اهل بیت را به ترنّم @raziolhossein
ای حرمت قبلگاهِ کهتر و مِهتر وی کرمت چاره ساز مردمِ مضطر . در، دلِ افلاک عیان چو بَدرِ دُجایی مکتبِ دین از تو یافت زینت و زیور . نورِ هُدایی ز نسلِ پاکِ مُحمّد روح بتولی و هم سلیلۀ حیدر . اُختِ علیّ الرضا و زادۀ نجمه فاطمه فرخنده دُختِ موسی جعفر . ماتِ صفاتت شده است قوّۀ عقلم زان همه شأن تو ای مظهر داور . شمس و قمر را فروغ بخشد و باشد خَلقِ جهان را شفیعه در صفِ محشر . آینه کاری نگر طاق و رواقش نورِ خدا را شده است آینه مظهر . موسی عمران کجاست تا که ببیند خاکِ درت را ز طور اَرفع و انور . مرکبِ او با کلیم هر دو بمقصد این سوی حق می شتافت آن پی آذر . ای که تویی در جهان ز جمله خلایق در نسب و فرّ و جاه اَفضل و برتر . دختر و هم خواهر و ائمۀ عُظما بر سه وَلیّ خدا وَصیِّ پیمبر . نسبت تو با امام ثامن و ضامن همچو حسین شهید باشد و خواهر . بابِ کرام تو هست موسی کاظم آنکه بُوَد نجمه از برای تو مادر . دختر باب الحوائجی و برآرد بر دَرِ کاخت خدای حاجت مضطر . جَدّ بزرگ تو هست احمد مختار ختمِ رُسل، عقل کُل، پیمبر اطهر . مقصد و منظور ز آفرینش عالم بر همه کائنات اشرف و سرور . جدّ دگر مرتضاست دستِ خداوند روح محمّد رئوف و راعی و رهبر . مظهرِ نور و صفاتِ ذات الهی است مجمع اضداد و هم عجائب و صفدر . جَدّۀ تو نور حُبِّ ایزد یکتاست مظهر مهر و معین و ملجأ و مادر . در تو بُوَد آن سه نورِ واحد و غفار نورِ رسول و بتول و ساقی کوثر . هم تو روانِ جهان و عالم جانی بلکه دو گیتی است در وجود تو مُضمَر . فاطمه ات نام و همچو جَدّۀ کبری از تو بگیرد فروغ زُهرۀ ازهر . گر چه تویی از نتاج و دودۀ حَوّا نورِ تو بر فرق اوست جقه و افسر . اَفضل نسوانِ پاک در اُمم پیش آسیه و مریم است و ساره و هاجر . جمله بدریایِ تابناکِ الهی همچو صدف بوده اند و ذاتِ تو گوهر . ای که تویی شیر دُختِ مظهر لولاک بی تو جهان را نبود زینت و زیور . گر که عفافت کشیده پرده به هستی نقشۀ هستی نشد بدیده مُصَوّر . بر جَبلِ جودی از وقارِ تو دریافت کشتی نوح نبی سکینه و لنگر . مدح و ثنای تو هست از عدد افزون گرچه رثای تو هست بی حد و بی مر . داغِ تو جانسوزتر ز هرچه توان گفت بر جگر شیعیان چو تافته اخگر . سوی خراسان شتافتی که ببینی چهرِ وَلیّ خدا و نَیّرِ اکبر . روح امین در تمام راه بگسترد زیرِ پیِ مرکبِ تو فرش ز شهپر . لیک میان تو با خدیو دو عالم لشکر مأمون کشید سَدِّ سکندر . واقعۀ کربلا دوباره عیان کرد پورِ رشید آن پلید و پست و مُزَوَر . مظهر حق را شهید کرد به غربت تا که نبینی دگر تو روی برادر . نی بهمین کرد اکتفا که روا داشت کُشتنِ سادات در تمامی کشور . روی جهان شد سیاه چون رخِ مأمون زان همه ظلم عظیم غاصبِ مُنکَر . خواست خداوند تا وجودِ شریفت وا رَهد از جَورِ آن بلای مُقَدر . بُرد تو را سوی خویش ایزد بیچون نزد رسول و بتول و فاتح خیبر . در اثر داغِ این مصیبت عظما تب شده با مهرِ تابناک مُخمَر . @raziolhossein
  رو کن به سوی قبله‌ی دل‌ها در قم باشد حرم عترت طاها در قم ای عاشق قبر فاطمه! تربت او پنهان به مدینه گشت و پیدا در قم ........ در کشور ما بُوَد به تقدیر اله یا حضرت معصومه! رضا مهر و تو ماه گویند تویی شفیعه‌ی روز جزا یا فاطمة! اشفعی لنا عندالله @raziolhossein
والشمس ضحها شب ما سحر آمد المنت لله که این غصه سرآمد صد چله گرفتیم که آخر خبر آمد از کعبه ما جلوه توحید درآمد با آمدنش ناظم منظومه ما شد تاج سر ما حضرت معصومه ماشد ریحانه موساست! تجلی به زمین کرد پس اهل زمین را همگی عرش‌نشین کرد خود را بغل معدن فیروزه نگین کرد چشمان پدر را چقدر فاطمه‌بین کرد بانی شده این فاطمه معراج پدر را جبرییل به پابوسی او ریخته پر را در بین کریمان شده مشهور کریمه! زهراست چه نزدیک و چه از دور کریمه سجاده‌نشین در وسط طور کریمه یا فاطر و یا فاطمه یا نور کریمه این آرزوی ماست سلیمان شده باشیم با چادر تو تازه مسلمان شده باشیم ارثیه زهراست که پای تو ورم داشت محراب به یک جلوه تو قامت خم داشت با بودنت این قوم چه می‌خواست؟ چه کم داشت؟ احساس عجیبی به شما قوم عجم داشت در پای شما مردن ما عین حیات است صحن تو برابر به تمام عتبات است از آینه بندان حرم نور به ما خورد در صحن تو بی بی سر ما خوب هوا خورد در قم به مشام دل ما بوی رضا خورد هرکس گذرش خورد به درگاه تو جا خورد دیدند همه مرقد تو مرقد زهراست بی بی به خدا گنبد تو گنبد زهراست نومید رسیدیم که امید بگیریم هر نیمه شب از ماه تو خورشید بگیریم خوبست به امضای تو تأیید بگیریم یعنی که ازین خانه روادید بگیریم بیمارترینیم شفا را بده بی بی پس تذکره کرببلا را بده بی بی در کشور شیعه سفرت امن و امان بود هر کوچه زمان گذرت امن و امان بود بر روی شتر دور و برت امن و امان بود افتاد به هرجا نظرت امن و امان بود چشمان کسی خیره به محمل نشد اصلا سد گذرت جمع اراذل نشد اصلا جز گل به سرت از روی بامی نرسیدست بر محمل تو چشم عوامی نرسیدست پایت طرف بزم حرامی نرسیدست راه تو به دروازه شامی نرسیدست شلاق سراغ تن تو هیچ نیامد آتش طرف دامن تو هیچ نیامد اما به سر عمه به جز زخم ندیدند قدیسه ما را سر بازار کشیدند با هلهله و خنده از او خطبه شنیدند بند دل او را ته گودال بریدند قداره کشی آمد و سرزیر عبارفت برنیزه ی اولاد زنا نورخدا رفت.. @raziolhossein
عجب بـارگاه عظیـمی چه نـــوری مَلَک چشم بر راهِ فیضِ حضـــوری چه عِطرِ بهشتی  چه وادیِّ طوری زصدیقــه‌ی طاهـــره چه ظهــوری قدومش مُنـــوّر ، حریمش مُطهّــر سلامٌ عَلیٰ بِنتِ موسیَ بن جعفـــر همه ســائل آستــــانش وَ من هم همه در حرم میهمـانش وَ من هم همه عاشــق خانـدانش وَ من هم همه اَمنْ در سایبانش وَ من هم... ...ندیدم از این سایبان جای بهتر سلامُ علیٰ بنتِ موسیَ بنِ جعفـر به دنیـا کریمــه به عقبـــا شفیعة کلامش بَلیغــة ، مقـــامش رفیعة بنــازم به این جودو  طبـعِ مَنیعة شفــاعت کند دوستـان را جمیعة قیـامت به پا می کند روز محشر سلام علی بنت موسی بن جعفـر در اینجــا نمــــوده چه با آبــرو ها به یـافـاطمــــــــه اِشفَعـــیٖ آرزوها چه زیباست در محضرش گفتگوها به نَصِّ کلامِ «فـِداهـا اَبـُوهــــا»... در این رُتبه هم قُرب دارد به مادر سلامٌ عَلیٰ بنتِ موسیَ بنَ جَعفــر مرا اُلفتــی هست با خاکِ کــویش عجب نعمتی!من کجا ، گفتگویش قســم بر تَهَجُّد ، به آب وضــویش دورکعت نمـازِ سحــر پیشِ رویش زِ لَـذّاتِ دنیــا و عُقبــاست بهتــــر سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بنِ جعفــر به قـم آمد و شهــر شد میـزبانش چه حقی اَدا کرد از میهمــــــانش همــه می گـرفتنــد ازهـم نشانش بمیـــــرم بـــرای دل عمــه جانش گـرفتـــــار شـد بین اَنظار و مَعبَر سلامٌ علیٰ بنتِ موسی بن جعفـر بمیــرم که اورا سلامش نکردند به شام آمد و احترامش نکردند تـوجّـه به اشگِ مُدامَش نکردند ترحـــم در آن ازدحامش نکردند جسارت کجا چادر دخت حیدر سلامٌ علیٰ بنت موسی بن جعفر .کسی دیده اورا گـرفتـــار ؟ هرگز ز سنگ جفـــــــا دیده آزار ؟ هرگز کشیـــدنــد اورا به بـــازار ؟ هرگز به بزم مِی و جمعِ اغیـــار ؟ هرگز ندیده روی نیـــــــــزه رأس برادر سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بن جعفر غم دوری و هجر محبوب دیده ستـــــــم از جفای زمانه کشیده چرا رنگ از روی بی بی پریده؟ مگر حرف زشتِ کنیزی شنیده؟ مگر دختری برده در دامنش سر؟ سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بن جعفر غمی هجر یارش به سینه نهفته اگرچه زغم گوهر از اشگ سفته سخن باکسی غیــر محرم نگفته و حتی شبـی در خـــرابه نخفته و نشنید او نــاســــزای مکــــــرر سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بن جعفر نه خون سرش بود بر رو نقابش نه یک چادر پاره بـوده حجابش نه دادند با چشــم مردم عذابش نه بردند در بیـــن بـــزم شرابش ندیده جســـــارت به رأس برادر سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بن جعفر نبــوده به طشت طلایش نظاره نکــرده گــریبــان خود پاره پاره نگفتـه نزن خیــــزران را دوباره ندیده رباب و ســر شیــر خواره سر طفل در طشت! بیچاره مادر سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بن جعفر @raziolhossein
عمریست که در سینه‌ی قم یک راز است رازی که پُر از کرامت و اعجاز است برخیز و بگیر هرچه را می خواهی تردید مکن ، کریمه دستش باز است @raziolhossein
إی واسطه فیض خدافی الجنه وی کوثرهفتمین ولافی الجنه بردرگه تو دست نیازآوردیم یافاطمه اشفعی لنافی الجنه @raziolhossein
إی واسطه فیض خدافی الجنه وی کوثر هفتمین ولا فی الجنه بردرگه تو دست نیازآوردیم یافاطمه اشفعی لنافی الجنه @raziolhossein
بر آینه بتول اطهر صلوات بر فاطمه موسیِ جعفر صلوات قنداقه معصومه در آغوش رضاست بفرست به خواهر و برادر صلوات @raziolhossein
بر آینه بتول اطهر صلوات بر فاطمه موسیِ جعفر صلوات قنداقه معصومه در آغوش رضاست بفرست به خواهر و برادر صلوات @raziolhossein
دورت بگردم سیدتی در جوار تو چقدر احساس عزت میکنم چهارده معصوم را یکجا زیارت میکنم @raziolhossein
ما را خدای حضرت معصومه خوانده گدای حضرت معصومه انگار روی عرش خدا هستیم زیر لوای حضرت معصومه قم شوره‌زار بود و گلستان شد از خاک پای حضرت معصومه عمری به او "کریمه" لقب داده‌ست جود و سخای حضرت معصومه وا می‌کند هزارگره، دستِ مشکل‌گشای حضرت معصومه در زندگی غریب نشد هرکس شد آشنای حضرت معصومه معصومه‌ی امام‌رضا بانوست مولا، رضای حضرت معصومه مثل حریم شاه خراسان است صحن‌وسرای حضرت معصوم در این حریم ذکر ملائک چیست؟ مدح‌وثنای حضرت معصومه " مَن زارَها بِقُم فَلَهُ‌الجَنَّه " این شد بهای حضرت معصومه در این حرم طلا شده مس‌هامان با کیمیای حضرت معصومه شب‌های جمعه زائر اربابیم در کربلای حضرت معصومه درمان دردهای دوعالم شد دارالشفای حضرت معصومه شکر خدا ضریح دلم بوده‌ست یک‌عمر جای حضرت معصومه ناقابل است هدیه‌ی من، اما؛ جانم فدای حضرت معصومه تعجیل در ظهور امام ماست تنها دعای حضرت معصومه @raziolhossein
تو را بانوی خورشید و زمین و ماه می گویند شفیع روز رستاخیز خلق الله می گویند به خورشید و زمین و ماه هر یک نسبتی دادند غلام و سینه چاک و خادم درگاه می گویند چه شب هایی که در گوش ضریحت زائران تا صبح بماند آنچه را 《بینی وَ بین الله 》می گویند مریض و بی کس و درمانده و دلخسته و دل خون رعیت مشکلات خویش را با شاه می گویند چنان قبل از تشرف میدهی حاجات را ، مردم همیشه حرف های خویش را در راه می گویند چه سرّی هست بین فاطمه با تو که زائرها سلامِ روبروی صحن را با آه می گویند @raziolhossein
کرامتت، همه را ياد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آيد، که خواهرش باشی @raziolhossein