eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.3هزار دنبال‌کننده
708 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
همان‌قَدَرکه‌ ز اهل زمانه مایوسم امیدوار به الطاف خسرو طوسم هنوزهم‌که‌هنوزاست‌مثل‌کودکی‌ام تمام سال پُر از اشتیاق پابوسم حواس‌اوهمه‌جا‌به‌من‌است‌؛پس‌غم‌نیست اگر کسی نگذارد محل به افسوسم مرا صدازده‌ آقا دراین‌شب‌به‌خصوص دلم‌خوش‌است‌که‌از؛زائرانِ‌مَخصوصم من‌وزیارت‌ِاو؛خواب یاکه بیدارم؟ غلام‌این‌همه‌ بخشندگیِ مَلمُوسم همین‌که‌درحرمش‌شد‌صدای‌من‌آزاد چشید طعمِ اجابت؛دعایِ محبوسم سگ‌ِسیاهم‌وخُدّام‌؛جای سنگ زدن نموده اند نوازش به بال طاووسم اگرنفس‌نکشم در هوای آبی صحن همان‌صنوبر بیچاره‌ام‌که‌می‌پوسم مرا ز طعن زَراندوزها کُجا باکی‌ست؟ که‌کاسه‌لیسی‌‌این‌سُفره‌است‌قاموسم به لطف او که اَمینُ‌اَلله ست دور شده گزند از سر دنیا و دین و ناموسم @raziolhossein
بیمارم ومن از تو شفا میخواهم من نوکری کوی تورا میخواهم یا حضرت ثامن الحجج ادرکنی یک تذکره  کرببلا می خواهم @raziolhossein
.     عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست      شب زیارت مخصوص سیدالشهداست          🌷السلام علیک یا اباعبدالله🌷           وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم                  السلام علی الحسین                وعلی علی ابن الحسین                  وعلی اولادالحسین                وعلی اصحاب الحسین                       لبیک یاحسین             🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸       هدیه به حضرت زهرا و مادر بزرگوارشان      ام المومنین حضرت خدیجه کبری صلوات .
رسم است در دنیا کنار قبر مادر آید پسر باچشم تر شب های‌جمعه اما ببین با پهلوی بشکسته زهرا آید سر قبر پسر شب های جمعه @raziolhossein
رسم است در دنیا کنار قبر مادر آید پسر باچشم تر شب های‌جمعه اما ببین با پهلوی بشکسته زهرا آید سر قبر پسر شب های جمعه .
زیر ایوانِ طلا چشم ترم مخصوص ِ توست جَلد خود کردی مرا! بال و‌ پرم مخصوص ِ توست ضامن آهو شدی! پشتم به عشقت گرم شد آبروداریِ روزِ محشرم مخصوص توست رو زدم بر غیر و تا درها به رویم بسته شد زائرم کردی و گفتی: این حرم مخصوص توست رد نکردی از درِ باب ٱلجوادِ(ع) خود مرا آمدم آقا! امیدِ آخرم مخصوص توست مشهدت حجّ فقیران است و اطرافِ ضریح هر چه می بینم تویی! دور و برم مخصوص توست چشم هایش قطره قطره اشک، بعد از هر نماز... دست بر سینه سلام ِ مادرم مخصوص توست لااقل ایکاش امشب زائرت بودم! ولی- نیستم...امّا حسابم کن! کرم مخصوص توست! @raziolhossein
زَهری که سوزانده تَمامِ پِیکرَم را خاکِستری کَرده هَمه بال و پرَم را یک آشِنایی هَم دَر این غُربَت ندارم تا که گُذارد روی دامانَش سرَم را حَتّی جَوادم نیست با دَستش بگیرد اَشکِ روان گردیده از چَشمِ ترَم را می خواستم این لحظه ی آخَر بِبینَم یِک بارِ دیگر روی ماهِ خواهرَم را با صورتم خوردم زَمین بَر خاک‌ِ کوچه هَر بار هَم خواندم به ناله مادرَم را اَمّا طَناب اینجا به دَستانَم نَبَستند مَردی نَزَد سیلی کنارم همسرَم را هیزُم نیاوردَند پُشتِ خانه ی مَن اینجا نَسوزاندَند دیوار و درَم را از زَهر پیچیدم به خود بر خاکِ حُجره دیگر نَپیچیدَند دَرهَم حَنجرَم را عَمّامه ام مانده، عَبا مانده، کَسی نیست تا که بَرَد پیراهَن و اَنگُشترَم را آتَش گِرفتم، سوختَم، اَمّا ندیدم پای بِرَهنه، بِینِ آتَش، دُخترَم را پِلکَم شُده مَجروح، از وَقتی شِنیدم... ...آن ماجَرای غارَتِ اَهلِ حَرَم را @raziolhossein
می خواست که زنده از شمیم تو شود یا  زائر   جنت  النعیم    تو شود آدم   اگر از بهشت   گندم   می خورد می خواست  کبوتر   حریم  تو  شود @raziolhossein
دوباره آمده ام تا دوباره در بزنم کبوترانه در این آستانه پر بزنم به نا امیدی از این در نمیروم هرگز اگر جواب نگیرم دوباره در بزنم خدا مرا به حقیقت ولی شناس کند که حلقه بر در این خانه بیشتر بزنم سواد نامۀ من رنگ صبح خواهد داشت شبی که بوسه بر این چشمۀ سحر بزنم بیاد غربت تو عهد کرده ام با خود که لاله باشم و صد باغ بر جگر بزنم خدای را کمی ای زائران درنگ کنید که خاک پای شما را به چشم تر بزنم بمن هر آنچه که بخشیده اند توفیق است مباد آنکه دم از دولت هنر بزنم اگرچه خارم و نسبت به گل ندارم باز خوشم که گاه گداری به باغ سر بزنم اگر شمیمی از این بوستان به من برسد معاشران به خدا تاج گل بسر بزنم من آشنای همین درگهم ، خدا نکند که رو به غیر کنم یا دری دگر بزنم صفای تربیت باغبان ، حرامم باد که در مجاورتِ گل دم از سفر بزنم اگر چه غرق گناهم سفینه ام اینجاست مراد و قبله ام اینجا مدینه ام اینحاست @raziolhossein
من گدای حرم سلطانم همه جادرحرم سلطانم در هوای حرم سلطانم            یا غریب الغرباادرکنی .... پیش تو حال تباه آوردم نامه ی جرم وگناه آوردم به حریم تو پناه آوردم        یاغریب الغربا ادرکنی ......... نظری بردل بیمارم کن باغلامان خودت یارم کن دراین خانه گرفتارم کن            یاغریب الغربا  ادرکنی ...... من به عشق توهیاهودارم هرچه دارم زتومه رو دارم ذکریاضامن آهودارم        یاغریب الغربا ادرکنی ...... زگدایت توهواداری کن جان زهراتومرایاری کن تو رهایم گرفتاری کن         یاغریب الغربا  ادرکنی ....... دیده ی خشک مرادریاکن دل شیدای مراشیداکن کربلاونجفم امضا کن            یاغریب الغربا  ادرکنی ........ دل به یادتوصفایی دارد حرمت حال و هوایی دارد جلوه ی کرببلایی دارد           یاغریب الغربا  ادرکنی ....... توغریب الغربایی آقای تومعین الضعفایی آقا تو که حج فقرایی آقا          یاغریب الغربا  ادرکنی ........ عاقبت پاره شدازغم جگرت درغریبی چه نیامد به سرت ولی آمددم آخرپسرت           یاغریب الغربا  ادرکنی ........ وای درکرببلاجای پسر پدرآمدسربالین پسر ناله ی واولدازدزجگر       یاغریب الغربا  ادرکنی ...... من که دلداده ی تکبیرتوام (ای پسر من پدرپیرتوام پدرپیروزمین گیرتوام )          یاغریب الغربا  ادرکنی ...... (ای جگر گوشه من ای پسرم هیچ دانی که چه آمد به سرم) خون دل میرودازچشم ترم             یاغریب الغربا  ادرکنی @raziolhossein
باید که تو را حضرت باران بنویسند آرامش بعد از شب طوفان بنویسند در صحن گهرشاد تو باید بنشینند از غربت دلهای پریشان بنویسند توشاه جهانی وجهان زیر پر توست حیف است تو را شاه خراسان بنویسند ما در پی گنجیم وخدا قسمتمان کرد بر سکه ی ما«حضرت سلطان» بنویسند از بحر کرامات تو دریا نشِناسان مشکل بتوانند که آسان بنویسند ای کاش که از خط تو الهام بگیرند از منظر چشمان تو قرآن بنویسند ما«جامعه» خواندیم و به این درک رسیدیم باید که امامان زامامان بنویسند @raziolhossein
هوسم بود حج بیت الله قسمتم شد حریم شاه طوس نرسیدم به ساحل دریا آمدم در میان اقیانوس شرط توحید حب این آقاست وحده لا اله الا هو دست مارا رها نخواهد کرد آنکه گردیده ضامن آهو رسم آقای مهربان این است میهمان را بغل کند آرام پر کند کاسه های سائل را جلوی در ؛همینکه گفت : ؛سلام السلام ای رئوف تر ز همه باز راهم به خانه ات افتاد از جدا بودن از تو خسته شدم عوضم کن تورا به جان جواد تاکه گفتم مسافرِ حرمم چِقَدَر دل شکست یاد شما کوله باری سلام آوردم همه گفتند التماس دعا پای مارا نَبُر زخانه خویش خوش؛ دل ما به رفت و آمد هاست بااجازه ز صحن شاه نجف گنبدت شاه کُلّ گنبدهاست حرف گنبد شد و شکست دلم از مدینه کسی خبر دارد؟ آه از غربت ِامام حسن فاطمه اینهمه پسر دارد یا امام رضا تو که از حال ما خبر داری کوهی از غصه و غمیم همه ای علمدار ِ روضه های حسین نگران ِ مُحرمیم همه به اسیری ِّ زینب کبری گره از کار ِ نوکرت وا کن در سحرهای ماه ذیقعده اربعین مرا تو امضا کن @raziolhossein