#امام_زمان_مناجات
#دوبیتی
بغض غم دوریت گلوگیر شده
تعجیل نما آمدنت دیر شده
از کودکیم منتظرم برگردی
برگرد ببین منتظرت پیر شده
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#دوبیتی
بغض غم دوریت گلوگیر شده
تعجیل نما آمدنت دیر شده
از کودکیم منتظرم برگردی
برگرد ببین منتظرت پیر شده
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#حضرت_زینب_مدح
شروع با خطاب به #امام_زمان
ای آرزوی عشق، تمنا کنم تو را
در شاه بیت عاطفه انشا کنم تورا
پرسند اگر تجلی حسن تو را ز من
با آفتاب و آینه معنا کنم تورا
تو راز سر به مهری و در سجده از خدا
خواهم به آه و ندبه که افشا کنم تو را
وقتی اسیر غربت دنیایی خودم
در کنج دل بگردم و پیدا کنم تو را
شرمنده ام که در اثر روسیاهیم
خیمه نشین خلوت صحرا کنم تورا
(این دیده نیست قابل دیدار روی تو
چشمی دگر بده که تماشا کنم تورا)
تا مست فیضتان شوم و مستفیض لطف
دعوت به جشن (بزم) زینب کبری کنم تو را
روشن ز نور عصمت او عالمین شد
تفسیر شادی و غم زینب حسین شد
حیدر که بوده زینت هستی عبادتش
زینب ز عرش آمده گردیده زینتش
زینب، چه زینبی؟ که شده در طفولیت
آغوش پنج حجت حق مهد عصمتش
زینب، چه زینبی؟ ز همان خردسالگی
خواندند صابرین، جبل استقامتش
جبریل خاکبوس اتاق جلالتش
روح القدس ملازم روح قداستش
جایی برای عالم دیگر نمانده است
آنجا که هست زینب و علم و فقاهتش
هرجا سخن به یاد حسین است لاجرم
آید کلام زینب و عشق و محبتش
چشمی به سمت سایه ی او هم نرفته است
سوگند میخورم به حیا و نجابتش
زیبا سروده شاعر دلداده ای که گفت:
(زینب عفیفه ای است که در راه عفتش)
(عباس می دهد نخ معجر نمی دهد)
یک لحظه چادر شرف از سر نمی دهد
جز مصطفی که نام علی بی وضو نگفت
تفسیر نام او احدی مو به مو نگفت
تفصیل شان زینب کبری نگفتنی است
چون عارفی که قصه رازِمگو نگفت
از چهار سالگی غم زینب شروع شد
دنیا به جز حدیث جدایی به او نگفت
می خواست از حکایت محسن کند سوال
آمد میان حنجره بغض گلو نگفت
مادر! دلیل روی کبودت چه بوده است؟
هر قدر کرد دخترکش پرس و جو، نگفت
مادر دلش گرفت و زبان باز کرد و گفت:
(می زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت)
(زن را کسی مقابل شوهر نمی زند)
(مادر کسی مقابل دختر نمی زند)
وقتی سخن ز گرمی فردای محشر است
زینب به فرق فاطمیون سایه گستر است
او ابر رحمت است به دریای کربلا
ماییم قطره ای که به دریا شناور است
در ماجرای زندگی زینب و حسین
یک روح عاشقانه ولی در دو پیکر است
رحمت به روح شاعر دلخسته ای که گفت:
ابیات ناب را که چنان درّ و گوهر است
(احکام ارث در همه جا چون بیان شود
سهمی ز خواهر است و دو سهم از برادر است
این امتیاز در خور زینب بود که او
میراث عشق را به برادر برابر است)
جان ها فدای زینب و قلب صبور او
از صبر و از غریبی او دیده ها تر است
زینب چه دید روز دهم بین قتلگاه
کز گفتن و شنیدن آن قلب، مضطر است
آن حنجری که بوسه بر آن داد مصطفی
حالا نشان بوسه شمشیر و خنجر است
آن سینه ای که مخزن اسرار عشق بود
دردا که زیر چکمه شمر ستمگر است
( "والشمرُ جالسُُ" نفس مادرش گرفت)
(سر را برید و روبروی خواهرش گرفت)
#سید_روح_الله_موید
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#حضرت_زینب_مدح
بهترین خواهر دنیا زینب
زهره حضرت زهرا زینب
همه پست اند و معلا زینب
همه خاکند و مطلا زینب
قبله قبله نماها زینب!
زده امشب به سرم شور نجف
پای من واشده در طور نجف
منم و مستی انگور نجف
مات کرده همه را نور نجف
نور بخشیده نجف را زینب
شب یلدای علی گشت سحر
کوثر آورده به دنیا کوثر
حق مبارک بکند پیغمبر!
رحمت خانه که باشد؟دختر!
رحمت خانه مولا زینب..
عشق تا روز ابد حیرانش
عقل آشفته و سرگردانش
صبر زانو زده بر عنوانش
کشتی کرببلا سکانش...
نیست دست کسی الا زینب!
مردتر از همه در وقت جدال
کعبه حلم و حیا،نفس کمال
پی توصیف مقامش همه لال
زینبی کیست؟!خدای متعال!
جبل الصبر خدا یا زینب!
مانده در حسرت رویش خورشید
سخنش آیه ی قرآن مجید
پدری زینت اینگونه ندید
آنکه زد بر دهن شوم یزید...
مانده ام بود علی یا زینب!
دامنی قرص قمر پرور داشت
از رقیه چه کسی بهتر داشت؟!
این سه ساله شرفی دیگر داشت!
پرچم آل علی را برداشت!
پس رقیه شده حالا زینب
گرچه او صابره عالم بود...
تکیه محکم آقا هم بود..
قدش از داغ برادر خم بود
محرم شاه چه بی محرم بود
بی برادر شد و تنها زینب..
روز و شب یاد بیابان میکرد
گریه بر آن تن عریان میکرد
گله از خار مغیلان میکرد
یاد ویرانه فراوان میکرد
ای فلک! قهر شدی با زینب...
ای فلک داغ برادر دیدم
شمر را دست به خنجر دیدم
کوچه بازار مکرر دیدم
من ازینها غم بدتر دیدم
شد تماشا به گذرها زینب..
#سید_پوریا_هاشمی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
تمام باور زینب حسین بود حسین
همیشه یاور زینب حسین بود حسین
چنانکه چشم به چشمش گشود در آغاز
کلام آخر زینب حسین بود حسین
عجب نبود اگر بی برادرش غم داشت
که نیم دیگر زینب حسین بود حسین
در آن خزان که زمین غرق حسن یوسف بود
گل معطر زینب حسین بود حسین
کشید شعله آهی ز دامن محمل
که در برابر زینب حسین بود حسین
دلیل آنکه در آن ظهر پیش چشم خدا
شکسته شد سر زینب حسین بود حسین
به گوش کوفه ی نامرد در کشاکش درد
خطاب منبر زینب حسین بود حسین
#حسن_شیرزاد
@raziolhossein
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
بر عصمتِ داوری زینب صلوات
بر خلق پیمبری زینب صلوات
بر قلبِ صبور و خطبه ی فاطمی و
بر هیبت حیدری زینب صلوات
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به باشکوهیِ زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!
پیوندِ عقل روشن و بیداری دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی عقیلةالعرب از عشق دم زند
زینب به بند، بندگی یار میکند
گیراست زلف یار و گرفتار میکند
از چشم یار، قامت دلدار، دیدنیست
نام حسین، از لب زینب شنیدنیست
آن شیرزن که زینت شیر خدا شود
باید امیر قافلۀ کربلا شود
در پایمردی از همۀ مردها سر است
کوثردلی که در رگ او خون حیدر است...
زن دیدهاید در سخنش، برقِ ذوالفقار؟
دربند و سربلند، اسیر و امیروار...
زن دیدهاید اسوۀ هر مرد و زن شود؟
زن دیدهاید مثل علی بتشکن شود؟
غیر از جمال، در دل خون و بلا ندید
جز شوق یار، در عطش کربلا ندید
شد پیش حق، دلیلِ مباهات اهلبیت
وقتی که نور چشم علی گفت: «ما رَاَیت»
با «ما رَاَیت»، بندگیاش را تمام کرد
حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد...
«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است»
این دخترت، علی! چهقَدَر، شکل مادر است!
هر بار، تا صدا زدهای نام زینبت
انگار نام دیگر زهراست، بر لبت
آن زهرهای که چادر زهراست بر سرش
ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش
باغ حیاست؛ کوچ بیابانیاش مبین
فخرُالنّساست؛ بیسر و سامانیاش مبین...
بانوی صبر! صبر سواران سر آمده
آه از نهاد مردم عالم، برآمده...
بانو! دعا کن آن مه پنهان عیان شود
روشن زمین، به جلوۀ صاحبزمان شود
#قاسم_صرافان
@raziolhossein
یا زینب
این دخت علی که زینبش آمده نام
بر طاق سپهر علم قدریست تمام
تا مادر دهر دختر آورد و پسر
دختر نشنید کس بدین قدر و مقام
@raziolhossein
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
این دخت علی که زینبش آمده نام
بر طاق سپهر علم قدریست تمام
تا مادر دهر دختر آورد و پسر
دختر نشنید کس بدین قدر و مقام
#فؤاد_کرمانی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#رباعی
بر زِینِ اَب و برادرانش صلوات
بر قلب صبور و مهربانش صلوات
او زائر هفت حجت معصوم است
تقدیم به هفت آسمانش صلوات
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#رباعی
شوکت به سیادتِ تو باشد زینب
جود و کرم عادتِ تو باشد زینب
ایکاش که روز فرج آل الله...
در روز ولادتِ تو باشد زینب
#سیدمجتبی_شجاع
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
با چه توان میتوان وصف تو گفتن
آی که ناممکن است گفتن از این زن
عاجز و گُنگاند و لال و اَبکَم و الکن
موقع وصفت همیشه دوست و دشمن
مدح کجا و دَم از جلالت زینب
شاه نجف محو تو دیارِ علی هم
پیش تو خم گشته ذوالفقار علی هم
زینت زهرایی و اقتدارِ علی هم
فخر خدایی و افتخارِ علی هم
صحبت کروبیان کرامت زینب
کیستی ای چادر تو کعبهی سیّار
کیستی ای معنیِ علی دلِ پیکار
کیستی ای معدنِ تحمل اسرار
هیچ نگفتیم و در مقابل بسیار
ما همه هیچیم پیش شوکت زینب
ای متوسل به تو تمام ملائک
ای متوجه به تو سلام ملائک
ای مترنّم به تو امام ملائک
ای متبرک به تو کلام ملائک
درکِ فرشته کجا و قدمت زینب
قلهی صعبالعبورِ آل علی تو
داد شهادت فلَک مثالِ علی تو
وارث قدوسی جلال علی تو
بعدِ حسین از خدا سوالِ علی تو
آلِ علی زنده از صلابت زینب
نورِ جلالی و جلوههای جلیله
مُتَّصَفی بر همه اسماء جمیله
مصطفوی فاطمی علیمه عقیله
قبلهی آلِ حسین و قلبِ قبیله
ای قسم قدسیان قداست زینب
چشم خدا گرم این شکوه و یقین است
فاطمه آن است و یاکه فاطمه این است
زن اگر این است و خواهری به همین است
مردی اگر هست طفلِ خاکنشین است
عقل نبرده است پِی به ساحت زینب
ای همهی تو حسین و ای همهاش تو
اول این راه او و خاتمهاش تو
فاضلهی فاهمهاش فاطمهاش تو
زمزمهی تو حسن و زمزمهاش تو
هست حسن پردهدار عزت زینب
محوِ تو عمری همه حواس حسین است
هر نظر مرتضی شناس حسین است
فیض دعای تو التماس حسین است
پشت سپاه غمت سپاس حسین است
هست نگاهش به استجابت زینب
نامِ تو کرببلا روی نگین زد
اذن ، حماسه گرفت و نقش جبین زد
نی که فقط خطبهات به کوفه کمین زد
زلزلهاش کاخ شام را به زمین زد
هیمنهها شد غبارِ همت زینب
با تو ستون حرم به جای خودش ماند
با تو حرم باز روی پای خودش ماند
بیرق شیعه در اعتلای خودش ماند
شامِ جهالت در انزوای خودش ماند
کرببلا مانده از امامت زینب
امر به صبرت نمود حکم برادر
تا که نبیند جهان تلاطم حیدر
امر به صبرت نمود ورنه مُسَخر
پیش شکوه تو بود آنهمه لشکر
چشم علمدار بر شهامت زینب
ماندی و خورشید از غبار برآمد
از نفست تیغ آبدار برآمد
قلب فشردی و لالهزار برآمد
بر سر نخل حسین بار برآمد
تازه شروع میشود قیامتِ زینب
کوفهی بیچاره تا نهیب تو را دید
شام در آتش شد و لهیب تو را دید
بیرق طوفانیات شکیب تو را دید
کرببلا فتحِ عنقریب تو را دید
حضرت نهجالبلاغه حضرت زینب
آه که سرنیزهای غریبِ تورا برد
داد که سنگی لبِ حبیبِ تورا برد
پیرهنی پاره شد نصیبِ تورا برد
ضربهای آوای یامُجیبِ تو را برد
کرببلا گریه کن به غربت زینب
#حسن_لطفی
@raziolhossein
السلام علیک ِ یا بنت امیرالمومنین
چه چیز بهتر از این در ستایشت بانو
که بعد مادر خود سرور زنانی تو
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#رباعی
بر منزلت ام ابیها صلوات
برام و اب و همسر زهرا صلوات
بر محسن و کلثوم و حسین و حسنش
بر آینه اش زینب کبری صلوات
#محمد_خرمفر
@raziolhossein
هر چند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به باشکوهی زینب، ندیدهایم
#قاسم_صرافان
@raziolhossein
@raziolhossein1
یا بِنتَ عَلی
ما لُطفِ تو بی حدّ و عَدَد می خواهیم
هم خَطّ اَمان زِ دیو و دَد می خواهیم
عِید است و شَبِ تولّدِ زینبِ تو
عِیدی زِ تو یا عَلی ، مَدَد می خواهیم
مرحوم #سیدمصطفی_آرنگ
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#رباعی
ما لُطفِ تو بی حدّ و عَدَد می خواهیم
هم خَطّ اَمان زِ دیو و دَد می خواهیم
عِید است و شَبِ تولّدِ زینبِ تو
عِیدی زِ تو یا عَلی ، مَدَد می خواهیم
مرحوم #سیدمصطفی_آرنگ
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
ای دختر جلالت و ای خواهر وقار
بانویمُلکِعصمتو ناموسِ کردگار
ایماندهدرتو هیبت حیدر بهیادگار
ایانعکاسِ فاطمه در چشمِ روزگار
پیشت چراغها همه بی استفادهاند
از سایهی تو نور به خورشید دادهاند
تو آمدی که مظهر اهل کسا شوی
تا جلوهگاه آیهی قالوا بَلی شوی
در قامت زنان شرف"لافتی" شوی
زینبشدیکه زینتِ شیرخدا شوی
هر چند گفتهاند که امّ المصائبی
با جُوشنِ حجاب، اسدُاللهِ غالبی
جایی که امر نامگذاریت با خداست
اسم تو مثل اسم علی فوق کیمیاست
آری حسابِفهم تو از دیگران جداست
علم لَدُنّی تو همان علم انبیاست
باآنزبان کهگفتهای"یک" "دو"نگفتهای
ای سِرّ اَعظمی که کماکان نَهفتهای
کوهاز صلابتِ تو در عالم اشارتیست
هفتآسمان؛زِ وُسعتِقلبت کنایتیست
نقل روایت تو چه نیکو عبادتیست
اینکه غلام کوی تو باشم سعادتیست
منّت خُدای را که همین است مذهبم
من شیعهی حسینیِ اسلامِ زینبم
از هردو سمت؛نسبتِتو میرسد به نور
خورشیددرحضورتو چونمیکند ظهور
از ظِلّ سایه ات به ادب میکند عبور
فَخر المُخدّراتِ حرم ؛ زینب الصّبور
اُختُالحسین،درعظمتکیستمثلتو؟
اقرار میکنم احدی نیست مثلتو
ازتو بهوقتحادثهطوفانشکستخورد
اولاد عاهه در دل میدان شکستخورد
از زخم پات خار مُغیلان شکستخورد
کوفهدُرستلحظهیطُغیانشکستخورد
این شهر مثل صید اسیر کمند شد
فریاد اُسکُتوی تو وقتی بلند شد
دیدی هلال را به سرِ نِی بهوقتظُهر
دیدی خمیده شد کمرِ نِی بهوقتظُهر
آتش نشست بر جگرِ نِی بهوقتظُهر
جا ماند بر تنت اثرِ نِی بهوقتظُهر
آنهاکهمَست؛دور و برت نعرهمیزدند
باخُطبه خواندن تو به زانو در آمدند
با اینکه مثل فاطمه بیبال و پر شدی
تو یک تنه حریف هزاران نفر شدی
هشتاد و چند کودک و زن را سِپَر شدی
هرجا که شعله بود تو پروانهتر شدی
آه دلِ شکستهات از عرش هم گذشت
وقتیکه ریخت دُرّ حسینی میان طشت
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
دوباره لالهٔ باغ وجود شد تبدار
دوباره آه شده سفره دارلیل ونهار
بهار آمده چشمم دوباره بارانی است
دوباره مرغ محن پرزده سر دیوار
چه ماتمی است که از سینه داغ می جوشد
چه شد که بار دگردیده ام شده خونبار
مدینه باردگر جامهٔ عزا پوشید
دریده جامه صبر ازچه احمد مختار
چه شد که قامت سرو علی خمیده شده
بگو کجاست علمدار حیدر کرار
ز فاطمیه دل داغ دیگری پیداست
ازان سببب نبود در دل رمیده قرار
نه حرف آتش و دوداست نه صحبت پهلوست
نه حرف ضربت پاهست و صحبت مسمار
نشسته درغم قتل برادرش حیدر
بلی شهید ستم گشته جعفر طیار
همو که نوردوچشم جناب عمران است
همو که فاطمه بنت اسد ورا شده مار( مادر)
چه جعفری که پناه نبی است بعد علی
زبعد حمزه به جیش نبی بدی سردار
همیشه یارنبی وعلی و فاطمه بود
همیشه دربرشان بود همچو خدمتکار
کسیکه زینب وکلثوم عروس خانهٔ اوست
سعادت ابدی شد نصیب آن سالار
هزارحیف که چشم حسود چرخ و فلک
توان دیدن اورانداشت در کردار
دودست یارنبی رازتن جداکردند
ببارباردگرای دوچشم گوهربار
به جای دست ٬ خداوند دوبال داد به او
ملقب است از آن روبه جعفرطیار
علی نبودببیند که بال وپرمی زد
تن برادراو روی نیزهٔ کفار
ندیده٬ نخل وجودش شکست وای حسین
که دید جسم برادر به عرش نیزه سوار
شکسته تر زدلش٬ شدزداغ او کمرش
بسوز سینه سینا ٬ ببارابربهار
خدابرس به دل خون خواهرش زینب
چه سازد از غم بی یاوری درآن شب تار
#مصطفی_نظری_طهرانی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
#دوبیتی
این جعفر طیار بود هست علی
این شیر دلاوراست پابست علی
هرچند نبود درغدیر اما بود
از جام ولایت علی مست علی
.....
غم مونس قلب احمد مختار است
خونبار دوچشم حیدر کرار است
زهرا به تسلای علی آمده است
چون روز عزای جعفر طیار است
#مصطفی_نظری_طهرانی
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل
#حضرت_جعفر_طیار
در عالم وهم آمدم این صحنه پدیدار
دیدم که نشستم به حضور دو علمدار
دو ماه فروزنده، دو خورشید درخشان
دو میر، دو فرمانده دو سرباز فداکار
این شیرِ حسینبنعلی، حضرت عباس
آن یارِ رسول مدنی، جعفر طیّار
این بهر حسینبنعلی یار و برادر
این نیز برادر به علی، حیدر کرار
عباس، زده خنده به ماه رخ جعفر؛
کای جان عمو! نور دل احمد مختار!
در یاری اسلام، چنان پای فشردی
تا دست تو گردید جدا در صف پیکار
در پاسخ او جعفر طیار چنین گفت:
ای ماه بنیهاشم، ای مطلعالانوار
هم چهره نهادند به پای تو ملایک
هم بوسهزده دست تو را سیّد ابرار
هرچند که در موته جدا گشت دو دستم
در یاری دین از دم شمشیر شرربار
دیگر نزدند از ره کین تیر به چشمم
ای اشک همه وقف تو در مکتب ایثار
من مثل تو یک ساقی بیآب نبودم
ای داغ لبانت به روی آب، پدیدار
سرو قد من بر سر نی رفت چو خورشید
نخل قد تو از سر زین گشت نگونسار
من خجلت بیآبی طفلان نکشیدم
اشک تو از این غصه روان بود به رخسار
باید که بگریند شهیدان همه تا حشر
در علقمه بر زخم فراوان تو بسیار
یک لحظه تو از دست و سر و چشم گذشتی
گشتی به جگر تیر بلا را تو خریدار
بیدستی تو باعث آن شد که ز هرسو
آید به تنت زخم روی زخم، دگربار
بگریست اگر در غم من چشم پیمبر
بشکست غم تو کمر از حجّت دادار
در ماتم من اشک علی ریخت به صورت
در ماتم تو فاطمه گردید عزادار
این فخر، مرا بس که به جنّت بزنم پر
همراه تو ای فرش رهت دیدۀ احرار
زیبد که ببالیم به افواج ملایک
تو حضرت عباسی و من جعفر طیّار
من باب جهاد استم و تو باب حسینی
یابند ز تو در حرم خون خدا بار
«میثم» به ثنای علی و آل کند فخر
خورده است به طبعش نفس میثم تمار
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
ای به خیل مهاجران مهتر
ای همای بهشتیان جعفر
طوطی شاخ صدره و طوبی
مرغ عنقای عرش و بالاتر
صدف پاک توست بوطالب
بی بها نزد قیمتت گوهر
گر نبی را زجانب یزدان
جانشین و وزیر شد حیدر
هم تو در بارگاه نجاشی
بودی اول سفیر پیغبر
وز مقام تو در دل احمد
این بود بس که گفت آن سرور
کز قدوم تو شادمان باشد
یا که از فتح قلعه خیبر
ای که با شیر حق تو خوردی شیر
تو زپستان پاک یک مادر
مصطفی را علی برادر بود
مرتضی را برادری جعفر
از بیان شجاعتت کافی
که گزیدت به همگنان افسر
زآن که بهر سریه موته
نبدی افسری زتو برتر
مشتری حق و از در و یاقوت
ثمنت داده در جنان شهپر
تا کشی هر کجا که خواهی پر
در دل آسمان نیلوفر
جعفرا ای تو فخر آل رسول
مایه سربلندی حیدر
به خدا این شرف برایت بس
در دو عالم تو راست عزت و فر
که عروس تو زینب کبراست
جلوه صبر حضرت داور
آن که در کربلا زفرط وفا
کرد قربان عشق هر دو پسر
تا که در جاودان حماسه خون
زآل جفر بماند این دو اثر
باز هم مطلعی دگر گویم
باز آمد جنونم اندر سر
ای عقابی که بنگری فردا
زیر پرهای خود صف محشر
در کنارت یقین که خواهی دید
یک همای بهشتی دیگر
که به دوشش دو بال همچون تو
نصب کرده است خالق اکبر
نام او ساقی حرم عباس
سرو بستان ساقی کوثر
اندر آن صحنه حساب و کتاب
اندر آن تابش آتش و آذر
بر سرم سایه شما دو هما
بر لبم نام فاطمه حیدر
#حامدرضا_معانیان
@raziolhossein
تقدیم به جناب جعفرعلیهالسلام
این جوانمرد بود در همه عمر
حرز جانِ پیمبــــر مختــــــار
افتخــــار تمــــــام اهل البیت
رَحِمَ اللّه جعفــــرالطیــــــــار
#محمدعلی_قاسمی_خادم
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
از کار تو تا که سر درآورد بهشت
خون از مژگان تر درآورد بهشت
گفتند که در بهشت پرواز کنی
این مژده شنید و پر درآورد بهشت
#جواد_هاشمی_تربت
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
#دوبیتی
از کار تو تا که سر درآورد بهشت
خون از مژگان تر درآورد بهشت
گفتند که در بهشت پرواز کنی
این مژده شنید و پر درآورد بهشت
#جواد_هاشمی_تربت
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
آنکه دهان ز بردن نامش معطر است
شمس وفا، معلم عباس، جعفر است
مردی چنان سترگ که در منظر رسول
برگشتنش مساوی با فتح #خیبر است
در محضرش جمیع عبادات انس و جان
با ذکر رکعتی ز نمازش برابر است
گر لحظه شهید شدن روزه دار بود
تا لَمحهٔ ابد همه سیراب #کوثر است
بگرفت بال و جعفر طیار پر گشود
وقتی جدا دو دست عزیزش ز پیکر است
از او سپیدروست شب قاره سیاه
ماه شب چهارده از او منور است
#تثلیث اگر مقابل #توحید رنگ باخت
از نور اوست، او که رسول پیمبر است
سیمرغ آسمان ولا جعفر است او
بگشوده بالهاش در آفاق محشر است
از بالهای او چه بگویم که روز حشر
بر پیکر محب علی سایه گستر است
جعفر اگر که بود، نمیدید هیچکس
در کوچهها طناب به دستان حیدر است
جعفر اگر که بود نمیگفت هیچکس
پهلو گرفته زورق زهرای اطهر است
#محمود_حبیبی_کسبی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
شب در اعماق رنج و غصه نهان
از طلوع سحر نبود نشان
شد زمانسوز لحظه های زمین
شد زمین گیر برهه های زمان
رمه ها در هراس از گرگان
گرگ ها در کمین جان شبان
برگ ها مستعد افتادن
فصل ها منتظر برای خزان
وادی امن غرق بی امنی
و امین خدا نداشت امان
زخم ها برده هوش از یاسر
سنگ ها برده از بلال توان
ناگهان سید عرب رسول خدا
حضرت مصطفی پیامبر جان
گفت هجرت کنند با جعفر
مومنان بهترین اهل جهان
تا که راحت شوند اهل یقین
نفسی از فشار از طغیان
تا که ننشیند ان جوانان را
گردی از شرک و ظلم بر دامان
تا که افتد حقیقت اسلام
ان سوی مرز مکه در جریان
حبشه خطه ای پر از رحمت
حبشه کشوری پر از باران
حبشه همچو باغ های گل
حبشه مثل چشمه ها جوشان
حبشه بود گرم استقبال
از دل روشن مسلمانان
کاش بعد از نبی دل زهرا
داشت آرام و صبر و اطمینان
یا که میشد که از مدینه رود
تا به شهری دگر شود مهمان
این مدینه که جای ماندن نیست
برود او سوی کدام مکان
سرد و دلگیر شهر چون زندان
مردم شهر مثل زندانبان
گفته شد روز گریه کن یا شب
گفته شد اینقدر نشو گریان
گاه از داغ مصطفی دلخون
گاه بر حال مرتضی گریان
گاه اندوه را فرو میخورد
گاه می آمد از ستم به زبان
گاه میگفت یا رسول الله
شده این کینه ها پس از تو عیان
کاش بودند حمزه و جعفر
تا حمایت کنند از حقمان
الغرص این قبیل خاطره ها
میکند اشک را زدیده روان
#جواد_زمانی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
نور حق جهل را به مسلخ برد اینچنین یافتی دوامت را
جاهلان مقابلت اما زخم دیدند التیامت را
عرشیان مست احتجاجاتت اهل منبر همیشه محتاجت
پس کلام تو سیف الاسلام است بکش آن تیغ در نیامت را
همرهان تو بی پناهانند پیروان تو از سیاهانند
آخر راه توست آزادی بشنوند از تو گر پیامت را
می روی سوی کاخ نجاشی تا رسول رسول حق باشی
السلامی بگو که روح الله می دهد پاسخ سلامت را
مژدهی فتح کردن خیبر یا حضور دوباره ات جعفر!
شادی احمد از کدام یک است؟ تهنیت گفته است گامت را
گفت خیر البشر که خیر الناس حمزه و جعفر و علی هستند
گفت تا آن جماعت خناس بپذیرند احترامت را
موته بی شک مقام موت تو نیست با دو بالی که هدیهی نبویست
میپری در بهشت و میفهمند ساکنان جنان مقامت را
ای حنیف همیشه با توحید صبح صادق برادر خورشید
با تو اهل سقیفه کی میدید آنچنان بیپناه امامت را
تو که هستی که دختران علی در هجوم تمام سختی ها
هرکجا داغ تازه میبینند با فغان میبرند نامت را
#سید_محمد_حسینی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
نماز و نور و تبسم ، برادر حیدر
نشسته شعر و ترنم ، برابر حیدر
سلام ِ برکهی باران به جعفر طیار
درود چشمهی شبنم ، به دلبر حیدر
چقدر حس گل یاس رازقی دارد
نجیبزادهترین غنچهی تر حیدر
برای آنکه شود شیر بیشهی توحید
از عشق داده به او شیر ، مادر حیدر
بر او سلام که چون آفتاب تابان است
قشنگ ، مثل جمال منور حیدر
سلام سرو صبور و بلند خانهی وحی
سلام نخل نجیب و تناور حیدر
به انبیای خودش می دهد خدا در عرش
به دست جعفر طیار ساغر حیدر
به نامنامی مردی که ذوالجناحیناست
به نام نامی جعفر ، برادر حیدر
امیر موته خودش حکم یک سپه دارد
سزاست اینکه بگوئیم ، لشکر حیدر
به نامهای رفیعش اضافهکن پس ازاین
جناب جعفر ، امـیر دلاور ِ حـیدر
هزار مثل فلانی نمی رسد هرگز...
به گرد پای مسیحا ، ابوذر حیدر
میان کوچه اگر ؟ بود شیر پیغمبر
که داشت روی جسارت به کوثر حیدر؟
صدای ناله برآمد ، « انفسم ظهری »
خمیده از غم جعفر ، شد کمر حیدر
رسان به دست بنیجعفر ای خدا روزی
علم به دست علمدار ِ آخر حیدر
#روحالله_قناعتیان
@raziolhossein