#حضرت_جعفر_طیار
#دوبیتی
فرازی از خطبه امام سجادعلیهالسلام
در مسجد شام:
أَيُّهَا النَّاسُ أُعْطِينَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ
أُعْطِينَا...
...الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ....
..وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ الْمُخْتَارَ....
...و مِنَّا الطَّيَّارُ...
ــــــــــــــــــــ
بی باکی و شیـوائیِ گفتـار از ماست
آقای جهان ، احمـد مختـار از ماست
در سلسلـه بستـه ، وسطِ بزم یزید
فرمود علی:«جعفر طیار از ماست»
#محمدعلی_انصاری
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
#دوبیتی
امروز زمین و آسمان غمبار است
نالان وحزین احمد مختار است
از دیده علی سرشک ماتم ریزد
زیرا که عزای جعفرطیار است
#محسن_قاروبی
@raziolhossein1
#حضرت_جعفر_طیار
شد مدینه غرق در شور و نوا واجعفراه
شد امیرالمومنین صاحب عزا واجعفراه
گه به حیدر گه به زهرا تسلیت گوید نبی
که علمدار سپاهش شد فدا واجعفراه
آسمانی ها همه با گریه اش گریان شدند
بی برادر شد علی مرتضی واجعفراه
تا به مسجد گفت پیغمبر که جعفر کشته شد
ناله زد مولا که شد پشتم دوتا واجعفراه
این خبر را کاش دیگر از پیمبر نشنود
جعفر طیار شد دستش جدا واجعفراه
کاش جعفر در مدینه بود تا بعد از نبی
اینقدر تنها نمی شد مرتضی واجعفراه
کاش جعفر بود تا دیگر نمی آمد به گوش
ناله زهرا میان شعله ها واجعفراه
کاش جعفر بود وا می کرد در آن ازدحام
ریسمان از گردن شیر خدا واجعفراه
کاش جعفر بود تا سیلی نمی خورد از کسی
دخت پیغمبر میان کوچه ها واجعفراه
بین مقتل هم صدا میزد غریب کربلا
ای عمو ای کاش بودی کربلا واجعفراه
دست و پا میزد حسین و خواهرش بر سرزنان
ناله میزد از روی تل واحمزتا واجعفراه
#عبدالحسین
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
سال ها هر لحظه بیش از پیش غربت داشتن
علتش این است با حیدر اخوت داشتن
تو نخستین مرد این قومی که فخرت باشد این :
خَلقا و خُلقا به پیغمبر شباهت داشتن
ای به قربانت که حتی نوح هم دارد نیاز
از تو در روز جزا برگ شفاعت داشتن
بر نماز جعفر طیار تکیه می کنیم
در شب دلواپسی ها ، وقت حاجت داشتن
ای نجاشی ها مسلمانان کوه همتت
ای چراغ شاهراه استقامت داشتن
آن زمان السابقون السابقون گشتی که بود
شرک فخر ِ مدعی های خلافت داشتن
کیستی بابای این امت برادر خوانده ات؟
شد نصیب چند تن این حد سعادت داشتن
خوش قدم بودی و خیبر پیش پایت فتح شد
این خودش یعنی که خیر بی نهایت داشتن
شادمان از فتح خیبر یا که دیدارت شود
حضرت عین الیقین مانده است و حیرت داشتن
گرچه دادی دست اما پرچم از دستت نرفت
این چنین باید به این مکتب ارادت داشتن
از تو می گیرد ابوفاضل مدد در علقمه
می دهد بر کل عالم درس غیرت داشتن
پرچمت دست فراری ها نمی افتاد کاش
نیست کار هر کسی مثل تو جرات داشتن
روز های حیدر کرار بی تو پر شد از
دم به دم از جای خالی ات شکایت داشتن
خانه ات شد ماجرایش چون فدک بعد از نبی
آه آه از روزگار ،آه از حسادت داشتن
تشنه جان دادی ولی اسما بدون تو نداشت
در دلش یک ذره ترس ِ هتک حرمت داشتن
.....
ای امیر موته این حق عروس تو نبود
در چهل منزل به تن رخت اسارت داشتن
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
سِحر صدها هزار ابوسفیان در شعاع تو می شود باطل
آیه آیه حدیث حُسن تو را ملک وحی می کند نازل
ای عمو زاده ی گرام نبی وی مقید به احترام نبی
ای ستوده تو را کلام نبی که من و جعفریم از یک گِل
حامی دست های مسکینی گفته احمد ابوالمساکینی
به خدا کم نیاید از کرمت کل عالم اگر شود سائل
قله ی اوج عزتت اینجاست،که عروس تو زینت مولاست
گوهر آری که لایق دریاست،از ازل بوده ای چنین قابل
فخر دین واژه است و معنی تو ،،،شیعه قبل از غدیر یعنی تو
دین تو قبلِ بار عام خدا به ولای علی شده کامل
هم شهیدی و همشهودی تو،گفت زهرا اگر که بودی تو
غم از آن چهره می زدودی تو،، حق حیدر نمی شدی زائل
اسب خود را به معرکه پی کن،، توسن بخت را چنین هی کن
راه صد ساله را شبی طی کن،، که بهشت است بر شما مایل
پر پرواز در بهشت برین،، دست هایی که گشته نقش زمین
ای همه در بر تو خاک نشین،،غبطه ی انبیاست این منزل
وجه تشبیه تو علمداری است شرف و عزت و وفاداری است
زخمهای تو آنچنان کاری است که زمین خورده است پیشت دل
با دو دست بریده از بدنت ،، وضع و اوضاع زخم های تنت
همه با شرح زیر و رو شدنت ناله کردیم یا ابوفاضل
ناله و گریه آبروی من است کربلا خفته در گلوی من است
وصل اینجاست روبروی من است وای از جان که می شود حائل
خاکساری حکایت ما شد،،عشق صبح قیامت ما شد
توشه ی ما ارادت ما شد،،ساحل امن ماست این حاصل
#حسین_واعظی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
#حضرت_حمزه
#دوبیتی
دنبال چهل حامی و یاور میگشت
با پاسخِ سردِ ناکسان برمیگشت
شب بود ، وَ با چراغ ، مردی تنها
در شهر ، پی حمزه و جعفر میگشت
.......
گر بود ، یقینْ حامیِ حیدر میگشت
قربانیِ صدّیقهٔ اطهر میگشت
در هجمهٔ فتنه ، جای او خالی بود
مردی که اگر بود ، ورق بر میگشت
#علیرضا_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
پرنده پر زد و پرواز کرد از چینه دیوار
دل تنگم صدا میزد: مرا همزاد خود پندار
خوشا مشتاق تو آغوش باز آسمان باشد
خوشا پرواز، پروازی رها بر روی گندمزار
که لطف دیگری دارد از آن بالا نظر کردن
به پستیهای این دهکوره ناچیز بیمقدار
خدا در هر مکان حس میشود اما از آن بالا
به ما نزدیکتر، نزدیکتر هم میشود انگار
خدا پرواز بر بام بهشتش را عنایت کرد
به مقطوعالیدین جنگ موته جعفر طیار
همان ماهی که کسب فیض کرد از محضر خورشید
که حتی شب به نورانیت او میکند اقرار
سخاوتهای آن دست کریمش نُقل هر محفل
کرامتهای او بوده است نَقل کوچه و بازار
کسی در فکر تطمیعش نیفتاده است، نه هرگز
که عبد مصطفی کی بوده عبد درهم و دینار؟
همه داراییاش را پای این یک جمله میبخشد
شده رهتوشه عقبای او 《الجار ثم الدار》
اگر در راه حاجاتت هزاران پیچ و خم دیدی
مسیر استجابت، با نمازش میشود هموار
نماز جعفر طیار چون گنجینه نور است
در گنجینه را وا کن از آن ذکر و دعا بردار
تمام لحظهها سمت خدا بار سفر بسته است
چه فرقی میکند جزو مهاجر بود یا انصار؟
که هجرت کرده بود از خود، جهاد اکبر این بوده است
تمام لحظهها با نفس اماره است در پیکار
《فمن یرجو لقاء ربه》 در شان او بوده
《فمنهم من قضی نحبه》از او میگفت دیگر بار
فیُشبه بالنبی خَلقه، فیُشبه بالنبی خُلقه
نبی بوده است در صورت، نبی بوده است در رفتار
قصیده بر ضریح چشمهایش میزند بوسه
به استقبال آن دلداده میآید پیمبروار
زمان رجعتش از وادی غربت مصادف شد
به فتح قلعه خیبر، به دست قامع الکفار
هلا برخیز حسان! طبع شعرت را شکوفا کن
بخوان از پاکی طیّار و از بیباکی کرّار
از آن سو کوه میآمد از این سو مرد دریا دل
بلال! الله اکبر سر بده در لحظه دیدار
ولی دلخونم از تحریف، از تحریف زیبایی
ولی دلگیرم از تاریخ، از تاریخ پنهانکار
معاذ ابن جبل عقد اخوت خوانده با جعفر؟!
معاذ الله از این نسبت، از این گفتار استغفار
تو تنها با علی بودی برادر، با علی تنها
حریم 《خلوت دل نیست جای صحبت اغیار》*
به جنگ موته رفتی و علی چشم انتظار تو...
خبر آمد خبر چون شعلهای افتاد بر نیزار
خبر خونین خبر سنگین خبر اشک و خبر تلخ است
خبر آمد خبر در خاک و خون غلتیدن سردار
که اوج روضه این شد با دهان روزه جان دادی
خبر میگفت با جام شهادت کردهای افطار
دم رفتن همه دیدند پرچم بین دستت بود
خبر میگفت از افتادن دستان پرچمدار
دو بال سرخ از یاقوت داری جای دستانت
فدای آن همه از خود گذشتن، آن همه ایثار
پس از تو انکسار از چهره شیر خدا میریخت
پس از تو میشود هفت آسمان روی دلش آوار
الهی اینچنین داغی نبیند هیچ کس هرگز
الهی اینچنین داغی نگردد باز هم تکرار
نباشی گرگها بیشک نقاب از چهره میگیرند
پس از تو عرصه بر شیر خدا هم میشود دشوار
اگر در ماجرای کوچه شمشیر علی بودی
کجا دستان مولا بسته میگردید بالاجبار
اگر بودی اگر که جای زهرا خطبه میخواندی
میان شعرها دیگر نمیشد حرفی از مسمار
نبودی، روزهای بعد تو تاریک شد تاریک
حقیقت همچنان خورشید بود، انکار شد انکار
علی آن روزها در غصه هجران تو میسوخت
شهادت میدهد روز قیامت آن در و دیوار
#عباس_همتی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
#حضرت_حمزه
#دوبیتی
آن روز که روز غربت حیدر بود
خون بر جگر دختر پیغمبر بود
یارانِ علی به یک دگر میگفتند
ای کاش که زنده حمزه و جعفر بود
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#حضرت_جعفر_طیار
#دوبیتی
هرجا سپـــــرِ جانِ پیمـبــــر بودنـد
در مــــوجِ بلا یاوَرِ حیــــدر بودنـد
کِیْ میشد اسیرِ ریسمان حَبْلُ الله؟
آن روز اگر حمـزه و جعفــر بودند!
#محمدعلی_انصاری
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
با نگاه لطف او آغاز کردم کار را
پس غنیمت میشمارم فرصت گفتار را
دست و پا گم میکند در پیشگاه او قلم
چون گدایی که ببیند شوکت دربار را
از فضیلت های او باید چگونه حرف زد؟
گفته در شانش خداوند آیه ابرار را*
ذو الجناحینی که پیغمبر به شوق دیدنش
میدهد هدیه نماز جعفر طیار را
در قیامت پرچم تسبیح در دستان اوست
ای بنازم هيبت این گونه پرچمدار را**
بین میدان نبرد موته میر لشکر است
او که در دستش گرفته نبض هر پیکار را
با لبان تشنه اش، طعم شهادت را چشید
آن چنان که روزه داری لذت افطار را...
مثل آن سَروی که با زخم تبر ،تا میشود
داغ او خم کرده قدّ ِ حیدر کرار را
از مدینه می روم با اشک سوی علقمه
می کشانم با خودم این هیات سیّار را
دست او افتاده تا پرچم نیفتد بر زمین
برده عباس از عمویش ارث،این ایثار را
.
.
روی نیزه چشم هایش سوگوار خواهر است
از زمانی که عقیله کوچه و بازار را....
*: از ابن عباس نقل شده که آیه(اِنِّ الابرار لَفی نعیم) در شان علی و فاطمه و حسن و حسین و حمزه و جعفر نازل شده است
**:قال رسول الله :انی اُعطیَ يومِ القیامةُ أربعة ألوَيةَ....و أدَفعُ لواء التسبیحِ الی جعفر
#عباس_جواهری_رفیع
@raziolhossein
.
اگر جرم و خطا بسیار کردم
به دست خویش، خود را خوار کردم
همه بخشیده شد، وقتی که قصد
نماز_جعفر_طیّار کردم
مجتبی خرسندی
@raziolhossein
#نماز_جعفر_طیار
#دوبیتی
اگر جرم و خطا بسیار کردم
به دست خویش، خود را خوار کردم
همه بخشیده شد، وقتی که قصد
نماز_جعفر_طیّار کردم
#مجتبی_خرسندی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
یار نبی، یاور علی هستی تو
هر آینه حیدر علی هستی تو
از جمله فضائل و مناقب هایت
این بس که برادر علی هستی تو
#عبدالزهرا
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
#دوبیتی
یار نبی، یاور علی هستی تو
هر آینه حیدر علی هستی تو
از جمله فضائل و مناقب هایت
این بس که برادر علی هستی تو
#عبدالزهرا
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
آن روز که روز غربت حیدر بود
خون بر جگر دختر پیغمبر بود
یارانِ علی به یک دگر میگفتند
ای کاش که زنده حمزه و جعفر بود
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
تا به کاغذ قلمم رخصت و جوهر دادند
اذن گفتن ز جوانمردی جعفر دادند
پیش از اسلام هم ایشان به خدا ایمان داشت
پیش از اسلام به او نعمت باور دادند
شده خوشحال پیمبر به قدوم جعفر
یا به او مژده ی پیروزی خیبر دادند؟
از قدومش که مقارن شده با فتح انگار
هر چه شادیست به عالم به پیمبر دادند
تا به خود آمدم از بعد نمازش دیدم
هر چه را خواسته ام چند برابر دادند
دست بر خاک زد و دست به افلاک رساند
عوض دست به این مرد دو شهپر دادند
#محمدمعین_پوریلان
@raziolhossein
🏴 السلام عليک ایتها الصدیقه الشهیده 🏴
اول دفتر به نام خالق اکبر...
پس از محرم و صفری که در عزای سیدالشهدا علیه السلام گذشت
و پس از آن،
شادی و سروری هرچند کوتاه! در ایام فرحة الزهرا سلام الله علیها...
باز هم، جهت تسلی قلب داغدار امام زمان عجل الله تعالی فرجه و با استعانت از امیرالمومنین علیه السلام در عزای مادر جوانمان با حسنین علیهماالسلام هم ناله میشویم ...
تا اشک دیده مرهم قلب علی شود
ما نیز بنا بر وظیفه و در حد بضاعت مزجات مراثی و مدایح خاتون دوسرا، صدیقه طاهره سلام الله علیها را جهت استفاده محبین و مادحین حضرتش در اینجا عرضه میداریم و ثواب آن را نذر فرج منتقمش میکنیم
به امید آنکه روزی برسد ز راه مهدی
التماس دعا
@raziolhossein
@raziolhossein1
شعر مذهبی رضیع الحسین
#حضرت_زهرا_مناجات #فاطمیه #دوبیتی ما در دل خود مهر تو اندوختهایم با آتش عشق تو بر افروختهایم ی
#فاطمیه
اشک مرا به غربت مولا زیاد کن
سوز مرا به روضه زهرا زیاد کن
یافاطرُ به عمر کم فاطمه قسم
روزی فاطمیه مارا زیاد کن
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
دنیاست چو قطره ای و دریا زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا
قدرش بود امروز نهان چون دیروز
هنگامه کند و لیک فردا زهرا
خالق چو کتاب خلقت انشا فرمود
عالم چو الفبا شد و معنا زهرا
احمد که خدا گفت به مدحش لولاک
کی می شدی آفریده لولا زهرا
طاها و علی دو بیکران دریایند
وآن برزخ ما بین دو دریا زهرا
او سرّ خدا و لیلة القدر نبی است
خیر دو سرا درخت طوبی زهرا
بر تخت جلال از همه والاتر
بر مسند افتخار یکتا زهرا
در آل کسا محور شخصیّتهاست
مابین اَب و بَعل و بنیها زهرا
سر سلسله ی نسل پیمبر کوثر
سرچشمه ی نور چشم طاها زهرا
تنها نه همین مادر سبطین است او
فرمود نبی اُمّ ابیها زهرا
آن پایه که دیروز پیمبر بنهاد
امروز نگهداشته بر پا زهرا
از احمد و مرتضی چه باقی ماند
از مجمعشان شود چو منها زهرا
حرمت بنگر که در صفوف محشر
یک زن نبود سواره الا زهرا
هنگام شفاعت چو رسد روز جزا
کافی است برای شیعه تنها زهرا
حیف است حسانا که در آتش سوزد
آن شیعه که ورد اوست زهرا زهرا
#حبیب_الله_چایچیان #حسان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطميه
در کوچه ها پیچیده بوی فاطمیه
با اشک باید رفت سوی فاطمیه
خلوت نشینان دیار یاس و سیبیم
جز سرزمین اشک هر جایی غریبیم
با یاس ها ما الفتی دیرینه داریم
یک فاطمیه داغ بین سینه داریم
مشکی ترین پرچم برای فاطمیه است
محزون ترین نوحه نوای فاطمیه است
هر غنچه ی یاسی بکارم نذر زهراست
زیباترین اشکی که دارم نذر زهراست
ما چهارده قرن است دائم در عزاییم
چهره کبود سیلی در کوچه هاییم
ما از اهالی دیار یار هستیم
میخی ترین خط در و دیوار هستیم
ما چهره هایی سوخته در آفتابیم
آوارگان بیت الاحزان خرابیم
در خواب دیدم یک بیابان داس و یک یاس
یاسی که حتی بر نوازش بود حساس
دیدم که دورش لشگری از خار بودند
بر گرد حور اهریمنان بسیار بودند
در کعبه آمد ابرهه با لشگر فیل
شد خشک چشمانم به در پس كو ابابیل
بر قامت گرگان صحرا رخت دین بود
دعوا سر نصب امیر المؤمنین بود
سد شد شکسته سیل آمد در مدینه
در شد شکسته میخ آتش زد به سینه
ابلیسیان از سوره ی کوثر گذشتند
در روي زهرا بود و از آن در گذشتند
افتاد زیر دست و پا آیات قرآن
از پشت دستان خدا را بست شیطان
مي رفت بالا دست سنگين حسادت
پايين مي آمد تازيانه با شقاوت
گرداب کینه یاس ما را غرق می کرد
در ضربه ها ضرب مغیره فرق می کرد
طوفان رسید و بُرد گل را ریشه اش ماند
او رفت اما تا ابد اندیشه اش ماند
#محسن_عربخالقی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطميه #بستر
جز غم کسی به خانه ما سر نمی زند
اینجا که مرغ شوق دگر پر نمی زند
در شهر خود غریبم و با درد آشنا
در خانهی غریب کسی در نمی زند
من بضعهی پیمبر و یک تن از این همه
دَم از سفارشات پیمبر نمی زند
جز من که بر دفاع علی سینه ام شکست
حرفی کسی ز غربت حیدر نمی زند
آتش زدند خانه ما را که هیچ کس
آتش به آشیان کبوتر نمی زند
در پشت در، شهادت من شد شروع و حال
غیر از اجل به گِرد سرم پر نمی زند
می زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمی زند
بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت
مادر کسی برابر دختر نمی زند
کردیم امتحان (موید) که هیچگاه
جز آستان ما، در دیگر نمی زند
#سیدرضا_موید
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطميه #بستر
دادِ علی تا خالق منان بلند است
از خانه من بوی الرحمن بلند است
صد طعنه از این و از آن مانده به گوشم
باید برای همسرم مشکی بپوشم
دیگر نمیخواهم که مرد صبر باشم
باید برای تو به فکر قبر باشم
حکم خدا بوده که جای رزمجامه
در شهر میگردم عزیزم بی عمامه
صبح علی از طعنه های خلق شام است
همسایه میگوید که کار تو تمام است
زینب به من میگفت پایان محن نیست
دادی کفن هارا ولیکن یک کفن نیست
بین وصیت تا که حرف خواب آمد..
گفتی حسین و حرف ظرف آب آمد..
پایان این قصه دراینجا نیست زهرا
روز دهم هنگام قربانی ست زهرا
آنروز که سر نیزه ی کوفه بلند است
جسم حسینم هرطرف بر نیزه بند است
از گوشه ی گودال بوی خونمی آید
هرکس که رفته دست پر بیرونمی آید
قاتل می آید که ببرّد آن گلو را
یک دست خنجر دارد و یک دست مو را..
پس میخورد این روضه تکرارش به زینب
کوچه به تو افتاد و بازارش به زینب
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطميه
درِ ورودیِ جَنَّت،حریم ساحت توست
بهشت؛گوشهی دنجِ حیاطخلوت توست
صدای پهنه ی لاهوت،ذکر یا زهراست
میان عالم بالا همیشه صحبت توست
خدا به خاطر یک خنده ی تو،می خندد
رضای حضرت حق در یَدِ رضایت توست
پیمبری که نماد اصول بندگی است
زمان نافلهات،محو در عبادت توست
به استعانت لولاک..،امام یعنی تو
ولایت علوی پس همان ولایت توست
به فکر سفره ی همسایه های خود بودی...
چقدر رنگ عطوفت در این روایت توست
غذای گرم حسن را فقیر کویات خورد...
همین نشانهای از لطف بی نهایت توست
هنوز نانتنور تو قوت غالب ماست
هنوز رونق اطعام ما به برکت توست
فقط اجازه بده تا بگویمت: "مادر"
تمام لذت من دیدن محبت توست
تمام گریهکنان حسین،مادریاند...
شروع عاطفهی اشک از مصیبت توست
یکی ز مستمعین عزای تو؛جبریل
خدای عزوجل روضهخوان هیئت توست
.
.
توان نداشته ای تا سری تکان بدهی...
همین نشانگر اوضاع پر وخامت توست
هجوم کوچه ی باریک..،میخ در..،آتش...
چگونه این همه غم در دلِ شهادت توست؟!
#بردیا_محمدی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
سلام ای ذکر خاص حق ثنایت
درود ای گفته احمد من فدایت
تو فرقانی تو یاسینی تو طاها
تو زهرایی تو زهرایی تو زهرا
تو حبل محکم حبل المتینی
امید رحمه للعالمینی
تو بسم الله سماواتت کتابند
تو خورشیدی و عالم آفتابند
جنان یک ذره از دامان باغت
جهان یک شعله از نور چراغت
ملک موج لطیفی از نگاهت
فلک گرد حقیر از گرد راهت
حیات عشق از خون حسینت
بلندی خاکبوس زینبینت
شرافت مستمند صبح خیزت
حیا تصویری از ظلّ کنیزت
نیایش سائل بیت گلینت
دعا را سجده بر خاک زمینت
مزار مخفی ات مخفی است در دل
سبک مغزان تو را خوانند در گل
کرامت حسنی از قصر بلندت
سخاوت تا قیامت مستمندت
امامان آبرومند جلالت
امیر مؤمنان محو کمالت
پیمبر عاشق راز و نیازت
خدا فخریه دارد بر نمازت
بهشت قرب احمد سینه توست
ضمیر خلق در آیینه توست
مکان عبد ذلیلی در ره توست
زمان مرهون عمر کوته توست
همه دشت کویرند و تو گلشن
همه شام سیه تو صبح روشن
همه سوز درونند و تو داغی
همه تاریکی اند و تو چراغی
همه جسم ضعیفند و تو جانی
همه قطره تو بحر بیکرانی
تو دریا کشتی ات دل های آگاه
تو کوثر ساقی فیضت ید الله
ملک یا حور یا آدم که هستی
که می داند که هستی یا چه هستی
جهان از رازها بس پرده انداخت
سر مویی تو را نشناخت نشناخت
تو سر ناشناس انبیایی
تو آن عبدی که سر تا پا خدایی
تو استاد و جهان دانشگه توست
تو قرآن و علی بسم الله توست
الا ای مام باب آفرینش
همه ذریه ات ارباب بینش
تو چونان دختی ای دادار منظر
که باب خلقتت فرمود مادر
تمام آفرینش پای بستت
پیمبر خم شد و بوسید دستت
گنهکاران چو رو در محشر آرند
همه چشم شفاعت بر تو دارند
به جز باب عنایاتت دری نیست
تو گر نایی به محشر محشری نیست
اگر گیرد کسی از خلق دستی
تو هستی و تو هستی و تو هستی
به محشر ناقه ات چون پا گذارد
سحاب رحمت از هر سو ببارد
عقوبت در نگاهت سایبانی
شفاعت ناقه ات را ساربانی
به محشر از فراز چرخ گردون
ندا خیزد که این الفاطمیون
همه حوران به استقبال خیزند
برات عفو پیش پات ریزند
شود تا نازنین قلب تو خرسند
ببخشند و ببخشندو ببشخند
چنان گردد که از فرمان دادار
بگردد عفو دنبال گنه کار
بهشت خویش را تا در گشاید
خدا را هم شفیعی چون تو باید
تو سر تا پا بهشت مصطفایی
تو جانان علی مرتضایی
سرایت جنت ای خاکم بدیده
بهشت و شعله آتش که دیده
که دیده حور در آتش بسوزد
که دیده باغ جنت بر فروزد
چه گویم با که گویم منطقم لال
که قرآن شد به بیت وحی پامال
چه نیکو با تو هم دردی نمودند
که با آتش در بیتت گشودند
عدو حق ذو القربی ادا کرد
ز قرآن قل هو الله را جدا کرد
گمانم مرتضی شد کشته آن روز
که بشنید از تو آن فریاد آن روز
از آن اعدا تو را حرمت شکستند
که یارانت همه خامش نشستند
در اینجا بسته نطق(میثم)توست
سخن کوچکتر از شرح غم توست
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#دهم_جمادیالاولی به نقلی سالروز #جنگ_جمل
#تبری #دوبیتی
آن زن که هوس، مست غرورش میکرد
حِقد و حسد از عاطفه دورش میکرد
از بعد نبی چه فتنههایی که نکرد!
ای کاش پدر زنده به گورش میکرد!
#سید_رضا_مؤید
@raziolhossein
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#جنگ_جمل
#تبری
علیست محور حق تا که با علی بد کرد
مرا مراتب ایمان او مردد کرد
به خویش گفتم او همسر پیمبر ماست
که سب و لعنت و نفرین او نباید کرد
کدام زن چه زنی احترام و حرمت که؟
زنی که خون به دل حضرت محمد کرد؟
زنی که با پدرش بعد قتل پیغمبر
تمام مردم را در سقیفه مرتد کرد؟
زنی که مثل زن نوح بی لیاقت بود
زنی که مثل زن لوط ظلم بی حد کرد
جمل،شتر که زمین خورد زیر لب گفتم
خدا به خیر کند با حسن چه خواهد کرد!
مدینه...تیر و تابوت....کینه ای شتری
و در ادامه ی این شعر گریه باید کرد...
#شایان_مصلح
@raziolhossein
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#جنگ_جمل
#تبری
منوش از خُمِستان غیر آن سبو را
که لب تر کند، خشک دارد گلو را
.
تو در ظلمت و اوست در روشنایی
چه نسبت به شب میدهی ماهرو را؟
.
بلاهت رها کن! بلاغت به پا کن!
بجوی ای سراسیمهگو نکته جو را
.
چه امّید بستی به راهی به جز او
مخوان از سر جهل «لا تقنَطوا» را
.
جنابت نمیيابد اینسان طهارت
بهل ای تنآسوده این شستوشو را
.
وضویی که بی حبّ حیدر بسازی
به اسراف نسبت دهند آن وضو را
.
حذر کن! که با شیر نسبت مبندی
به تمثیل خود کودک نقنقو را
.
کجا جمع گردد دلم با کسی که
ندانست فرق پدر با عمو را
.
🔴نخواهم من آن مادری را که در دل
تــــــحمّل نکردهست راز مـــــــــگو را
.
همان زن که با فتــــــــنهی گاهگاهش
نــبی جای خود، رنج دادهست شو را
.
همان زن که با مادر ما خــــــدیجــــه
ز نـــــسبت فقـــط داشت نام هوو را
.
تو پیمانهای را که نامش غدیرست
اگر ریـــــختی، ریـــــختی آبرو را
.
کجا میدهم در قبال سوی اللّٰه
ایا دست تقدیر! یک لحظه او را
.
همان او که از تخت و تاج کیایی
گُزین میکند گیوهی پررفو را
.
علی، آنکه در شام معراج، یزدان
به لحنش بنا مینهد گفتوگو را
.
علی، آنکه از جان به ایتام کوشد
علی، آنکه در دل شناسد عدو را
.
خدا را که ما را بخواند موالی
که در دل نمیرانَد او آرزو را
.
بنوشند بی او حَمیمًا جَحیما
بنوشیم با او شرابًا طهورا
.
مرا «جوهرِ» اعتقادیست ثابت
رقم میزنم نکتهی مو به مو را
#مجید_لشگری
@raziolhossein