eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.8هزار دنبال‌کننده
741 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بنای خانه كعبه خليل الله نهاد اما علي در كعبه ظاهر گشت و صاحب خانه پيدا شد @raziolhossein
آنان‌که پاس حرمت حیدر نداشتند ایمان به‌ذات خالق اکبر نداشتند گر با علی شدند مخالف، عجب مدار تصدیق زابتدا به پیمبر نداشتند گوش همه ز فضل علی در غدیرخم پُر شد ولی چه سود که باور نداشتند افشاند شه ز لعل گهرها و مفلسان همت به ضبط آن دُر و گوهر نداشتند چندی به احمد ار گرویدند از نفاق جز ملک و مال، مقصد دیگر نداشتند هرگز نداشتند به محشر عقیده‌ای ور نه چگونه خوف ز محشر نداشتند! کردند هر جفا که برآمد ز دستشان ز آن‌رو که اعتقاد به کیفر نداشتند گشتند چیره سخت به عنقای قاف قرب زاغان که کرّ و فَرِّ کبوتر نداشتند دین ثابت از علی‌ست؛ بلی آن فراریان قدرت به فتح قلعه‌ی خیبر نداشتند در رزم خندق آن همه لشگر به‌جز علی مردی حریف عمرو دلاور نداشتند بی‌شک مقرر است به‌دوزخ حمیم‌شان آنان‌که حُبِّ ساقیِ کوثر نداشتند قومی دلیل راه شناسند ز ابلهی آن فرقه را که ره سوی داور نداشتند من خاک پای پاکدلانی که جان و سر دادند و دل ز مهر علی برنداشتند جوید صغیر، یاری از آن شه که انبیاء جز او پناه و ملجاء و یاور نداشتند @raziolhossein
صبر از زبان عجز ثناخوان زینب است عقل بسیط واله و حیران زینب است ایوب صابر است ولیکن درین مقام انصاف ده که ریزه خور خوان زینب است در قتلگاه، جسم برادر به روی دست بگرفت کای خدای من این جان زینب است قربانی تو است بکن از کرم قبول کاری چنین به عهده ایمان زینب است در خطبه‌اش که‌کوفه از‌آن‌شد سکوت محض گفتی که ممکنات به فرمان زینب است ابن زیاد شوم به دار الإماره اش رسوا ز منطق شرر افشان زینب است با اینکه با عیال برادر به شهر شام در دست اهل ظلم، گریبان زینب است بر هم زن اساس جفاکاری یزید لحن بلیغ و نطق درخشان زینب است افزون بود ز حوصله خلق عالمی درد و غمی که در دل سوزان زینب است دارد «صغیر» امیدی و از روی اعتقاد چشمش به لطف بی حد و پایان زینب است @raziolhossein
سر خیل رسل ، شافع روز عَرَصات بنمود به امت از کَرَم راه نجات فرمود خدا جمله گناهش بخشد هر کس که برای من فرستد صلوات @raziolhossein
ای نام تو جان بخش تر از آب حیات محتاج تو خلقی به حیات و به ممات از بعثت انبیاء و ارسال رسل مقصود تو بودی، به محمد صلوات @raziolhossein
آنکو در این مزار شریف آرمیده است ام‌البکا رقیه‌ی محنت کشیده است این قبر کوچک است از آن طفل خردسال کز دهر سالخورده بسی رنج دیده است اینجا ز تاب غم دل زینب شده است آب بس ناله‌ی یتیم برادر شنیده است اینجا ز مرگ دختر مظلومه‌ی حسین کلثوم زار جامه‌ی طاقت دریده است اینجا ز داغ نوگل گلزار شاه دین از چشم اهل‌بیت نبی خون چکیده است اینجا ز پا فتاده و او را ربوده خواب طفلی که روی خار مغیلان دویده است اینجاست کز رقیه‌ی دلخسته مرغ روح بر شاخسار روضه‌ی رضوان پریده است یا رب به جز رقیه کدامین یتیم را تسکین به دیدن سر از تن بریده است گر بنگری به دیده‌ی دل بر مزار او ریحان آرزو گل حسرت دمیده است گشتند اهل بیت شهی خوار قوم دون کز کائنات ذات حقش برگزیده است نازم به آن که هستی خود داده وز خدای روز ازل متاع شفاعت خریده است تنها زمین نگشته عزاخانه‌ی حسین پشت فلک هم از غم آن شه خمیده است در امر صبر طاقت زینب عجیب نیست حق صبر را ز طاقت وی آفریده است از جد و باب و مام و برادر غم و بلا ارث مسلمی است که بر او رسیده است بر چیدنش محال بود تا ابد شاه شهید طرفه بساطی که چیده است @raziolhossein
حلّال جمیع مشکلات است حسین شوینده‌ی لوح سیئات است حسین ای شیعه! تو را چه غم ز طوفان بلا؟ جایی که سفینة النّجاة است حسین @raziolhossein
ای آفتاب چرخ! کزین سقف بی‌ستون چندین هزار سال به هر ذرّه تافتی گشتی تمام دیده و هر صبح بهر سیر از مشرق آمدی و به مغرب شتافتی مظلوم و داغ‌دیده و لب‌تشنه کشته‌ای هم‌چون حسین در همه‌آفاق یافتی؟ ای دست‌وتیغ ظلم! شوی منقطع، چه‌سان فرق علیّ اکبر او را شکافتی؟ ای باد گرم کرب‌وبلا! بر تو آفرین کز خار و خس کفن به تن شاه بافتی محمدحسین @raziolhossein
ای مِهر تو کیش و عشق تو مذهب ما! در راهِ طلب تو آخرین مطلب ما بی‌روی تو خورشید نهان گشته به ابر باز آی که یکسان شده روز و شب ما محمدحسین @raziolhossein
ز طریق پیروی على، نه اگر بشر به خدا رسد به چه دل نهد؟ به که رو کند؟ به چه سو رود؟ به کجا رسد؟ ز خدا طلب دل مقبلى، به على بجوى توسلى که اگر رسد به على دلى، به على قسم به خدا رسد ازلى ولایت او بود، ابدى عنایت او بود ز کف کفایت او بود ز خدا هر آنچه به ما رسد به على اگر برى التجا، چه در این سرا چه در آن سرا همه حاجت تو بشود روا، همه درد تو به دوا رسد على اى تو یاور و یار ما، اسفا به حال فکار ما نه اگر به عقده کار ما، مدد از تو عقده گشا رسد @raziolhossein
زیب آغوش‌نبی نوک سنان، جای تو نیست مطبخ و خاک سیه، منزل مأوای تو نیست خصم‌دون، از چه نهادت به‌روی خاک تنور عرش را مرتبۀ خاک کف پای تو نیست دیشب ای دوست، به مهمانی خولی رفتی! جان‌من، جای‌تو در خانۀ اعدای تو نیست تو بیا تا ز جراحات تو این خاک سیاه شویم ازاشک، که‌اینگونه مداوای‌تو نیست سایۀ خویش مگیر از سرم ای سرو بلند! که مرا هیچ به سر، غیر تماشای تو نیست در ره‌دوست، گذشتی ز سر هستی خویش هیچ‌کس را به جهان، همّت والای تو نیست نه همین واله و شیدای تو شد خواهر تو آن‌دلی کو که‌چومن، واله‌وشیدای‌تو نیست؟ @raziolhossein
آنکو در این مزار شریف آرمیده است ام‌البکا رقیه‌ی محنت کشیده است این قبر کوچک است از آن طفل خردسال کز دهر سالخورده بسی رنج دیده است اینجا ز تاب غم دل زینب شده است آب بس ناله‌ی یتیم برادر شنیده است اینجا ز مرگ دختر مظلومه‌ی حسین کلثوم زار جامه‌ی طاقت دریده است اینجا ز داغ نوگل گلزار شاه دین از چشم اهل‌بیت نبی خون چکیده است اینجا ز پا فتاده و او را ربوده خواب طفلی که روی خار مغیلان دویده است اینجاست کز رقیه‌ی دلخسته مرغ روح بر شاخسار روضه‌ی رضوان پریده است یا رب به جز رقیه کدامین یتیم را تسکین به دیدن سر از تن بریده است گر بنگری به دیده‌ی دل بر مزار او ریحان آرزو گل حسرت دمیده است گشتند اهل بیت شهی خوار قوم دون کز کائنات ذات حقش برگزیده است نازم به آن که هستی خود داده وز خدای روز ازل متاع شفاعت خریده است تنها زمین نگشته عزاخانه‌ی حسین پشت فلک هم از غم آن شه خمیده است در امر صبر طاقت زینب عجیب نیست حق صبر را ز طاقت وی آفریده است از جد و باب و مام و برادر غم و بلا ارث مسلمی است که بر او رسیده است بر چیدنش محال بود تا ابد شاه شهید طرفه بساطی که چیده است @raziolhossein