#امام_حسین_شام_غریبان
#شام_غریبان
آه از آن روز که جان از تن خواهر می رفت
سنگ ها بال زنان سوی برادر می رفت
آسمان ها و زمین داشت به هم می پیچید
سمت گودال کسی دست به خنجر می رفت
ساعتی بعد که آتش به حرم بر پا شد
همه سر ها به روی نیزه ی لشگر می رفت
خیمه تاراج شد و هر طرفی دست به دست
بین گهواره ی خالی دل مادر می رفت
از یتیمان حرم نیز غنیمت بردند
گوشواره که نه گیسو پی معجر می رفت
نیمه شب با عجله داشت خبر را میبرد
یک نفر در طمع جایزه با سر می رفت
#علی_صالحی
@raziolhossein
#امام_حسین_شام_غریبان
#شام_غریبان
خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده
در شب بیماری ام آتش پرستارم شده
ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم
از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده
پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین
امشب اما جای او آتش علمدارم شده
ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز
مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده
جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند
در شب تنهایی ام تنها همین یارم شده
من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع
از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده
بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست
دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟
جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت
مردم چشمان من تنها وفا دارم شده
گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی
سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده
شعله های کربلا آتش به جانم زد "حسان"
آتشین از این جهت ابیات اشعارم شده
#حبیب_الله_چایچیان #حسان
@raziolhossein
#امام_حسین_شام_غریبان
#حضرت_زینب_اسارت
#شام_غریبان #اسارت
می کِشم آه از جگر با یا حسین
شد دلم خون دیده ام دریا حسین
حضرت مظلومِ بی همتا حسین
ای شهید تشنه و تنها حسین
نیست بر روی لبم اِلّا حسین
کربلا امّید را از من گرفت
هیجده خورشید را از من گرفت
ماه را ، ناهید را از من گرفت
دودِ آتش ، دید را از من گرفت
سوخت وقتی چادرم اینجا حسین
بر زمین چون وحیِ مُنزَل دیدمت
یکّه خوردم وقتی اول دیدمت
روی خاک گرمِ مقتل دیدمت
بی نفس بودی که از تل دیدمت
زیر دست و پای کوفی ها حسین
قلب من از غصه مالامال شد
هر کجایی حرف از گودال شد
یادم آمد عشقِ من پامال شد
باز ، از پای زنان خلخال شد
وا محمد ، وا علیّا ، وا حسین
شمر زد بر زخم دلها نیشتر
دیدمت بر نی دلم شد ریشتر
دشمنت وقتی که آمد پیشتر
آتش دامانمان شد بیشتر
با دویدن در دلِ صحرا حسین
یک جهان غصه انیسِ دل شده
قاتل من خندهء قاتل شده
از غم تو خون دل حاصل شده
قسمت من چوبۀ محمل شده
قسمت تو نیزهء اعدا حسین
خیمه ها بعد تو غارت شد اخا
بر نوامیست جسارت شد اخا
قامتم خم در کنارت شد اخا
بر تنم رخت اسارت شد اخا
می شنیدم نالۀ زهرا حسین
با نظر بر اشکهای جاری ام
می دهی از روی نی دلداری ام
سنگ خورده بر لبت ای قاری ام
کشتۀ این زخمهای کاری ام
پس دعا کن خواهر خود را حسین
#مهدی_مقیمی
@raziolhossein
#شام_غریبان
او میدوید و من میدویدم
او سوی خیمه من سوی دختر
او میرسید و من میرسیدم
او دارد آتش من دست بر سر
او میکشید و من میکشیدم
او موی طفلان من آه یکسر
او شعله مارا من دستِ دختر
او گوشواره من وای مادر
او میکشانَد طفلِ تو بر خار
من میکشاندم خود را مکرر
او مینشانَد سر را به نیزه
من مینشاندم بوسه به حنجر
او میزند باز من میزدم باز
او خیزران را من دادِ دیگر
او حرفِ غارت من آه عباس
او خنده بر ما من وای معجر
او مانده آنجا من ماندم اینجا
او با لباست من بی برادر
او رفت آخر من رفتم آخر
او پشت خیمه من سمت پیکر
در هول آتش سمت رُباب است
بر روی نیزه چشمان اصغر
#حسن_لطفی
@raziolhossein
آهوان گم شدند در شب دشت
آه از آن رفتگان بی برگشت...
#هوشنگ_ابتهاج
@raziolhossein
#حضرت_زینب
#قتلگاه #روز_یازدهم
بعد تو کی واسه من تب میکنه
کی منو سوار مرکب میکنه
نگرانم حالا که دارم میرم
کی تن تورو مرتب می کنه
#علی_ذوالقدر
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
ای نفس مطمئنّهی قالوا بَلَی حسین
راضیترینِ خلق به جام بلا حسین
ای از ازل حرارت داغ تو شعلهور
جان جهانیان به غمت مبتلا حسین
آلودهایم و نام تو را جار میزنیم
نام تو میدهد دل ما را جلا حسین
ای مقصد حقیقی حیَّ عَلَیالصّلوة
ای در گلوی مأذنههامان صلا حسین
سر دادهای که سر بدهی سِرّ عشق را
بر روی نیزه راز تو شد برملا حسین
در سینهام محبت تو موج میزند
ای کشتی نجات و چراغ ولا حسین
دلدادهی تو را چه هراس از قیامت است؟
آنجا که عشق توست چه هول و ولا حسین؟
وقتی به شوق کربوبلا سینه میزنم
حس میکنم دلم شده ایوان طلا حسین
جان مرا بگیر و به آغوش خود ببر
یک شب میان تشنگی کربلا حسین
گل میکند به روی لبم وقت رفتنم
بعد از شهادتین "سلامٌ عَلَی حسین"
#علی_سلیمیان
@raziolhossein
#امام_حسین_قتلگاه
سلام بر سرِ به روی نیزه در سفر حسین
سلام بر تنِ برهنهء بدون سر حسین
شنیده ام وحوش بر تن تو گریه کرده اند
شنیده ام که رفته ای تنور، بی خبر حسین
به پیش چشم مادر تو اسب بر تنت دوید
سراغ تو گرفتم از نسیم هر سحر حسین
کدام قسمت از تن تو مانده که بغل کنم
سی و سه نیزه خوردی از هجوم صد نفر حسین
لباس پارهء تو هم به درد پیکرت نخورد
زمان غارتش که شد، شدی کشیده تر حسین
به روی ریگ داغ، رنگ پیکرت عوض شده
نمانده بهر بوسه ام دو جای مختصر حسین
مُقَطَّعی و بر حصیر پاره دفن میشوی
تن مطهرت شده مسیر رهگذر حسین
#رضا_دین_پرور
@raziolhossein
#امام_حسین_قتلگاه
آب بودی ، سراب کشت تو را
پی کسب ثواب کشت تو را
تشنه لب بوده ای ولی آن روز
شمر با آب و تاب کشت تو را
#شهریار_سنجری
@raziolhossein
#امام_زمان
بیا شامِ غریبون و به پاش کُن
بیا خاکی سرِ ما تو عزاش کُن
بیا چشم انتظارِ توست زینب
سوار ناقهی نامحرماش کن
....
شب است و تویِ آتیش خیمه تا سوخت
دلِ زینب تو این هول و بلا سوخت
بیا آقا کمک کن دست تنهاست
کمک کُن موی دختر بچهها سوخت
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#روز_یازدهم #اسارت #قتلگاه
فراق گشته مقدر ،گمان نمیکردم
رسید لحظه آخر ،گمان نمیکردم
به دست وپا وسرت بوسه ها زدم اما..
به پاره پاره حنجر گمان نمیکردم
همیشه عطر خوش سیب از تو می آمد
ولی ز چکمه لشکر گمان نمیکردم!
گمان به نیزه وشمشیر وسنگ می بردم
ولی به کندی خنجر گمان نمیکردم
قبول! بی توسفر میکنم به شام اما..
کنار شمر برادر گمان نمیکردم
تورا به رسم عرب های جاهلی کشتند
به آن طریق که دیگر گمان نمیکردم
سربریده به هرمادری نشان دادند
ولی به مادر اصغر گمان نمیکردم
به آیه خواندن تو با همان لب زخمی
که چوب خورده مکرر گمان نمیکردم
یزید ومجلس ونامحرمان همه به کنار
به میز وتخته و آن سر گمان نمیکردم
#حسین_قربانچه
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_اسارت
#روز_یازدهم
ای تشنه ای که شرح غمت در بیان نبود
مارا به سخت جانی خود این گمان نبود
ناراحتم زیاد نماندم کنار تو
شمر آمد و برای نشستن زمان نبود
هر ناقه ای به غربت من گریه کرده است
مانند من غریب دراین کاروان نبود
ای کاش در رکوع عقیق از تو میگرفت
ای کاش بین قافله ای ساربان نبود
ماندم چرا به زور کشیدند از تنت
آخر لباس کهنه ی تو که گران نبود
گفتم به آفتاب نتابد روی تنت
شرمنده ام که روی تنت سایبان نبود
با لشگری برای سرت جنگ کرده ام
پس حق بده اگر که به جسمم توان نبود
دیروز شش برادر کرار داشتم
امروز دور خواهر تو جز سنان نبود
آغوش من که هست چرا مانده ای به خاک
جای تن تو برروی ریگ روان نبود
ای وای از این سفر که بدون تو میروم
تنها شدن که حق من نیمه جان نبود
باد صبا ببر به نجف روضه مرا
روضه بخوان که دخت علی در امان نبود
ما رسممان شهادت و از جان گذشتن است
اما دگر اسیر شدن رسممان نبود
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#روز_یازدهم
دردها هست ولی فرصت گفتاری نیست
چه کنم قافله را قافله سالاری نیست
بگذارید بگریم به جوارش امشب
تا نگویند بر این کشته عزاداری نیست
پای یک طفل نبینی که پرازخون نشدهست
دیده بگشاکه به باغت گل بی خاری نیست
برتوهرزخم تنت گریهءخون سرکرده ست
در تن تو به جز از دیدهءخونباری نیست
فرصت گریه ندادند به بلبل در باغ
بلبل نغمه زنی درغم گلزاری نیست
غم اطفال فراری به بیابان چه خوری؟
عمه با ماست، نگویی که مددکاری نیست
آفتاب و عطش و داغ، همه سوزان اند
غیر تب بر سر تبدار، پرستاری نیست
#علی_انسانی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#روز_یازدهم
با اینکه می¬بینم، دلم باور ندارد
این جسمِ دلدار من است و سر ندارد؟!
ای معنیِ «أمّن یجیب» از جای برخیز
دنیا شبیهِ خواهرت مضطر ندارد
گر بی¬کفن ماندی، ز من دلخور نباشی
شرمنده¬ام، حتّی سرم معجر ندارد
انگار چیزی دیده باشد اولین بار
خورشید، چشم از صورت من بر ندارد
ای آسمان بر قتلگاهش گاه¬گاهی
آبی ببار، این تشنه آب¬آور ندارد
ای آهوان دشت بر داغش بگریید
این کشتۀ غرقه به خون مادر ندارد
یا رب مدد کن زیر کعب نی نمیرم
این کاروان جز من کسی دیگر ندارد
آسان کنم هر مشکلی را در سفر، لیک
مشکل، ربابی که علی¬اصغر ندارد
#فقیر_تهرانی
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#روز_یازدهم
با نيزه روي زَخمِ تو مَرهَم گذاشتند
جِسمِ تو را به خاک، چه دَرهَم گذاشتند
.
من مانده ام چِگونه بِبوسم تَنِ تو را؟!
بَس نِيزه پُشتِ نِيزه و بَر هَم گذاشتند
.
بَر سينه ات نِمونه ی هَرچه سِلاح هست!
شَمشير و سَنگ و تيرِ سه پَر هَم گذاشتند
.
هم داغِ اَكبرِ تو و هم سوز تِشنگی
اَصلاً مَگَر بَرات جِگر هَم گذاشتند؟!
.
آمد زِ مَن رُقَيِّه سُراغِ تو را گِرِفت
پُرسيد كه: برای تو سَر هَم گذاشتند...؟
.
دَر كيسه هايِشان پُرِ سَر بود و روسَری
هَر آنچه بود زيوَر و زَر هَم گذاشتند
#رضا_رسول_زاده
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#روز_یازدهم
پاره پاره حنجرت را بوسه باران می کنم
عضو عضوِ پیکرت را بوسه باران می کنم
.
خاکِ اینجا ای برادر بوی زهرا می دهد
قتلگاهِ اطهرت را بوسه باران می کنم
.
گیسوانم را به خونَت می زنم، قربانی ام
این مِنا و مَشعرت را بوسه باران می کنم
.
نقشِ نعلِ اسبها بر سینه ات اُفتاده است
قبله ی پیغمبرت را بوسه باران می کنم
.
دخترت افتاده روی پیکرِ بی راسِ تو
گیسوانِ دُخترت را بوسه باران می کنم
#رضا_رسول_زاده
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#قتلگاه #روز_یازدهم
آه ، ای بی کفنِ کرببلا وایحسین
تنت اینجاست سرت رفته کجا وایحسین
خاک عالم به سرم خاک نکردند تو را
خاک آلود تنت گشته رها وایحسین
آنقدر دور تو شمشیر و سنان ریخته است
شده گودال تو چون کوه منا وایحسین
پدرت از زرهِ قیمتی عَمْر گذشت
از لباست نگذشتند چرا وایحسین
چادر سوخته ای دارم اگر بگذارند
میکشم بر تن تو جای عبا وایحسین
روز جمعه نه ، تو را روز دوشنبه کشتند
قاتل مادرمان کشت تو را وایحسین
هرکجا مادر تو بوسه زده نیزه زدند
جایی یک بوسه نداری به خدا وایحسین
قطعه قطعه شدی و بعد از آن ذبح شدی
قتلِ صبرت به خدا کُشت مرا وایحسین
تو کریمی غم انگشتریت را نخورم
بگو انگشت تو افتاده کجا وایحسین
من که یک عمر فقط با تو سفر می رفتم
حال با شمر روم شام بلا وایحسین
کعب نی میخورم اما چه کنم این نامرد؟
بین مردم نبرد اسم مرا وایحسین
روی نی حرف بزن ، آیه بخوان ، کاری کن
نشود خواهرت انگشتنما وایحسین
#عبدالحسین
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#روز_یازدهم
در کربلا صبور رسید و دچار رفت
زینب عزیز آمد و با حال زار رفت
آنکس که روزگار به گردش نمیرسید..
آخر به سایه ستم روزگار رفت
روزی کنار اکبر و روزی کنار شمر
آن سان سوار آمد و این سان سوار رفت!
بانوی باحیای حرم بعد نیم قرن..
بین غریبه آمد و با نیزه دار رفت
زینب اگر چه وقت بلا پس نمیکشید
هرجا صدای حرمله آمد کنار رفت!
میخواست تا وداع کند با تن حسین
اورا چنان زدند ز قلبش قرار رفت
خلخال دختران همه سوغات کوفه شد
از آن به بعد پای همه روی خار رفت
احمد عمامه را به زمین زد میان عرش
وقتی بروی معجر زینب غبار رفت
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_اسارت
#روز_یازدهم
#محاوره
شبِ این قافله بی تو سخت گذشت
جنگِ با حرمله بی تو سخت گذشت
بین دشمن سوار ناقه شدم
خیلی این مرحله بی تو سخت گذشت
مُردَم از تب بی تو خیلی سخت گذشت
جانِ زینب بی تو خیلی سخت گذشت
سیلی و آتیش و تازیانه ها...
اولین شب بی تو خیلی سخت گذشت
رو خاکه برهنه پیکرت حسین
الهی بمیره خواهرت حسین
سر تو که روی نیزه ها زدن
افتاد از رو ناقه دخترت حسین
میدونی که خیلی دلخونم حسین
میدونی به لب رسید جونم حسین
با اینا که کشتنت، برم سفر؟
من بدون تو نمیتونم حسین
بعد تو پشت و پناه ما کیه
سر و کار دختر تو با کیه
تو که شیرخواره اتو خاک کرده بودی
پس سرِ کوچیک، رو نی برا کیه
بی تو زینب تو بی پناه میره
با کتک از دلِ قتلگاه میره
چشماتو ببند رو نیزه نبینی
شمر کنار خواهر تو راه میره
#عبدالزهرا
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#روز_یازدهم
از بچه هات هیچ کسی کم نمی شود
باشد بخواب، بدتر از این غم نمی شود
باید چه کرد در وسط این حرامیان
با دست بسته مقنعه محکم نمی شود
پیشانی ام که بوسه زدی را شکسته اند
مرهم حریف شدت دردم نمی شود
هر کار میکنم بروند آن طرف، ولی
اوباش مانده دور و برم کم نمی شود
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#روز_یازدهم #قتلگاه
دَر قَتلِگاه آمدم و سَر نداشتی
جایی بدونِ زَخم به پیکَر نداشتی
دیدم تو را، چه دیدَنی اِی پاره ی دلم...
حَتّی لباسِ کُهنه ای دَر بَر نداشتی
جُز روی حَنجری که، هَمه بوسه اَش زدند
جایی برای بوسه ی خَنجَر نداشتی؟
زینب بمیرد، این همه خونی شُدی چرا؟
خواهر شود فَدای تو، یاوَر نداشتی؟
تَه مانده های پیرُهَنَت هَم رُبوده شُد
چیزی برای غارَتِ لَشکَر نداشتی...
اِی وای... سینه ی تو پُر اَز جای پا شُده
یکی دو تا که اِرث زِ مادَر نداشتی
بی کَس شُدی، زِ پُشتِ سَرَت نِیزه خورده ای!
حَق می دَهَم حُسِین، بَرادَر نداشتی!
#رضا_رسول_زاده
@raziolhossein
#حضرت_سکینه
#روز_یازدهم
نه از لباس کهنهات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل
که از سکوت غصهدار حنجرت شناختم
تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را
میان پارهپارههای دفترت شناختم
قیام در قعود را، رکوع در سجود را
من از نماز لحظههای آخرت شناختم
غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را
به روی نیزه، از سر منوّرت شناختم
شکست عهد کوفه... این گناه بیشمار را
به زخمهای بیشمار پیکرت شناختم
تو را به حس بیبدیل خواهر و برادری
به چشمهای بیقرار خواهرت شناختم
اگرچه روی نیزهای ولی نگاه کن مرا
نگاه کن... منم سکینه دخترت... شناختی؟
#رضا_حاجحسینی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیهالسلام
لطف زمین گرم تو را نُه فَلَک نداشت
گودال تو چه داشت که مُلک و ملک نداشت
جز خانه ات تمام جهان خاک غربت است
بی کربلا بشر وطن مشترک نداشت
این حرف عاشقان تو هنگام مردن است
بی گریه بر تو زندگی اصلا نمک نداشت
مادر گذاشت خاک تو را بر زبان من
شیرش حلال باد به کار تو شک نداشت
یادش بخیر تا که تو لبخند می زدی
زهرا دگر نیاز به باغ فدک نداشت
آخر چگونه چوب به لبهای تو زدند...
#مجید_تال
@raziolhossein
#امام_حسین_علیهالسلام
#روز_یازدهم
اينهمه راه دويدم به سوی دلدارم
به اميدی كه در اين دشت برادر دارم
تو دعا كن كه كنار بدنت جان بدهم
فكرِ همراهیِ با شمر دهد آزارم
يک عبا داشتی و خرج علی اكبر شد
با چه از روی زمين جسم تورا بردارم
به وداع من و تو خيره بُوَد چشم رباب
خواندم از طرز نگاهش كه منم دل دارم
خيز و نگذار كه ما را به اسيری ببرند
منكه از راهیِ بازار شدن بيزارم
#سعيد_خرازی
@raziolhossein
#روز_یازدهم
نبریدم!پسر مادرم اینجا مانده
پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده
هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند
مونس بی کسی من تک و تنها مانده
کاش میشد که لباسی برسانم به تنش
آبروی همه عریان رو صحرا مانده
بین یک گونی کهنه سر اورا بردند
ته گودال ولی پیکر او جا مانده
ساربان داد مزن ما کس و کاری داریم
ساربان راه مرو همسفر ما مانده
چند باری شده گم کرده ام اورا اصلا
بس که از دور تنش مثل معما مانده
باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟
بازهم آمده این حرمله وا مانده
برسانید خبررا به علمدار حرم
چادر زینب تو زیر لگدها مانده
ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم
چشم من سمت علی اکبرم اما مانده..
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#امام_سجاد_شهادت
#دوبیتی
آگه چو شد از حالت بیماری او
دامن به کمر بست پیِ یاری او
چون دید کسی بر سر بالینش نیست
سرگرم شد آتش به پرستاری او
#محمدعلی_مجاهدی
@raziolhossein
#امام_سجاد_شهادت
#رباعی
در کوفه دلت شکست از درد و بلا
در شام شکست حرمتت واویلا
آنقدر بلا به جانت آمد... گفتی :
ای کاش که مادرم نمی زاد مرا
با گریه تمام روز تو شب شده بود
از هرم بلا تنت پر از تب شده بود
با دیدن بوریا به خود می گفتی
ایکاش تنش کمی مرتب شده بود
#محمدحسن_بیات_لو
@raziolhossein
.
عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست
شب زیارت مخصوص سیدالشهداست
🏴السلام علیک یا اباعبدالله🏴
وعلی الارواح التی حلت بفنائک
علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل
والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلی علی ابن الحسین
وعلی اولادالحسین
وعلی اصحاب الحسین
لبیک یاحسین
🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲
هدیه به حضرت زهرا و مادر بزرگوارشان
ام المومنین حضرت خدیجه کبری صلوات
.
#امام_حسین_علیه_السلام
#دفن_شهدا
اینجا نگـارخانـۀ گلهــای پـرپـر است
اینجا بهشت سرخ بدنهای بیسر است
حیـران ستـادهاید چــرا ای بنـیاســد
امـروز روز دفــن عزیــز پیمبــر است
من میشنـاسم ایـن شهـدا را یکییکی
سرهایشان اگرچـه بریـده ز پیکـر است
این پیکـر حبیـب بــوَد، این تـن زهیر
این مسلمبنعوسجه، این عون و جعفر است
این پیکـری کـه مانده به گودال قتلگاه
قـرآن آیــهآیــۀ زهــرای اطهـر اسـت
این زخمها که مانده بر این نازنین بدن
آثار تیر و نیزه و شمشیر و خنجر است
دارد دو زخم بـر کمـر و بر جگـر نهان
زخمی که هر دو باعث قتل مکرر است
داغ بــرادر آمــده یـک زخـم بـر کمر
زخمی که مانده بر جگرش داغ اکبر است
نتـوان شمـرد زخم تنش را به دید چشم
از بس که جای زخم روی زخم دیگر است
این پیکـر گسیخته از هـم از آن کیست؟
این است آن علـی که شبیـه پیمبر است
چیـزی نمانــده از بـدن پــارهپــارهاش
زخـم تنش ز پیکـر بـابـا فـزونتـر است
ایـن جسـم پـارهپـارۀ دامــاد کربـلاست
کو را عروس، نیزه و شمشیر و خنجر است
پیراهـن زفــاف، زره گشتــه بــر بــدن
بـاران تیـر:لاله، حنـا خـون حنجر است
یک کشته دفن گشته همین پشت خیمهها
نامش علیست ذبح عظیم است و اصغر است
بـا هـم کنیـد رو بـه سـوی نهـر علقمـه
آنجـا تـن شـریف علمــدار لشکــر است
دست و سـرش جداست ولی مثـل آفتاب
در موج خون بـه دشت بلا نورگستر است
«میثم!» مزار این شهدا در دل است و بس
زیـرا کـه دل مقـام خداونـد اکبــر است
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein