#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
علی علیست برادر!
چه فرق اصغر و اکبر
چه شیرخواره که شیرِ
خداست از همه منظر
عقیق سرخ ولا را
پدر گرفته به چنبر
قدش به زینت دوشِ
نبی شده ست برابر
ز شیرخوارگی اش پا
نهاده است فراتر
بزرگ بود و برایش
رکاب عرش، محقر
که در قواره ی فهمش
نبود جامه ی باور
بزرگ بود چو قرآن
به روی دست پیمبر
بزرگ بود تو گویی
علی مقابل خیبر
بزرگ بود و به دستش
چراغِ خفتنِ اختر
ملک نبسته خمیده
به گاهواره ی او پر
چنان بزرگ که خونش
از آسمان برود سر
سه شعبه چون سه خلیفه
حسود بود و مکدر
بگو که خصم بداند
حسین با علی اصغر
زمین کربوبلا را
غدیر میکند آخر
نیافت مرد دریغا
میان آنهمه لشکر
پس آب خواست که بیعت
به آب بود میسر!
امیر نطق که آندم
نشسته بود به منبر
به غیر خون گلویش
نخواند خطبه ی دیگر
اگر چه بود سه شعبه
پی جدایی آن سر
به نص لحمک لحمی
یکی شدند دو پیکر
#مسعود_یوسف_پور
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
آید نسیم از ره و مُشک تر آوَرَد
عطر بهار از دمِ جانپرور آوَرَد
با موکب معطّر خود این مسیحدم
یک بوستان بنفشه و نیلوفر آورد
در حیرتم که این نَفَس قدسی از کجا
سرسبزی و طراوت و برگ و بر آورد
این پیک مُشکبوی مگر از مدینه است
کز هر گذر که میگذرد گل برآورد
آری نسیم چون طربانگیز میشود
گلهای باغ را به ترنّم درآورد
گلهای باغ را به ارادت نثار کن
در پای آنکه مژدۀ آن دلبر آورد
آن دلنوازِ عالم و آدم که آسمان
حاشا که از رُخَش مهِ روشنتر آورد
شاید که ماه سر به گریبان فرو بَرَد
کز جَیب «خیزران» مهِ نو سر برآورد..
این است مریمی که مسیحا «جواد» اوست
این است آن صدف که مِهین گوهر آورد
تا فیضی از صحیفۀ زهرا به ما رسد
جبریل برگ سبزی از آن دفتر آورد
دلبند مرتضی و جگرگوشۀ رضا
با خود جلال و جلوۀ پیغمبر آورد
شبهای انتظار پدر را به راستی
صبح جمال و جلوۀ او بر سر آورد
آن نازنینپدر که فروغ هدایتش
اندیشه را به وادی حیرت درآورد
همراه با ترنّمِ لالایی جواد
اشک از غم فراق به چشم تر آورد
شبها کنار بستر نازش به ارمغان
چشمی پرآب و چشمهای از کوثر آورد
جای شگفت نیست که افلاک سر فرود
پیش جلال و شوکت این رهبر آورد
ابر عنایت و کرم و التفات او
آفاق را هرآینه زیر پر آورد..
#محمدجواد_غفورزاده_شفق
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
گاهواره نیست در شأن تو ای کوه وقار!
تکیه بر دست حسینت کن میان کارزار
تیر از نوع سه پر، آنهم در این گرد و غبار
یعنی از تو خصم میترسد علیِ شیرخوار!
آمدی و پاسخ هل من معین شد آشکار
چون زره قنداقه را بستی به تن، از هر کنار
چون عمو تیغی به جز ابروی تیزت برندار
آمدی میدان بجنگی، آب میخواهی چه کار
حتم دارم جبرئیل افتاده یاد این شعار:
لافتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار
در نبردت لب به لب تکبیر میخواهی فقط
شیر لازم نیست، تو شمشیر میخواهی فقط
کی میان خیمه این ساعت اقامت میکنی
در غدیر خویش می آیی امامت میکنی
دشت را یکباره حیران قیامت میکنی
آنچه کرد عباس، تو بی قد و قامت میکنی
تشنگی سخت است اما استقامت میکنی
هر فراتی هست را غرق ندامت میکنی
رود را با این لب خشکت ملامت میکنی
از ضریح حنجرت داری کرامت میکنی
چند ماهت هست و توصیف شهامت میکنی
با پر قنداقه ات فردا قیامت میکنی
داشتی ای کاش در میدان مجالی بیشتر
لااقل مانند اکبر سن و سالی بیشتر
ای قنوت پادشاه کربلا! این سرزمین
شک ندارم با تو گشته قبله ی اهل یقین
نیست در شانت رکابی، خاتم یکسر نگین!
در چنین سن کس نشد باب الحوائج، شاه دین!
شیر خوردی از رباب اصلا تو یا ام البنین؟؟
تیری آمد شعبه شعبه شد شریعه شرمگین
قاب قوسینی و آغوش پدر عرش برین
تازه میفهمم چرا خونت نمیریزد زمین
شد سرت پشت سر عباس با نی همنشین
سر علم کردی ندیده کس علمدار اینچنین
ای مسیح تشنه! هر دم نام تو اعجاز کرد
دست های تو گره های بزرگی باز کرد
#مسعود_یوسف_پور
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
شهر مدينه شد منوّر
از برْكتِ ميلادِ اصغر
خنده نشسته بر لبانش
در جنّت الأعلى پيمبر
ميلاد مسعودش مبارك
بر حضرت زهرا و حيدر
گاهى است در آغوشِ بابا
گاهى است بر دامانِ مادر
از راه آمد كودكى كه
باشد ز نسلِ پاكِ كوثر
رخسارهء زيباىِ اين گل
از بوسهء زينب معطّر
در خانهء ارباب باشد
اين سنّت زيبا مقرّر
يا كه على يا فاطمه هست
نامِ پسر يا نامِ دختر
بنگر حسين ابن على را
سوّم على بگرفته در بَر
خنده به لبهايش نشسته
از خندهء عبّاس و اكبر
او بر رقيّه شد دلْ آرام
او بر سكينه شد برادر
شيرازهء أمّ الكتاب است
او ميوهء قلب رُباب است
من غير تو يارى ندارم
در موج غم هستى كنارم
از نامِ تو بالا گرفته
در پيشِ مردم اعتبارم
از تو بُوَد اين هست و بودم
از تو بُوَد دار و ندارم
از روز اوّل تا قيامت
هم نامىِ تو افتخارم
اسم مرا مردم چو پُرسند؟
نامِ تو را بر لب بيارم
يادِ تو تسكينِ دلِ من
در هر كجا نامت شُعارم
آنقدر هستم من گرفتار
آنقدر درد و غصه دارم
اما تو يا باب الحوائج
از لطف كن امّيدوارم
در روضه هاىِ تو هميشه
هم سينه زن هم اشكْ بارم
در خيمه ها قحطىِ آب است
اين جمله هر دم زد شرارم
با روضهء تير و گلويت
من تا قيامت بى قرارم
شد حنجرِ تو پاره پاره
از داغِ تو من سوگوارم
مادر به پشتِ خيمه مى گفت:
لالايى اصغر ؛ اى بهارم
نورِ دو چشمانِ ترم رفت
شير آمد ؛ اما اصغرم رفت
#على_اصغر_انصاريان
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
گذاشت در دل گهواره ماه را شش ماه
و برنداشت از اصغر نگاه را شش ماه
شهيد پيچ و خم گيسوان اصغر بود
چقدر شانه زده آن سپاه را شش ماه
مسير عاشقي اصلأ هميشه دشوار است
به جز علي چه كسي رفته راه را شش ماه
عجيب نيست كه اين شاهزاده در عالم
كشيده سمت خودش قلب شاه را شش ماه
مرا به چله نشيني نياز هرگز نيست
پناه داده علي بي پناه را شش ماه
براي اينكه بسوزم براي او يك عمر
زدم كنار به عشقش گناه را شش ماه
رباب بعد فراقش نرفت در سايه
بدون وقفه كشيده است آه را شش ماه...
#محسن_صرامی
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
گاهگاهی نگاه ما را بَس
بوسهای گاهگاه ما را بَس
گرچه از دستِ یار ممکن نیست
جگری روبراه ما را بَس
ما گره در گره شدیم اما...
لطفِ زُلفی سیاه ما را بَس
رو به چشمش نمازِ خود خواندیم
و همین اشتباه ما را بَس
تا به کویش نرفتهایم افسوس
ولی این شوقِ راه ما را بَس
در بساطم نبود غیر از آه
و همین نصفه آه ما را بَس
مرقدی با دو گنبد زردش
خاکِ آن بارگاه ما را بَس
یک ضریح و دو قبله و دو امام
یک حرم با دو شاه ما را بَس
به ضریحش نشد اگر برسیم
کنجِ آن سرپناه ما را بَس
ما حسینی شدیم شُکرِ خدا
کاظمینی شدیم شُکرِ خدا
زلفِ ما را به بادها داند
لطف خود را به یادها دادند
تا گرههای کارِ من دیدند
به لبم یاجوادها دادند
تا که بردیم نام او دیدیم
رونقی بر کسادها دادند
تا ازاین خانه ما جدا نشویم
به لبم وَاِنیکادها دادند
نان خود را دوباره بخشیدند
ازسرِ ما زیادها دادند
نامراد آمدیدم اما باز
قبل گفتن مُرادها دادند
مثل باران شدند رحمت را
بر تمام بلادها دادند
خط کشیدند روی بدها و...
باز هم امتدادها دادند
حرفهای نگفته آوردم
تا به دستم مدادها دادند
هی نوشتیم نامه ادرکنی
یاجواد الائمه ادرکنی
از جمالش کمال میریزد
از کمالش جلال میریزد
از لبش دانههای سرخ انار
از قدش اعتدال میریزد
به تماشاش ایستاده جهان
که بهم نظم سال میریزد
روی دوشِ رضا از آن گیسو
آبشاری زلال میریزد
نورِ او لَنتَرانیِ موسی است
کوه هم بی مجال میریزد
چقدر چامه و چکامه براش
از قلمهای لال میریزد
همه تقصیرِ تیغ آن ابروست
خونِ ما را حلال میریزد
آمد و از غبارِ جادهی او
معجزاتی محال میریزد
بعد از این از دلِ غریب رضا
غم قال و مقال میریزد
به علی رفته نور سرمدِ ما
آمده سومین محمدِ ما
ای مبارکترین سلام رضا
آفتاب علی الدوام رضا
سبزی مسجد النبیِ علی
کعبهی مسجدالحرامِ رضا
نهمین رکعت رسول خدا
اولین اشهدُ ، السلامِ رضا
امتداد همیشهی زهرا
شرفالشمس مستدام رضا
سجدهی شکر فاطمه این است
برکتهای خاص و عامِ رضا
آمدی و به عشق تو خواندند
بچهها را همه غلام رضا
دم بابالجواد هرکه رسید
میشود جبرئیلِ بام رضا
بازهم آمده است امام حسن
بازهم آمده امام رضا
پیش آغوش خیزران زهرا
بوسه میداد بر تمام رضا
گوییا جمع یاس و یاسمن است
بین آغوش فاطمه حسن است
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
آخرین مرتضای راه حسین
سومین جلوه از پگاهِ حسین
تو علی هستی و عجب هم نیست
خیره باشد به تو نگاه حسین
صبر باید کند خدا برسی
تا که کامل کنی سپاه حسین
گفت در گوش تو اذان و خدا
گفت حی علی الفلاحِ حسین
با تو شیرین شدهاست عمرِ رباب
با تو زیبا شده است ماه حسین
مادرت در خیال خود میگفت
بشَوی کاش تکیهگاه حسین
تا که رفتی به کربلا گفتند
شیر آمد به رزمگاه حسین
آنقدر خشک شد لبت دیدند
رو زدنهای گاهگاهِ حسین
حرمله کاشکی زمان میداد
سیر بیند تو را نگاه حسین
به گمانم سهشعبه آتش بود
سوخت در بین سینه آهِ حسین
پیش تو روی زانویش میزد
مادری پشت خیمهگاه حسین
بین گودال نه ، زِ شرم رُباب
پشت خیمه است قتلگاه حسین
بعد گودال پیش او رفتند
نیزهها بر زمین فرو رفتند
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
یا به این کوچه معروف گدارا نکشید..
یا کشیدید ز ما دست عطارا نکشید
رزق ما دیدنتان بود..غذا را نکشید!
ما گداییم،شما منت مارا نکشید!
منت از ماست که بر دیدنمان آمده اید!
به گدایان گرفتار،بفرما زده اید
قصه ی لطف شما قصه ی اقیانوس است
حکم ما شب زده ی دربدر فانوس است
برسانید به هرکس ز خودش مایوس است
غصه ای هست اگر!چاره ی آن در طوس است
عاقبت کلبه ی احزان رضا گلشن شد
با جواد ابن رضا چشم همه روشن شد.
آسمان خنده به لب میل به باران دارد
ماه از شوق به کف آینه قرآن دارد
شاه ما گرچه حسودان فراوان دارد..
چشمشان کور که خورشید به دامان دارد!
عجب است این پسر امروز پیمبر نشده
هیچ مولودی از او با برکت تر نشده!
وجناتش سکناتش شرف مصطفوی
ریخته در نظرش معجزه های نبوی
خنده اش فاطمی و جذبه چشمش علوی
چه بگوییم به او؟؟قندو نبات رضوی!
قل هو الله احد ریخته بر لبهایش
ای به قربان صدای خودش و بابایش
سیر کردیم به قرآن خدا خط به خطش
خیره ماندیم به تفسیر و کلام و لغتش
با خداوند یکی بوده دقیقا صفتش
جان به این خالق و این دیکته بی غلطش!
"چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی"
سجده کردیم بر آن خال سیاه عربی!
ای دل از سنگشدن دل بکن و گوهر باش
آب هر چشمه نشو قطره ای از کوثر باش
سلطنت خواهی اگر در دوجهان نوکر باش
کاظمینی شده دست علی اصغر باش
که خدا عیدی مارا دو برابر داده
رزق ما میرسد امشب ز دو آقا زاده
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
این پسر کیست که منظومه ی عرفان شده است
شیرخواره ست ولی پیر بزرگان شده است
ششمین جلوه ی سی جزء ز قرآن شده است
علی دیگری از عرش نمایان شده است
شیر شیر است دلیر است چه کوچک چه بزرگ
برمیاید ز علی ابن حسین کار سترگ
نخل اگر نخل رباب است ثمردار تر است
دست اگر دست حسین است گهردار تر است
این پسر از همه در معرکه سردار تر است
از دوصد مرد به پیکار جگردار تر است
تیغ شمشیر خود از پیچش مو ساخته است
جوشن جنگی خود را ز گلو ساخته است
حیفِ این گل..قدم آخر این راه شد و
چشم برهم زدنی امد و شش ماه شد و
نفسش تنگ شد و بسته و کوتاه شد و..
دیر از آمدن حرمله آگاه شد و..
همه گفتند که این بار نباید بزند
هیچکس فکر نمیکرد چنین بد بزند!
حنجر سرخ و سفیدش که به یک سو خم شد
بین خون آینه ی صورت او مبهم شد
گلوی نازک و آن تیرِ سه لب توام شد
بدن و صورت و حنجر همگی درهم شد..
سری اصلا به تنش نیست ولی جان دارد
لطف تیر است که این طفل سه دندان دارد
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
به نخل آرزو برگ و بر آمد
جمالِ بی مثال داور آمد
علی موسی الرضا چشم تو روشن
که از ره جلوهی پیغمبر آمد
گرفتاران عالم را مراد است
جواد است این جواد است این جواد است
گل گلزار عصمت وا شد امشب
زمین چون جنّت الاعلی شد امشب
زند لبخند ریحانه ز شادی
علی موسی الرضا بابا شد امشب
ز دیدارش رضا گردیده خوشنود
که بابـْرکت تر از او نیست مولود
بوَد والشّمس، رخسارِ چو ماهش
بوَد والّیل، گیسوی سیاهش
تماشایی بوَد این طفل از بس
بوَد هفت آسمان، محو نگاهش
نگاهِ او ز بابا میبَرد دل
ز آل الله یکجا میبرَد دل
نگاه انبیا بر ماه رویش
دو چشم اولیا هردم به سویش
ز فیض یک دمش عیسی، مسیحاست
شده سیراب، خضر از آبِ جویش
ز یوسف هم تماشایی تر است این
ز سر تا پا رضای دیگر است این
تمام عالم افتاده به پایش
همه جان جهان بادا فدایش
گدایم، او جواد اهل بیت است
که ممنونم من از جودو عطایش
منم محتاج و هستم زیر دِینش
به سر دارم هوای کاظمینش
ز بعد مجتبی او مادری تر
بوَد دائم به یادِ شعلهی در
که آنجا یاس حیدر گشت پرپر
خمیده شد قد سرو صنوبر
به یاد کوچه چشمانش گهربار
که مادر خورد با صورت به دیوار
#محمود_اسدی_شائق
@raziolhossein
#امیرالمومنین_ولادت
#دوبیتی
گفتمکه خدایا برکاتی بفرست
گفتا که تو اول حسناتی بفرست
گفتم حسناتمن بود حبعلی
گفتا به جمالش صلواتی بفرست
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
#محمد_علی_قاسمی
@raziolhossein
#امیرالمؤمنین_ولادت
#امیرالمؤمنین_مدح
ماهِ علیست بهترین زمزمۀ دعا علی
ماهِ نوای بینوا، نوای بینوا علی
دلیل غافرالذُّنوب بودنِ خدا علی
تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحمَه چیست؟ ذکر یاعلی
بههرکجا که رو کنیماوست که جلوه میکند
اولِ ابتدا علی، آخرِ انتها علی
علی نبوده غیر حق و حق نبوده غیر او
کجاست ذرهباطلی که خو گرفته با علی؟
هرکه علی شناس شد خداشناس میشود
پریده ایم تا خدا، رسیده ایم تا علی
فقیر اسیر مرتضی، یتیم اسیر مرتضی
اسیر اسیر مرتضی، سورۀ هَلْ اتی علی
حَی عَلَی الصّلاة او، حَی عَلَی الفلاح او
اقامه و اذان ما، حیّ عَلای ما علی
گوشه ای از نگاه او " کُنْ فَیَکُون" میکند
زمین علی، سما علی، قَدَر علی، قضا علی
آب کجا، رود کجا، بحر کجا، علی کجا !
مِهر علی، سخا علی، جود علی، صفا علی
درآن شبیکه مصطفی رسیده است تاخدا
تبسّم نبی علی، تکلّم خدا علی
ریشۀ جانماز او شَهپرِ جبرئیل شد
ببین دگر چها کند اگر کند دعا علی
ذکر علی عبادت و راه علی سعادت و
حبّ علی شفاعت و امید شیعهها علی
ولادت تو بهترین زمان برای مدح تو
اگر که رخصتم دهی مدح کنم تو را علی
تو آن شبیکه میرسی ماه به نیمه میرسد
تو ماه را تمام کن، ماهِ تمام! یاعلی
کعبه سه روز دور تو طواف کرد و کعبه شد
اگر بها گرفته آن، تو داده ای بها علی
چگونه وصف تو کند خدای تو خودت بگو
کدام جمله بهتر از جمله ی لافتی، علی؟!
امید کودک یتیم! عذاب دشمنان دین!
مفسّر کلام حق! خوف علی رجا علی!
عذاب ناکثین و قاسطین و مارقین تویی
ضربۀ ذوالفقار تو نزول صد بلا علی
میان عدل و ظلم، شمشیر تو حکم میکند
که تیر تو نرفته است تاکنون خطا علی
اُحُد همیشه شاهد است و بَدر داد میزند
ندای خیبر است: پهلوان جنگ ها علی
کم نشود سایۀ تو از سر ما بحقّ حق
که بوده ایم و مانده ایم بهر تو گدا علی
تویی که خاک را به یک نگاه کیمیا کنی
ابوتراب هستی و صاحب کیمیا علی
من از تو غیر تو که چیز دیگری نخواستم
کرم کن و برای خود قبول کن مرا علی
#حمید_رمی
@raziolhossein