#مناجات
دستهای خالی ام را با کریمان کارهاست
گریه طفلانه کردن عادت سربارهاست
هرچه اینها میدهند از برکت اصرارهاست
دردمندان را بگو امشب شب بیمارهاست
یا طبیب لا طبیب له شفایم را بده
رحم کن بر من جواب گریه هایم را بده
روی خوش دادی نشانم با بد من ساحتی
رو گرفتم آمدم عمدا مرا نشناختی
پرده رحمت روی اعمال من انداختی
با خودم آرام گفتم زندگی را باختی
حیف از عمری که سوزاندم به پای این و آن
ریخت پای غفلتم خون گریه ی صاحب زمان
دم به دم گفتم که جبران میکنم اما نشد
توبه بر درگاه منان میکنم اما نشد
گفتم این دل را گلستان میکنم اما نشد
نیمه شب گریه فراوان میکنم اما نشد
بی کس و کارم نگاهم کن الهی بالحسین
بار دیگر سربراهم کن الهی بالحسین
در رجب شوق ملاقات خدا داریم ما
شوق پابوسی شاه لافتی داریم ما
یاعلی از دست تو میل عطا داریم ما
در رغایب رغبت کرببلا داریم ما
سیر عرفانی بده عشاق را با کربلا
تا شود معراج ما راه نجف تا کربلا
ای مسمای خدا جانمامیرالمومنین
بنده ی خالق نما جانم امیرالمومنین
تکیه گاه مصطفی جانمامیرالمومنین
کعبه اصلی ما جانم امیرالمومنین
حق علی رازق علی دنیا علی محشرعلی
مظهر تام و تمام خالق اکبر علی
هرکجا حرف علی شد خیر چشم تر رسید
ماجرا از کوفه سمت کربلا یکسر رسید
از علی مرتضی تا به علی اکبر رسید
زد به میدان و همه گفتند پیغمبر رسید
سروقامت ماهرو بالانشین بالابلند
رفت وقتی از حرم شد ناله زنها بلند
سوره کوثر به میدان آیه هایش شد جدا
عین لام و یا علی اکبر هجایش شد جدا
از دهانش ناله ی بابا بیایش شد جدا
دست و پا زد دست و پا زد دست و پایش شد جدا
روی زانوی پدر رفت و ز هم وا شد سرش
یک عبا نه!صد عبا کم بود بهر پیکرش
@raziolhossein
#مناجات
در اصل هجران تشنگی و وصل باران است
حسی که من دارم همان حس بیابان است
نزدیکی و دوری ملاک وصل و هجران نیست
"راضی "ست او وصل است ؛ " ناراضی " ست هجران است
بازار ما گرم است از سنگ سر کوچه
دیوانه محتاج اذیتهای طفلان است
پروانه گر چه سوخته اما پشیمان نیست
روزی پشیمان میشود هر که پشیمان است
گاهی به جای حرف باید گریه را آورد
بهتر به حاجت میرسد طفلی که گریان است
فردا گریبان گناهش را نمیگیرند
هر که سر هجران تو پاره گریبان است
با قصد قربت آمدیم و قرب مان دادید
مهمان تو انگار نه انگار مهمان است
قصر است زندانی که یوسف را بغل کرده
قصری که یوسف را به زندان برده زندان است
باید برای تو که منت بر سرم داری
این آبرو را داد ، جان دادن که آسان است
مردم که میخندند ما یک گوشه می گرییم
آدم که عاشق میشود حالش پریشان است
تکلیف این دل را که آواره است روشن کن
دل که بلاتکلیف شد آنقدر حیران است
تنبیه کردم این لبی را که نبوسیدت
بنگر که از حسرت چگونه زیر دندان است
.
.
.
سینه زنان مویه کنان دامن کشان آمد
زینب گلش را دید اما دید عریان است
بر روی کشته لااقل چیزی میاندازند
گیرم که این افتاده اصلا نامسلمان است
#علی_اکبر_لطیفیان
@raziolhossein
#مناجات
ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر
مشکل گشای هرچه گرفتار یا مجیر
از من تمام عمر گنه دیدی و گنه
شرمنده ام از این همه تکرار یا مجیر
از بس که تو ندیده گرفتی گناه من
بر معصیت نموده ام اصرار یا مجیر
دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن
ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر
دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن
ناز مرا کشیده ای هر بار یا مجیر
می ترسم از قیامت و از دوری حسین
برگ امان به من بده از نار یا مجیر
دستِ خودم که نیست، لبم تشنه می شود
هستم به یاد تشنگی یار یا مجیر
تا کربلای حضرت ارباب پر کشم
با یک سلام لحظۀ افطار یا مجیر
آیا شود فدای علی اکبرم کنی
پایین پای حضرت دلدار یا مجیر
امشب جواب سوز و نوای مرا بده
دیگر برات کرب و بلای مرا بده
#قاسم_نعمتی
@raziolhossein
#مناجات_با_خدا
اگر به سوی جحیمم بری وگر به بهشت
به پیشگاه توام اعتراض باشد زشت
جهان برای همه کشتزار آخرت است
به حشر میدرَوم هر چه را که کردم کشت
هر آنچه بر سرم آری، من و سر تسلیم
که دست مصلحتت هر چه را نوشت، نوشت
نکوتر از مَلَکم ساختی، چه بهتر از این
مگر نه اینکه ز آغاز خاک بودم و خشت؟
مرا که رو به سوی کعبه بود وقت نماز
دگر چه کار به بتخانه و به دیر و کنشت
برون ز دایرۀ رحمتت نخواهد شد
هزار بار اگر آدم برون رود ز بهشت
به چند دانۀ گندم بهشت نفروشند
برای وصل تو بود آدم ار بهشت، بهشت
تو گفتی اینکه مَلک سجده آورد بر من
تو روح خویش دمیدی از اولم به سرشت
چگونه شکر گذارم که با ولای علی
گِل وجود مرا دست قدرت تو سرشت
مگر عنایت تو شاملم شود، ورنه
حریر چون شود این پنبهای که«میثم»رشت؟
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein
#مناجات
گرچه بین ما حجاب معصیت حائل شده
لطف عامت باز هم حال مرا شامل شده
لابه لای بندگان خوبت ای رب کریم
بنده ای درمانده در مهمانی ات داخل شده
من همان عبد پشیمانم که عمری می شود
در میان خواب جهل از محضرت غافل شده
شرّ من از این طرف هرچه به سویت شد بلند
خیر تو از آن طرف سویم فقط نازل شده
تو خودت من را به عفوت پر توقع کرده ای
هر زمان که کار من در معصیت مشکل شده
گریه ام خون دل هجرانم از ذکر شماست
این دو قطره آبرو با خون دل حاصل شده
قطره ای ناچیزم و دریا حسابم می کنی
باز هم آقایی ات خرج من سائل شده
عمر من در دوری از صاحب رمان طی گشت و رفت
سالها داغ فراقش عقده ای بر دل شده
آبروی روزه و حج و نماز من علی است
با ولای مرتضی هر طاعتم کامل شده
بر من هجران زده، ای مهربان خرده مگیر
قبله ام سوی نجف امشب اگر مایل شده
مطمئنم فاطمه آن را خریده از ازل
روضه ای که نذر چشمان ابوفاضل شده
حرف از سقای عطشانی است که در علقمه
خاک ها با قطره قطره شرمِ مشکش گِل شده
وای از آن پیکر که غرق تیر با ضرب عمود
از فرس بی دست بر روی زمین نازل شده
پاره های پیکر خونی سقای حرم
قسمت سر نیزه ی برنده ی قاتل شده
@raziolhossein
#مناجات
یاغافِرَ الخَطایا اِغفر لی یااِلهی
یا کاشِفَ البَلایا اِغفر لی یااِلهی
از ماستعرضحاجت،از توست استجابت
یا مُنتَهیَ الرَّجایا اِغفر لی یااِلهی
من انتظار ببخشش از محضر تو دارم
یا مُجزِل العَطایا اِغفر لی یااِلهی
آزاد کن مرا از دستِ هوای نَفسم
یا مُطلِقَ الاُساری اِغفر لی یااِلهی
باللهقسمکهنیکوست،هرچهتوخواهیایدوست
یا واهِبَ الهِدَایا اِغفر لی یااِلهی
تا سفره یتو پَهناست،تا میهمانتاَستم
یا رازقَ البَرایا اِغفر لی یااِلهی
شاید حنای توبه ، رنگی بگیرد امشب
یا سامِعَ الشَّکایا اِغفر لی یااِلهی
تا روز حشر باشم،مَحشور با حُسینت
یا باعِثَ البَرایا اِغفر لی یااِلهی
غیر از وصال مهدی،دل حاجتی ندارد
یا قاضیَ المَنایا اِغفر لی یاالهی
@raziolhossein
#مناجات
به این طریق خدایی کسی کجا بکند
که ما خطا بنماییم او عطا بکند
نه بندگی نه رفاقت نه عاشقی کردیم
برای کار نکرده چه لطف ها بکند
همیشه بر همه باریده و ندیدم من
برای رحمت خود خوب و بد سوا بکند
در انتظار گدا نیست تا که در بزند
به هر کجا که گدا هست سفره وا بکند
برای آن که به معراج بنده راببرد
میان کرببلا عرش را بنا بکند
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که قبل بندگی ات او به تو عطا بکند
منی که همت توبه ندیده ام در خویش
مگر خدا زگناهان مرا جدا بکند
مگر به حق علی و به حق آل علی
به این امید نگاهی به سوی ما بکند
چه فرق میکند آن کس که معرفت دارد
علی علی بکند یا خدا خدا بکند
چه می شود که بمیرم کنارشش گوشه
عجب خیال خوشی کرده ام خدا بکند
#موسی_علیمردانی
@raziolhossein
#مناجات
#ماه_مبارک_رمضان
در این ماه رحمت که توّابها
مقیمند در کنج محرابها
ز فُلک نجات الهی همی
نشانی بجویند غرقابها
به وقت سحر، اشک شور، آه تلخ
گرفته است جای شکرخوابها
تضرّع کنانند و «یارب»زنان
همه طفلها، شیخها، شابها
سرشک ندامت ز چشمان خلق
روان است مانند میزابها
دلا، گویمت چیست راه نجات
که آرامی از این تب و تابها؟
بده دستِ خواهش به آنانکه تیز
رهانندت از کام گردابها
به شاهی که لب تشنه جان داد و بود
ز مهریّۀ مادرش، آبها
به آن تشنه ساقی که فردا برند
به لب خشکیاش غبطه، سیرابها
به آن شبه احمد که افکندهاند
ز ابروی او، طرحِ محرابها
به طفلی که از بوسۀ نوک تیر
فرو شد به خوابی نه چون خوابها
به اصحاب پاکی که مانندشان
نبوده است هرگز در اصحابها
به تکریمِ اینان پذیرد خدای
پذیرد اگر عذر توّابها
به کویش گر این سان روی، سر نهند
به پایت چو درگاه، بوّابها
تو را باب غفران، حسین است و بس
مزن حلقه بیهوده بر بابها
که گویند «ابی الله ان یجری الـ
امورات الا بأسبابها»
#فقیر_تهرانی
@raziolhossein
#مناجات
باز روگرداندم از تو، باز رو دادی به من
با همه بیآبرویی آبرو دادی به من
شرم میکردم دگر در محضرت لب واکنم
باز میبینم مجال گفتگو دادی به من
قطرهای بودم به بحرم متصل کردی ز لطف
جرعهای میخواستم، دیدم سبو دادی به من
خاک بودم، آدمم کردی به دست رحمتت
خار بودم، بهتر از گل رنگ و بو دادی به من
چشم خشکم بود خالی، رویم از عصیان سیاه
اشک بخشیدی و آب شستشو دادی به من
گر نشد قسمت که در خون گلو غسلی کنم
از سرشک دیدگان، آب وضو دادی به من
همچو شمعم قطره قطره آب کردی، سوختی
در دل شب گریۀ بی های و هو دادی به من
با غبار راه زوار علی شستی مرا
در حقیقت آبرو از خاک او دادی به من
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein
#مناجات
در سحر چشم که گریان بشود خوب تر است
سائلت پاره گریبان بشود خوب تر است
روسیاهی که به همراهی خوبان برود
بر در کهف نگهبان بشود خوب تر است
ابر رحمت توئی و از همه من تشنه ترم
تشنه گر خرج بیابان بشود خوب تر است
اندکی نیز مرا هم بنشان پیش خودت
میزبان همدم مهمان بشود خوب تر است
به طبیبان دگر نسخه ی ما را مسپار
درد با دست تو درمان بشود خوب تر است
تا درستم نکنی دست از این در نکشم
این گدا دست به دامان بشود خوب تر است
بعد هر معصیت از خوف به هم میریزم
عبد اگر زود پیشمان بشود خوب تر است
آنقدر سینه زنم تا که نجاتم بدهی
آتش اینگونه گلستان بشود خوب تر است
گر بنا هست کسی واسطه ی ما بشود
ضامنم شاه خراسان بشود خوب تر است
اشک خوب است که با مرثیه آغشته شود
فیض وقتی که دو چندان بشود خوب تر است
دوست دارم دم افطار کمی تشنه شوم
نوکر شاه که عطشان بشود خوب تر است
نام ارباب خودش مظهر اسماء خداست
ذکر العفو حسین جان بشود خوب تر است
#محمد_جواد_پرچمی
@raziolhossein
#مناجات
دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم
نمانده باطنی اصلا به ظاهر دینم
نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم
هنوز جاهلم و بنده ی شیاطینم
گناه کردم و از رو نرفتم و حالا
مرا زمین زده این کوله بار سنگینم
قساوت دل آلوده ام سبب شده است
امام عصر خودم را اگر نمی بینم
همیشه بر در این خانه محترم بودم
منی که مستحق ناسزا و نفرینم
خودم اگر چه خودم را دگر نمی بخشم
ولی به رحمت پروردگار خوش بینم
درست نیست بیایم به خانه، می دانم
اجازه هست کمی پشت خانه بنشینم؟
اگرچه شیعه نبودم تمام عمرم را
خوشم به لطف علی در صف محبینم
شنیده ام که علی همدم فقیران بود
در آرزوی علی سال هاست مسکینم
خدا کند که بیاید کنار من باشد
خدا کند که بیاید زمان تلقینم
مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست
که اشک روضه ی عباس هست تسکینم
شکسته ای کمرم را بلند شو برویم
سکینه را چه کنم من شهید خونینم؟
هزار شکر که ام البنین نمی بیند
چقدر غنچه ی تیر از تن تو میچینم
#محمد_جواد_شیرازی
@raziolhossein
#مناجات
#زمزمه
رحمت حق شد تمام * به پا شده بارِ عام
ماه مناجاتيان * اي رمضان السلام
الهنا يا كريم
سيدنا يا كريم
ماهِ خدا آمده * وقت عطا آمده
بارِ دگر بندة * بي سر و پا آمده
الهنا يا كريم
سيدنا يا كريم
خداي توبه پذير * آمده ام سر به زير
از منِ شرمنده تو * بيا و خُردِه مگير
الهنا يا كريم
سيدنا يا كريم
سفره تماشايي است * به پا چه غوغائي است
ماه ضيافت شده *وقت پذيرائي است
الهنا يا كريم
سيدنا يا كريم
شنيده ام دلبري * عاشق چشم تري
نيمة شب از كرم *ناز گدا مي خري
الهنا يا كريم
سيدنا يا كريم
ناله و آهم ببين * بار گناهم ببين
براي رسوائيم * روي سياهم ببين
الهنا يا كريم
سيدنا يا كريم
آمده ام با علي *پَر بكشم با علي
تا كه ببخشي مرا * نعره زنم يا علي
علي علي يا علي
به سر هوای نجف * منم گدای نجف
خانة زهرا بُوَد * صحن و سرای نجف
علی علی یا علی
بي دل و شيدا شدم * بندة مولا شدم
عزت من بس همين * عاشق زهرا شدم
علي علي يا علي
مكن مرا اي خدا *لحظه اي از خود جدا
تو را قسم بر حسين* تشنه لب كربلا
تشنه لب عالمين
سيدنا يا حسين
لشگریان می زدند . خنده کنان می زدند
بیشتر از دیگران . شمر و سنان می زدند
وای حسینم حسین
زینب کبری دوید * داد سر او کشید
بی سر و پا خنده کرد رأس حسین را بُرید
@raziolhossein