#حضرت_معصومه_ولادت
شوق نماز شکر پدرها چه محشر است
وقتی خبر رسیده که نوزاد دختر است
دختر چه دختریست کریمه مطهر است
در یک کلام مظهر الله اکبر است.
.
ریحانه بهشتی موسی بن جعفر است
بار دگر نشسته به منظور دیگری
موسای دیگری وسط طور دیگری
تابیده شد به عرش خدا نور دیگری
زهرا هبوط کرده زمین جور دیگری
خیر کثیر خانه باباست کوثر است
لولاک آمدست برای دو فاطمه
پیغمبران شدند گدای دو فاطمه
عالم فدای شرم و حیای دو فاطمه
ما سجده میکنیم به پای دو فاطمه
معصومه مثل مادر خود از همه سر است
نشنیده اند از لب او جز رضا رضا
دارد تپش تپش دل او یک صدا...رضا
طوری دل کریمه گره خورده با رضا
وابسته اش شدست دراین سالها رضا
خواهر نگو که دارو و ندار برادر است
آمد به قم رسید گلستان درست کرد
چادر تکاند رحمت باران درست کرد
چه جنتی میان بیابان درست کرد
نوکر برای حضرت سلطان درست کرد
بختش بلند هرکه براین خانه نوکر است
جاده به جاده پشت سر یار راه رفت
بیمار بود با تن تبدار راه رفت
شکر خدا که دور ز اشرار راه رفت
در یک مسیر راحت و هموار راه رفت
این شان واقعی نوامیس حیدر است
پادرد میکشید ولی خون جگر نبود نبود
با مست های بی سرو پا همسفر نبود
آزرده از شلوغی بین گذر نبود
یعنی اسیر طعنه ی صدها نفر نبود.
حالا گریز روضه به یک جای دیگر است
آنجا که آفتاب بدون حجاب بود
رنگ کبود بر رخ زنها نقاب بود
پایین نیزه زیر کتک ها رباب بود
درآن میانه صحبت بزم شراب بود
بازین چه شورش است که هردیده ای تر است
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
چنان پوشیده در نور است آن تندیس زیبایی
که باشد یک به یک شایسته ی القاب زهرایی
به دنیایش رضا سوگند، از بس محو حق بوده
جدا گردیده از آمال او امیال دنیایی
سواد معجرش آموخت بر شب پرده داری را
غبار مرکبش شد توتیای چشم بینایی
نخوانده نامه را پاسخ بگوید دختر موسی
به حیرت مانده ابناء بشر از این توانایی
چو بیند حضرت کاظم جواب نامه را گوید:
پدر قربان او گردد از این اِشراف و دانایی
بپرس از حضرت موسی بن جعفر این کرامت را
مگر علم لدنی گفته او را جای لالایی؟
شفاعت می کند از شیعیان در عرصه محشر
تصور کن چقدر آنروز میگردد تماشایی
دمی که دید در غربت گرفتار است مولایش
علم بر دوش شد در یاری مولا به تنهایی
کنیز شوکت شاهانه ی او مادر گیتی
غلام همت مردانه ی او بود آقایی
مسیر راه از فیض شما شد جاده ی رحمت
به هر جایی که رفتی سبز شد باغ شکیبایی
حضور با شکوهت آبروی اهل ایران شد
حیا و غیرت ما ثبت شد در چرخ مینایی
قسم بر زینب کبری که در این کشور مولا
ز فرزندان زهرا میشود با گل پذیرایی
تویی آن زن که بعد از حضرت صدیقه و زینب
خدا شایسته اش دیده برای حکم فرمایی
غبار قبرت از علم لَدُن پر بوده تا رفته
فقاهت از سر کویت به سر حد شکوفایی
به دریای علومت دیده ام جمع فقیهان را
چنان غواص ها در حال اقیانوس پیمایی
دلم با آرزوی "اشفعی لی" میشود آرام
که من را جز تولا و تبری نیست دارایی
گنه کارم من و ای عصمت حق پرده پوشی کن
پناه آورده ام در سایه ات از بیم رسوایی
#سید_روح_الله_مؤید
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_ولادت
دیده شد امشب قمر در محضر شمس الشموس
از ستاره پر شده دور و بر شمس الشموس
از مدینه نور می تابد به سمت آسمان
اول ذالقعده آمد دلبر شمس الشموس
هشت جنت وام دار حضرت معصومه است
زینت عرش خدا شد کوثر شمس الشموس
جبرئیل آمد برای آنکه حکاکی کند
ذکر یا معصومه بر انگشتر شمس الشموس
از کریمه جز رضا جانش نمیخواهد دلم
حرف دل را میزنم با خواهر شمس الشموس...
#محسن_صرامی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_ولادت
شب ميلاد تو در قم شب ميلاد زهرا شد
مدينه بوده اي اما قم از عطر تو احيا شد
شدي زهرا شدي زينب شدي جان در تن بابا
زمان شد تحت فرمانت زمين از جاي خود پا شد
يقينأ عصمت اللهي كه نامت هست معصومه
صفات حضرت زهرا تمامأ در تو پيدا شد
فداهاي پدر يعني فدايت عالم هستي
پس از آن جايگاه تو يقينأ قلب بابا شد
به يمن مقدمت قم هم شده يك قطعه از جنت
كويري بود قبل از تو كه با نورت مصفا شد
ملائك خادمين تو مراجع آستان بوست
به واقع صحن آيينه چنان عرش معلا شد
كريمه بودي و هستي شفيعه بودي و هستي
گدا آمد به دربارت براي خويش آقا شد...
#محسن_صرامی
@raziolhossein1
#حضرت_معصومه_مدح
اي حرم كبريا حريم تو در قم
چرخ نگفته است با مقيم درت قُم
زیر پی زائر تو خار نماید
نرم چو استبرق و لطیف چو قاقُم
شيعتِ جدّ تو چون سلام تو گويند
جدّ توشان گويد السّلامُ عليكم
قبّهٔ زرّينِ بارگاه تو هر روز
نور فشاند بدين فراشته طارُم
گر یک قندیلش از حریمِ تو بدْهند
گردون بدْهد بها ،تمامتِ انجُم
روی نشويد خَضِر به چشمهٔ حيوان
تا زد زی تربتِ تو بهر تيمّم
حوران از یکدگر شکَر برُبایند
چون تو کنی در بهشت عدن تبسّم
پيش تو مشغول بانوان بهشتی
معرفت كردگار را به تعلّم
چون تو به نُزهتگه بهشت خرامی
حوا جُستن نيارد از تو تقدم
شب تو ز بهر خداي گرْسِنه خفتي
خود را حوّا نگه نداشت ز گندم
يزدان از بهر چون تو پاک نژاده
بر سر آدم نهاد تاجِ تكرُّم
نخلهٔ مریم چو چوبِ خوابگه ات نیست
شاخهٔ طوبی کجا و شاخهٔ هیزم
راحمه بر دامن ولاي تو زد چنگ
كرد بر ايّوب ،كردگار ترحّم
عيسي در مهد، بهر پاكي مريم
كرد گر از قدرت خداي تكلّم
نیز تورا در نُبی ،ستود به پاکی
یزدان درآیتِ لِیُذهِبَ عنکُم
آنكه تو را چون بتولِ عَذرا داند
هست به ظلمات وهم جان و دلش گم
معني هر دو يكي است صورتشان دو
بادهٔ سوري چه در قِنینِه چه در خُم
عين بتولي تو و بتول تو را عين
واین مثلِ خمّ و باده، بهر تفهُّم
مانَد پرّ ملک به زیر پی خلق
بس که مَلَک راست بر درِ تو تراکُم
زائر از روضهٔ تو بازگراید
وَرداً فی جَیبِهِ وآساً فی الکُمّ
حرمتِ درگاهِ تو چنانکه درو نیست
سلطان را بر سرِ گدای تحکُّم
نام تو گر کس بر اودمد به درستی
چشمهٔ حیوان برآید از دم کژدم
چون سپرد راه بارگاه تو زائر
مرکب او بر پرِ فرشته نهد سُم
مرکب او سم نهد به پرّ فرشته
مشک فشاند به روی خورشید از دم
روزی کاعمال را دهند تشکّل
روزی کافعال را دهند تجسُّم
حبّ تو گردد بهشت وبغض تو دوزخ
هردو ز بهر عذاب و بهر تنعُّم
مأمون سازد به کام تنّین مأمن
چون تو زنی درخدای دستِ تظلّم
منقبت تو فزون بود ز تخيّل
مَحمدت تو برون بود ز توهّم
مدح سُرا بس بود تو را نسبِ تو
اي كه محمّد اب است و فاطمه ات اُم
مهر تو وآباي تو سفينهٔ نوح است
گيتي درياي پر ز جوش و تلاطُم
نامه سيه كرده از گنه به سوي تو
آمده ام با هزار گونه تندّم
گر تو نشويي به آب رحمت او را
شسته نگردد به آب دجله و قُلزم
سيصدخواهم قصیده گفت به مدحت
وين به مديحت مرا قصيدهٔ سيّم
طبع تو باشدسروش بلبل خوشگوی
منقبتِ اهل بیت را به ترنّم
#سروش_اصفهانی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
ای حرمت قبلگاهِ کهتر و مِهتر
وی کرمت چاره ساز مردمِ مضطر
.
در، دلِ افلاک عیان چو بَدرِ دُجایی
مکتبِ دین از تو یافت زینت و زیور
.
نورِ هُدایی ز نسلِ پاکِ مُحمّد
روح بتولی و هم سلیلۀ حیدر
.
اُختِ علیّ الرضا و زادۀ نجمه
فاطمه فرخنده دُختِ موسی جعفر
.
ماتِ صفاتت شده است قوّۀ عقلم
زان همه شأن تو ای مظهر داور
.
شمس و قمر را فروغ بخشد و باشد
خَلقِ جهان را شفیعه در صفِ محشر
.
آینه کاری نگر طاق و رواقش
نورِ خدا را شده است آینه مظهر
.
موسی عمران کجاست تا که ببیند
خاکِ درت را ز طور اَرفع و انور
.
مرکبِ او با کلیم هر دو بمقصد
این سوی حق می شتافت آن پی آذر
.
ای که تویی در جهان ز جمله خلایق
در نسب و فرّ و جاه اَفضل و برتر
.
دختر و هم خواهر و ائمۀ عُظما
بر سه وَلیّ خدا وَصیِّ پیمبر
.
نسبت تو با امام ثامن و ضامن
همچو حسین شهید باشد و خواهر
.
بابِ کرام تو هست موسی کاظم
آنکه بُوَد نجمه از برای تو مادر
.
دختر باب الحوائجی و برآرد
بر دَرِ کاخت خدای حاجت مضطر
.
جَدّ بزرگ تو هست احمد مختار
ختمِ رُسل، عقل کُل، پیمبر اطهر
.
مقصد و منظور ز آفرینش عالم
بر همه کائنات اشرف و سرور
.
جدّ دگر مرتضاست دستِ خداوند
روح محمّد رئوف و راعی و رهبر
.
مظهرِ نور و صفاتِ ذات الهی است
مجمع اضداد و هم عجائب و صفدر
.
جَدّۀ تو نور حُبِّ ایزد یکتاست
مظهر مهر و معین و ملجأ و مادر
.
در تو بُوَد آن سه نورِ واحد و غفار
نورِ رسول و بتول و ساقی کوثر
.
هم تو روانِ جهان و عالم جانی
بلکه دو گیتی است در وجود تو مُضمَر
.
فاطمه ات نام و همچو جَدّۀ کبری
از تو بگیرد فروغ زُهرۀ ازهر
.
گر چه تویی از نتاج و دودۀ حَوّا
نورِ تو بر فرق اوست جقه و افسر
.
اَفضل نسوانِ پاک در اُمم پیش
آسیه و مریم است و ساره و هاجر
.
جمله بدریایِ تابناکِ الهی
همچو صدف بوده اند و ذاتِ تو گوهر
.
ای که تویی شیر دُختِ مظهر لولاک
بی تو جهان را نبود زینت و زیور
.
گر که عفافت کشیده پرده به هستی
نقشۀ هستی نشد بدیده مُصَوّر
.
بر جَبلِ جودی از وقارِ تو دریافت
کشتی نوح نبی سکینه و لنگر
.
مدح و ثنای تو هست از عدد افزون
گرچه رثای تو هست بی حد و بی مر
.
داغِ تو جانسوزتر ز هرچه توان گفت
بر جگر شیعیان چو تافته اخگر
.
سوی خراسان شتافتی که ببینی
چهرِ وَلیّ خدا و نَیّرِ اکبر
.
روح امین در تمام راه بگسترد
زیرِ پیِ مرکبِ تو فرش ز شهپر
.
لیک میان تو با خدیو دو عالم
لشکر مأمون کشید سَدِّ سکندر
.
واقعۀ کربلا دوباره عیان کرد
پورِ رشید آن پلید و پست و مُزَوَر
.
مظهر حق را شهید کرد به غربت
تا که نبینی دگر تو روی برادر
.
نی بهمین کرد اکتفا که روا داشت
کُشتنِ سادات در تمامی کشور
.
روی جهان شد سیاه چون رخِ مأمون
زان همه ظلم عظیم غاصبِ مُنکَر
.
خواست خداوند تا وجودِ شریفت
وا رَهد از جَورِ آن بلای مُقَدر
.
بُرد تو را سوی خویش ایزد بیچون
نزد رسول و بتول و فاتح خیبر
.
در اثر داغِ این مصیبت عظما
تب شده با مهرِ تابناک مُخمَر
.
#مصطفی_قاضی_نظام
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
#رباعی
رو کن به سوی قبلهی دلها در قم
باشد حرم عترت طاها در قم
ای عاشق قبر فاطمه! تربت او
پنهان به مدینه گشت و پیدا در قم
........
در کشور ما بُوَد به تقدیر اله
یا حضرت معصومه! رضا مهر و تو ماه
گویند تویی شفیعهی روز جزا
یا فاطمة! اشفعی لنا عندالله
#سیدرضا_موید
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_ولادت
#حضرت_معصومه_مدح
والشمس ضحها شب ما را سحر آمد
المنت لله که این غصه سرآمد
صد چله گرفتیم که آخر خبر آمد
از کعبه ما جلوه توحید درآمد
با آمدنش ناظم منظومه ما شد
تاج سر ما حضرت معصومه ماشد
ریحانه موساست! تجلی به زمین کرد
پس اهل زمین را همگی عرشنشین کرد
خود را بغل معدن فیروزه نگین کرد
چشمان پدر را چقدر فاطمهبین کرد
بانی شده این فاطمه معراج پدر را
جبرییل به پابوسی او ریخته پر را
در بین کریمان شده مشهور کریمه!
زهراست چه نزدیک و چه از دور کریمه
سجادهنشین در وسط طور کریمه
یا فاطر و یا فاطمه یا نور کریمه
این آرزوی ماست سلیمان شده باشیم
با چادر تو تازه مسلمان شده باشیم
ارثیه زهراست که پای تو ورم داشت
محراب به یک جلوه تو قامت خم داشت
با بودنت این قوم چه میخواست؟ چه کم داشت؟
احساس عجیبی به شما قوم عجم داشت
در پای شما مردن ما عین حیات است
صحن تو برابر به تمام عتبات است
از آینه بندان حرم نور به ما خورد
در صحن تو بی بی سر ما خوب هوا خورد
در قم به مشام دل ما بوی رضا خورد
هرکس گذرش خورد به درگاه تو جا خورد
دیدند همه مرقد تو مرقد زهراست
بی بی به خدا گنبد تو گنبد زهراست
نومید رسیدیم که امید بگیریم
هر نیمه شب از ماه تو خورشید بگیریم
خوبست به امضای تو تأیید بگیریم
یعنی که ازین خانه روادید بگیریم
بیمارترینیم شفا را بده بی بی
پس تذکره کرببلا را بده بی بی
در کشور شیعه سفرت امن و امان بود
هر کوچه زمان گذرت امن و امان بود
بر روی شتر دور و برت امن و امان بود
افتاد به هرجا نظرت امن و امان بود
چشمان کسی خیره به محمل نشد اصلا
سد گذرت جمع اراذل نشد اصلا
جز گل به سرت از روی بامی نرسیدست
بر محمل تو چشم عوامی نرسیدست
پایت طرف بزم حرامی نرسیدست
راه تو به دروازه شامی نرسیدست
شلاق سراغ تن تو هیچ نیامد
آتش طرف دامن تو هیچ نیامد
اما به سر عمه به جز زخم ندیدند
قدیسه ما را سر بازار کشیدند
با هلهله و خنده از او خطبه شنیدند
بند دل او را ته گودال بریدند
قداره کشی آمد و سرزیر عبارفت
برنیزه ی اولاد زنا نورخدا رفت..
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
عجب بـارگاه عظیـمی چه نـــوری
مَلَک چشم بر راهِ فیضِ حضـــوری
چه عِطرِ بهشتی چه وادیِّ طوری
زصدیقــهی طاهـــره چه ظهــوری
قدومش مُنـــوّر ، حریمش مُطهّــر
سلامٌ عَلیٰ بِنتِ موسیَ بن جعفـــر
همه ســائل آستــــانش وَ من هم
همه در حرم میهمـانش وَ من هم
همه عاشــق خانـدانش وَ من هم
همه اَمنْ در سایبانش وَ من هم...
...ندیدم از این سایبان جای بهتر
سلامُ علیٰ بنتِ موسیَ بنِ جعفـر
به دنیـا کریمــه به عقبـــا شفیعة
کلامش بَلیغــة ، مقـــامش رفیعة
بنــازم به این جودو طبـعِ مَنیعة
شفــاعت کند دوستـان را جمیعة
قیـامت به پا می کند روز محشر
سلام علی بنت موسی بن جعفـر
در اینجــا نمــــوده چه با آبــرو ها
به یـافـاطمــــــــه اِشفَعـــیٖ آرزوها
چه زیباست در محضرش گفتگوها
به نَصِّ کلامِ «فـِداهـا اَبـُوهــــا»...
در این رُتبه هم قُرب دارد به مادر
سلامٌ عَلیٰ بنتِ موسیَ بنَ جَعفــر
مرا اُلفتــی هست با خاکِ کــویش
عجب نعمتی!من کجا ، گفتگویش
قســم بر تَهَجُّد ، به آب وضــویش
دورکعت نمـازِ سحــر پیشِ رویش
زِ لَـذّاتِ دنیــا و عُقبــاست بهتــــر
سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بنِ جعفــر
به قـم آمد و شهــر شد میـزبانش
چه حقی اَدا کرد از میهمــــــانش
همــه می گـرفتنــد ازهـم نشانش
بمیـــــرم بـــرای دل عمــه جانش
گـرفتـــــار شـد بین اَنظار و مَعبَر
سلامٌ علیٰ بنتِ موسی بن جعفـر
بمیــرم که اورا سلامش نکردند
به شام آمد و احترامش نکردند
تـوجّـه به اشگِ مُدامَش نکردند
ترحـــم در آن ازدحامش نکردند
جسارت کجا چادر دخت حیدر
سلامٌ علیٰ بنت موسی بن جعفر
.کسی دیده اورا گـرفتـــار ؟ هرگز
ز سنگ جفـــــــا دیده آزار ؟ هرگز
کشیـــدنــد اورا به بـــازار ؟ هرگز
به بزم مِی و جمعِ اغیـــار ؟ هرگز
ندیده روی نیـــــــــزه رأس برادر
سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بن جعفر
غم دوری و هجر محبوب دیده
ستـــــــم از جفای زمانه کشیده
چرا رنگ از روی بی بی پریده؟
مگر حرف زشتِ کنیزی شنیده؟
مگر دختری برده در دامنش سر؟
سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بن جعفر
غمی هجر یارش به سینه نهفته
اگرچه زغم گوهر از اشگ سفته
سخن باکسی غیــر محرم نگفته
و حتی شبـی در خـــرابه نخفته
و نشنید او نــاســــزای مکــــــرر
سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بن جعفر
نه خون سرش بود بر رو نقابش
نه یک چادر پاره بـوده حجابش
نه دادند با چشــم مردم عذابش
نه بردند در بیـــن بـــزم شرابش
ندیده جســـــارت به رأس برادر
سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بن جعفر
نبــوده به طشت طلایش نظاره
نکــرده گــریبــان خود پاره پاره
نگفتـه نزن خیــــزران را دوباره
ندیده رباب و ســر شیــر خواره
سر طفل در طشت! بیچاره مادر
سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بن جعفر
#محمدعلی_قاسمی_خادم
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
#رباعی
عمریست که در سینهی قم یک راز است
رازی که پُر از کرامت و اعجاز است
برخیز و بگیر هرچه را می خواهی
تردید مکن ، کریمه دستش باز است
#علی_ساعدی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
ما را خدای حضرت معصومه
خوانده گدای حضرت معصومه
انگار روی عرش خدا هستیم
زیر لوای حضرت معصومه
قم شورهزار بود و گلستان شد
از خاک پای حضرت معصومه
عمری به او "کریمه" لقب دادهست
جود و سخای حضرت معصومه
وا میکند هزارگره، دستِ
مشکلگشای حضرت معصومه
در زندگی غریب نشد هرکس
شد آشنای حضرت معصومه
معصومهی امامرضا بانوست
مولا، رضای حضرت معصومه
مثل حریم شاه خراسان است
صحنوسرای حضرت معصوم
در این حریم ذکر ملائک چیست؟
مدحوثنای حضرت معصومه
" مَن زارَها بِقُم فَلَهُالجَنَّه "
این شد بهای حضرت معصومه
در این حرم طلا شده مسهامان
با کیمیای حضرت معصومه
شبهای جمعه زائر اربابیم
در کربلای حضرت معصومه
درمان دردهای دوعالم شد
دارالشفای حضرت معصومه
شکر خدا ضریح دلم بودهست
یکعمر جای حضرت معصومه
ناقابل است هدیهی من، اما؛
جانم فدای حضرت معصومه
تعجیل در ظهور امام ماست
تنها دعای حضرت معصومه
#مجتبی_خرسندی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
تو را بانوی خورشید و زمین و ماه می گویند
شفیع روز رستاخیز خلق الله می گویند
به خورشید و زمین و ماه هر یک نسبتی دادند
غلام و سینه چاک و خادم درگاه می گویند
چه شب هایی که در گوش ضریحت زائران تا صبح
بماند آنچه را 《بینی وَ بین الله 》می گویند
مریض و بی کس و درمانده و دلخسته و دل خون
رعیت مشکلات خویش را با شاه می گویند
چنان قبل از تشرف میدهی حاجات را ، مردم
همیشه حرف های خویش را در راه می گویند
چه سرّی هست بین فاطمه با تو که زائرها
سلامِ روبروی صحن را با آه می گویند
#علی_کاوند
@raziolhossein
کرامتت، همه را ياد او میاندازد
به تو چقدر میآيد، که خواهرش باشی
#قاسم_صرافان
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
#رباعی
ای روح محبت که به قم قائمه ای
یادآور زهد و عفت فاطمه ای
معصومه و خواهر محبوب رضا
اوعالم اهلبیت و تو عالمه ای
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#رباعی
بانوی کرامت و حیا معصومه
آئینه ی حضرت رضا معصومه
بر رشته ی چادر تو بستیم دخیل
في الجنة اشفعي لنا معصومه
......
غوغای اجابت ، حرم معصومه است
هر گوشه سخن از کرم معصومه است
در روز جزا قبول پرونده ی ما
وابسته به ( لا و نَعَم ) معصومه است
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#رباعی
بالطف خدامن این سعادت دارم
ازکودکی ام به قم اقامت دارم
این مرحمت ولطف رضاهست، که من
برحضرت معصومه ارادت دارم
#محمد_خرمفر
.....
معصومه ای و بر تو ارادت داریم
عمریست به احسان تو عادت داریم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
ما از تو توقع شفاعت داریم
#سیدجواد_محمدی
@raziolhossein
در جوار تو چقدر احساس عزت میکنم
چهارده معصوم را یکجا زیارت میکنم
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
دلی که عشق و ارادت به راستان دارد
در آستانهء قم ، سر بر آستان دارد
در آستانهء قم ، از سلالهء خورشید
ودیعه ای است که انوار جاودان دارد
به یُمن مقدم این تابناک اختر پاک
تمام خطهء قم، رنگ آسمان دارد
یگانه دختر معصومه ای که فرمودند
زیارت حرمش اجر بیکران دارد
کسی که اشک ارادت در این حرم افشاند
دو چشم تر ، نه که "عینان تجریان" دارد
در این حریم چرا موج میزند ملکوت
که سایه از پر و بال فرشتگان دارد
گرفته رخصت پرواز بین مشهد و قم
کبوتری که در این روضه آشیان دارد
از این حریم مقدس اجازه می طلبد
کسی که شوق نیایش به «جمکران» دارد
چه مسجدی که ز گلدسته های زیبایش
بلال هم هوس گفتن اذان دارد
کسی که می رود آنجا می آورد با خود
دلی که رایحهء صاحب الزمان دارد
میان شهر قم و جمکران جدایی نیست
خوشا کسی که سفر سوی این و آن دارد
ثنای حضرت معصومه حدّ معصوم است
به شأن و شوکت او، شعر کی توان دارد؟
به پاکدامنی مریم است این بانو
که از مسیح نسب دارد و نشان دارد
هنوز جای قدمهای اوست بیت النور
هنوز چشم به آن خانه کهکشان دارد
و از مجاورت او ز شهر قم، تابش
فروغ علم به شش گوشهء جهان دارد
قسم به عشق که شایستهء نثار اینجاست
اگر که اشک شما رنگ ارغوان دارد
بهشت خواب و خیالی است بی محبت او
ولای اوست که پروانهء جنان دارد
در آزمایش علم و عمل بکوش اینجا
که سرسپردگی دوست، امتحان دارد
#محمدجواد_غفورزاده #شفق
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
تو ای رواقِ منوّر ز پرتوِ اِشراق
که هست از تو ، فروغِ کرانه آفاق
تو ای نمای بهشتِ برین به صفحه خاک
که تافته است فروغت به جبهه نُه طاق
صفای آینه ات روشنای دیدهٔ مِهر
ز تابِ قُبّه ات افتاده مَه به چاهِ مَحاق
اِرَم به ظلّ امانت خَزَد ز شرمِ حضور
به پیشِ قدرِ تو دارد اگر خیال سیاق
ز آستانِ تو دور است کین و بخل و حسد
به سدّهٔ تو ملازم ، وفا و صدق و وِفاق
غم و ملال بَری از دلِ مقیمِ درت
تو را به خلد برین است گوئیا میثاق
نسیمِ کوی تو پیکِ صفای خسته دلان
زلال جوی تو بر آبِ زندگی مصداق
ملازمِ سرِ کوی تو هر چه صاف ضمیر
ز آستانِ تو مطرود هر که اهلِ شِقاق
ز خوان جود و نوالت بَرد به قصدِ شِفا
نصیبه ای به صد ابرام ، قاسمُ الاَرزاق
مطافِ خلقِ جهان است از آن حریمِ درت
که آرمیده به خاکت حبیبهٔ خلّاق
به نام ، فاطمه ، معصومه نعتِ آن بانو
کز اوست اهل ولا را عنایت و اشفاق
از اوست کعبهٔ آمالِ عاشقانِ ولا
دیارِ قم به عیان و نهان ، علی الاِطلاق
فروغِ دیدهٔ هفتم امام کون و مکان
سرورِ سینهٔ هشتم ، امیرِ عرش وثاق
طُفیلِ درگهِ او ، نفسِ عفّت و عصمت
امینِ بارگهش ، عدل و دین به استحقاق
اَلا حمیده خصالی که خود سَجیّهٔ توست
کرم به اهلِ نیاز و به عاجزان ارفاق
تو مریمی که کتابِ کمال و فضلِ تو را
به چرخِ چارُم ، عیساست کاتبِ اوراق
چگونه مدحِ تو گویم که طبعِ من به مَثَل
بُود چو قطره و قَدرت چو یم ، به استغراق
سحرگهان به هوای طوافِ کوی تو ، چرخ
نهد به توسن گیتی نورد خویش ، یراق
به قامتِ تو برازنده حِلّهٔ عفّت
به بارگاهِ تو بگشوده مکتبِ اخلاق
مُلازمِ تو حیا بالغُدوِّ و الآصال
مؤآنس تو وفا بالعَشیّ و الاِشراق
مَلک به خاکِ درت در سجود با اخلاص
فَلک به چاکریت از مجرّه بسته نِطاق
مقام و منزلتت آنچنان رفیع و مَنیع
که از حکایتِ آن عاجز است هر نطّاق
تو آن سلاله پاکی ز نسلِ مصطفوی
که هست دفترِ وصفِ تو را فلک وُرّاق
تو آن کریمه که محضِ کَرم گرَت خوانند
قسم به نفسِ کرامت که نیست خود اغراق
نسیم چون گذرد از حریمِ بارگهت
کنند اهلِ ولا عطرِ خلد ، استنشاق
تو ای مسافرِ سر منزلِ قبول ، افسوس
نشد نصیبِ تو جایی که بودیش مشتاق
جهان ملول شد آنگه که خاطرت آشفت
ز دردِ هجر برادر ز دستبردِ فراق
به یادِ باب و برادر کنی به خطّهٔ قم
گهی به طوس نظر منعطف گهی به عراق
#عابد_تبریزی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
ای دل بشارتی دهمت ز آستان قم
وز خاک آستان ملک پاسبان قم
وز روضه و حریم جواهرنشان قم
وز آن شمیم دلکش عنبرفشان قم
ز آن مه که جلوه می کند از آسمان قم
ز آن گل که آبرو شده بر بوستان قم
ز آن حور نازپرور باغ جنان قم
ز آن طایر خجستهء خُلدْ آشیان قم
ز آن بارگه که روی جهانی به آن دراست
بنوشته اند خط شرف بر جبین قم
بالد به خویش خاک سعادتْ قرین قم
گنجی گرانبهاست دفین در زمین قم
پیداست قدر و قیمت قم از دفین قم
علم است و فیض و رحمت و معجز قرین قم
سرشار گشته لطف خدا ز آستین قم
فضل و هنر عجین شده با ماء و طین قم
بس پر بهاست حلقهء علم از نگین قم
شهری که علم را ز همه باب مصدر است
جائى كه روح و نزهت او آسمانى است
روح القدس مهندس و يزدانش بانى است
صبحش خروس عشق به گلدسته خوانى است
شامش حيات و زندگى جاودانى است
گر گويمش معاينه فردوس ثانى است
از طبع نارسا و ز كوته بيانى است
آن باغِ جان كه مايهء وجد و جوانى است
بِه از بهشتِ پُر نِعَمِ آنچنانى است
بى شبهه آستان قم از خُلد بهتر است
خاک قم از کجا به تقرب رسیده است؟
ایوانش از چه رو به فلک سر کشیده است؟
این قرب و منزلت ز جوار که دیده است؟
این جانِ جان که در دل قم آرمیده است
معصومه ای است این که حَقَش برگزیده است
مرضیه ای است این که ز نور آفریده است
محموده ای است اینکه صفاتش حمیده است
این مه که بدر ماه به پیشش خمیده است
بانوی دهر دختر موسی بن جعفر است
اغراق نيست خوانمش ار فوق آفتاب
زيرا كه با تجلى يزدان به هيچ باب
خورشيد و ماه نيست به يك ذره در حساب
اين نوعروس عفت و اين گوهر خوشاب
اين آسمان عصمت و اين نور مستطاب
نور الهى است بِلا شكّ و إرتياب
محبوب عالمند ورا جدّ و مام و باب
انوار خمسه را كه ستودند در كتاب
اين دُخت نازْپرور از آن باب و مادر است
شایستهء شرافت و بایستهء نسب
ممتاز در نسب شد و بی مثل در حسب
جدش محمد عربی سید عرب
بابش علی امام خلایق ولیّ رب
مامش بتول فاطمه مخصوص و منتجب
و آن جد و باب خلقت اشیاء را سبب
نام شریف فاطمه ، معصومه اش لقب
ز آن مرتبت مدار تو ای بی خبر عجب
گر خادمش فرشته و رضوانش چاکر است
نسل شه و سليل شه و دُخت و اُختِ شاه
بانوى عرش و زينت فرش و سپهرْ جاه
از نورش اكتساب كنند آفتاب و ماه
هر دردمند را حرمش ملجأو پناه
پيداست شأن و شوكت از آن صحن و بارگاه
اين روضه را مَلك به ادب مى كند نگاه
سرهاى سروران به درش هم چو خاكِ راه
اين نكته روشن است و در آن نيست اشتباه
كاينجا مقامِ بضعهء پاك پيمبر است
قبرش رياضِ جنتى از صدر تا به ساق
رضوان به شوق خادمى اش بر در وِثاق
مؤمن پى زيارت قبرش به اشتياق
مشتاق آستانه اش از مصر تا عراق
جان و دل است عاشق آن روضه و رواق
هركس مجاور است در آن صحن و بام و طاق
يك ذره نيست زندگى اش تلخ در مذاق
كافر به اذن حق شده بى شبهه در محاق
تا آن مناره مأذن الله اكبر است
ای نور چشم موسی جعفر ؛ مه صفا
آرام جان فاطمه ؛ فرزند مصطفی
منظور مصطفایی و محبوب مرتضی
مذکور در لسان حسن شاه مجتبی
ممدوح در بیان حسین شاه کربلا
زین العباد گفته تو را آن زمان دعا
بنموده اند باقر و صادق تو را ثنا
موسی بن جعفرت پدر ؛ ای خواهر رضا
معصومه ای که قبر تو معصوم پرور است
ما را به آستان مقدس برات کن
ما را سوی خدای حوالت نجات کن
ما را رها ز بند غم از شش جهات کن
آسان به ما ز پنجهء خود مشکلات کن
ما زائر توایم به ما التفات کن
محو از جریده های عمل سیئات کن
بی خوف و ترس در سکرات ممات کن
بر ما نظر در این دو سه روز حیات کن
و آن دم که شمس ، حاضر غوغای محشر است
#شمس_اصطهباناتى
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
دریا به دریا رفته و گوهر به گوهر
دختر به مادر رفته یا مادر به دختر
دختر که دارد صحن ، مادر بی حرم نیست
شد زائر قم ، زائر زهرای اطهر ...
قم خانه زهراست ، جایی هم مگرهست
از خانه ی زهرا و حیدر با صفاتر ...
تا مشهد و قم هست چیزی کم ندارد
دنیای جا خوش کرده های پشت این در ...
برفرض اگر صدبار هم ما را نخواهند ...
در می زنیم این خانه را، صد بار دیگر
جلد حرم شد، این در و آن در نچرخید
درس وفاداری گرفتیم از کبوتر ...
هستند سفره دارهای کشور ما
فرزندهای حضرت موسی بن جعفر
منت کشیدیم از کریم و از کریمه
هستیم زیر دین این خواهر برادر ...
عرض ارادت های شب های زیارت
قدرش مشخص می شود در صبح محشر
#ناصر_دودانگه
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
ما را برای گدایش شدن آفریدند
قُمریِ آب و هوایش شدن آفریدند
او را برای طواف و برای عروج و
ما را برایِ برایش شدن آفریدند
این خانم با کرم، محترم را برای
وقف امامِ رضایش شدن آفریدند
اصلاً تمامی ایران زمین را برای
مِلک خصوصی پایش شدن آفریدند
هرچند نانی نداریم، گندم که داریم
گیرم مدینه نرفتیم، ما قم که داریم
زهرا حضورش نیازی به مردم ندارد
اصلاً ظهورش مدینه وَ یا قم ندارد
بالی که این آسمان را ندارد، چه دارد؟
آن کس که این آستان را ندارد چه دارد؟
من حاجتم را به دست مسيحا ندادم
بال و پرم را به اين آسمان ها ندادم
جبريلم و در كرم خانه ، لانه گرفتم
من حاجتم را از اين آستانه گرفتم
-
عصمت تباری که همسایهاش را ندیده
همسایهاش نیز هم، سایهاش را ندیده
بانوی بالا مكانى که مافوق نور است
خورشید هفت آسمانی که ما فوق نور است
جبريل حتى حريف كمالش نمى شد
آئينه هم روبرو با جمالش نمى شد
پروازها با قنوتش به بالا رسیدند
اعجازها با نگاهش به عیسی رسیدند
غیر از خدایا خدایا صدایی ندارد
روی زمین غیر محراب جایی ندارد
سجادهاش با مناجات کردن گره خورد
هر صبح با نور خیرات کردن گره خورد
در بارگاه جلالى ؛ تعبّد تعبّد
در آستان جلالى ؛ تهجّد تهجّد
امروز بارانترین عنایت به دستش
فردا فراوانترینِ شفاعت به دستش
با لطف بسيار و دستِ بگيرى كه دارد
چه خوب تا مى كند با فقيرى كه دارد
خورشيدِ شب هاى تنهاى محتاجى ماست
يا رحمة اللهِ فرداى محتاجى ماست
بالا پريدند پرهاى ما با نگاهش
چه سر به زيرند سرهاى ما با نگاهش
از یک طرف دخترِ مردِ مشکل گشاهاست
از یک طرف خواهرِ آبروی گداهاست
او حلقۀ اتصال رضا با جواد است
باب الحوائج ترینی که بابِ مراد است
-
وقتی که میخواست از خانهاش دربیاید
یعنی به سمتِ حریم پیمبر بیاید
دور و برش از برادر برادر قُرُق بود
راه از پسرهای موسی بن جعفر قُرُق بود
دست پسرهای موسی ابن جعفر نقابش
پای پسرهای موسی ابن جعفر رکابش
تا چادرش خاکی از ردّپایی نگیرد
تا معجر با حجابش به جایی نگیرد
او آمد و مایۀ افتخار همه شد
دسته گل مریمیِ بهار همه شد
گیرم نبودیم امّا سلامش که کردیم
گیرم ندیدیم، ما احترامش که کردیم
ما سربلندیم از اینکه گلابش نکردیم
با ازدحام سر کوچه آبش نکردیم
او آمد و طرز خواهر شدن را نوشت و
قربانِ قبل از برادر شدن را نوشت و
چه خوب شد که مسیرش به مقتل نیفتاد
چه خوبتر بارها از روی تل نیفتاد
گودالی از کشمکشهای لشگر ندید و…
اى واى ؛ بالای سرنیزهها سر ندید و...
-
اى واى از آن خواهرى كه برادر ندارد
بوسه زند بر گلويش ؛ اگر سر ندارد
#على_اكبر_لطيفيان
@raziolhossein
.
عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست
شب زیارت مخصوص سیدالشهداست
🌷السلام علیک یا اباعبدالله🌷
وعلی الارواح التی حلت بفنائک
علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل
والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلی علی ابن الحسین
وعلی اولادالحسین
وعلی اصحاب الحسین
لبیک یاحسین
🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸
هدیه به حضرت زهرا و مادر بزرگوارشان
ام المومنین حضرت خدیجه کبری صلوات
.
#امام_حسین_مناجات
#سفینةالنجاة #رباعی
هر چند که چشمهی حیات است، حسین
لبتشنه، لب آب فرات است، حسین
غم نیست اگر غرق گناهیم همه
چون بحر کرم، فُلک نجات است، حسین
#عبدالعلی_نگارنده
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
زدم از خانه بیرون هر زمان با قلب پر دردم
نمی دانم چه شد اما از اینجا سر در آوردم
صدایت میکنم، تا اندکی باران شود سوزم
نگاهت می کنم، تا بشکند بغض دل سردم
شبیه کودکان گم شده در صحن، بی تابم
که یک عمر است بازی خورده ی دنیای نامردم
غبارم، کاش جارویم کند فراش ایوانت
دمی بر پادری های تو بنشیند مگر گردم
به هرکس رو زدم غیر از پشیمانی نشد عاید
اگر رفتم به جایی غیر درگاه تو بد کردم...
#سیده_ت_حسینی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#رباعی #صلوات
بر نور دل امام هشتم صلوات
بر کعبه پوشیده سوم صلوات
این قبله دل جلوه گاه زهراست
بر فاطمه مدینه قم صلوات
@raziolhossein
. بسمالله الرحمن الرحیم
هذا_یوم_الجمعه
و هو یومک المتوقع فیه ظهورک
دعای سلامتی حضرت فراموش نشود
اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن
ِ
صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ
السَّاعَة وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً
وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ
اَرْضَكَ طَوْعاً ًوَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا
.
جهت سلامتی و تعجیل در فرج
۵صلوات به حضرت زهرا و حضرت خدیجه
هدیه بفرمایید
🌷اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم 🌷
🌴اللهمعجللولیکالفرج🌴
#امام_زمان
#دوبیتی
ای خالق ثامن الحجج یا الله
معبود صلاة و صوم و حج یا الله
سوگند به احمد و علی و زهرا
عجل لولیک الفرج یا الله
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#دهه_کرامت
آدینهها من با تو حال بهتری دارم
در آسمان عاشقی بال و پری دارم
سر میشود عُمرم میان جمع نوکرها
شکر خدا در بین این سرها، سَری دارم
والعصر، من بی تو اسیر رنج خُسرانم
آقا مگر جز تو پناه دیگری دارم؟!
نام تو میآید هوای شهر بارانیست
یاد تو هستم من اگر چشم تری دارم
چشمان نرگس خیره مانده تا که برگردی
در دستهای خسته یاس پرپری دارم
این هفته مشهد یا که قم رفتی، دعایم کن
با نرخ جان خود دعایت را خریدارم
این روزهای بی شما خیری نخواهد داشت
این جمعهها بی تو غم ویرانگری دارم
سجادهای داری که عطر کربلا دارد
هر کس تو را دارد، رضایت از رضا دارد
#اسماعیل_شبرنگ
@raziolhossein1
#امام_زمان_مناجات
سوختم ز آتش هجران تو ای یار بیا
تا نکشته است مرا طعنهٔ اغیار بیا
من همه عمر تو را جستم و نایافتهام
تو عنایت کن و یک لحظه به دیدار بیا
منکه از کوی طبیبم نگرفتم خبری
تو که دانی چه گذشته است به بیمار بیا
جان به تنگ آمده بس در قفس کهنهٔ تن
بهر آزادی این مرع گرفتار بیا
همه جا گشتم و دستم به وصالت نرسید
تو بنه پای به چشم من و یک بار بیا
یوسف فاطمه عالم همه مشتاق تواند
رخ بر افروز دمی بر سر بازار بیا
با وجودی که همه مست تماشای توأند
لحظهای را به تماشای من زار بیا
چه شود جلوه دهی خانهٔ تاریک مرا
روز من شب شده اینک به شب تار بیا
خواب را راه ندادم به حرمخانهٔ چشم
ز انتظارم مّکُش، ای دولت بیدار! بیا
در فراقت نه همین سوختم از اوّل عمر
تا دم مرگ همین است مرا کار بیا
سخن آخر «میثم» سخن اول اوست
سوختم ز آتش هجران تو ای یار بیا
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein