🔸️ #تاملات_کرونایی
♦️ آیا ما یک جامعه کوتاه مدت و استبدادزده هستیم؟
🖋میثم مهدیار
استعمار قبل از اینکه مبتنی بر نیروی تغلب و زور بتواند جهان غیر غربی را مستعمره کند می بایست زمینه های فرهنگی حضور خود را مهیا می کرد. شرق شناسان و جهانگردان غربی با حمایت مالی کمپانی های استعماری به سراسر دنیا سفر می کردند و در قالب سفرنامه ها تصویری عقب افتاده و بدوی و غیرمتمدن از جهان غیر غربی می ساختند تاحضور نظامی و اقتصادی غربی ها توجیه شود. این تصویر سازی آنقدر قوی بود که بسیاری از شرقی ها نیز چنین تصویری از خود را باور و حضور استعمارگران را به نفع خود می دانستند و لفظ استعمار اصلا به معنای طلب عمران و آبادی بود.
"ادوارد سعید" در اثر مُعظَم خود که سنگ بنای مطالعات پسا استعماری شد این دست از تصویر سازی ها را "شرق شناسی" نامیده است.
آنطور که سعید و خلف او اشاره کرده اند بر اساس این تصویر سازی های شرق شناسانه انسان غیر غربی انسانی تنبل و تن پرور، خود محور، استبداد زده، دروغگو، شهوت ران، حسود و ریاکار، منفعل، نظم ناپذیر، نامشارکتی و... توصیف شده است.
همانطور که اشاره شد شرق شناسی فقط در غرب محدود نماند و بواسطه ارتباطات استعماری این گزاره ها به عینه در کار بسیاری از نویسندگان شرقی که به دنبال تحلیل شخصیت و منش و اخلاقیات کلی ملت های خود برای فهم علل عقب ماندگی شان بوده اند نیز تکرار شده اند که برخی ها این شق از بررسی ها را "خودشرق شناسی" نامیده اند.
در کشور ما نیز این الگو به عینه تکرار شده است و ما در دو سده اخیر کتاب های بسیاری از نویسندگان وطنی در نقد اخلاقیات و منش ایرانیان به نگارش درآمده است. موج اول این کتاب ها در دوره مشروطه بود که در قالب رساله های سیاسی اجتماعی توسط منورالفکران نسل اول طبع می شد و بازتاب های بسیاری در مطبوعات آن دوره داشت. موج دوم این کتاب ها با کتاب "خلقیات ما ایرانیان " محمد علی جمالزاده در دهه 40 شروع شد و در دهه ۵۰ و بعد به صورت گسترده در دهه هفتاد و هشتاد توسط نویسندگان دیگری همچون علی محمد ایزدی، حسن نراقی، حسن قاضی مرادی، علی رضا قلی، محمود سریع القلم ، صادق زیباکلام ، کاتوزیان و ... دنبال شده است.
جمال زاده که یک داستان نویس مدرن بود در این کتاب پا را از داستان نویسی فراتر گذاشته و به عنوان یک آسیب شناس در پی شناخت دردهای جامعه ایران بود. از نظر او به دلیل خلقیات مان بوده است که ما ترقی نکرده ایم و تا این خلقیات فاسد را درمان نکنیم عقب ماندگی جبران نخواهد شد. او این دردها را نه از زبان خودمان بل از زبان ناظر بیرونی یعنی سفرنامه نویسان غربی بیان کرده است. برخی از این خلقیات منفی که جمال زاده برای ایرانیان تصویر کرده عبارتند از : دروغگو، کلاهبردار، کم جرئت و ترسو، از خود راضی و خود پسند، لا ابالی و ... . اگرچه جمال زاده در ذکر مولفه های منفی خلقیات ایرانیان از منظر سفرنامه نویسان برخی نکات مثبت از دیدگاه آنان را لابه لای این نکات منفی ذکر می کند اما دیگر نویسندگان و جامعه شناسانی چون کاتوزیان، سریع القلم، زیباکلام، قاضی مرادی، ایزدی، نراقی، که تحت تاثیر مستشرقین خارجی و امثال جمال زاده و صادق هدایت در داخل بوده اند همین نکات مثبت را نیز حذف کرده اند و به اسم "آسیب شناسی خلقیات ایرانیان" تصویری که از تاریخ ایران و ایرانیان ساخته اند به صورت یکدست کاملا تاریک و سیاه است:
ایران جامعه ای کوتاه مدت و کلنگی و سراسر استبدادی و ایرانیان در طول تاریخ شان منفعل، نامشارکتی، استبداد زده، سیاست زده، مغرور، ترسو، انتقاد ناپذیر، دارای شوق ویرانگری، احساساتی، جزم اندیش، زیاده طلب، خود مدار، تنبل، استبداد طلب، تک رو، ریاکار، ستیزه جو، دروغگو و... بوده اند.
نکته مهم در این تصویر سازی ها این است که عمده این نویسندگان این صفات را در میان ایرانیان در طی قرن ها ثابت و مستمر و حتی به صورت ذات گرایانه ای ژنتیک می دانند. البته همانطور که دکتر آرمین امیر در کتاب "ره افسانه زدند" نشان داده عمده این احکام و تصویرسازی ها بیشتر ماحصل کپی کاری از منابع مستشرقان و نیز قوه داستان سرایی این نویسندگان بوده و فاقد روش مندی علمی بوده است.
اما به عکس این تصویرسازی ها، این روزها که جهان و کشور ما درگیر مقابله با کروناست، مشارکت های اجتماعی داوطلبانه در سطح وسیعی در کشور و به صورت محلی و ملی دیده می شود: از مردمی که داوطلبانه ماسک و گان می دوزند تا کسانی که به ضدعفونی معابر می پردازند، آنهایی که برای بیماران و کادر درمان آبمیوه تدارک می بینند، داوطلبانی که تغسیل اموات را عهده دار شده اند، موجرهایی که اجاره های مستاجران را بخشیده اند و خیریه هایی که برای آسیب دیدگان اقتصادی این روزها و سالمندان و ناتوان ها ارزاق تهیه می کنند و...