eitaa logo
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
31.1هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
363 فایل
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است تبادل و تبلیغات: @Eamahdiadrkni1 عنایات و.: @aboebrahiim روضه نیابتی: @Mahdi1326 کانال فروشگاهمون: https://eitaa.com/joinchat/172425437Ca032079577
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°🌻|•• . •❆به‌نیّت‌بࢪادࢪشهیدمان‌میخوانیم
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
🍃مقيد بود هر روز زيارت عاشورا را بخواند. حتي اگر كار داشت و سرش شلوغ بود، حتما سلام آخر زيارت عاشورا را ميخواند. ❣️دائما ميگفت: "اگر دست جوانان را در دست امام حسين (عليه السلام) بگذاريم،همه مشكلاتشان حل ميشود و امام با ديده ي لطف به آنها نگاه ميكند.
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#ارسالی_شما🌱
«وَوَجَدَکَ‌ضَالًّا‌فہدى» -وتوراگمشده‌یافت‌و‌هدایت‌ڪرد(:"🌿 توگمنامےومن‌خودم‌را ... گم‌ڪردم؛دستےبالاببࢪ شایدبآدعاے"تـــــو" پیدآشدم ... !😔💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•[ ]• 🌹~همیشه با قرآن~🌹 هر جا که بود،همواره با قرآن انس داشت. میدانست قرآن برای انسان مومن، شفا و رحمت است. وقتی میدید رفقایش بیکار نشسته اند و ممکن است به غیبت و... گرفتار شوند، چند جلد قرآن می آورد و با هم مشغول خواندن و دقت در معانی قرآن می‌شدند. ابراهیم همیشه در وسایل شخصی خود یک جلد قرآن با ترجمه داشت. «و از قرآن آنچه را که برای مومنین شفا و رحمت است فرو میفرستیم (شفا از امراض معنوی و اجتماعی) و بر ستمکاران جز زیان (روحی و اجتماعی) نمی افزاید.» [ اسرا، 82]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام 🌺 من میخوام نحوه ی آشناییم با شهید هادی رو بگم🙂 راستش اول اولش که کتاب📔 سلام بر ابراهیم رو هدیه داده بودن به پدرم و ایشون هم کتاب رو آوردن منزل و منم که اهل مطالعه مخصوصا راجب شهدا بودم 😊فورا کتاب رو برداشتم و مشغول خوندن شدم و واقعا هر چه بیشتر میخوندم هم بیشتر شیفه ی مرام و اخلاق و اخلاصشون میشدم و هم اینکه حیرت میکردم از اینکه ایشون اینهمه کارهای خوب انجام دادن و بازم گمنام هستن...😇 هر چقدر بیشتر میخوندم بیشتر از قبل شرمنده میشدم از این جهتی که ایشون اینهمه کار انجام میدادن ولی گمنام موندن ولی ما برای هر کارمون جار میزنیم و این واقعا منو شرمنده میکرد و شگفت زده از اینکه چقدر رفتارامون . اخلاقامون متفاوته و خودمون نمیدونیم حالا تازه ادعای پیرو راه شهدا بودنو هم داریم😔😭 واقعا اون کتاب خیلی جذاب بود برام ☺️ خوندنش تموم شد و من هیچ کار خاصی انجام ندادم فقط دلم میخواس بیشتر ازشون بدونم اونموقع اصلا چیزی راجب رفیق شهید نمیدونستم فقط گاهی اوقات که دلم میگرفت با این شهید بزرگوار حرف میزدم🙃 تا اینکه چندوقتی گذشت و من مطلع شدم که کتاب ایشون جلد دوم هم دارم تهیه کردیم و خوندم و واقعا با لحظه لحظه ی اون کتاب و نوشته هاش زندگی کردم... با خوشحالیاشون خندیدم با ناراحتیاشون گریه کردم با کارای خوبشون کلی حالم خوب شد و بعضی جاها واقعا خیلی تعجب میکردم از اینهمه گمنامی غافل از اینکه گمنامی هدیه ای هستش که به هر کسی داده نمیشه💔... بعد از اتمام کتاب چیزهایی راجب رفیق شهید شنیدم و تصمیم گرفتم منم رفیق شهید داشته باشم . من با خیلی از شهدا رفیق شدم یعنی نگاه اونا به زندگیم بوده و اونا خواستن که من رفیقشون باشم . آقا ابراهیم هم همینطور ... من ایشونو به عنوان رفیق شهیدم انتخاب کردم یعنی ایشون انتخاب کردن منو که مواظبم باشن و... 🌹☺️ و واقعا خیلی خوشحالم از این بابت که شهدا من رو پذیرفتن و همیشه مراقبم هستن و نگاهشون به زندگیم هست ... و اینکه شهید هادی هم واقعا خیلی شهید بزرگواری هستن . حاجت هم گرفتم ازشون ... انشاالله اون دنیا مورد شفاعتشونم قرار بگیریم💚 از طرف : یکی از خواهران داداش ابراهیم