eitaa logo
فرزندان منتظَِر
161 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
313 فایل
صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِیدُ الطَّرِیدُ الْفَرِیدُ الْوَحِیدُ.
مشاهده در ایتا
دانلود
55a6169b8e17b88362c3f752af2bb64d76b169e6.pdf
3.73M
پسرک‌فلافل‌فروش زندگینامه و خاطرات شهید محمد هادی ذوالفقاری @religiousgirlssm
این دو کتاب تقدیم به شما.👆🏻👆🏻👆🏻
اینم کتاب نه😐 هی قدر ندونین😂🚶🏿‍♂ همگی صلوات
ێٵ زهࢪٵ: ﷽ داستانی کوتاه ولی پر معنا و زیبا از کتاب استاد مطهری {داستان راستان} عنۅٵن : درخت خرما استاد مطهری، داستان راستان، ج 1، ص134 سمرة بن جندب یک اصله درخت خرما در باغ یکی از انصار داشت. خانه مسکونی مرد انصاری که زن و بچه‌اش در آنجا به سر می‌بردند همان دم در باغ بود. سمره گاهی می‌آمد و از نخله خود خبر می‏گرفت یا از آن خرما می‏چید. و البته طبق قانون اسلام «حق» داشت که در آن خانه رفت و آمد نماید و به درخت خود رسیدگی کند. سمره هر وقت که می‌خواست برود از درخت خود خبر بگیرد، بی اعتنا و سرزده داخل خانه می‌شد و ضمنا چشم چرانی می‌کرد. صاحبخانه از او خواهش کرد که هر وقت استاد مطهری، داستان راستان، ج 1، ص134 می‌خواهد داخل شود، سرزده وارد نشود. او قبول نکرد. ناچار صاحبخانه به رسول اکرم شکایت کرد و گفت: «این مرد سرزده داخل خانه من می‌شود. شما به او بگویید بدون اطلاع و سرزده وارد نشود، تا خانواده من قبلا مطلع باشند و خود را از چشم چرانی او حفظ کنند.». رسول اکرم سمره را خواست و به او فرمود: «فلانی از تو شکایت دارد، می‌گوید تو بدون اطلاع وارد خانه او می‌شوی، و قهرا خانواده او را در حالی می‌بینی که او دوست ندارد. بعد از این اجازه بگیر و بدون اطلاع و اجازه داخل نشو.» سمره تمکین نکرد. فرمود: «پس درخت را بفروش.» سمره حاضر نشد. رسول اکرم قیمت را بالا برد، باز هم حاضر نشد. بالاتر برد، باز هم حاضر نشد. فرمود: «اگر این کار را بکنی، در بهشت برای تو درختی خواهد بود.» باز هم تسلیم نشد. پاها را به یک کفش کرده بود که نه از درخت خودم صرف نظر می‌کنم و نه حاضرم هنگام ورود به باغ از صاحب باغ اجازه بگیرم. استاد مطهری، داستان راستان، ج 1، ص135 در این وقت رسول اکرم فرمود: «تو مردی زیان رسان و سختگیری، و در دین اسلام زیان رساندن و تنگ گرفتن وجود ندارد.»[1] بعد رو کرد به مرد انصاری و فرمود: «برو درخت خرما را از زمین درآور و بینداز جلو سمره.». رفتند و این کار را کردند. آنگاه رسول اکرم به سمره فرمود: «حالا برو درختت را هر جا که دلت می‌خواهد بکار.»[2] استاد مطهری، داستان راستان، ج 1، ص136
آن‌روزھا‌دَروازه‌اۍ‌بَراۍ‌شَھادَت‌داشتیـم‌و‌َحال مَعبرۍ‌تَنـگ . .🚶🏾‍♂! ھَنوز‌براۍ‌شَھید‌شُدن‌فُرصت‌هَسـت دل‌را‌بـٰاید‌پاک‌کَـرد:))💔¡' ..✋🏻!! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🌸°• [می‌گفت انقلاب کارمند نمی‌خواد آدمِ جهادی می‌خواد! یکی که نیت و هدفش از کار کردن صرفا کسب درآمد نباشه فرقِ حاج قاسم با همکارهاش تویِ همین بود..! ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ ‎‌
یه جا نوشته بود ما به ضربه هاے بی‌هوا عادت داریم..! همین یه جمله چند تا روضه داشت؟🚶🏻‍♂💔 ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅ ‎‌‌‎‌‎
-هرکی‌آࢪزوداشته‌باشه خیلے‌خدمت‌کنه شهـــید‌میشه...!🕊 -یه‌گوشه‌دلت‌پا👣بده، شهدا‌بغلت‌میکنن...❤️ ـ ما‌به‌چشم‌دیدیم‌ایناࢪو... ـ ازاین‌شهــدا‌مدد‌بگیرید،🖐🏼 ـ مدد‌گرفتن‌از ࢪسمه... دست‌بذاࢪࢪوخاک‌قبر‌شهیدبگو... حُسین‌به‌حق‌این‌شهید،🥀 یه‌نگاه‌به‌ما‌بکن..💔 [حاج‌آقاپناهیان]
•°~🦋🌵 -عزیز‌من.. بعضی‌وقت‌ها‌دلیلِ‌اجابت‌نشدن‌دعاهامون، گره‌خوردن‌تو‌کارامون، کارایی‌‌هست‌که‌کردیم!چه‌حق‌الناس،چه حق‌الله.. بیا‌استغفار‌کنیم‌واز‌اونی‌که‌ظلم‌کردیم‌ حلالیت‌بخوایم. نمیتونی؟یادت‌نیست؟ براشون‌مغفرت‌بخواه،صدقه‌بده.. خدا‌بخشنده‌است؛بخواهُ‌جبران‌کن💛 🪴 ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
مانتو هر چقدرم بلند گشاد باشه جای چادر نمیگیره...