🔴 بوی پیراهن خونین کسی میآید
پای تشت که مینشستم از بوی خون شهدا اشکم بند نمیومد. سوز روضه ملاسکینه سنگینی بغض گلومو سبک میکرد. فقط با اشک، خون رخت شهدا شسته میشد.
مار محمود گفت:
_خواهرا دارم این لباسا رو میشورم ولی بوی خون محمود از این لباسا میاد، من میدونم پسرم شهید شده.
_به دلت بد راه نده چیزی نشده. فکر بد نکن.
_نه من میدونم. پسرم شهید شده.
مادره، به دلش افتاده بود.
مارمحمود نگران نبود! وقتی چنگ میزد به لباسا و میگفت پسرم شهید شده، حتی ناراحتم نبود!
فرداش از قسمت برادران با خانم موحد تماس گرفتن. ننه محمود رو صدا زد.
دستاشو شست. همینطور که آستینشو پایین میکشید گفت:
_دیدین گفتم پسرم شهید شده؟!
رفت.
ندای دل مادر همیشه درسته. محمود شهید شدهبود.
راوی: کوکب چهارلنگ بدیل
#مریم_مرادی_کوه_باد
#چایخانه
#شهید
#زنان_قهرمان_اهواز
#تاریخ_شفاهی
🆔 @resanebidari_ir
🆔 @ammarkhz
مرکز فرهنگی رسانه بیداری🇵🇸
🔘 پشتیبانان دین و مردان خدا 🔹️دلم میخواهد در زمان سفر کنم، برگردم عقب حدودا سال 59 یا 60! به ازای
آنها حتی با تکه پارچههای دور ریختنی جیبهای قشنگی درست میکردند که هم دل رزمنده را شاد کنند و هم مثل الآن که برای بعضی عزیزان مسئول حقالناس و بیتالمال مهم است، بیت المال برایشان الویت بود.
بنویس پشتیبان و بخوان، تهیه و بسته بندی اقلام خوراکی مثل نان، شیرینی، آجیل، شکلات، توپک خرما، کلوچه، مربا، سبزی و... در این میان از سختیهای رفت و آمد و کودک خردسال و سلامت جسم این زنان میگذریم که شاید چیزی را که آنها انجام دادند، تاب شنیدن نداشته باشیم.
🔸️بنویس پشتیبان و بخوان، امدادگریهای مادران و دختران ایران در بیمارستانها و درمانگاههای خوزستان و خط مقدم، فوج فوج مجروح و شهید بعد از هر عملیات، دیدن خانوادهات در بیمارستان به عنوان شهید و مجروح در حالی که خون تمام صورتش را گرفته و یا اعضای بدنش قطع شده و دل و رودهاش در دستش است. و در این میان ستون پنجمیهایی که قصد اذیت و به شهادت رساندن عزیزانِ مجروح را داشتند. هم باید حواست به گرگانی بود که در لباس برهاند هم عزیزانی که روی تخت آرزوی شهادت دارند و رسالت خدمت.
بنویس پشتیبانی و بخوان، آموزش و یادگیری کار با سلاح برای روزی که مردان نباشند و نگهبانی در شب از دخترانی که خرمشهر و اهواز و آبادان را ترک نکردند و ماندند و پابهپای مردان جنگیدند.
بنویس پشتیبانی و بخوان، کمکها و نامههای دلگرم کننده دانشآموزانی که هیچ نداشتند جز تیله و آن هم به رزمندگان بخشیدند که اگر حوصلهشان سر رفت بازی کنند.
🔹️و در آخر بنویس پشتیبانی و بخوان، بیبی علم الهدی، تسکین زخم مادران و خواهران شهدا، کاروان زینب، کاروان زینبی که هر هفته به همت مادر شهید علمالهدی و بقیهزنانی که در شهرها مانده بودند و به خانواده شهدا، اسرا و جانبازان سر میزدند.
آری زنان در این جنگ پشتیبان بودند. پشتیبانان دین و مردان خدا.
خاطرهها تمام شد و زنان جبهه جنوبی برایم روشن کرد که در دهه 60 بانوان که بودند و چه کردند. چقدر جای این کتاب و این قبیل خاطرات در کتابخانۀ جنگ خوزستان خالی بود.
✍️ سحر همهکسی
#پشتیبانی_جنگ
#زنان_اهواز
#چایخانه
#بی_بی_علم_الهدی
#شهادت
#کاروان_زینب
#دهه_شصت
#زنان_جبهه_جنوبی
🆔 @resanebidari_ir
🆔 @ammarkhz