هدایت شده از روایتگـــــــر
💢ناگفته #محسنرضایی از شهادت #حاجاحمدمتوسلیان
چند وقتی بود شدیداً دنبال این بودم چند نفر را که مطمئن بودم و هستم کاملترین اطلاعات را از سرنوشت حاج احمد متوسلیان فقط آنها دارند، حضوری ببینم و در این رابطه سوال کنم تا اطمینانم از اطلاعاتی که خودم دارم، کامل شود.
با پیگیریها و همت برادر عزیز #جواداکبری (معاون #شهیدحاجاحمدمتوسلیان در سپاه مریوان) موفق شدم با یکی از آنان که دنبالش بودم، جلسه داشته باشم.
با مساعدت سردار "محمد کوثری" (فرماندۀ اسبق لشکر ۲۷ محمد رسولالله و نمایندۀ فعلی مجلس شورای اسلامی) همراه ایشان و جواد اکبری، جلسهای در خدمت سردار "محسن رضایی" (فرماندۀ سپاه پاسداران در زمان اعزام قوای محمد رسولالله به سوریه در خرداد ۱۳۶۱) فراهم شد.
روز سهشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۷، دفتر محسن رضایی در دبیرخانۀ مجمع تشخیص مصلحت نظام در خیابان دکتر مصدق(نفت) محل قرارمان بود.
جلسۀ ۴ نفره شاید به یک ساعت نکشید؛ حرفها فقط پیرامون حاجاحمدمتوسلیان بود. هر آن چه را گفتنی و ناگفتنی بود، گفتم. بسیاری از آنچه را هم که نمیشود بیرون گفت، گفتم.
آقای محسن رضایی در توضیح اظهارات اخیرش مبنی بر اخبار جدید و خوش از وضعیت حاج احمد متوسلیان، گفت:
من و برادرم #حسیندهقان (وزیر دفاع اسبق) خبری را از داخل اسرائیلیها شنیدیم، گفتیم این خبر را برجسته کنیم، شاید اسرائیلیها عکسالعمل نشان دادند و خبری بروز بدهند، که نه، خبری نشد.
و ایشان هم بر اینکه "قطعاً آن ۴ عزیز، همان روز به شهادت رسیدهاند"، تأکید کرد ولی با این وجود اظهار داشت:
باید کمیته ای حقیقتیاب برای پیگیری سرنوشت آنها تشکیل شود.
جواد اکبری و بنده اعلام کردیم:
شما این کمیته را تشکیل بدهید، ما دو نفر، بسیجی وار و بدون چشمداشت یک ریال حقوق، در خدمت هستیم تا این پرونده را به سرانجام برسانیم.
که آقای رضایی گفت:
"نه این طور که نمیشود. من که الان کاره ای نیستم که بتوانم چنین کاری بکنم. تشکیل کمیته حقیقتیاب هم، بودجه می خواهد، امکانات و وسایل و ساختمان لازم دارد...
و تشکیل کمیته حقیقتیاب آن هم بعد از ۳۶ سال، همچنان منتفی و غیرممکن شد!
آقای محسن رضایی در بین صحبتهایش دربارۀ سرنوشت حاج احمد متوسلیان، خاطره ای مهم تعریف کرد و گفت:
آن زمان که پسر من احمد در دوبی بود، از آنجا تلفن زد. به او گفتم:
سعی کن از طرف اسرائیلی، اطلاعاتی دربارۀ سرنوشت حاجاحمدمتوسلیان به دست بیاوری.
او گفت: چشم، تلاشم را میکنم.
چند وقت بعد تماس گرفت و گفت:
من توانستم اطلاعات مهمی به دست بیاورم. یکی را بفرست که آنها را به او منتقل کنم.
گفتم: به بچه های وزارت اطلاعات میگویم در دوبی بیایند سراغت و اطلاعات را بگیرند.
که گفت: نه... به بچه های اطلاعات سپاه بگو بیایند.
گفتم: چون تا حالا با وزارت ارتباط داشتی، این جوری به مشکل میخورد.
بچه های بخش خارجی وزارت اطلاعات گفتند که نمیشود در دوبی قرار بگذاریم؛ بهتر است در مالزی قرار بگذاریم. احمد رفت مالزی، با آنها دیدار کرد و اطلاعاتش را داد.
آنها آمدند اینجا. ظاهراً احمد هیچ اطلاعاتی از حاجاحمدمتوسلیان گیر نیاورده بود، ولی اطلاعات مهمی از برنامه موشکی ما داشت. احمد گفته بود:
اسرائیلی ها میخواهند به محض این که ایران بخواهد موشکهایش را جابجا کند، آنها را بزنند.
که دیدیم چند وقت بعد #شهیدحسنطهرانیمقدم را زدند و روز بعد، پسر من احمد را در دوبی کشتند. من متوجه شدم تلفن های من و احمد شنود میشده.
#سردارشهیدحسنتهرانیمقدم متولد ۱۳۳۸، روز ۲۱ آبان ۱۳۹۰ بر اثر انفجاری مشکوک در کنار موشکی قاره پیما، در پادگان شهید مدرس در ملارد کرج به شهادت رسید.
#احمدرضاییمیرقائد متولد ۱۳۵۵، فرزند ارشد محسن رضایی، با تابعیت و پاسپورت آمریکایی با نام Tom J. Anderson، چند ماه بود که در هتل گلوریای دوبی زندگی میکرد.
در روز ۲۲ آبان ۱۳۹۰ در طبقه ۱۸ اتاق ۲۳ هتل گلوریا، جسد او که ۳ روز از مرگش میگذشت، پیدا شد.
حمید داودآبادی
تیر ماه ۱۴۰۰
کانال آقای داودآبادی:
@hdavodabadi
eitaa.com/revaayatgar
هدایت شده از HDAVODABADI
ناگفته شهید حاج قاسم سلیمانی
از شهید حاج احمد متوسلیان
چند وقتی بود که شدیدا دنبال این بودم تا چند نفر که مطمئن بودم و هستم کامل ترین اطلاعات را از حاج احمد متوسلیان فقط آنها دارند، حضوری ببینم و در این رابطه سوال کنم تا اطمینانم از اطلاعاتی که تا امروز داشتم، کامل شود.
حاج قاسم سلیمانی یکی از آنها بود که اطلاعات و نظرش خیلی برایم اهمیت داشت و به نوعی ختم کلام بود.
دوست عزیزم "احسان محمدحسنی" - رئیس سازمان هنری رسانه اوج - با حاج قاسم ارتباط کاری زیادی داشت. یکی دو بار به او گفتم ترتیبی دهد با حاج قاسم جلسه ای کوتاه داشته باشم.
یک بار قرار شد هنگامی که حاج قاسم به شهرک سینمایی دفاع مقدس برای بازدید از صحنه های فیلمبرداری "به وقت شام" می رود، برویم آن جا که به دلایلی جور نشد.
گذشت تا اینکه بنده و خانواده ام برای جشن عروسی دختر آقا احسان که جمعه شب 24 اسفند 1397 در تالار طلائیه بود، دعوت شدیم.
ساعت حدود 8 شب، دور میز کنار دوستان نشسته بودیم که ناگهان چشمانم از تعجب گرد شد.
حاج قاسم سلیمانی، یکّه و تنها، با لباس شخصی و خیلی معمولی، وارد سالن شد.
از همان اول به ذهنم رسید بروم سراغش، ولی مانده بودم چطور؟ نمی دانم چرا کم آوردم؟!
احسان حسنی لطف کرد، دستم را گرفت و برد سر میزی که افرادی خاص نشسته بودند.
مرا برد جلوی حاج قاسم. حاجی محترمانه و با ادب همیشگی، سریع از جا برخاست. تا احسان گفت:
- ایشون آقای داودآبادی هستند که ...
حاج قاسم لبخند زیبایی زد و گفت:
- بله، ایشون رو که می شناسم ...
قند در دلم آب شد. چه کیفی کردم از این حرف سردار.
همین طور که روی صندلی سمت راستش می نشسستم، با خنده گفتم:
- خب خدا رو شکر که بنده رو می شناسید، پس نیازی به معرفی نیست.
و با خنده جوابم را داد.
دور میز گرد، از سمت چپِ حاج قاسم، ابراهیم حاتمی کیا کارگردان، گلعلی بابایی نویسنده، مرتضی سرهنگی رئیس دفتر ادبیات و هنر مقاومت، و محسن مومنی رئیس حوزه هنری، که پهلوی من قرار داشت، نشسته بودند.
حاجی داشت با آقای سرهنگی درباره نوشتن کتاب زندگی سردار شهید مهدی زین الدین فرمانده لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) صحبت می کرد که ظاهر برای این کار دو تن از نویسندگان معروف حوزه هنری را برده بودند پیش حاج قاسم.
آقای سرهنگی که فهمید با حاجی کار دارم، لطف کرد، زود حرفش را تمام کرد و به صحبت با محسن مومنی مشغول شد.
سعی کردم از فرصت پیش آمده که معلوم نبود مجددا نصیبم شود و نشد! در کمترین زمان، بیشترین و بهترین بهرۀ ممکن را ببرم!
آرام دهانم را بردم دم گوشی حاجی و گفتم:
- حاج آقا، من تقریبا 25 ساله که در ایران و لبنان پی گیر قضیه حاج احمد متوسلیان هستم ...
نگاهش به روبه رو بود. همان طور حرف می زد. جرات نکردم به چشمانش نگاه کنم. با همان لبخند روی لبش، رو کرد به من و گفت:
- خب، ببینم تو که 25 سال روی این پرونده کار کردی، به چه نتیجه ای رسیدی؟!
آرام گفتم:
"به این رسیدم که همون روز اول همشون شهید شده اند."
با لحنی ملایم گفت:
"درسته. دقیقا. تا همون شب اول همشون شهید شدند."
با تعجب گفتم:
"پس این حرفها که بعضیا می زنند که زنده اند و در زندان های اسرائیل هستند چیه؟"
لبخند تلخی زد و گفت:
"این حرف ها رو ول کن."
و ادامه داد: خب دیگه به چی رسیدی؟
جرات نمی کردم بگویم. نه این که از حاج قاسم بترسم، نه اصلا. بلکه از ادعای خود هراس داشتم. دهانم را به گوشش نزدیک کردم تا آن که بغلش نشسته بود، نشنود.
...
و صحبت ادامه داشت و من، ساکت، ولی مات و مبهوت، مانده بودم!
حمید داودآبادی
2 بهمن 1398
@hamiddavodabadi
هدایت شده از HDAVODABADI
ناگفته ای از ایستاده در غبار
هنگامی که مجموعه تلویزیونی "آخرین روزهای زمستان" به کارگردانی "محمد حسین مهدویان" از تلویزیون پخش شد، بخشی از آن مورد اعتراض قرار گرفت.
معترضین که عمدتا همرزمان احمد متوسلیان بودند، اعتقاد داشتند:
"در آن قسمت که در عملیات بیت المقدس حاج احمد متوسلیان پای بیسیم با حسن باقری بحثش می شود، کارگردان برای آنکه شهید باقری را بالا ببرد، حاج احمد را تحریف و تحقیر کرده است."
این قضیه آن قدر بالا گرفت که شبی، رزمندگان و فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله (ص) در حسینیۀ دوکوهه در میدان شهدا گرد آمدند تا اعتراض خود را به آن مجموعه و مسئولین صدا و سیما ابراز کنند.
چند تایی از فرماندهان رده بالای لشکر که حالا مسئولیت های مهمی هم داشتند، سخنرانی کردند و قرار شد صدای معترضین را به مسئولین تلویزیون برسانند.
چندی بعد تعدادی از فرماندهان با رئیس صدا و سیما جلسه گذاشتند که او قول داد این مشکل را جبران کند.
همان شد که محمد حسین مهدویان ایستاده در غبار را ساخت تا هم اعتراض همرزمان حاج احمد ساکت شود، هم جفایی را که در حق حاج احمد متوسلیان کرده بود جبران کند.
حمید داودآبادی
12 شهریور 1399
خداحافظ 4 عزیز سفرکرده!
با رضایت خانوادههای 4 گروگان غریب حاج احمد متوسلیان، تقی رستگار، سیدمحسن موسوی و کاظم اخوان، امسال هم سالگرد آن عزیزان، همچون 39 سال گذشته، به خوشی و فراموشی گذشت و رفت!
طی حدود 30 سال گذشته، بهلطف خدا توفیق شد در ایران، سوریه و لبنان، کاملا خودجوش پیگیر این پرونده شوم.
صدالبته با هزینۀ شخصی بدون یک ریال مساعدت و کمک از جانب سفارت فعال جمهوریاسلامی ایران در بیروت و ارگان های ذینفع و اشخاص پرنفع و پرسود!
نه خانه و دفتر شخصی در ژنو، نه بیت و ساختمان در بیروت و نه حقوق چندهزار دلاری ماهانه با حق ماموریت منطقۀ جنگی و خطر!
این را برای آن عزیزان مومن و مسلمان و معتقد به قیامت! میگویم که در مرکزی مطالعاتی و پژوهشی که مثلا باید حقایق دفاع مقدس و شهدا را صادقانه و بدون دروغ و تحریف ثبت کنند، دور هم نشستند و مدعی شدند:
"ما اسناد موثقی داریم که داودآبادی برای ادعاهایی که دربارۀ 4 گروگان دارد، میلیاردها تومان از جایی پول گرفته و هرآنچه میگوید، فقط برای کسب منافع شخصی است و بس!"
الله اکبر.
فقط خدای شاهد و شهدا میدانند بنده از 21 میلیارد تومان (دهۀ 60 نه امروز) که از سال 1361 تا 1379 فقط به بهانۀ پیگیری سرنوشت آن 4 عزیز، خرج شد، و در نهایت حتی یک برگ هم بهعنوان نتیجۀ 18 سال هزینه، تحویل هیچکس داده نشد، چیزی عایدم نشد.
و متاسفانه بخاطر همین اندک توان شخصی که برای پیگیری این ماجرا گذاشتم، از طرف برخی بستگان آنان، مورد تهمت، غیبت، اهانت، تهدید و فحاشی حضوری و در فضای مجازی قرار گرفتم که همه را به خدای احکم الحاکمین و خود شهدایشان واگذار میکنم.
طی حدود 30 سال گذشته، بدون ریالی هزینه از بیتالمال مسلمین، توانستم 3 کتاب مستند و موثق دربارۀ آن عزیزان سفر کرده منتشر کنم:
* کمین جولای 82
* 37 سال
* راز احمد
که خدا را بر این توفیق شاکرم.
امسال که این واقعه وارد چهلمین سال خود شد، فقط برای خودم، به انتهای ماجرا دست یافتم و وجدانم راحت شد.
برای همین دیگر به هیچ وجه دنبال ماجرایی که انتهای آن را میدانم و از بازیهای کاملا شخصی که هیچ ربطی به مصلحت انقلاب و نظام ندارد، فاصله میگیرم.
فقط از آن رزمندۀ پردرجه! که مدعی شد بنده برای این کارها میلیاردها تومان گرفتهام، خواهش میکنم اسناد و مدارک آن را اول منتشر کند و سپس به محاکم قضایی تحویل دهد، تا به جرم اختلاس در خون شهدا، محاکمه و محکوم و مجرم و مجازات شوم!
قطعا من نیز آنچه را مدعی شدید، حلال نخواهم کرد و در پیشگاه عدلالهی، که نه درجه و مقام و جایگاه و رتبه و ... جایی دارد، نه وکیل و لباس، شکایت خویش را از این غیبت و تهمت ارائه خواهم داد.
از امروز همۀ پستهای خود را که در رابطۀ آن 4 عزیز منتشر کردم، حذف میکنم و آنان را از شرّ وجود خود مصون مینمایم!
از این به بعد، کار را به آنان که منتظر هستند برای صفای دلشان و هوای نفسشان 4 عزیز هموطن، بجای شهادت و سُکنا در بهشتالهی، 40 سال در بند و زندان و شکنجۀ وحشیان باشند، واگذار میکنم.
بخاطر کم کاریها و سوءاستفادههای احتمالی این سالها:
حلالم کن حاج احمد متوسلیان
حلالم کن سیدمحسن موسوی
حلالم کن تقی رستگار
حلالم کن کاظم اخوان
و خداوند اجر مومنان را ضایع نمیکند
حمید داودآبادی
19 تیر 1400
افشای سانسورهای راز احمد
هنگام انتشار کتاب"راز احمد"به خواست ناشر محترم(نشر یازهرا(س)چند خطی از بخش انتهایی کتاب(صفحات 437 و 438)که مربوط به جلسهی نگارنده با سردارشهید حاج قاسم سلیمانی در جمعه شب 24 اسفند 1397 بود،سانسور شد.
روز 15 تیر 1399 در برنامهی زندهی"یه روز تازه"شبکهی 5 سیمای جمهوری اسلامی،ناگفتههای آن جلسه را بازگو کردم.
ضمن عرض پوزش خدمت مخاطبین و خوانندگان کتاب راز احمد،متن سانسور شدهی گفتوگو با سردارشهید قاسم سلیمانی را اینجا آوردهام:
گفتم:"من به یک نتیجهی بدی رسیدم که راستش جرات نمیکنم جایی بگویم. خیلیها به خاطر این ادعا مرا میکوبند."
با خنده پرسید:"مگه به چی رسیدی؟"
گفتم:"به این رسیدم که جنازهی حاج احمد متوسلیان در تهران است."
این را که گفتم،نفس راحتی کشیدم. انگار شده بود عقده و راه نفسم را بسته بود. جرات نمیکردم به کسی بگویم!اینجا گفتم و خودم را خلاص کردم.
حاجی با همان طمانینه گفت:"درسته." با تعجب گفتم:"چی؟"گفت:"درسته، ولی نه فقط حاج احمد،بلکه پیکر هر چهار نفرشان این جاست." جا خوردم. اصلا منتظر چنین جوابی نبودم.مات و مبهوت از این حرف گفتم:"یعنی پیکر هر 4 نفرشان در تهران است؟!"
که گفت:"بله.چند وقت پیش یک تبادل با قوات اللبنانیه(فالانژیستها)داشتیم که 4 پیکر را به عنوان 4 ایرانی به ما تحویل دادند.از آن جایی که میگفتند آنها را دفن کرده بودند،آوردند."
-خب پس چی؟
حاج قاسم گفت:"هیچی.البته پیکر که میگویم نه یک پیکر مثلا انسان کامل.هر کدام یک مشت استخوان هستند که تحویل دادند."
به خودم جرات دادم و باپررویی گفتم:"الان کجا هستند؟"
گفت:"فعلا که روی آنها آزمایش کردن و میگویند دی.ان.ای آنها نمیخواند.ولی هنوز پیکرها هستند."
و در ادامه گفت:"قضیهی این چهارنفر دقیقا مثل ماجرای امام موسی صدر است. امام موسی صدر هم شهید شده ولی خانوادهاش نمیخواهند بپذیرند."
سوال کردم:"خب چرا شهادت آنها را اعلام نمیکنید؟"
نگاه متعجبانهای انداخت و گفت:"اول باید یک زمینهای باشد که اعلام کنند.من که نباید اعلام کنم."
حمید داودآبادی
29 مهر 1399
هدایت شده از روایتگـــــــر
یکی از نان به نرخ روز خورها در جریان پرونده سردار شهید حاج احمد متوسلیان و سه همراهش، برادر یکی از این شهدا(شهید سید محسن موسوی کاردار سفارت ایران در لبنان)، با نام سید حسین موسوی است...
eitaa.com/revaayatgar
🔻عید غدیر سه روز است!
🔹 آیتالله بهجت(ره): [بنا به روایات] عیدغدیرخم، سه روز را عید قرار دادند.
🔹 علیرضا پناهیان:
عید غدیر سه روز است نه یک روز، زیرا در واقعه غدیر خم ۳ روز طول کشید تا تمام مردم با حضرت امیرالمؤمنین بیعت کنند. اگر عید قربان را یک روز تعطیل میکنیم و عید فطر را همرنگ جماعت شدهایم و ۲ روز را تعطیل میکنیم، عید غدیر را باید سه روز تعطیل کنیم، این مسأله را به عنوان پیشنهاد جدی مطرح نمیکنم، بلکه میخواهم اهمیت غدیر را بیان کنم.
#غدیر
@panahian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماهنگ زیبای «صبحغدیر».
🎤با صدای: علیاکبر قلیچخانی.
💥⚡️🌟💫عید بزرگ و عظیمالشأن غدیر، بر عاشقان و محبان حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام، تبریک و مسرور و خجسته باد.
eitaa.com/revaayatgar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ما گاهی حسرت میخوریم چرا زمان آقا امیرالمؤمنین علیه السلام و دیگر امامان معصوم نبودیم!
بسم الله
🌀 دعوت حجه الاسلام والمسلمین کرباسی از مردم ولایی تهران،پاکدشت،ورامين و مردم اطراف تهران برای حمایت از متحصنین مقابل قوه قضائیه
🔹اشهد بالله این عزیزانی که تحصن کردند هیچ وابستگی به هیچ تفکر و جریان سیاسی ندارند،بچه های انقلابی هستند و دغدغه دین دارند...
#عید_غدیر
#انقلابی_زنده_است
#خون_شهدا_می_جوشد
#انتشار_جبهه_انقلاب
🔈انتشار جبهه انقلاب
↪️@enteshar_jebhe_enghelab
هدایت شده از روایتگـــــــر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆🎬 حاج محمّدرضا طاهري_ رسمه که عيد غديرو میگن که عید سیداست...؛ [در مورد امام زمان].
🌹 تقدیم به غریب ترین سید عالم، حضرت صاحب الزمان علیه السلام.💐