🖇#چالش🖇
ایشون حج عباس که در کنار کار شهربانی قصابی هم کار می کنه
سال ۵۷ به فکر اینه که الان گوشت مفت میشه،حقوق شهربانی هم به جایی نمیرسه تازه منو اخراج می کنن برادران انقلابی را میزارن جا من.
پس میرم خودمو تحویل میدم حداقل در زندان یه آب خنکی گیرم میاد تو راه زندان پاش پیچ میخوره و مجبور میشه بره خونشون بعد از اون هم با نا امیدی شغل شریف قصابی را ادامه میده و امروز به لطف فعالیت اقتصادی دولت ها با گوشت کیلو ۷۰۰ تومن حداقل دستش به دهنش میرسه و خدا را شکر میکنه راستی امروزم داره میره راهپیمایی اگه میخوای ببینیش دم مسجد شیخ لطف الله وعده :)
شما هم برامون بنویسید 👇
👈 چالش شخصیت سازی 👉
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
👉@revayat_khane
🖇#چالش🖇
این داووده . داوود اون موقع گروهبان بوده. الان بازنشسته ارتش شده . ۲۲ بهمن تو خونه بوده . ۴۵ ساله داره میگه : « اینا ۶ ماه دیگه رفتن»😂
شما هم برامون بنویسید 👇
👈 چالش شخصیت سازی 👉
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
👉@revayat_khane
🖇#چالش🖇
این غلامه، غلام کارمند درجه ی پایین شهربانیه و پنج تا بچه ی قد و نیم قد داره. غلام خیلی ترسو هستش و با اوج گیری تظاهرات سال ۵۷ خودشو به بهونه ی بیماری خانه نشین کرد و دیگه از خونه بیرون نیامد تا انقلاب شد. غلام خدا بیامرزه پنج ، شش سال بعد از انقلاب مرد اما هر روز چشم به راه بود و میگفت من خودم میدونم هواپیمای اعلی حضرت همین امروز و فرداست که برگرده ایران و همش چشمش به آسمون بود😐😅
شما هم برامون بنویسید 👇
👈 چالش شخصیت سازی 👉
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
👉@revayat_khane
🖇#چالش 🖇
این که عکسه منه. 🙂
اسمم منصوره
سال ۵۷ سرباز بودم . راستشو بخواید جراتشو نداشتم از پادگان بزنم بیرون.اخر خدمتم بود. بیست ویک بهمن رفتم دفتر فرمانده پادگان نامه پایان خدمتم رو تایید کرد.
۲۲ بهمن تو خونه بودم 🙂
شما هم برامون بنویسید 👇
👈 چالش شخصیت سازی 👉
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
👉@revayat_khane
🖇#چالش🖇
کامبیز ، در خانواده ای مرفه و شلوغ زندگی میکرد . سر سفره همیشه زیاد میخورد تا از گوشت های غذا چیزی به برادرهایش نرسد . کامبیز به خاطر شام و نهار های شهربانی به خدمت آنجا درآمد . حقوقش خوب بود اما چشمش به دنبال بوقلمون هایی بود که بالا دست هایش میخوردند. آنقدر حرص خورد تا فشار خون گرفت . وقتی انقلاب پیروز شد قرص هایش تمام شده بود . روز پیروزی خانواده ی کامبیز توی بهشت رضوان در حال دفن جسد او بودند.
شما هم برامون بنویسید 👇
👈 چالش شخصیت سازی 👉
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
👉@revayat_khane
🇮🇷 #راهپیمایی_نوشت
❗️دروغ چرا، ریحانه که پایش را کرد توی یک کفش و گفت «همین کاپشن صورتی را میخواهم» دلم لرزید. فاطمه که گفت «همه کنار هم بریم راهپیمایی، کسی جلو و عقب تر نباشد که اگر طوری شد همه با هم برویم» باز هم ترسیدم.
❤️🩹خجالت کشیدم از ترسم اما ترسیدم.
دخترهایم همیشه اعتراض میکنند که چرا گوشهایشان مثل همه دخترها سوراخ نیست؟ و من بهشان نگفتم که ترسیدهام.
لابد گوشوارههای قلبی یعنی مادرش خیلی دل و جرأت داشته، یعنی آدم یک جاهایی باید دلش را بزند به دریا.🌊
✍ #زینب_سنجارون
#جشن_پیروزی #انقلاب_مردم
#ماه_شعبان #حاج_قاسم #کرمان
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
👉 @revayat_khane
✨✨✨
••﷽••
🎨☁️ بناست که ابرها را نقاشی کند. قلمو میخواهد برود توی رنگ سفید و نمیتواند. چون قبلش چرخ زده توی همهی رنگها، دست آخر هم رفته توی رنگ سیاه، سیاهی مانده بین موهایش.
🖌قلممو مانده چه طوری برود توی رنگ سفید با این همه سیاهی.
می رود توی لیوان آب، میچرخد و میگردد ولی بیرنگ نمیشود. لیوان آب چرک میشود و او تمیز نمیشود.
راهی نیست باید برود زیر شیر آب. باید آب بریزد روی سرش و از میان موهایش سیاهیها را بشوید و ببرد.
🐚رنگ سفید مقدمه میخواهد،
سفید شدن آداب میخواهد.
«شعبان» مثل آب است🌊
بناست سیاهیها را بشوید، قرار است ما را آمادهی سفیدی رمضان کند.
سلام بر شعبان🌙🌘
سلام بر شعبان ماه تمیز شدن،
روزهای استغفار و صلوات...
✨✨✨
✍️#زینب_سنجارون
#ماه_شعبان #امام_زمان
#دهه_فجر #یادداشت
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
👉@revayat_khane
📝 #درست_بنویسیم
🔻«یک انسان علاقهمند به ادبیات باید صفحه مجموعه ادبی روایتخانه را دنبال کند .»
❓به نظرتون ایراد این جمله چیه؟🤔
🔺به کاربرد واژهها دقت کنیم.
❌واژه «یک» را در معنای « هر » یا بیان امر کلی به کار نبریم.
#فارسی #انگلیسی
#گرته_برداری
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
👉 @revayat_khane
ما کز اثر گناه پرسوختهایم
چون شمع ز عشق دوست افروختهایم
چون فطرس پرسوخته، چشم امّید
بر لطف حسین بن على دوختهایم
🔹سیدرضا موید
🔸امام محمد باقر (ع):
اگر مردم می دانستند که چه فضیلتی در زیارت مرقد امام حسین (علیه السلام) است از شوق زیارت می مردند.
🌹ولادت با سعادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و روز پاسدار مبارک باد🌹
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
👉@revayat_khane