eitaa logo
روایت جمهور
161 دنبال‌کننده
54 عکس
10 ویدیو
9 فایل
#روایت_جمهور؛ ادای دین هنرمندان به شهیدان جمهور لینک کانال بله : ble.ir/join/A6M9hMj6ME
مشاهده در ایتا
دانلود
خدمت برای خلق ثوابش شهادت است @revayatejomhour
مستمعان کوچک (1).mp3
1.99M
مستمعان کوچک برای واگذاری زمینهای طرح جوانی جمعیت، جشن گرفته بودند. آیت‌الله رئیسی به تیم هماهنگی گفته بود مردمی که می‌خواهند زمین‌هایشان را تحویل بگیرند، با بچه‌هایشان بنشینند روی صندلی‌های جلو و مسئولین اگر می‌خواهند بیایند، عقب‌تر بنشینند. جمعیتِ توی سالن زیاد بود و صدا به صدا نمی‌رسید. مشمولان طرح جوانی جمعیت با بچه‌هایشان آمده بودند و صدای بچه‌ها سالن را پر کرده بود. آیت‌الله که وارد سالن شد، مسئولین هم پشت‌سرش آمدند توی سالن. @revayatejomhour
خبر سنگین (1).mp3
3.49M
خبر سنگین صفحه گوشی را نگاه کردم؛ خودش بود پراید نوک مدادی. صندلی عقب نشستم. خوبی اسنپ این است که خیلی از کارهای عقب مانده‌ات را می‌توانی تا رسیدن به مقصد انجام دهی؛ مثل همین چک کردن پیامها. بعضی از این کانال‌ها هم عجب حرف‌‌هایی می زنند، هلی کوپتر رئیس جمهور گم شده! خودم همین ظهر توی تلویزیون دیدم که با همتای آذربایجانیش سد افتتاح می‌کرد. @revayatejomhour
پرواز در مه (1).mp3
3.14M
پرواز در مه آن روزها که توی مناظره ها مظلومانه در مقابل بعضی حرف ها سکوت می کردی، دندان هایم را روی هم فشار می دادم و توی دلم میخواندم: ان الله یدافع عن الذین امنوا و عملوا الصالحات... همان ایه ای که برای بهشتی صدق می کرد. تو نورانی بودی. خواستنی بودی و حس می کردیم کمی تفاوت داری با بقیه. اما حرفی نمی زدیم. دفاعی نکردیم از تو. @revayatejomhour
از امامِ خود شهادت خواست ،حاجت را ببین حاجتش هم داده شد، راه شهادت را ببین خاکِ مردمدار بودن بر عبایش می‌نشست شال سبزش سهم جنگل شد ،سیادت را ببین بوسه ای از حاج قاسم داشت بر پیشانی اش همسفر شد با همان بوسه، رفاقت را ببین ما هیاهوها ی ناکارآمد این جا مانده‌ایم آن سکوت اهل شهادت بود ، قسمت را ببین ای دلم! بازارهای بی‌شهادت را نگاه خودفروشی را نظر کن ،اُفت قیمت را ببین آتش از عشق حسین و جان از ابراهیم هاست آه، خاکستر شدن از این حرارت را ببین در خبر آمد که صاحب دولتی پرواز کرد دفن شد پایین ِ پای دوست، دولت را ببین @revayatejomhour
خوش آمدی به گلستان سلام ابراهیم به سرزمین شهیدان سلام ابراهیم رسیدی از شب پروازهای طوفانی به قلب مردم ایران سلام ابراهیم چه بغض‌ها که روان شد چه اشک‌ها که طپید در آن شب آن شب هجران سلام ابراهیم شگفت بود برایم که نام تو رخشید در آن تفأل قرآن سلام ابراهیم به سیدالشهدایت در آسمان‌ که رساند به آن سوی مه و باران سلام ابراهیم مرا ببر به تماشای آن طلوع شگرف که گفت حضرت سلطان سلام ابراهیم @revayatejomhour
تپش قلبها .mp3
3.44M
تپش قلب‌ها خانم منشی آدم جا افتاده و پخته‌ای بود. سن و سالی ازش گذشته بود. توی نوبت که می‌نشستیم هر کس اعتراض می‌کرد، خیلی آرام می‌گفت: «اینجا مطب قلبه، همه‌تون مریض قلبی هستین. آروم باشین. به قلباتون فشار نیارین.» گاهی با این حرفش بیشتر حرص مریض‌ها در می‌آمد و گاهی واقعاً آرام می‌شدند.. @revayatejomhour
ماموریت جدید .mp3
7.4M
ماموریت جدید تمام شد.خبر ساعت هشت صبح آب پاکی را ریخت روی دستمان.روی دعاها و التماس هایی که به خداکرده بودیم،روی بی خیالی های این سه سالمان‌وقتی گرم‌زندگی بودیم و او داشت خودش را برای مردم توی بر و بیابان می کُشت! «رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی شهید شد.» چه جمله بندی نچسب و غریبی!چقدر باید کلمه شهید را کنار اسمش ببینیم که توی سلول های حافظه مان نفوذ کند؟ @revayatejomhour
هوالعلیم ما دهه شصتی‌ها از وقتی دست چپ و راستمان را شناختیم خیلی ریاستهای مختلف دیده ایم. توی این مسیر چهل و چند ساله ای که گذشته چپ ها و راستهای زیادی آمده اند و رفته اند. بعضیها خیلی چپ بوده اند و بعضی خیلی راست. بعضی ها هم جناح هایشان را عوض کردند. خیلی ها حتی نه تنها جناحشان، مقصد و مرام و عقایدشان عوض شد. مقصد و مرام و عقاید که هیچ، بعضی ها وطنشان را فروختند و مملکتشان را عوض کردند. این میان ماها مثل اسفند نیم سوخته آن کنارهای گود ایستاده ایم و میگوییم ما نه چپ هستیم و نه راست. ما گوش به فرمان ولی فقیه هستیم. او که با هر سخنرانی توی جمع های مختلف راه روز را نشان میدهد. فرقی هم نمیکند سخنرانی برای دختران تازه به تکلیف رسیده باشد یا سخنرانی در جمع سپاهیان. نخبگان دانشجویی باشند یا خبرگان رهبری. چشمهامان را دوخته ایم به دو لب او. برایمان هم مهم نیست بقیه به راه و روشمان خرده بگیرند. به ما گفته اند در زمان غیبت موقع حوادث سراغ روات حدیث برویم که «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا. فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله.» بعضی مواقع اما گرد و خاک حوادث آنقدر زیاد است که باید خیلی چشمهایمان را باز کنیم و گوشهایمان را تیز، تا بتوانیم سره را از ناسره تشخیص بدهیم. بعضی وقت ها هم کمی دقت روی بعضی از کلمات کارمان را راحت میکند. برای من که هیچوقت پشت سر هیچ جناحی حرف نزدم، کلمات نماز امروز ولی فقیه خیلی بار داشت. ادامه در پست بعدی...