eitaa logo
روایتگران شهدا
283 دنبال‌کننده
345 عکس
240 ویدیو
13 فایل
✍🏻جمع ما یه جمع از دهه شصتی تا دهه نودی هاست. ☀آتش به اختیاریم و از شهدا می‌پرسیم و برای شهدا می‌نویسیم. 💥با شهدا زندگی می‌کنیم و درس می آموزیم... راه ارتباطی با مدیر کانال: @admin_revayatgaran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 ✍یک هفته پیش از جنگ، سرهنگ عطاریان( بعد فرمانده غرب کشور شد به دلیل رابطه با حزب توده و طرح جمع آوری اطلاعات دستگیر شد) از طرف ستاد مشترک ارتش به اهواز آمد. 💯توضیح داد که عراق قصد حمله به ایران دارد. 💫در اتاق جنگ لشکر 92 طرح هایی مطرح کرد و فلش های عملیاتی عراق را مشخص کرد. 💢من و آقای غرضی استاندار خوزستان و دیگر دوستان آن ها را درک نمی کردیم؛ چون من نظامی نبودم؛ درک نمی کردم که او چه می خواهد بگوید. ♻️اما می دانستم که ما به تجهیزات نیاز داریم. 💬گفتم: شما به ما آر. پی. جی بدهید. ❌گفت: آر. پی. جی نداریم! 🔰در حالی که آن زمان؛ ارتش خیلی آر. پی. جی داشت. ▪️به او خیلی اصرار کردیم که امکانات تسلیحاتی بگیریم و مجید بقایی را به عنوان نماینده خودمان در اتاق جنگ لشکر92 گذاشتیم. ♻️صدام با همه عراق و با همه اعراب به ایران حمله کرد. بنی صدر در یکی از کارنامه های روزانه اش نوشته که: 🔻 💭عراق از پیش؛ اطلاعات نظامی ایران را خریده بود. 🔰عراق با این امید که ارتش ایران؛ ارتش بی تعادلی است؛ فرماندهی و ابزار ندارد؛ از طرف مردم پشتیبانی نمی شود و سریعا سقوط خواهد کرد؛ به ما حمله کرد. 💥آغاز جنگ با انفجار انبار مهمات لشکر92 همزمان بود. ▪️اهواز از خاک و ترکش پوشیده شد و وحشت فراوانی ایجاد کرد. ادامه دارد... منبع: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
جاده های سربی.mp3
967.1K
نام پیشواز : جاده های سربی کد همراه اول:44748 کد ایرانسل:44145712 📱مشترکین همراه اول : ارسال کد به 8989 📱مشترکین ایرانسل : ارسال کد به 7575 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🔻 ✍مراسم سالگرد شهید حسین ولایتی فر 🔰سخنران: حجت‌الاسلام والمسلمین بهرام پور(امام جمعه محترم) 💭مداح:کربلایی محمد میرزایی 💫همراه با اجرای گروه سرود ایستاده تا ظهور ⏰زمان: پنج شنبه29 شهریور ماه ساعت ۲۰:۳۰ 📍مکان: گلزار شهید آباد دزفول 💢حوزه مقاومت بسیج بلال حبشی؛ بیت شهید حسین ولایتی فر 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قرائت آخرین نامه شهید سید ضیاءالدین هاشمی نسب 🎙️با اجرای حاج مسعود پرموز 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍متن آخرین نامه شهید سید ضیاءالدین هاشمی نسب🔻 💬نعمت دنیا فریبی بیش نیست و شما برای چیز دیگر که همان آخرت است آفریده شده اید پس در دنیایتان برای آخرت توشه بردارید. 🔰تا جایی که می توانید با قرآن و دعا خود را به خداوند متعال نزدیک کنید و با او مانوس شوید. 🗯برادران! شیطان نفس بسیار مکار است و مبارزه با او محتاج به مراقبت و مواظبت شدید بر اعمال و رفتارمان دارد تا خدای ناکرده به خطا نیفتیم. 💢برادرانم این انقلاب و جمهوری اسلامی را شهدای بزرگوار به شما سپرده اند ثمره این همه خون ها و شکنجه ها و مجاهدت آن همین است که در دست شماست و بدانید اگر کوچک ترین لطمه ای بر آن وارد آید این شمایید که باید جوابگوی این ها باشید و حالا این شما و این هم انقلاب. 💫نخواهید راحت بیایید و راحت بروید که این بار رفتار یک مسلمان شیعه علی سازگار نیست. ✨این جمهوری اسلامی را تقویت کنید و تبلیغ رسالت شماست و رسالتی سنگین است ولی دلخوش باشید که خدا با شماست و امام زمان که هدایت این کشتی عظیم را در آن امواج سنگین به عهده دارند. 💭بدانید رمز موفقیت شما در دنیا و آخرت تمسک و چنگ زدن به دامان چهارده معصوم (ع) به خصوص حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) است؛ بکوشید تا هر چه بیشتر خود را به آن ها نزدیک تر و آشنا سازید که آن ها راه نجات اند. ♻️جایگاه علم و مطالعه و تحصیل و تدریس را در اسلام بدانید و بسیار در این جهت تلاش کنید. ✔️مسلمانی مومن؛ فهمیده و با سواد باشید. ▪️به دنیا نچسبید و جدا به یاد خدا باشید صلاح همگی ما در این است. ▫️یک بنده مومن و با تقوا باشید و یک بنده خوب برای خدای متعال. 🌐درس هایتان را خوب بخوانید. 💠برای سربلندی اسلام و جمهوری اسلامی همت و پشتکار داشتید باشید. 🌀برادران و خواهران امام را؛ این بزرگ آرین نعمت الهی را مطیع و پیرو باشید که سعادت شما در این است. 💫انقلاب را پاس بدارید و با تمام توان از آن دفاع کنید. 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 ✍هنگامی که عراق به مرزهای خوزستان حمله کرد؛ لشکر۹۲ تنها لشکری بود که می خواست در این منطقه عمل کند. 💢در زمان مدنی؛ فرمانده لشکر92 را فردی بهایی و پس از آن فرمانده ضعیفی این پست را عهده دار شد. ✨پیش از حمله عراق؛ لشکر92 که قصد انتقال به مرزها را داشت؛ حتی وسیله نقلیه برای انتقال نیروها در اختیار نداشت. ✨اگر وسایل و امکانات مردم در دست نبود؛ تانک ها را نمی توانستند به لب مرز برسانند. ♻️آن روز که عراق حمله کرد؛ ما هیچ تصور و درکی از جنگ و جنگیدن نداشتیم. ❌هیچ کس از جنگ ادراکی نداشت. 🗯سطح اطلاعات نظامی ما پایین بود. 💭برای نمونه علی افشاری را بالای پشت بام ساختمان سپاه اهواز گذاشته بودیم که وقتی هواپیما آمد؛ با تیر بار با آن مقابله کند. 🔰گمان می کردیم؛ به دلیل آنکه علی افشاری قوی هیکل است؛ هواپیما را می زند! 💥در همین روزها نام خودم را از رادیو عراق شنیدم. 💫می گفت: کسی به نام شمخانی هست که خلق عرب را سرکوب می کند. ✨عراق مرتب از من در رادیو نام می برد و می گفت که عرب نیست. ▫️آن روزها دشمن نتوانست در محور اهواز پیشروی کند. ▪️در محور سوسنگرد ناقص عمل کرد و به اهدافش نرسید. 🌐در پل نادری و کرخه هم نتوانست خوب عمل کند. 💠وقتی عراقی ها به نزدیکی اهواز رسیده بودند؛ خوف اشغال اهواز همه را فرا گرفته بود. 💢ما با تمام توان در صدد بر آمدیم که نگذاریم عراقی ها دستشان به اهواز برسد. ♨️وقتی اخبار اهواز را به امام خمینی(ره) دادند؛ فرمود: مگر جوانان اهواز مرده اند؟ ♻️این کلام سبب شد؛ زمانی که نیروهای عراقی تا حمیدیه پیشروی کردند و قصد تصرف اهواز را داشتند؛ نخستین تشکل گروه شبیخون؛ آن ها را وادار به عقب نشینی کرد و عراقی ها کلیومترها عقب رفتند. ادامه دارد... منبع: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 ✍پیروزی در عملیات شبیخون حمیدیه علت های مختلفی دارد. 💫یکی از آن ها ایمان خود بچه ها است. دیگری علامت سوالی که در ذهن نیروهای عراقی ایجاد کرده بودند: 🔻 ⁉️چرا ارتش ایران سکوت اختیار کرده است؟ حتما برنامه ای دارد! 💯در امر شبیخون زدن به دشمن ما قدری تجربه داشتیم چون بچه های ما به کردستان رفته و در عملیات شهری ورزیده شده بودند. 💢ما اطلاعات داشتیم و با رقابتی که با نیروهای مدنی داشتیم؛ مرتب دنبال افزایش توان خود بودیم. 🌐در خرمشهر و در پاسگاه مرزی سعیدیه؛ گشت داشتیم و نیروهای عملیاتی را فراهم کرده بودیم. 💠با آغاز جنگ همه را جمع کردیم؛ برایشان سخنرانی کردیم و از آن ها دسته ای ترتیب دادیم که به آن ها گروه بلالی می گفتند. ▪️وقتی امام پیام مقاومت به بچه های اهواز داد؛ شهید غیور اصلی به عنوان فرمانده و محمد بلالی به عنوان معاون او یک گروه 28 نفره تشکیل دادند. ▫️این 28 نفر 14 تیم دو نفره شدند. 💭هر کس آن ها را می دید می پرسید: این 28 نفر می خواهند چه بکنند؟! 🔸آن ها 14 قبضه آر. پی. جی داشتند. 🔹رفتند و در دو کیلومتر آرایش گرفتند و بعد؛ به تیپی که به سمت حمیدیه آمده بود؛ حمله کردند. 💬آن ها حدود سی دستگاه زرهی دشمن را منهدم کردند و تعدادی را به غنیمت گرفتند. 💭تیپ عراق 25 الی سی کیلومتر عقب نشینی کرد. ▪️غیور اصلی و گندمکار شهید شدند و 26 نفر دیگر سالم برگشتند. منبع: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 ▪️اسکندری هم شهید شد. ✨او وقتی برای به غنیمت گرفتن تانک رفت شهید شد. 🗯عراقی ها برای نخستین بار؛ یک تانک را تله گذاری کرده بودند. 🔰اسکندری داخل آن رفت و بعد؛ تانک منفجر شد. ✔️آن زمان؛ تازه فهمیدیم تله گذاری یعنی چه؟ 💫اسکندری درشت هیکل بود و همیشه یک تیر بار داشت. 🔹ما به او زاپاتا می گفتیم زیرا قیافه خیلی خشنی داشت و انسان عدالت خواهی بود. 🔸نخستین خانه شهیدی هم که من رفتم؛ خانه این برادر بسیار مستضعف بود. 🌐به این باور رسیدیم که می توانیم این کار را بکنیم و این هسته قابل تعمیم است. 💠بعد کم کم؛ اطلاعات؛ عملیاتمان شکل گرفت و فهمدیدیم ابزار آتش؛ خمپاره و آموزش چیست. ♻️سریع؛ پادگان پرکان دیلم را به عنوان مرکز ادوات راه اندازی کردیم. 💯آموزش را آغاز کردیم و کم کم شکل گرفتیم. ✔️در محور دزفول؛ رشید و در محور آبادان مهدی کیانی و در محور خرمشهر؛ جهان آرا و بعد موسوی بودند. 💫کم کم؛ بچه های دیگر مانند تیم عزیز جعفری یا رستمی از مشهد به سوسنگرد آمدند. ▪️از بهبهان نیز بقایی و مرتضی صفار را فرستادند. ▫️بقایی در اهواز بود. 💭محورها کم کم شکل گرفت و حسین خرازی هم در دارخوین مشغول شد. 🔘تمامی پاسداران را در سالن غذاخوری سپاه اهواز جمع کردم و گفتم: مدت هاست که می گوییم یا لیتنا کنا معکم. 🔰پدران ما هم این را گفتند؛ اما نتوانستند ثابت کنند که اگر حادثه ای رخ بدهد؛ آیا واقعا عامل به این هستند یا نیستند؟ ♻️امروز ما فرصت پیدا کرده ایم چیزی را که اجدادمان گفته اند و پشت به پشت به ما رسیده است؛ ثابت کنیم و ببینیم که یا لیتنا کنا معکم حرف است یا عمل؟ 💢ما مقابل عراق می ایستیم و حتما پیروز می شویم؛ هر کسی نمی خواهد من چراغ ها را خاموش می کنم تا بیرون برود. منبع: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍خادمین گروه روایتگران شهدای دزفول به مناسبت برگزار می نمایند...🔻 💬مسابقه چراغ راه با محوریت خاطرات شهید حسین ولایتی فر 💥مهلت شرکت در مسابقه: از 30 شهریور الی 6 مهر ماه1403 ▪️فایل pdf خاطرات شهید برای دسترسی راحت شما در اختیارتان قرار می گیرد. ♨️ در ضمن سوالات مسابقه نیز در آخر فایل pdf قابل مشاهده می باشد. 🗯برای شرکت در مسابقه؛ پاسخنامه خود را به همراه نام و نام خانوادگی؛ شماره تماس به آیدی خادم کانال ارسال نمایید. @admin_revayatgaran 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
مسابقه چراغ راه_035644.pdf
365.2K
💥فایل pdf خاطرات شهید حسین ولایتی فر 🌀به همراه سوالات مسابقه چراغ راه 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 ✍آن شبیخون اثر به سزایی در روحیه بچه ها نهاد و باور کردیم که عراق شکست دادنی است. ✔️روزهای سختی را در خوزستان سپری می کردیم و از آینده بی خبر بودیم. ▪️سپاه در بعد تجهیزات از سوی بنی صدر تحریم شده بود. ❌ارتشی ها ما را در جنگ به بازی نمی گرفتند. 🔰غیر از دعا و توسل و زیارت عاشورا خواندن کاری از دستمان بر نمی آمد. 🔘به آقا محسن رضایی به عنوان رییس اطلاعات سپاه؛ اخبار و گزارش ها را ارسال می کردیم؛ ولی از دست او هم کاری بر نمی آمد. 🌐از اینکه چه می شود رنج می بردیم. 💠آنچه در وسع ما قرار داشت حمله به دشمن بود. 🔸بچه های ما در گروه های چریکی می رفتند و دست به تانک های عراقی می زدند و رد می شدند. 🔹این حرکات اوج شجاعت و حماسه بچه ها در اوایل جنگ بود. 💭یک بار در جنگ گمبوعه؛ من؛ پدر و عمویم؛ سه نفری با علی افشاری به عراقی ها حمله کردیم. ▫️علی افشاری با تیر بار بود؛ یعنی تا این حد دشمن را ضعیف می دیدیم. ▪️بعد یک مرتبه با هلی کوپتر به ما حمله کردند و ما بالای درخت ها رفتیم. ♨️آن ها درخت را می زدند. 💯اما بلاخره؛ هر چهار نفرمان جان سالم به در بردیم و فرار کردیم. 💥علی افشاری همیشه تیر بار داشت و با لباس و پوتین بود. 💫در واقع؛ ما نمی ترسیدیم. ✔️الان که فکر می کنم؛ می بینم اصلا مقوله ای به نام ترس به ذهن ما خطور نمی کرد. 🔰ما در خوزستان درگیر جنگی نابرابر بودیم که هر روز از روز پیش پیچیده تر بود. ▪️آینده ای در جلوی چشمانمان نبود. 💭نمی دانستیم عاقبت چه می شود. منبع: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 🔰در آن زمان اثبات اینکه دشمن که از چهار جهت با انبوه آتش مشغول پیشروی بود؛ آسیب پذیر است و اعلام اینکه راه نبرد با دشمن؛ دادن زمین و گرفتن زمان نیست؛ رسالت سختی بود که باید انجام می شد. دشمن نیروهای خودش را این طور توجیه کرده بود: 🔻 ♻️شما از بصره و از مقابل پاسگاه سعیدیه و از مقابل فکه که شروع کنید؛ در دزفول و اهواز و آبادان و خرمشهر هستید. 💭نیروهای ایران آمادگی ندارند کوچک ترین مقاومتی علیه شما صورت دهند. ▪️منطقه دشت آزادگان پر بود از تانک؛ نفر بر؛ خودرو و هلی کوپتر. 💢تنها عناصر متحرک نیروها که انسان می دید؛ این ها بود. ✨در اهواز هر روز خبر تلخی می شنیدم. 💬ولی سعی می کردم روحیه ام را نبازم. 💯هر از چند گاهی برای بچه ها سخنرانی می کردم و آن ها را به مقاومت؛ هجوم و عملیات تشویق می کردم. ✔️بچه ها با تمام روحیه آماده جنگیدن بودند. 🌐ولی خبری از آر. پی. جی و خمپاره نبود. 💠سهم ما اگر هم بود؛ بسیار اندک بود. ▫️طوری که با قواره جنگیدن همراهی نمی کرد. ▪️ارتش هم به سرپرستی بنی صدر هیچ کمکی نمی توانست به ما بکند. 🔸ما را بچه هایی تلقی می کردند که درک از جنگیدن و مقابله با دشمن و آداب نظامی نداشتند. 🔹نگارش نامه من مربوط به زمانی است که خدا می دادند سپاه چگونه سلوک می کرد. 💬خط مشی ابوالحسن بنی صدر رییس جمهور این بود که نگذارد سپاه پاسداران وارد عرصه جنگ شود و قابلیت های نهفته خود را نشان دهد. 🔘او می دانست که اگر سپاه پیروزی به دست بیاورد؛ دیگر نمی تواند آن را به نام خود ثبت کند. منبع: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🔻نمایشگاه بزرگ معبری از نور🔻 ✨به مناسبت هفته دفاع مقدس🗓از ۳۱ شهریور ماه الی ۴ مهرماه ۱۴۰۳ ⏰ از ساعت ۱۹:۳۰ لغایت ۲۳:۳۰ 📌آدرس: گذرصدرا،واقع در بلوار ملاصدرا تقاطع فرهنگشهر 🔰همراه با برپایی غرفه های فرهنگی کاری از :🔻 ✔️شهرداری دزفول 💯ناحیه مقاومت بسیج شهرستان دزفول 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💭در راه فتح قله ایم... مقام معظم رهبری:🔻 ✔️دفاع مقدس؛ یک حرکت حیاتی بود. 💢یک نفس کشیدن بود برای این ملت. 🔘نفس نمی کشیدیم؛ میمردیم. ♻️ اینو باید زنده نگه داشت. 💫31 شهریور ماه آغاز هفته دفاع مقدس گرامی باد...🌷 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷"بسم‌ رب‌ الشهدا‌ و‌ الصدیقین"🌷 <دلنوشته‌ای‌ برای‌‌ رفیق‌ آسمان‌ نشینم‌✨> ............................................................... ✍چشم‌ هایم را بسته بودم،کور کورانه در پی دنیایی می دویدم که پایانش را نمی‌دانستم. 💭نمیدانم شایدم می‌دانستم و از گمراهی خام به راه خویش ادامه می‌دادم. ▪️خسته بودم، دیگر توان نداشتم، قرار بود به کجا بروم،قرار بود چه کنم؟ 🗯در دنیای تاریکی گیر کرده بودم که خسته بودم از بس در پی آرامش و نور دویدم، اما نبود، آن را هیچ جا نمی یافتم. 💢یا رب کمکم کن. 🔰با هر قدمی که بر می‌داشتم دعایم این بود، پروردگارا من نالایق ناتوان را نجات بده، از این گمراهی و تاریکی نجاتم بده،من‌ از‌ تاریکی میترسم. ♻️"یا نور الهدی‌ اغثنی"کمکم کن. 💬《به خاک سجده کنان افتادم التماس کنان از یار کمک میخواستم ناگهان در ظلمات خیالم نوری بر دمید که شد هدایت راهم》 ✨یار صدایم را شنیده بود، در این تاریکی مطلق این نور زیبا از کجا آخه؟ 💫همانند فرشته های آسمانی بود. 💯در پی نور به حرکت در آمدم و به همراهش رفتم،آنقدر آرامش بخش بود که حتی وقتی صدایش میکردم گویی در قلبم سخن می‌گفت و مرا از بی تابیِ خیال و ترس‌های بیهوده رهایی می‌بخشید. ✔️به‌ راستی‌ که‌ چه‌ قامت‌ رعنا و‌ چه سیمای دلنشین و چشمان آرامش بخشی داشت،دلم می‌خواست بدانم او کیست؟ 🌐چرا آمده و مرا یاری میکند؟ 💠در ادامه‌ی راهی که با او همراه بودم، فهمیدم که او یک شهید است( <نامش حسین بود> شهید حسین ولایتی فر) 🔹راست می گویند که شهدا چراغ راهند و من چرا این را تا به آن حال نمی‌دانستم؛ به راستی که اینگونه بود،"حسین"نیز چراغ راه من شد، منی که چراغ راه خویش را گم کرده بودم،باید چه کار می‌کردم چگونه جبران میکردم، خدایم صدایم را شنیده بود، به من زندگی مجددی بخشیده بود زندگی معنویی که در روح و افکار و قلبم داشت کم رنگ میشد. 🔸آری به خدا شهدا چراغ راهند... 🔘شهید حسین علاوه بر چراغ راهم، شد برادرم؛ شد عزیز دلم، شد رفیق و حامیم. 💭شاید اکنون او حرف های دلم را شنیده باشد که میدانم شنیده؛ چرا که شهدا زنده اند. ✔️پس با عشق و افتخار می‌گویم؛ برادر عزیزم؛رفيق آسمان نشینم<دوستت‌ دارم> ✍ارسالی یکی از شرکت کنندگان در مسابقه چراغ راه با محوریت خاطرات شهید حسین ولایتی فر 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea