✍وجوهات شرعی را با عشق و علاقه و با شوقی وصف ناپذیر پرداخت می کرد.
💬بر خلاف اینکه به قول معروف پول به جان ادم بسته است و انسان موقع پول دادن خوشحال نیست...
🌀اما او برای پرداخت خمس خیلی عجله داشت و خیلی هم خوشحال بود.
راوی: احمد کیانی برادر شهید
عنوان کتاب: #جوانمرد_قصاب
#شهید_عبدالحسین_کیانی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
خستگی ممنوع ۹.mp3
5.64M
💬دوره قرآنی #خستگی_ممنوع
✍جلسه نهم🔻
🎙️حجتالاسلام امین فرید
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
#قسمت_دوم
✍من دختر بچه ای پنج شش ساله بودم و فقط خدا می داند که دیدن این صحنه چقدر برایم تلخ و درد آور بود.
💬گرچه وضع مالی ما خوب بود و زندگی نسبتا مرفهی داشتیم اما اختلاف بین پدر و مادر؛ شیرینی زندگی را از ما گرفت.
💥طولی نکشید که اختلافشان بالا گرفت و کم کم زمزمه های جدایی و طلاق شروع شد.
▪️تا آن زمان طلاق در خانواده ما رسم نبود.
🔹البته در بین اقوام دور کسانی بودند که اختلاف داشتند و شوهرانشان زن دوم گرفته بودند؛ ولی باز هم طلاق نگرفته بودند.
🔸یعنی رسما زن و شوهر مانده بودند؛ ولی با هم زندگی نمی کردند.
🗯برای مادرم سنگین بود که بخواهد طلاق بگیرد و به هیچ وجه رضایت نمی داد.
♨️او هم می خواست مثل دیگران رسما زن و شوهر بمانند ولی او برود دزفول؛ بچه هایش را هم زیر پر و بال خودش بزرگ کند.
خاطرات: اشرف السادات صادق صمیمی؛ همسر شهید دانش
#شهید_سید_محمد_کاظم_دانش
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
#قسمت_سوم
✍در یکی از سفرها که ما دزفول بودیم ناگهان شنیدیم که پدرم؛ مادر را طلاق داده.
▪️ناباورانه به تهران رفتیم که ببینیم چه خبر شده که دیدیم بله!
▫️مادرم را به صورت غیابی طلاق داده.
💬دوباره بینشان بحث و جدل راه افتاد اما دیگر فایده ای نداشت چون کار از کار گذشته و همه چیز تمام شده بود.
💥در این فاصله پدرم مقدمات ازدواج با یک دختر روستایی را فراهم کرده بود.
♨️با رفتن مادرمان؛ خیلی زود سر و کله زن بابای جدید پیدا شد.
🌀اسمش ملوک بود.
♻️دختری روستایی که اولش با چادر و روسری و با همان سر و وضع روستایی اش آمد؛ ولی خیلی زود رنگ و لعاب شهری به خود گرفت و به روز شد دقیقا همان طور که پدر می خواست.
💠پدرم بر خلاف انتظاری که از زنش داشت؛ نسبت به دخترهایش متعصب و حساس بود.
❌هیچ وقت ما را در مجالس مختلط نمی برد و تاکید هم می کرد که شما نباید وارد این جور محافل و مجالس شوید.
▪️چون می ترسید که تحت تاثیر قرار بگیریم یا از سادگیمان سو استفاده کنند.
▫️حتی اجازه نمی داد که به خانه ی هم کلاسی هایمان برویم.
💬بر خلاف ما؛ ملوک خانم از هر جهت آزاد بود و این آزادی مطلقش به پدر بر می گشت؛ هر چند به مرور زمان از پدر هم آن چنان که باید حرف شنوی نداشت.
💥با حساسیتی که پدر روی ما داشت و تربیتی که از دوران بچگی و در کنار مادر؛ ملکه ی ما شده بود؛خوشبختانه ما تحت تاثیر او قرار نگرفتیم و همچنان حجاب و نماز و روزه مان را داشتیم.
خاطرات: اشرف السادات صادق صمیمی؛ همسر شهید دانش
#شهید_سید_محمد_کاظم_دانش
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🌀گــــردهــمایی و تــجـلیل از پیشکسوتان دفــــاع مقـــدس و مـــقــاومــت🔻
💬بــــه منـــاسبت فـــرا رســیدن هــفتــه دفــــاع مقــــدس
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍مطالعاتش برنامه ریزی شده بود.
💥نیاز به مطالعه را در خودش به خوبی تقویت کرده بود.
🌀برای هر روز کتاب یا موضوعی را برای مطالعه در نظر داشت.
💬هیچ گاه خودش را از مطالعه و تفکر در موضوعات مورد علاقه اش بی نیاز نمی دید.
راوی: کوکب ناجی، خواهر شهید
عنوان کتاب: #ناجی
#شهید_محمد_حسین_ناجی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
خستگی ممنوع ۱۰.mp3
4.14M
💬دوره قرآنی #خستگی_ممنوع
✍جلسه دهم🔻
🎙️حجتالاسلام امین فرید
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب: ما در دفاع مقدس از چه چیزی دفاع کردیم؟
✍بخشی از بیانات امروز رهبر انقلاب در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت
#دفاع_مقدس
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea