🗯شنای دسته جمعی در رودخانه برایمان تفریحی جذاب و پرتنوع بود.
♨️معمولا تا ساعت ها مشغول بازی و شنا بودیم و حساب وقت از دستمان در می رفت؛ ولی حمید از همان اول می گفت که من امروز نیم ساعت یا یک ساعت می توانم برای شنا بمانم.
🔰وقتش که تمام می شد؛ با
چهره ای گشاده و بشاش به گونه ای که بچه ها دلخور نشوند؛ خدا حافظی می کرد و می رفت.
💠به نظر می آمد که برای اوقات شبانه روزش برنامه ای تنظیم کرده بود.
نام شهید:#حمید_محمود_نژاد
عنوان کتاب:#راه_ناتمام
نام راوی: اقای سید زمان پور موسوی( دوست و همسایه)
#چهره_گشاده_و_بشاش
#با_برنامه_بودن
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea