eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.2هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
472 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
👇 مرحله چهارم عملیات فتح المبین (‌۶۱/۱/۸) در چهارمین مرحله عملیات که سحرگاه روز یکشنبه هشتم فروردین با نام فتح و کلمه رمز یازهرا (س) آغاز شد. قرارگاه نصر به پاکسازی منطقه متصرفه در شرق ارتفاعات «تینه» پرداخت و پس از آن به کمک قرارگاه قدس شتافت. قرارگاه قدس که در روز گذشته ارتفاعات ٢٠٢ تنگه ابوغریب را به تصرف درآورده بود، می‌کوشید از فرار نیروهای در حال عقب نشینی عراق جلوگیری کند. قرارگاه فجر نیز مسئولیت پاکسازی منطقه متصرفه خود را بر عهده داشت. هم چنین نیروهای قرارگاه فتح ضمن عبوراز تنگه دلیجان به سمت برغازه و دوسلک موفق شدند این دو منطقه را به تصرف درآورده و با نیروهای قرارگاه نصر الحاق کنند و سپس به سمت مرزهای بین‌المللی پیشروی کنند. در مجموعه، طی این مرحله از عملیات، ارتفاعات تینه، دوسلک و برغازه به تصرف کامل درآمدند و دشمن به غرب رودخانه دویرج و تپه ١٨٢ عقب رانده شد. لازم به ذکر است که نیروهای خودی در تلاش اصلی خود در این مرحله که دستیابی به عقبه‌های دشمن و ممانعت از فرار نیروهای آنان بود موفق نبودند و دشمن توانست بسیاری از نیروها و تجهیزات خود را از منطقه عملیات خارج کند. نتایج - آزادسازی ٢٥٠٠ کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی؛ شامل ده‌ها بخش و روستا، سایت‌های ٤ و ٥ رادار، جاده مهم دزفول – دهلران و …. - نزدیک شدن نیروهای خودی به مرز در منطقه غرب شوش و دزفول. - خارج شدن شهرهای دزفول، اندیمشک و شوش و مراکز مهمی همچون پایگاه هوایی دزفول از تیررس توپخانه دشمن و دستیابی به چاه‌های نفت ابوغریب در ارتفاعات تینه. - انهدام بیش از چهار لشکر، ٣٦١ دستگاه تانک و نفربر، ١٨ فروند هواپیما، ٣٠٠ دستگاه خودرو، ٥٠ عراده توپ و ٣٠ دستگاه مهندسی ارتش عراق. - به غنیمت گرفته شدن ٣٢٠ دستگاه تانک و نفربر، ٥٠٠ دستگاه خودرو، ١٦٥ عراده توپ، ٥٠ دستگاه مهندسی و مقادیر زیادی سلاح و تجهیزات انفرادی. - به اسارت درآمدن بیش از ١٥ هزار تن از نیروهای دشمن. - کشته و مجروح شدن حدود ٢٥ هزار تن از نیروهای دشمن. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
پیام (ره) بعد از عملیات افتخار آمیز : پیام آرامش بخش و افتخارآمیزتان پیرو پیروزی های بزرگ سلحشوران ظفرمند عملیات فتح المبین واصل و موجب سرافرازی گردید. گرچه این شجاعت ها و فداکاری ها و پیروزی های عظیم کم سابقه یا بیسابقه در بُعد نظامی و میدان نبرد از طرف نیروهای مسلح عظیم القدر جمهوری اسلامی، آن چنان افتخارآفرین و اعجابآمیز است که با مقیاس های عادی و معیارهای نظامی و جنگی نتوان ارزش پر عظمت و غرورآفرین آن را با الفاظ محدود و عبارات معدود توصیف نمود و شجاعت و حمله برقآسای سلحشوران ایران بزرگ را به ذهن آورد و با قلم و بیان اظهار کرد. گرچه این شکل پیروزی ها و سلحشوری ها در باب خود بینظیر یا کم نظیر است و گرچه این نحو تاختن بر نیروهای زمینی و هوایی دشمنانی که تا بن دندان با سلاح های سنگین و سبک مدرن غربی و شرقی مسلح بودند، در جنگ های جهان نمونه است که در ظرف کمتر از یک هفته آن چنان مات شوند که هر چه دارند بگذارند و فرار نمایند و یا تسلیم شوند، به صورتی که قوای مسلح ما تا کنون نتوانند اسیران و کشتگان و غنایم را به شمار آورند و گر چه تمام این امور بر خلاف عادت به صورتی معجزهآسا تحقق یافت، لکن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان جبههها و پشتیبانان آنان در میدان رزم مثل جهاد سازندگی و همچنین فیلمبرداران جان بر کف عزیز و پزشکان و پرستاران متعهد و والا مقام و خبرنگاران جسور و مردمان میلیونی پشت جبهه به خضوع وادار میکند، بعد معنوی آن است که با هیچ معیاری نمیتوان سنجید و با هیچ میزانی نمیتوان عظمت آن را دریافت. ما عقب ماندگان و حیرتزده گان، و آن سالکان و چله نشینان و آن عالمان و نکته سنجان و آن متفکران و اسلام شناسان و آن روشنفکران و قلمداران و آن فیلسوفان و جهان بینان و آن جامعه شناسان و انسان یابان و آن همه و همه، با چه معیار این معما را حل و این مساله را تحلیل میکنند. ... این جانب هر وقت با یکی از این چهرهها رو به میشوم و عشق او را به شهادت در بیان و چهره نورانیاش مشاهده میکنم، احساس شرمساری و حقارت میکنم و هر وقت در تلویزیون، مجالس و محافل، این عزیزان که خود را برای حمله به دشمن خدا مهیا میکنند و مناجات و راز و نیازهای این عاشقان خدا و فانیان راه حق را در آستانه هجوم به دشمن مینگرم که با مرگ دست به گریبان هستند و از شوق و عشق در پوست نمیگنجند، خود را ملامت میکنم و بر حال خویش تاسف میخورم. اکنون ملت ما دریافته است که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا». مجالس حال و دعای اینان، شب عاشوراهای اصحاب سیدالشهدا را در دل زنده میکند. جوانان عزیزم و فرماندهان محترم، شما توقع نداشته باشید که من بتوانم از عهده ثنای شما و شکر عمل شما برآیم. شما را همان بس که محبوب خدای تعالی هستید و خدای شما فرموده که شما را که چون سدی محکم و بنیانی مرصوص در مقابل دشمنان خدا و برای رضای او ایستادهاید دوست میدارد و این است جزای شما و این است عاقبت عمل شما. ** پیام امام خمینی(ره) به فرماندهان نظامی دفاع مقدس (دهم فروردین 1361) 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
23.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظات دیده نشده از 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سخنان غرورآفرین شهید سپهبد صیاد شیرازی پس از عملیات 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ ۲ فروردین ماه ، تهاجم مزدوران رژيم سفاك به در قم (1342 ش) ✍ عصر روز دوم فروردين 1342 ش برابر با 25 شوال 1382 ق و مصادف با شهادت امام صادق(ع)، مجلس سوگواري در مدرسه فيضيه قم برپا گرديد. پس از شروع مراسم، نيروهاي رژیم پهلوی وارد فیضیه شدند و به ضرب و جرح مردم و طلبه ها پرداختند. ✅ در اين واقعه، مزدوران پهلوي، تعدادي از طلبه ها را از طبقه دوم و پشت بام فيضيه به حياط پرت كردند. عده زيادي كشته و زخمي شدند. اين تهاجم وحشيانه، باعث خشم شديد امام، و موضعگيري عليه رژيم و انزجار مردم از نظام طاغوتي گرديد. ✅ همزمان با هجوم مأموران رژيم شاه به فيضيه، درگيريهاي مشابه ي در مشهد و تبريز روي داد و علاوه بر ضرب و جرح مردم، تعدادي نيز دستگير شدند. 🍃💖🍃 هدیه به روح مطهر حضرت امام خمینی و ارواح طیبه جمیع شهدای انقلاب اسلامی فاتحة مع الصلوات. 🍃💖🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجه الشریف ان شاءالله 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
واکنش امام به جریان فیضیه در روز جمعه مصادف با دوم فروردين 1342 : در اين اطلاعيه‌ها از عموم مردم دعوت شده بود که با حضور در اين جلسه ضمن تعزيت شهادت امام صادق(ع) به گفتار سخنرانان پيرامون حوادث چند ماهه اخير کشور گوش فرا دهند. اسناد ساواک حکايت از آن دارد که رژيم نيز متقابلاً سطح آمادگي خود را در جلوگيري از اين جلسات و نهايتاً سرکوب موج مخالفت مردم بالا برده بود. سخنراني امام در واپسين روز سال 41، که سطح مبارزه را تا مرز شهادت پيش برده بود، باعث شد ارکان حکومت حساسيت خود را نسبت به روز موعود بيشتر نشان دهد. در همين راستا، ساواک طي بخش نامه‌اي دستورات لازم را در خصوص جلوگيري از برگزاري چنين جلساتي صادر نمود. اين بخش نامه پرده از بعضي شيوه‌هاي بازدارنده رژيم در مقابله با مجالس مذکور برمي‌دارد: «اخيراً بعضي از وعاظ و علما مرکز و مجامع مذهبي، تراکت و اعلاميه‌هايي تحت عنوان عزاي عمومي به جاي برگزاري مراسم عيد باستاني انتشار داده، احتمال دارد در منطقه آن ساواک بعضي از وعاظ در مساجد هنگام وعظ با توجه به اين که روز جمعه دوم فروردين که مصادف با رحلت امام صادق(ع) است، مطالبي بر خلاف مصالح کشور ايراد واذهان عمومي را مشوب سازد، دستور فرماييد از هم اکنون با تشريک مساعي مأمورين و مسئولين انتظامي محل، همه گونه پيش بيني لازم معمول حتي در صورت وجود احتمال اين گونه عمليات مخالف، مجالس با شکوه‌تر، در مخالفت با اين گونه اظهارات تشکيل داده و در مقابل بيانات وعاظ محرک در مساجد نيز دستجاتي وجود داشته باشد که با ذکر صلوات مانع اظهارات نامناسب آنان بشوند... سرلشگر پاکروان.» بر طبق گزارش، رئيس اسبق ساواک و مشاور عالي شاه، سرهنگ مولوي رئيس ساواک تهران با نيروهاي تحت امرش براي سرکوب مردم عازم قم شد. درروز موعود از سوي مراجع سه مجلس بزرگ در قم برگزار گرديد. مجلس اول صبح جمعه در منزل امام بر پا شد. در حالي که سخنران جلسه به بيانات خود ادامه مي‌داد عده‌اي از عوامل رژيم بر طبق دستور شروع به بي‌نظمي و فرستادن صلوات‌هاي بي‌جا نمودند. بلافاصله امام توسط آقاي شيخ صادق خلخالي پيغام دادند چنانچه اين افراد از توطئه دست برندارند اما به سمت حرم حضرت معصومه(س) حرکت و آنجا سخن آخر را با مردم خواهند کرد. به دنبال تهديد امام مجلس نظم خود را به دست آورده و بدون حادثه‌اي ادامه يافت. مجلس دوم به ميزباني آيت‌الله شريعتمداري در مدرسه حجتيه قم برگزار گرديد. در آن مجلس نيز با ايادي رژيم در هنگام سخنراني‌ حاج آقا انصاري قمي به فرستادن صلوات اقدام نمودند. به گفته آقاي دواني که خود در آن مجلس حضور داشت، برگزار کنندگان ناچار شدند از «آقا حسن ميره ای پهلوان معروف قم استفاده نمايند. ايشان درحالي که دو متر قد داشت و از هيبت و احترامي برخوردار بود با ايستادن کنار منبر و دستور سکوت به اغتشاش‌گران توانست آرامش را برقرار سازد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲فروردین ماه ، گرامی باد .‌🥀 نام:زینب کمایی تاریخ ولادت:۱۳۴۶/۳/۸ وضعیت تاهل:مجرد تاریخ شهادت:۱۳۶۱/۱/۷ نحوه شهادت:دستگیری توسط منافقین و خفه کردن ایشان با چادرشان محل شهادت:شاهین شهر اصفهان محل مزار:اصفهان مزار شهدا کتاب های مربوط به شهید: 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🌸 در سال ۱۳۴۷ در آبادان و در خانواده ای متدین و مذهبی به دنیا آمد. اسمش را میترا گذاشته بودند که بعدها وقتی بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. دوست داشت اسمش زینب باشد، برای همین اصرار داشت او را زینب خطاب کنند. نهایتا هم یک روز روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد و به دوستانش اعلام کرد که نامش را به زینب تغییر داده و خواست تا آنها هم زینب صدایش کنند. به گفته خانواده اش، در دوران کودکی دو بار به بیماری سختی مبتلا شد و در بیمارستان بستری شد، اما به لطف و عنایت خدا، سلامتی اش را به دست آورد. به گفته مادرش، زینب بین ۷ بچه، چهار دختر و سه پسر از همه سازگارتر بود. از هیچ چیز ایراد نمی گرفت، صبور و فعال بود. از بچگی در کارهای خانه کمک حالم بود و بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی باشد، دنبال نماز و روزه و قرآن بود. به همسرم می گفتم از هفت تا بچه ام زینب سهم من است، انگار قلبمان را با هم تقسیم کرده بودند. زینب بسیار درسخوان و خیلی مومن بود، در دوران دبستان به کلاس های قرآن می رفت. بعد از شرکت در کلاس های قرآن علاقه شدیدی به حجاب پیدا کرد. کلاس چهارم با حجاب شد. با روسری به مدرسه می رفت، در مدرسه مسخره اش می کردند و امُل صدایش می زدند. از همان دوران با وجود گرمای زیاد و شرجی بودن آبادان و لاغری جسمی، روزه می گرفت. اولین باری که روزه گرفت، ده روز قبل از ماه رمضان بود. زینب کوچکترین دختر خانواده بود و در همه راهپیمایی های زمان انقلاب شرکت می کرد. زینب فعالیت های انقلابی اش را در مدرسه راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد.بعد از انقلاب به خاطر پیام امام هر هفته دوشنبه و پنجشنبه روزه بود و خیلی مقید به انجام برنامه های خودسازی بود. وی حتی بعد از انقلاب تصمیم داشت برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه برود، می گفت باید دینمان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم. جنگ که شروع شد، مردم کم کم به دلیل بمباران مجبور به خروج از شهر شدند، زینب و خواهران و برادرانش مخالف رفتن از آبادان بودند. خواهران بزرگترش برای کمک به بیمارستان شرکت نفت رفتند ولی زینب چون لاغر و ضعیف و کم سن و سال بود، به جامعه معلمان که فعال بودند می رفت و کارهای فرهنگی انجام میداد. به گفته مادر شهید، با دستور امام جمعه آبادان جهت تخلیه آبادان، به اصفهان رفتیم. فقط دو دخترم که در بسیج و بیمارستان فعال بودند ماندند. زینب سوم راهنمایی بود و من خیلی به او وابسته بودم، وقتی گفتم به تو احتیاج دارم، راضی به آمدن با ما به اصفهان شد. زینب که ۶ ماه از درس عقب مانده بود، در اصفهان به مدرسه راهنمایی رفت. علاقه زیادی به شهدا داشت و برای تشییع شهدا به گلزار شهدای اصفهان می رفت. از خاک قبر شهدا به عنوان تبرک برای خودش نگه می داشت، سر مزار شهید زهره بنیانیان از شهدای انقلاب می رفت و قرآن می خواند، می گفت مامان ببین فقط مردها شهید نمی شوند، زن ها هم شهید می شوند. بعد از مدتی از محله دستگرد اصفهان به شاهین شهر رفتیم، زینب اول دبیرستان بود و تصمیم داشت وارد رشته علوم انسانی شود و در آینده به قم برود و درس حوزه علمیه را برای طلبه شدن بخواند. در شاهین شهر هم فعالیتهای فرهنگی می کرد و علاوه بر فعالیت در دبیرستان به جامعه زنان و بسیج می رفت. در دبیرستان گروه سرود و تئاتری به نام گروه سرود و تئاتر زینب تشکیل داد. مدرسه اش دور بود و مخارج کرایه ماشین را خرج خرید کتاب و هدیه آن به مجروحین و رزمنده های بیمارستان می کرد و مسیر را تا خانه پیاده طی می کرد. اهل خواندن نماز شب بود، وقتی از مدرسه برمی گشت اول به مسجد المهدی می رفت، نماز می خواند و بعد به خانه برمی گشت. یک دفتر درست کرده بود و روی جلد آن نوشته بود، دفتر خودسازی زینب کمایی! دفتری که بیست تیتر داشت و به خودش نمره میداد. به گفته مادر شهید، زینب همیشه غسل شهادت می کرد. قبل از شهادت هم غسل شهادت کرده بود. اسفند ماه بود که در تمیز کردن خانه برای عید کمک می کرد و از من خواست که بگذارم روز آخر سال برای خواندن نماز مغرب و عشاء به مسجد برود. آخرین نمازش بود بعد از نماز، هنگام برگشت از مسجد توسط منافقین ربوده شد که در ۲ فروردین ۱۳۶۱ با چادر اش خفه اش کرده بودند و نیروهای امنیتی، پیکرش را بعد از سه روز جستجو پیدا کردند. زینب قبل از شهادت توسط منافقین تهدید شده بود و منافقین در طی ارسال نامه و تماس تلفنی مسئولیت ترور زینب را برعهده گرفتند. زینب چهارده ساله بود و اولین دبیرستانی بود که همراه با شهدای عملیات فتح المبین در اصفهان تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد. 🌺یادش گرامی و راهش پر رهرو باد🌺 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🌸🌱🌴🌼🌺🌼🌴🌱🌸 💠 💠 💠 بسم الله الرحمن الرحیم خدایا نگذار نقاب نفاق و بیطرفی بر چهره مان افتد و در این هنگامه جنگ را تنها گذاریم . اینها از یزید بدترند و جایگاهشان اسفل سافلین است و بس ... ماذا وجدک من فقدک و ماذا فقد من وجدک . چه یافت آنکسی که تو را گم کرد و چه گم کرد انکس که تو را یافت . از شما می خواهم که راه این شهیدان به خون خفته را ادامه دهید . هیچ گاه از پشتیبانی امام سرد نشوید . همیشه سخن ولی فقیه را به گوش جان بشنوید و به کار ببندید . چون هرکس روزی به سوی خدا باز خواهد گشت. همیشه به یاد مرگ باشید . تا کبر و غرور و دیگر گناهان شما را فرا نگیرد .نمازهایتان را فراموش نکنید و برای سلامتی اماممان همیشه دعا کنید و در انتظار ظهور مهدی عج باشید مادر جان تو که از بدو تولد همیشه پرستار و غمخوار من بودی حال که مرا می خوانی خوشحال باش که از امتحان خدا سربلند بیرون امده ای و هرگزدر نبود من ناراحت نشو ٬ زیرا که من در پیشگاه خدای خود روزی می خورم و چه چیزی از این بهتر است که تشنه ای به آب برسد و عاشقی به معشوق . مادر جان می دانم که برای رساندن من به این مرحله از زندگی زحمات بسیار کشیده ای و بهمین دلیل تو را به رنجهای حضرت زینب سلام الله علیها قسم می دهم مرا حلال کن و مرا دعای خیر بفرما . در آخر از همه شما خواهران و برادران عزیزم و تمام دوستانم تقاضا می کنم که مرا حلال کنند و اگر من باعث ناراحتی شده ام مرا ببخشید . شما را به خون جوشان حسین علیه السام قسمتان می دهم دعا برای را فراموش نکنید . خواهر کوچک شما .💠 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
☝️✨برگی از دفتر خودسازي مادر زينب دربارۀ دفتر خودسازی دختر نوجوان خود، این گونه روایت می‌کند: «زینب در دفتر خودسازی خود جدولی کشیده بود که بیست مورد داشت؛ از نماز به موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن، خواندن نماز شب، نماز غفیله و نماز امام زمان (عج)، ورزش صبحگاهی، قرآن خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سوره‌های قرآن کریم، دعا کردن در صبح و ظهر و شب، کمتر گناه کردن تا کم‌ خوردن صبحانه، ناهار و شام. دخترم جلوی این موارد ستون‌هایی کشیده بود و هر شب بعد از محاسبۀ کارهایش جدول را علامت می‌زد؛ من وقتی جدول را دیدم به یاد سادگی زینب در پوشیدن و خوردن افتادم، به یاد آن اندام لاغر و نحیفش که چند تکه استخوان بود، به یاد آن روزه‌های مداوم و افطارهای ساده، به یاد نماز شب‌های طولانی و بی‌صدایش، به یاد گریه‌های او در سجده‌هایش و دعاهایی که در حق امام خمینی (ره) داشت. زینب در عمل، تک ‌تک موارد آن جدول خودسازی و خیلی از چیزهایی که در آن جدول نیامده بود را رعایت می‌کرد.» 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani