مداحی آنلاین - حیدر شدی - محمود کریمی.mp3
4.52M
#بشنوید
#مولودی مناسبتی
🌟 #میلاد_امام_علی #علیهالسلام
🎉 حیدر شدی تا ...
🎉 پشت در هی در بکوبم
🎧با نوای: محمود_کریمی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
1_869268872.mp3
2.14M
#بشنوید
#مولودی مناسبتی
🌟 #میلاد_امام_علی #علیهالسلام
ناد علیا مظهر العجاب
#ملاباسم_کربلایی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
@Angoore_Zarih_۲۰۲۲_۰۲_۱۳_۰۹_۳۰_۳۴_۷۸۸.mp3
7.43M
#بشنوید
#مولودی مناسبتی
🌟 #میلاد_امام_علی #علیهالسلام
فقط حیدر امیرالمومنین است
عالَم، هرجا رو ببینی عَلیِه
از اول تا آخر...
کربلایی حسین طاهری🎤
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
1_865704232.mp3
3.69M
#بشنوید
#سخنرانی
#استاد_انصاریان
💠محبوبترین فرد در قلب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 💠
#امیرالمومنین علیه السلام محبوبترین فرد در قلب نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم
#امام_علی علیه السلام
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
مولودی خوانی #شهید_سیدمجتبی_علمدار در رثای امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه صلوات المصلین
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۶ بهمن ماه #سالروز_شهادت #روحانی_مدافع_حرم #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری گرامی باد . 🥀
نام و نام خانوادگی:محمد هادی ذوالفقاری
تولد: ۱۳۶۷/۱۱/۱۳ – تهران
شهادت: ۱۳۹۳/۱۱/۲۶ – مکیشفیه سامراء
محل خاکسپاری : نجف ، وادی السلام ، سمت هود و صالح بعد از سید علی قاضی
مزار یادمان : گلزار شهدای تهران ، قطعه ی ۲۶ ، ردیف۱، شماره ۲۵
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
۲۶ بهمن ماه #سالروز_شهادت #روحانی_مدافع_حرم #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری گرامی باد . 🥀 نام و نام خانواد
#زندگینامه
#شهید_هادی_ذوالفقاری
💠سال ۱۳۶۷ بود كه هادي به دنيا آمد.
او در #شبجمعه و چند روز بعد از ايام فاطميه به دنيا آمد.
وقتی تقويم را میبینند درست مصادف است باشهادت امام هادي(ع) بر همین اساس نام او را محمدهادي میگذارند.
📚در دوران دبستان به مدرسه شهید سعیدی رفت. هادی در دوره دبستان بود که وارد شغل مصالح فروشی شد و خادمی #مسجد را تحویل داد.
دوران راهنمایی را در مدرسه ی توپچی درس خواند.
از همان سال های اولیه ی دبیرستان،زمزمه ی ترک تحصیل را کوک کرد!
🔹هادی بعد از پایان خدمت، چندین کار مختلف را تجربه کرد و بعد از آن، راهی حوزه علمیه شد.
زیرا راهی جز طلبگی در #نجف پاسخگوی غوغای درون هادی نبود.
هادی انرژیاش را وقف #بسیج و کار فرهنگی و هیئت کرده بود.
💠شهید هادی ذوالفقاری سه بار برای مبارزه با #داعش راهی منطقه سامراء شد.
روز ۲۶ بهمن بود،
در حومه ی #سامرا،ناگهان صدای انفجار مهیبی آمد،عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی و هادی به آرزویش رسید...🕊
▪️خبر رسید که هادی ذوالفقاری #مفقود شده.
سه روز از #شهادت اش گذشته بود.
روز سوم خبر دادند در فرودگاه نظامی شهر المثنی، یک کامیون آمده که پیکر شهدا راآورده بیشتر این شهدا از سامرابودند.
ودر میان آنها یک جنازه وجود دارد که سالم است اما #گمنام!
وهیچ مشخصه ای ندارد، فقط در دست راست او دو #انگشترعقیق است.
شهید ذوالفقاری بود صورتش کمی سوخته بود اما کاملاً واضح بود که هادی است.
#سالروز_شھادت🌱
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#وصیتنامه
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
اینجانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت میکنم که من را در ایران دفن نکنند و اگر شد ببرند امام رضا علیه السلام طواف بدهند و برگردانند و همینطور که در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در وادیالسلام دفن کنند و دوست دارم نزدیک امام باشد و تمام مستحبات انجام شود و در داخل دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال گریه مشکی و غیره مثل تربت بگذارند داخل قبر من مثل حسینیه شود و اگر شد جایی که سرم میخورد به سنگ لحد یک اسم حضرت زهرا بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ آخ نگویم و بگویم یا زهرا
بالای سر من روضه و سینهزنی بگیرند و موقع دفن من پرچم بالای قبرم قرار بگیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید و زیاد یاحسین بگویید و برای من مجلس عزا نگیرید چون من به چیزی که میخواستم رسیدم و برای امام حسین و حضرت زهرا مجلس بگیرید و گریه کنید و رو به قبله صحیح دفن کنید چون قبله در نجف اختلاف دارد و روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناه کار است یعنی العبد الحقیر و المذنب و یا مثل این؛ پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر.
پشت سر ولایت فقیه باشید/حجابها بوی حضرت زهرا نمیدهد؛ آن را زهرایی کنید
#ادامه👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمتها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشور زندگی میکنم مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است قدر کشورمان را بدانند و پست سر ولی فقیه باشند و با بصیرت باشند چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید و از خواهران میخواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا رعایت بکنند نه مثل حجابهای روز چون این حجابها بوی حضرت زهرا(س) را نمیدهد.
امام زمان را تنها نگذارید
از برادرانم میخواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند جهان در حال تحول است دنیا دیگر طبیعی نیست الان دو جهاد در پیش داریم اول جهاد نفس که واجبتر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم میشود که اهل جهنم هستیم یا بهشت، حتی در جهاد با دشمنها احتمال میرود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای هوا نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشید یعنی برای شیطان رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن؟ امام زمان را تنها نگذارید.
آنها اهل شیطان هستند و ما هم شیطانی. دین خودتان را حفظ کنید چون اگر امام زمان بیاید احتمال دارد روبهروی امام باشیم و با امام مخالفت کنیم. امام زمان را تنها نگذارید من که عمرم رفت و وقت از دست دادم تا به خودم آمدم دیدم که خیلی گناه کردم و پلهای پشت سرم را شکاندهام و راه برگشت ندارم. بچههای ایران و عراق من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام دادهام و یکی از دلایلی که آمدم نجف به خاطر همین بود که پیشرفت کنم نجف شهری است که مثل تصفیهکُن است که گناهها را به سرعت از آدم میگیرد و جای گناهان ثواب میدهد این مولای ما خیلی مهربان است.
در جهاد مدافعان حرم شرکت کنید/مدافعان حرم با اسم حضرت زهرا کار تکفیریها را تمام کنند
همچنین میخواهم که مردم عراق از ناموس و وطن خودشان و مخصوصا حرمها دفاع کنند و اجازه به این ظالمان ندهند و مردم عراق مخصوصا طلاب نجف در این جهاد شرکت کنند چون دیدم که مدافع هست لکن کم است باید زیاد شود و مطمئنم که اینها(ظالمین) کم هستند و فقط با یک هجوم (جهاد) با اسم حضرت زهرا(س) میشود کار این مفسدها را تمام کرد و منتظر ظهور شویم و بهتر است که دست به دست همدیگر دهید و این غده سرطانی را از بین ببرید. برای من خیلی دعا کنید چون خیلی گناه کارم و از همه حلالیت بگیرید.
دنیا رنگ گناه دارد؛ دیگر نمیتوانم زنده بمانم
وصیت من به طلاب این است که اگر برای رضای خدا درس میخوانند و هدف دارند بخوانند و اگر اینطور نیست نخوانند. چون میشود کار شیطانی و شهریه امام را هم میگیرند؛ دیگر حرام درحرام میشود و مسئولیت دارد اگر میتوانند درس بخوانند البته همهاش درس نیست، عبودیت هم هست باید مقداری از وقت خود را صرف عبادت کنند چون طلبهای باتقوا کم داریم اول تزکیه نفس بعد درس ای داد از علم شیطانی. دنیا رنگ گناه دارد دیگر نمیتوانم زنده بمانم. انشاءالله امام حسین و حضرت زهراو امام رضا در قبر میآیند.
۱۹ بهمن ماه سال ۱۳۹۳
العبد الحقیر و المذنب الضعیف محمدهادی ذوالفقاری
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#معرفی_کتاب_شهدایی
کتاب :
#پسرک_فلافل_فروش
موضوع :
حکایت این مجموعه به جوانی اختصاص دارد که علاقه عجیبی به شهید ابراهیم هادی داشت.
همیشه سعی می کرد مانند ابراهیم باشد، تصویری از شهید هادی را جلوی موتورش و در اتاق خودش زده بود که بسیار بزرگ بود.
با اینکه بعداز جنگ به دنیا آمده بود و چیزی از آن دوران ندیده بود، ولی شهدا را خوب می شناخت.
کتاب سلام بر ابراهیم را بارها خوانده بود و مانند بسیاری از جوانان این سرزمین، می خواست ابراهیم را الگوی خود قرار دهد.
نوع لباس پوشیدن و برخورد و گفتار و رفتار او، همه دوستان را به یاد شهید ابراهیم هادی می انداخت. او ابراهیم هادی از نسل سوم انقلاب بود.
زندگینامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم طلبه #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری ...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
✂️ #برشی_از_کتاب (۱)
یادم هست یک شب جمعه وقتی کار بسیج تمام شد هادی گفت: بچه ها حالش رو دارید بریم زیارت؟
گفتیم: کجا؟! وسیله نداریم.
هادی گفت: من میرم ماشین بابام رو میارم. بعد با هم بریم زیارت شاه عبدالعظیم علیه السلام.
گفتیم: باشه، ما هستیم.
هادی رفت و ما منتظر شدیم تا با ماشین پدرش برگردد. بعضی از بچه ها که هادی را نمی شناختند، فکر می کردند یک ماشین مدل بالا و...
چند دقیقه بعد یک پیکان استیشن درب داغون جلوی مسجد ایستاد.
فکر کنم تنها جای سالم این ماشین موتورش بود که کار می کرد و ماشین راه می رفت.
نه بدنه داشت، نه صندلی درست و حسابی و... از همه بدتر اینکه برق نداشت. یعنی لامپ های ماشین کار نمی کرد!
رفقا با دیدن ماشین خیلی خندیدند. هرکسی ماشین را می دید می گفت: اینکه تا سر چهارراه هم نمی تونه بره، چه برسه به شهر ری.
اما با آن شرایط حرکت کردیم. بچه ها چند چراغ قوه آورده بودند. ما در طی مسیر از نور چراغ قوه استفاده می کردیم.
وقتی هم می خواستیم راهنما بزنیم، چراغ قوه را بیرون می گرفتیم و به سمت عقب راهنما می زدیم.
خلاصه اینکه آن شب خیلی خندیدیم. زیارت عجیبی شد و این خاطره برای مدت ها نقل محافل شده بود.
بعضی بچه ها شوخی می کردند و می گفتند: می خواهیم برای شب عروسی، ماشین هادی را بگیریم...
✂️ برشی از کتاب (۲)
در طی مسیر یک باره به مقابل درب دانشگاه رسیدیم. درست در همان موقع جسارت اغتشاشگران به رهبر معظم انقلاب آغاز شد.
هادی وقتی این صحنه را مشاهده کرد دیگر نتوانست تحمل کند! به من گفت: همین جا بمون... سریع پیاده شد و دوید به سمت درب اصلی دانشگاه.
من همین طور داد می زدم: هادی برگرد، تو تنهایی میخوای چی کار کنی؟ هادی.. هادی..
اما انگار حرف های من را نمی شنید. چشمانش را اشک گرفته بود. به اعتقادات او جسارت می شد و نمی توانست تحمل کند.
همین طور که هادی به سمت درب دانشگاه می دوید یک باره آماج سنگ ها قرار گرفت.
من از دور نگاه می کردم. می دانستم که هادی بدن ورزیده ای دارد و از هیچ چیزی هم نمی ترسد. اما آنجا شرایط بسیار پیچیده بود.
همین که به درب دانشگاه نزدیک شد یک پاره آجر محکم به صورت هادی و زیر چشم او اصابت کرد.
من دیدم که هادی یک دفعه سر جای خودش ایستاد. می خواست حرکت کند اما نتوانست!
خواست برگردد اما روی زمین افتاد! دوباره بلند شد و دور خودش چرخید و باز روی زمین افتاد..
✂️ برشی از کتاب (۳)
چند دقیقه ای نگذشت که یک بولدوزر از سمت بیرون روستا به سمت سنگرهای نیروهای مردمی حرکت کرد. بدنه این بولدوزر با ورق های آهن پوشیده شده و حالت ضدگلوله پیدا کرده بود.
به محض اینکه از اولین سنگر عبور کرد نیروها فریاد زدند: انتحاری، انتحاری مواظب باشید...
برخی می خواستند راننده را بزنند اما هیچ کدام ممکن نشد! حتی گلوله آرپی جی روی بدنه آن اثر نداشت.
هرچه تیراندازی کردیم بی فایده بود. فاصله ما با هادی ذوالفقاری و دیگر دوستان زیاد بود. یک باره حدس زدیم که این خودرو به سمت آن ها می رود.
هرچه که داد و فریاد کردیم، صدایمان به گوش آن ها نرسید. صدای بولدوزر و گلوله ها مانع از رسیدن صدای ما می شد.
هادی و دوستان رزمنده ای که در آنجا جمع شده بودند،متوجه صدای ما نشدند.
لحظاتی بعد صدای انفجاری آمد که زمین و زمان را لرزاند!
➖➖➖➖
#پسرک_فلافل_فروش
#شهید_هادی_ذوالفقاری
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani