شهيد مدافع حرم سيدعلی زنجانى به روايت مداح اهل بیت حاج مهدی سلحشور🎤
سید علی عزیز ما دنیائی از صفا و صمیمیت بود. عشق به شهادت🌷 در دریای زلال چشماش موج میزد. پارسال گفت #حاج_مهدی بریم یه سر خطوط بچههای حزبالله. میخوام ببینی چه عشقی به "حضرت آقا" دارند❤️
با هم رفتیم بچههای حزب الله تا فهمیدن من بعضی از اوقات خدمت #حضرت_آقا مشرف میشم، برگهای رو آماده کردند و اسامی شونو توش نوشتند📝 تا اون نامهی حامل سلام رو، خدمت ایشون تقدیم کنم. 🌹
راست میگفت عشقشون به آقا💖 مثال زدنی بود هر کدوم اسمش رو مینوشت چشاش بارونی میشد😭 و با یه حسرتی میگفت سلام خالصانهی ما رو خدمت حضرت آقا ابلاغ کنید. و بگید تا جان در بدن داریم با #جان و مال و فرزند و خانواده در رکابتون هستیم✋
خوش به سعادتش مزدش رو گرفت...
#شهید_سیدعلی_زنجانی🌹
#مهدی_سلحشور
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
شب جمعه به یاد امام و شهدا
همه شهدای بسیجی،سپاهی و
وارتشی🌹
نودامادشهید،،،
ارتشی انقلابی
#شهید_داوود_احمدی_بیغش
فاتحه و صلواتی نثار کنیم .
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
شهید داوود احمدی بیغش
💠تاریخ تولد :1342/03/01
�تاریخ شهادت : 1366/12/15
�محل آرامگاه :مرکزی - شازند - توره
آخرین بار که به جبهه رفت اسفند 1366بود. او به جبهه سومار رفت. چند روز بعد، پس از شناسایی منطقه دشت سومار، طی چند مرحله به همراه فرمانده قرارگاه و فرمانده لشکر ذوالفقار برای بررسی نهایی جوانب مختلف انجام یک عملیات، در 15 اسفند 1366 عازم منطقه مذکور شدند، اما در حین شناسایی، جمع چند نفری آنها مورد حمله خمپاره دشمن قرار گرفت و به سبب اصابت ترکش خمپاره به ناحیه سر، داود احمدی به شهادتــــــــ🕊🌷ـــــ رسید.
پیکر شهید احمدی بیغش در 16 اسفند 1366 به شهر اراک منتقل و در 17 اسفند 1366 در زادگاهش، روستای توره به خاک سپرده شد.
#روحمان_با_یادش_شاد
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_شیخ_احمد_کافی
🎥⭕️ آی مردم مگه شما #امام_زمان ندارید؟؟؟
🔺 چرا متوسل به امام زمان نمیشید؟؟؟
🔺 مگه باور ندارید امام زمان دارید؟؟؟
#یا_صاحب_الزمان_ادرکنی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#جمعه_های_مهدوی
#خط_عاشقی
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
☘️ زنگ زده بود وقت گرفته بود بیاید مطب من؛ مطب یک روانشناس....
🌼 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
✅ از دعای #جوشن_صغیر تا دعای #هفتم #صحیفه_سجادیه
🎥 روایت #حاج_قاسم_سلیمانی از توصیه حضرت آقا برای خواندن دعای #جوشن_صغیر در جنگ سی و سه روزه لبنان که حتی مسیحیان هم می خواندند و به برکت این دعا، شر اسرائیل منحوس از سر لبنان کنده شد.
و امروز نیز توصیه حضرت آقا برای خواندن دعای #هفتم_صحیفه_سجادیه تا انشاالله به زودی شر #ویروس منحوس از سر کشور #کنده شود.
🔅 ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون ترا نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
🔹 حتما این پنج دقیقه را با دقت #ببینید تا دعای هفتم صحیفه را با حال و نگاه دیگری بخوانید.
#كرونا_را_شكست_ميدهيم
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌹فرمانده گردان
حضرت ابوالفضل {علیه السلام}
لشگر ۱۶ قدس گیلان🌹
#شهید_حجت_نڟری(خلیل نظری)
▫️تاریخ تولد : ۱/۱/۱۳۴۰
▫️محل تولد : فومن
▫️تاریخ شهادت : ۱۶/۱۲/۶۵
▫️محل شهادت : شلمچه
▫️مزار شهید : گلزار شهدای فومن
به سال 1347 در دبستان ابتدایی 28 مرداد سابق (امام جعفرصادق علیه السلام فعلی) دوره ابتداییرا آغاز و به سال 1352، دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی تحصیلیتوحید از سرگرفت. حجت در این سنین، در کنار تحصیل، ساعات فراغت خود را در مغازه ندافیپدرش میگذرانید. در همین ایام بود که پدرش را از دست داد و به خاطر مشکلات، یک سال ازتحصیل بازماند. با شروع سال تحصیلی 57 ـ 56 در رشتهی اقتصاداجتماعی، مشغول به تحصیل شد و در کنار تحصیل به همراه برادر بزرگترش، در مغازه ندافیپدر به کار میپرداخت.
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
✍️ 17 اسفند؛ #سالروزشهادت سردار شهید #حاج_ابراهیم_همت فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله (ص) گرامی باد .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
♦️بخشی از #وصیت_نامه شهید حاج ابراهیم همت :
به نام خدا
نامی که هرگز از وجودم دور نیست وپیوسته با یادش ، آرزوی وصالش را در سر داشتم .
سلام بر حسین (ع) سالار شهیدان ، اسوه و اسطوره ی بشریت.
مادرگرامی و همسر مهربانم ، پدر وبرادران عزیزم
♦️درود خدا بر شما باد که هرگز مانع حرکتم در راه خدا نشدید، چقدر شما ها صبورید ، خودتان می دانید که من چقدر به شهیدان عشق می ورزیدم ، غنچه هایی که(کبوترانی که)همیشه در حال پرواز به سوی ملکوت اعلایند. الگو اسوه هایی که معتقد به دادن جان برای گرفتن (بقا و حیات ابدی).و نزدیکی با خدا،چرا که «ان الله اشتری من المؤمنین».
♦️من نیز در پوست خود نمی گنجم ، گمشده ای دارم وخویشتن را در قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم ، سیمهای خاردار مانعند ، من از دنیای ظاهر فریب مادیات وهمه آنچه که از خدا باز می دارد متنفرم ...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی از شهید همت در جبهه :
👈از امام می خواهم در شبهای خلوت بسیجیان را دعا کنند ...
کجا هستند آن مردان بی ادعا...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
4_726681060296884226.apk
889K
#پیشنهاد_دانلود
📀 نرم افزار اندروید
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
🔰شامل
#زندگینامه
#وصیتنامه
و...
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهـادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این صوت ماندگار از شهید حاج ابراهیم همت را بشنوید ... اگر آدم بخواد میشه ... مؤمن اگه اراده و تقوا داشته باشد، کوه زیر پای او خرد میشه ... !! 🤔
#شهید_همت
#همت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#آشپزخانه_پادگان_ماه_مبارک_رمضان
#شهید_همت
🍃🔹خيلي عصباني بود. سرباز بود و مسئول آشپزخانه كرده بودندش. ماه رمضان آمده بود و او گفته بود هركس بخواهد روزه بگيرد، سحري به ش مي رساند. ولي يك هفته نشده، خبر سحري دادن ها به گوش سرلشكر ناجي رسيده بود. او هم سرضرب خودش را رسانده بود و دستور داده بود همه ي سربازها به خط شوند و بعد، يكي يك ليوان آب به خوردشان داده بود كه «...سربازها را چه به روزه گرفتن!»
و حالا ابراهيم بعد از بيست و چهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه.
.....
ابراهيم با چند نفر ديگر، كف آشپزخانه را تميز شستند و با روغن موزاييك ها را برق انداختند و منتظر شدند. براي اولين بار خدا خدا مي كردند سرلشكر ناجي سر برسد.
.....
ناجي در درگاه آشپزخانه ايستاد. نگاه مشكوكي به اطراف كرد و وارد شد. ولي اولين قدم را كه گذاشته بود، تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان كشيد. پاي سرلشكر شكسته بود و مي بايست چند صباحي توي بيمارستان بماند. تا آخر ماه رمضان، بچه ها با خيال راحت روزه گرفتند.
📚يادگاران، جلد ۲ كتاب شهيد محمد ابراهيم همت ، ص ۱۱
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان شهید سردار سلیمانی درمورد شهید همت :
شهید همت سوار بر موتور -نه سوار بر بنز ضدگلوله- به صورت ناشناس به شهادت رسید و تا ساعتها کسی نمیدانست او همت است...
♦️امروز سالگرد شهادت محمدابراهیم همت فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول الله(ص) هست
🕊شادی روحشان صلوات
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
سردار جعفر جهروتیزاده از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس است در کتاب خاطرات خود با عنوان « #نبرد_درالوک » #چگونگی_شهادت_حاج_ابراهیم_همت را در17 اسفند سال 62 در عملیات خیبر را اینگونه توصیف میکند:
جزیره تقسیم شده بود به دو محور: محور شمالی و محور جنوبی. هواپیماهای دشمن به شدت جزیره را بمباران میکردند. شاید در یکروز نود هواپیما هم زمان جزیره را بمباران میکردند. در جزیره نیروها فقط رو دژها جا گرفته بودند و بقیه منطقه آب و نیزار بود. یکهو میدیدی ده فروند هواپیما به ستون یک دژ را بمباران میکنند و میروند. حاج همت میگفت:» بیپدر و مادرها انگار برای مرغ و خروس دانه میپاشند.
نزدیک خط یک آلونک گلی بود که ظاهرا از قبل بومیها آن را ساخته بودند. حاج همت بیسیم و تشکیلات مخابراتی را در آنجا مستقر کرده بود و با فرماندهان در ارتباط بود. بعد از اینکه نیروها در جزیره مستقر شدندف من و حاج همت سوار موتور شدیم تا برویم عقب ببینیم وضعیت چه طور است.
«مثل اینکه خدا ما را طلبیده»
در آن چند ساعتی که ارتباط با خط مقدم قطع شده بود حاج همت به من گفت: حالا هی نیرو از این طرف میفرستیم که برود و خبر بیاورد ولی هرکس رفته برنگشته. یک سه راهی به نام سه راهی مرگ بود که هرکس میرفت محال بود بتواند از آن عبور کند. حاج همت به مرتضی قربانی- فرمانده لشکر25 کربلا- گفت: یکی دو نفر را بفرستند خبر بیاورند تا ببینم اوضاع چه شکلی است. قربانی گفت: من هیچکس را ندارم، هرکس را فرستادم رفت و برنگشت. حاجی سری تکان داد و راه افتاد سمت جزیره. قبل از راه افتادن جملهای گفت که هیچوقت یادم نمیرود: «مثل اینکه خدا ما را طلبیده»...
جنازه عراقیها و پیکر شهدای ما افتاده بودند داخل آب و خمپاره و توپ هم آنقدر خورده بود که آب گل آلود شده بود. بچهها از شدت تشنگی و فقر امکانات، قمقمهها را از همین آب گل آولد پی میکردند و میخوردند. حاج همت با دیدن این صحنه حیلی ناراحت شد. قمقمه بچهها را جمع کرد و با پل شناور کمی رفت جلو و در جایی که آب زلال و شفاف بود آنها را پر کرد و آمد. تو خط درگیری به شدت ادامه داشت. عراق دائم بمباران میکرد. ما نمیتوانستیم از این خط جلوتر برویم. حاج همت به من گفت: شما بمان و از وضع خط مطلع باش. بیسیم هم به من داد تا با عقبه در ارتباط باشم و خودش برگشت عقب.
دیدار محبوب در جزیره مجنون؛ سه راهی شهادت
وقتی حاجی در حال بازگشت به طرف قرارگاه بوده تا در آنجا فکری به حال خط مقدم بکند در همان سه راهی مرگ به شهادت میرسد. پس از رفتن حاج همت به سمت عقب یکی دو ساعتی طول نکشید که خط ساکت شد. همان خطی که حدود یک ماه لحظهای درگیری در آن قطع نشده بود و این سبب تعجب همه شد. ما منتظر ماندیم. گفتیم شاید باز هم درگیری آغاز شود.
صبح فردا هوا روشن شد اما باز هم از حمله دشمن خبری نشد. اطلاع نداشتیم که چه اتفاقی افتاده است. بیخبر از آن بودیم که در جزیره سری از بدن جدا شده و حاج همت بیسر به دیدار محبوب رفته و دستی قطع شده همان دستی که برای بسیجیان در خط آب آورد. جزیره با شهادت حاجی از تب و تاب افتاد. بالاخره زمانی که اطمینان حاصل شد از حمله عراقیها خبری نیست، تصمیم گرفتم به عقب برگردم.
پیکر شهیدی که سر در بدن نداشت و یک دست او نیز قطع شده بود
در حالی که به عقب برمی گشتم در سه راهی چشمم به پیکر شهیدی افتاد که سر در بدن نداشت و یک دست او نیز از بدن قطع شده بود. از روی لباسهای او متوجه شدم که پیکر مطهر حاج همت است اما از آنجا که شهادت ایشان برایم خیلی دردناک بود همان طور که به عقب میآمدم خود را دلداری میدادم که نه این جنازه حاج همت نبود. وقتی به قرارگاه رسیدم و متوجه شدم که همه دنبال حاجی میگردند به ناچار و اگر چه خیلی سخت بود اما پذیرفتم که او شهید شده است.
شب همان روز بدن پاک حاجی به عقب برگشت و من به قرارگاه فرماندهی که در کنار جاده فتح بود رفتم. گمان میکردم همه مطلع هستند اما وقتی به داخل قرارگاه رسیدم متوجه شدم که هنوز خبر شهادت حاجی پخش نشده است. روز بعد متوجه شدم که جنازه حاجی در اهواز به علت نداشتن هیچ نشانهای مفقود شده است. من به همراه شهید حاج عبادیان و حاج آقا شیبانی به اهواز رفتیم. علت مفقود شدن جنازه حاج همت نداشتن سر در بدن او بود.
چند روز قبل از شهادت حاج عبادیان مسئول تدارکات لشکر یک دست لباس به حاجی داده بود و ما از روی همان لباس توانستیم حاجی را شناسایی کنیم و پیکر مطر ایشان را به تهران بفرستیم. پس از فروکش کردن درگیریها به دو کوهه و از آنجا هم برای تشییع جنازه شهید همت به تهران رفتیم. پس از تشییع در تهران جنازه شهید همت را بردند به زادگاهس «شهرضا» و در آنجا به خاک سپردند. البته در بهشت زهرا نیز قبری به یادبود او بنا کردند.»
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#اسعداللهایامکم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
👈🌀ولایت علیابنابیطالب یعنی چه؟
یعنی در افکارت پیرو علی باشی؛ در افعالت پیرو علی باشی؛ تو را با علیابنابیطالب علیهالسلام رابطهای نیرومند، مستحکم، خلل ناپذیر پیوند زده باشد، از علی جدا نشوی؛ این معنای ولایت است.
#سید_علی_حسینی_خامنه_ای
#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
ا ❁﷽❁
عشــق من و تو
چہ ماجـرايی دارد
اين قصہ چہ شاهی
چہ گدايی دارد
مـن بين صفا و مروه
هم می گويم
ايـوان نجف عجـب
صفـايی دارد
💐 میلاد با سعادت مولود کعبه،یعسوب الدین، امام المتقین، فاتح باب خیبر، اسد الله الغالب، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام و همچنین روز پدر بر همه شیعیان جهان خصوصا #راویانِ سیره شهدا مبارک باد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani