eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
💢اشک و بغض #رهبر_انقلاب در واکنش به شعری درباره #شهدای_افغانستانی مدافع حرم 🔹سرکار "خانم عاطفه جعفری" از شعرای کشورمان، شعری را در دیدار با رهبر انقلاب قرائت نمود که به #شهدای_فاطمیون تقدیم شد: 🌷کوچه‌هامان پراز #سیاهی بود 🍂شهر را از عزا درآوردند 🌷چشم‌های ستاره‌ها🌟 خندید 🍂مـ🌙ـاه را سمت دیگر آوردند 🌷شاخه‌هایی که #سرفرازند 🍂میوه‌هایی که جلوه‌ی باغند 🌷 #مادران مثل ام لیلایند 🍂که پسر مثل #اکبر آوردند 🌷روی تابوت‌هایشان⚰ بستند 🍂پرچمی که به رنگ خورشید است 🌷 #فاطمیون فداییان حرم 🍂سرورانی که #سر برآوردند 🌷قصه‌ها📖 را یکی یکی خواندند 🍂آخر ماجرا #سفر کردند 🌷عاشقی💖 هم برایشان کم بود 🍂عشق بردند و #باور آوردند 🌷عصر یک #جمعه_بهاری بود 🍂همه در انتظارشان بودیم 🌷بادهای بهاری🌸🍃 از هرباغ 🍂لاله‌هایی🌷 #معطر آوردند 💢رهبر انقلاب در واکنش به این شعر فرمودند: خیلی ممنون خانم. خیلی خوب! #شهدای_مظلوم_فاطمیون؛ جا دارد که به آنها واقعا پرداخته بشود👌 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
🎥 #ڪلیپ امـده ام شاه پناهم دهــی... 📎طواف پیکر مطهر شهید مدافع حرم، شهید «اصغر پاشاپور»
معروف به ، فرمانده میدانی جنگ در شمال و جنوب بود که در معرکه درگیری، بر اثر اصابت مستقیم به دیوار خانه‌ای که در آن سنگر داشتند، مورد سنگین قرار گرفت و سینه‌اش شکافته و شد. در حین انتقال پیکر شهید با نفربر، مجددأ در پی یورش تکفیری‌ها پیکر این بزرگوار متأسفانه به دست حرامی‌ها افتاد و مورد هتک حرمت قرار گرفت و از بدنش شده و فیلم آن توسط تکفیری‌ها بر روی شبکه‌های اجتماعی مجازی قرار گرفت.... . پس از گذشت چند روز و آزادسازی مناطقی از ادلب توسط ارتش ، پیکر مطهر شهید ذاکر با دو تن از اسرای تکفیری و راهی گشت.... لازم به ذکر است پیکر مطهر شهید، بعد از تشییع در مشهد، به تهران منتقل و روز ۸ اسفندماه ساعت ۹صبح، از میدان امام حسین تا میدان شهدای تهران تشییع خواهد شد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🌷 🔰حسین از بقیه پسرهایم شیطون‌تر بود یعنی بود. وقتی حسین آقا در خانه بود اگر در بدترین حالت‌ روحی هم قرار داشتیم را روی لبمان می‌آورد. 🔰یک روز بزرگ‌ترش با دوستش آمدند در خانه و گفتند: مامان سر من و دوستم را با آجر شکست من با تعجب پرسیدم: چطور حسین که از شما کوچکتر است دو نفر شما را با هم شکست⁉️ 🔰حسین گفت: می‌خواستم بکشم، آجر را به دیوار زدم، دو قسمت شد و سر هردو نفرشان شکست. حسین در عین شیطنتی که داشت خیلی مظلوم بود بدون نمی‌خوابید دبستان بود اما صبح عهدش ترک نمی‌شد. هیچ وقت بدون زیارت عاشورا نمی‌خوابید، من که هستم این کارها را نمی‌کردم. 🔰سال ۸۸ که از ماموریت برگشته بود به حسین آقا گفتم می‌خواهم برایت زن بگیرم گفت: شما هر کسی را انتخاب کردی من قبول دارم ولی باید باشد و با شرایط من کنار بیاید. راوی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani