eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.1هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
472 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۶ فوریه دبیرکل سابق لبنان به همراه همسر و فرزند دلبندشان گرامی باد . 🥀 شهید سید عباس موسوی یکی از بنیانگذاران و دبیرکل سابق حزب‌الله لبنان است که در سال 1331 هجری شمسی (1952 میلادی) در شهرک نبی شیث از توابع بعلبک لبنان دیده به جهان گشود. موسوی در سال 1347 هجری شمسی در شهر صور با امام موسی صدر آشنا شد. وی در سال 1967 میلادی برای پیگیری تحصیلات علوم دینی به حوزه علمیه نجف رفت و نزد اساتید بزرگ آن حوزه از جمله آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی و آیت‌الله سید محمدباقر صدر به تحصیل در رشته‌های علوم اسلامی پرداخت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با همفکری جمعی از علما و روحانیان شیعه و تعدادی از شاگردان خود، اقدام به تشکیل حزب‌الله لبنان کرد و در سال 1370 به سمت دبیرکلی این حزب منصوب شد. عباس موسوی در 16 فوریه سال 1992 میلادی در حمله موشکی رژیم صهیونیستی به شهادت رسید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔸 روحانی شیعه لبنانی بود. او سال‌های اول زندگیش در کنار نیروهای فلسطینی با اسرائیل جنگید و وقتی برای تحصیل به عراق رفت با رژیم بعث به مقابله برخاست و هنگامی که به لبنان برگشت با تشکیل «حزب الله» به صورتی جدی‌تر وارد نبرد با اسرائیل شد. وی متأثر از اندیشه‌های سیّد محمّد باقر صدر و امام خمینی(ره) بود و برای دیدار با امام(ره) در سال 1979 میلادی به ایران آمد. 🔸در سال 1982 میلادی به همراه چند نفر از روحانیون مبارز لبنانی تشکل حزب الله را برای مقابله با تجاوزات اسرائیل بنا نهاد و تا سال 1987 میلادی مسؤول تشکیلات حزب الله در جنوب لبنان بود. 🔸او در ماه مارس 1991 میلادی از سوی شورای مرکزی حزب الله لبنان به عنوان دبیر کل این حزب انتخاب شد تا پس از شیخ صبحی طفیلی دومین دبیرکل این حزب باشد. 🔸«سیّد عبّاس موسوی» در 16 فوریه 1992 میلادی برای شرکت در مراسم سالگرد «شیخ راغب حرب» به روستای «جبشیت» سفر کرد و پس از شرکت در مراسم و ایراد سخنرانی به سمت بیروت در حرکت بود. هلی‌کوپترهای اسرائیلی با توجه به اطلاعاتی که از طریق جاسوسان اسرائیل در لبنان به دست آورده بودند به کاروان اتومبیل‌ «سیّد عبّاس موسوی» حمله کردند و با هدف قرار دادن خودروی وی، او و فرزند و همسر و همرزمش را به شهادت رساندند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔸سال 1982 و پس از تهاجم ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان، «امّ یاسر» – تا آن جا که امکان می یابد – در کنار همسرش به فعالیت در حزب الله می پردازد؛ به خانواده های شهدا و اسرا سرکشی می کند؛ به فرزندان شهدا رسیدگی می کند و در کنار همه این ها از فعالیت هایی همچون شستن لباس رزمندگان و جمع آوری کمک های مالی برای حزب الله و خانواده های شهدا نیز فروگذار نمی کند. 🔸«یاسر الموسوی» پسر «امّ یاسر» روزی را به یاد می آورد که یکی از همسران شهدا به نزد «امّ یاسر» می آید و از او کمک می خواهد. به او می گوید که حتی مقداری نفت برای گرم کردن خانه‌شان ندارند و «امّ یاسر» هم دو تخته فرشِ خانه اش را به او می بخشد و هنگامی که پدر به خانه بازمی‌گردد و از جریان مطلع می شود از شادمانیِ داشتن همسری چنین مؤمن و بخشنده او را در آغوش می گیرد و می بوسد و خدا را شکر می کند و این را هم به یاد می‌آورد که پدرش همیشه – و در پاسخ به کسانی که از ترورشدن او ابراز نگرانی می کردند – می گفت: «تا زمانی که امّ یاسر در کنارِ من نباشد، من هرگز به شهادت نخواهم رسید». گویی میان این دو عهدی بوده است که به شهادت نرسند جز آن هنگام که این توفیق برای هردوی آنان فراهم باشد تا زندگی همدلانه و عاشقانه خود را در دنیای دیگر نیز ادامه دهند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نگاهی به فعالیت های مجاهد مبارزی که غرور و عزت شیعیان لبنان را احیا و جهادی ترین جنبش ضد صهیونیستی را پایه گذاری کرد؛ 🔹 سالروز ترور ناجوانمردانه ، دبیرکل فقید حزب الله لبنان 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نگاهی به فعالیت های مجاهد مبارزی که غرور و عزت شیعیان لبنان را احیا و جهادی ترین جنبش ضد صهیونیستی را پایه گذاری کرد؛ 🔹 سالروز ترور ناجوانمردانه ، دبیرکل فقید حزب الله لبنان 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
مهمان امیرالمومنین ✨ 🍃سید عباس وقتی دستش تنگ می شد، باقی مانده پولش را می داد به من می داد که زندگی را تا سر ماه مدیریت کنم. این بار هم دستش تنگ شده بود. دم غروب که آمد منزل، ته مانده پول را دادم به سید عباس که مقداری سبزی،سیب زمینی و نان تهیه کند تا افطاری آماده کنم. 🍃نزدیک غروب بود و هوا داشت تاریک می شد که سید عباس وارد شد. با عجله رفتم تا وسایل را از دستش بگیرم. اما به ناگاه با دستان خالی سید روبرو شدم. در همین حال پرسیدم: بازار بسته بود؟ سید ابروانش را به علامت انکار بالا برد. – افطار جایی دعوتیم؟ بازهم سید سرش را به نشانه انکار بالا برد. – حتماً پول ها را گم کردی؟ نه اصلاً، آنها را تبدیل به ده برابر کردم. منظورش صدقه بود. گفتم: «در خانه هیچ چیز نداریم جز تکه ای نان خشک که باید با آن فتوش (نوعی غذا که با نان و پیاز و گوجه و خیار تهیه می کنند و روی آن سماق و آویشن می باشند.) درست کنم.» سید خندید و گفت: امیرالمؤمنین ما را با فتوش و آویشن و آب مهمان کرده است. نظرت چیست؟ نمی خواهی امشب میهمان امیرالمؤمنین علی باشیم ؟ گفتم: چه چیزی بهتر از این. 🍃آماده کردن این غذا وقتی نمی خواست، در وقت اضافه هر دو مشغول دعا شدیم که ناگهان کسی در زد. سید رفت در را باز کند، اما من دلم هری ریخت. با خود گفتم نکند در این حال، نیازمندی باشد و چیزی بخواهد و یا مهمانی برای افطار آمده باشد. شنیدم که می گفت: سید لنگه دیگر در را هم باز کن. دو سینی یک پر از غذا و دیگری پر از میوه. میوه ها و غذاهایی رنگارنگ و لذیذ. سید گفت: «امیرالمؤمنین نپسندید که ما را به کمتر از اینها مهمان کند. 🍃اشک هر دومان سر ریز شد. مقداری از میوه ها و غذا ها را جدا کردم تا سید برای طلاب ببرد. سید پیشانی را بوسید و گفت: خدا خیرت بده. 🎤 راوی: ام یاسر؛ همسر شهید 📕 منبع: کتاب هم قسم؛ زندگی ام یاسر، همسر شهید سیدعباس موسوی، صفحه ۱۵۱. 🕊محتوای روایتگری راویان🕊 @revayatgare_shohada ═══✼🍃🌷🍃✼═══ .