۱۳ خردادماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_محمد_زلقی گرامی باد . 🥀
📅تاریخ تولد : ٢٣ مرداد ۱٣۴۵
📅تاریخ شهادت : ۱٣ خرداد ۱٣٩۵
🕊محل شهادت : حلب_سوریه
🥀مزار شهید : خوزستان_روستای سر بیشه دزفول
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زندگینامه
#شهید_محمد_زلقی
شهید محمد زلقی در تاریخ 1345/5/23 در روستای سربیشه از توابع شهرستان دزفول متولد شد.
پدر شهید زلقی قبل از تولدش فوت شده بود
محمد با این که از نعمت پدر محروم بود، ولی در دامان مادربزرگی تربیت شده بود که فرزندی برومند، با حمایت عموهایش برای حفظ آرمان های ایران اسلامی تربیت کرده و تقدیم جامعه می کنند.
حضور داوطلبانه وی در جبهه به عنوان بسیجی بود، بعدها هم لباس سبز سپاه را بر تن کرد و در 8سال دفاع مقدس فعالیت نمود که در این مدت جانباز شیمیایی شد.
در سال 1370 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج 4فرزند شامل 1پسر و 3دختر است.
از زمانی که جنگ در سوریه آغاز شد دائم در پی رفتن بود، حتی زمانی که برای انجام برخی کارها به اهواز می رفت مدام پیگیری می کرد، ولی به او می گفتند: نمی شود.
ولی حاجی ول کن ماجرا نبود، مدام پیگیری می کرد. حتی مدام به بچه ها می گفت: من آخرش در سوریه شهید خواهم شد، بالاخره با او تماس گرفتند که باید اعزام شود.
با این که 40 روز در منطقه فعالیت داشت ولی در آنجا به شهادت نرسید، به دلیل این که در چشمش لنز داشت و اوضاع منطقه و مشکلات گرد و خاک به لنز آسیب وارد می کرد
بعد از 3 روز برای درمان به او مجوز می دهند که همراه بچه های تدارکات برای معاینه به شهر برود که از ناحیه سر مورد حمله تک تیرانداز قرار می گیرد و حتی به نحوی ماشین را هدف قرار می دهند که کاملا سوخته بود.
سرانجام روز 1395/3/13 شهادت در راه اسلام نصیبش شد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_محمد_زلقی
آشنایی ام با شهید محمد زلقی از زمان اعزام به سوریه است.
ایشان دارای روحیه ای بسیار مستحکم و شاداب بود.
ما جذب مرام و اخلاق ایشان شدیم.
بسیار شوخ بود و به همه نیروها روحیه می داد.
ایشان از پیشکسوتان دفاع مقدس بود و بعد از بازنشستگی؛ مجددا لباس رزم به تن کرد و همراه رزمندگان عازم میدان های رزم شد.
شادی او از حضور در سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب (س) گویا بسیار بیشتر از نیروهای جوان تر از او بود.
همیشه در انجام کارها پیش قدم بود.
خودش کار را شروع می کرد؛ بعد از دیگران می خواست کمکش کنند.
مدیریت و برنامه ریزی اش زبانزد دیگر نیروها بود و خیال فرماندهان رده بالا از آن منطقه راحت بود.
وظیفه اش را به نحو احسن انجام می داد.
راوی: جلیل کیارسی
منبع: کتاب ستارگان اسمان حرم؛ ص 101
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۳ خردادماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_محمد_زلقی گرامی باد . 🥀
📅تاریخ تولد : ٢٣ مرداد ۱٣۴۵
📅تاریخ شهادت : ۱٣ خرداد ۱٣٩۵
🕊محل شهادت : حلب_سوریه
🥀مزار شهید : خوزستان_روستای سر بیشه دزفول
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زندگینامه
#شهید_محمد_زلقی
شهید محمد زلقی در تاریخ 1345/5/23 در روستای سربیشه از توابع شهرستان دزفول متولد شد.
پدر شهید زلقی قبل از تولدش فوت شده بود
محمد با این که از نعمت پدر محروم بود، ولی در دامان مادربزرگی تربیت شده بود که فرزندی برومند، با حمایت عموهایش برای حفظ آرمان های ایران اسلامی تربیت کرده و تقدیم جامعه می کنند.
حضور داوطلبانه وی در جبهه به عنوان بسیجی بود، بعدها هم لباس سبز سپاه را بر تن کرد و در 8سال دفاع مقدس فعالیت نمود که در این مدت جانباز شیمیایی شد.
در سال 1370 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج 4فرزند شامل 1پسر و 3دختر است.
از زمانی که جنگ در سوریه آغاز شد دائم در پی رفتن بود، حتی زمانی که برای انجام برخی کارها به اهواز می رفت مدام پیگیری می کرد، ولی به او می گفتند: نمی شود.
ولی حاجی ول کن ماجرا نبود، مدام پیگیری می کرد. حتی مدام به بچه ها می گفت: من آخرش در سوریه شهید خواهم شد، بالاخره با او تماس گرفتند که باید اعزام شود.
با این که 40 روز در منطقه فعالیت داشت ولی در آنجا به شهادت نرسید، به دلیل این که در چشمش لنز داشت و اوضاع منطقه و مشکلات گرد و خاک به لنز آسیب وارد می کرد
بعد از 3 روز برای درمان به او مجوز می دهند که همراه بچه های تدارکات برای معاینه به شهر برود که از ناحیه سر مورد حمله تک تیرانداز قرار می گیرد و حتی به نحوی ماشین را هدف قرار می دهند که کاملا سوخته بود.
سرانجام روز 1395/3/13 شهادت در راه اسلام نصیبش شد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_محمد_زلقی
آشنایی ام با شهید محمد زلقی از زمان اعزام به سوریه است.
ایشان دارای روحیه ای بسیار مستحکم و شاداب بود.
ما جذب مرام و اخلاق ایشان شدیم.
بسیار شوخ بود و به همه نیروها روحیه می داد.
ایشان از پیشکسوتان دفاع مقدس بود و بعد از بازنشستگی؛ مجددا لباس رزم به تن کرد و همراه رزمندگان عازم میدان های رزم شد.
شادی او از حضور در سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب (س) گویا بسیار بیشتر از نیروهای جوان تر از او بود.
همیشه در انجام کارها پیش قدم بود.
خودش کار را شروع می کرد؛ بعد از دیگران می خواست کمکش کنند.
مدیریت و برنامه ریزی اش زبانزد دیگر نیروها بود و خیال فرماندهان رده بالا از آن منطقه راحت بود.
وظیفه اش را به نحو احسن انجام می داد.
راوی: جلیل کیارسی
منبع: کتاب ستارگان اسمان حرم؛ ص 101
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani