محتوای روایتگری راویان
#معرفی_کتاب_شهدایی نام کتاب : #تنها_گریه_کن نویسنده : خانم اکرم اسلامی موضوع : کتاب تنها گریه
برشی از #کتاب_تنها_گریه_کن :
یکوقت هست آدم با خانوادهٔ شوهرش مشکلی ندارد و فقط رفتوآمد میکند، یکوقت هست که با خانوادهٔ شوهرش صمیمی میشود، خودمانی و خانهیکی؛ محبتشان را به دل میگیرد. ما این شکلی بودیم. من هرچه ازشان دیدم، خوبی و صمیمیت بود. همراه دوتا جاری دیگرم و مادرشوهرمان توی یک خانه زندگی میکردیم. روزمان تا آمدن مردها، دور هم میگذشت.
نوعروس بودم، ولی مستقل. چند ماه اول، پختوپزم از مادرشوهرم جدا بود. خودم خواستم و سفرهیکی شدیم. گفتم: «دو نفر ماییم، دو نفر شما، آنهم توی یک خانه. چرا دوتا سفره پهن کنیم؟»
عروسِ ده ماهه بودم که دخترم به دنیا آمد. پدرشوهرم، اولْ بزرگِ خانواده خودش بود، بعد فامیل. بزرگتریاش هم فقط به سنوسال و ریشِ سفیدش نبود؛ آنقدر دلسوز و مهربان بود که خودش و حرفش روی چشممان جا داشت. اسم بچه را گذاشت فاطمه و ما هم روی حرفش حرف نزدیم.
حبیب مرد زحمتکشی بود. صبح زود میرفت سر ساختمان و آخر شب خسته برمیگشت. بنایی کار راحتی نبود. اصلش، هیچ کاری راحت نیست. مردها صبح به صبح میرفتند و آخر شب بهسختی خودشان را تا خانه میکشاندند. یک لقمه غذا خورده و نخورده، چشمشان گرم خواب میشد. گاهی برای کار و کاسبیِ بهتر میرفت یک شهر دیگر و روزها میگذشت و ازش بیخبر بودم. من میماندم و فاطمه که برایم مثل عروسک بود. حسابی سرم را گرم کرده بود؛ منتها مریضیام خوب نشده بود و بقیه خیلی مراقبم بودند. عزیز، بیشتر از همه غصه میخورد و فکرش مانده بود پیش من. گاهی که میرفتم خانهشان، احوالم را خبر میگرفت و مدام از دیروز و روز قبلش میپرسید. باید خیالش را راحت میکردم که خوبم، ولی هم او و هم بقیه، میدانستند ازحالرفتنِ من خبر نمیکند. میگفت: «اگه بیهوا وقتی بچه تو بغلته بیفتی، من چه خاکی به سر کنم؟»
همه میترسیدند که وقتی میافتم، سرم به جایی بخورد و دردسر شود؛ این بود که با اوستا حبیب صحبت کردیم و قرار شد برویم طبقه بالای خانه آقاجانم زندگی کنیم. اینطوری خیال آنها هم راحت بود؛ مادر و خواهرهایم دور و برم بودند. همان جهیزیه مختصر را بستیم و خانه جدید بازشان کردیم.
هر طوری بود، سرم را گرم میکردم. وقت که اضافه میآوردم و بچه خواب بود، گاهی مشغول خیاطی میشدم. یک بلوز ساده برای خودم یا فاطمه میدوختم و کلی ذوق میکردم.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
#معرفی_کتاب_شهدایی نام کتاب : #تنها_گریه_کن نویسنده : خانم اکرم اسلامی موضوع : کتاب تنها گریه
📝 یادداشت رهبر انقلاب بر شعر سروده شده درباره #کتاب_تنها_گریه_کن
🏷 سرکار خانم نغمه مستشارنظامی از شاعران آیینی کشور، پس از مطالعه کتاب «#تنها_گریه_کن» شعری درباره این کتاب سرودهاند که در جریان مراسم رونمایی از تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب تنها گریه کن، از متن یادداشت رهبر انقلاب بر ترکیببند این شاعر رونمایی شد:
🔻 بسم الله الرّحمن الرّحیم
🔹 بسیار کار درست و بهجایی کردهاند؛ آن بانوی شهیدپرور و آن حماسه، در خور چنین ستایش است.
🔹 ای کاش برای دیگر مادران ارجمند شهیدان در قم ــ مانند مادر شهیدان زینالدّین ــ و در سراسر کشور نیز زلال قریحهی شاعران، آثاری بیافریند.
🔺 من هم آن کتاب را خواندهام و چند کلمه تقریظ بر آن نوشتهام.
📸متن این یادداشت صبح امروز در یازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت از سوی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در تالار وحدت به خانم مستشار نظامی اهدا شد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani