#کلام_امام
💠 تبیین نظریه #ولایت_فقیه
🔻 #امام_خامنهای :
اگر مرکزیت امام نبود هیچکدام از این اثرات انقلاب نبود؛ همه این تلاشها شکست میخورد و همه این انسانها از نفس میافتادند. آن کسیکه از نفس نمیافتاد، او بود و دیگران هم به نیروی او قوّت و نیرو میگرفتند. بعد هم هدایت حقیقی یک حرکت انقلابی و یک نهضت بزرگ در طول مدت ۱۴سال و عبور دادن آن از آن همه عقبات گوناگون توسط آن بزرگوار بود. طوری شد که افکار غیراسلامی و ضدّ اسلامی به انزوا گراییدند و به حاشیه رانده شدند؛ روزبهروز فکر اسلامی و این تفکّر منطقی و مستحکم و قوی، غلبه خود را بر افکار دیگر ثابت و آشکار کرد. در همه قضایای مهم، حضور امام محسوس بود. در سال ۱۳۴۷، امام در نجف - مرکز فقاهت - فکر «ولایت فقیه» را با اتّکاء به مایههای محکم فقهی از آب درآورد. البته «ولایت فقیه» جزو مسلّمات فقه شیعه است. این که حالا بعضی نیمهسوادها میگویند امام «ولایت فقیه» را ابتکار کرد و دیگر علما آن را قبول نداشتند، ناشی از بیاطّلاعی است. کسیکه با کلمات فقها آشناست، میداند که مسأله «ولایت فقیه» جزو مسائل روشن و واضح در فقه شیعه است. کاری که امام کرد این بود که توانست این فکر را با توجّه به آفاق جدید و عظیمی که دنیای امروز و سیاستهای امروز و مکتبهای امروز دارند، مدوّن کند و آن را ریشهدار و مستحکم و مستدل و باکیفیت سازد؛ یعنی به شکلی درآورد که برای هر انسان صاحب نظری که با مسائل سیاسی روز و مکاتب سیاسی روز هم آشناست، قابل فهم و قابل قبول باشد. ۷۸/۳/۱۴
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۷بهمنماه ، #سالروز_شهادت #پزشکیار #شهیده_اقدس_احمدوند گرامی باد. 🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهیده_اقدس_احمدوند
🍃🌹 فرزند مرتضی در تاریخ 1336/12/05 در استان همدان در شهرستان ملایر به دنیا آمد. دوران شیرین کودکی را سپری کرد و راهی مدرسه شد. این بانوی نمونه روزهاي شيرين کودکي را در زادگاهش ملاير پشت سر گذاشت.
🍃🌹پس از دوران دبیرستان و اخذ مدرک ديپلم ادبی به استخدام اداره بهداشت و درمان نیروی زمینی ارتش درآمد و در بيمارستان خانواده ارتش مشغول خدمت شد.
🍃🌹بحبوحهی انقلاب بود. هیچکس از سرانجام مبارزه خبر نداشت. قرار بود چند روز دیگر امام خمینی(قدس سره) به ایران بیاید. دختران و پسران و زنان و مردان زیادی در تکاپوی استقبال از امام بودند. روزهای سرد بهمن 1357 در آتش و خون سپری میشد و اوضاع کشور ناآرام بود. اقدس هم میخواست سهمی در این انقلاب مقدس داشته باشد.
تظاهرات مردمی اوج گرفته و هر روز مجروحان زیادی را به بیمارستان میآوردند. او که در بیمارستان مشغول کار بود با دیدن مجروحان بیش از بقیه به عمق فجایع پی میبرد و تنفرش از رژیم منحوس پهلوی بیشتر میشد. او بعد از رسیدگی به مجروحان در تظاهرات ضد رژیم شرکت میکرد. رییس بیمارستان که متوجه انزجار او از رژیم شده بود بارها او را تهدید کرد که حق ندارد در تظاهرات شرکت کند اما او نهراسید و به حضور خود در جمع مردم ادامه داد.
🍃🌹سرانجام اقدس رسیدگی به مجروحان را در بیمارستان به اتمام رساند ولی نتوانست خود را برای رفتن به منزل راضی کند. عقل او را نهیب میزد که تو وظیفهی خودت را به عنوان یک پرستار در بیمارستان انجام دادهای و اکنون لازم است به منزل رفته استراحت کنی ولی روح ناآرامش او را که باردار بود، به سمت تظاهرکنندگان در منطقهی پیچ شمیران کشاند و سرانجام عقل فهمید که عشق درست میگوید.
🍃🌹خانم احمدوند به میان مردم رفت و بی مهابا مشغول امداد رسانی به مجروحان شد. او مهياي لقاء پروردگارش شده بود.
ایثار و تلاش وی ادامه داشت تا زمانی که از ناحیهی گردن مورد اصابت گلولهی مزدور پهلوی قرار گرفت و برای همیشه از
🍃🌹این دنیای خاکی رخت بربست.
سرانجام این شهیده مظلوم و دلاور پس از نمایش جلوهای از ایثار، خود از جام عشق سیراب گشت و اولین بانوی شهید ارتش شد و در تاریخ 1357/10/07 به دیدار معبودش شتافت. پیکر مطهر این زن فداکار در بهشت زهرای تهران، قطعه 21، ردیف 5، ش 18 در دل خاک آرام گرفت.
روحش شاد و یادش گرامی باد🌹🍃
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۷بهمن ماه #سالروز_شهادت #شهید_خدابخش_خاوری معروف به #علی_شارجی از #لشکر_فاطمیون گرامی باد . 🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهید_خدابخش_خاوری (علی شارجی)
تلاش بچه ها در شهرک "ملیحه" حومه دمشق به بن بست رسیده بود!
یک ساختمان بتنی هفت طبقه با خاکریزی در اطرافش راه فتح را بسته بود، با سلاح 23 و 14/5 تمام طبقاتش رو کوبیدیم ولی بازهم تکفیریها در زیرزمین مستحکم ساختمان موضع داشتند و امکان نزدیک شدن نبود.
چند دفعه بچه ها به ساختمان زدند و با دادن چند شهید و مجروح برگشتند، همه کلافه شده بودند، هیچ راهی به ذهنمون نمیرسید که یکباره یک رزمنده بلند شد و گفت راه تصرف این ساختمان دست منه!!!
او کسی نبود جز خدابخش خاوری جوان افغانستانی که از منطقه گلشهر(مشهد) آمده بود و معروف بود به "علی شارجی"
گفتیم: علی شارجی باز به سرت زده!؟ چطوری این زیرزمین مخوف رو تصرف کنیم؟
علی شارجی با اطمینان گفت: یک راه بیشتر نداره! من با تانک از روی خاکریز عبور میکنم و لوله تانک رو داخل زیرزمین میفرستم و شلیک میکنم! شما هم سریع وارد عمل بشید و کار رو یکسره کنید.
طرح خوبی بود، شلیک تانک در زیرزمین باعث نابودی تکفیریها میشد اما یک مشکلی وجود داشت؛ شلیک در محیط بسته باعث برگشت موج به داخل تانک میشد و احتمال شهادت راننده تانک بسیار بالا بود!!!
علی شارجی گفت: بالاخره باید یک کاری کرد و من با تانک میرم و شلیک میکنم.
علی شارجی با تانک از خاکریز عبور کرد، تا خاکریز با صدای گلوله تانک لرزید همه بچه ها به سمت زیرزمین حرکت کردند، تصرف و پاکسازی حدود نیم ساعت طول کشید و ساختمان رو گرفتیم، تازه فرصت پیدا کردیم و رفتیم سراغ تانک...
درب تانک رو که بازکردیم دیدیم "علی شارجی" را به شدت موج گرفته، به سختی بیرونش آوردیم.
قهرمان دوتا کلیه شو از دست میده و بشدت مجروح میشه. تحمل جراحت دراثر عفونت شدید زخمهاش شهید میشه.
علی شارجی یک سال و نیم در بستر جانبازی بود و عمل های متعددی انجام داد و در آخرین عملش وقتی بیهوشش کردند دیگر به هوش نیامد و پیش رفقای شهیدش رفت...
علی شارجی علاوه براینکه فرمانده زرهی بود فرمانده محور حندرات هم بود.
خیلی شجاع بود. شاید یکی از شجاع ترین راننده های تانک تو منطقه.
بارها شده بود که عملیات های شکست خورده رو با شجاعت و فداکاری بی نظیرش تبدیل به پیروزی میکرد.
روحش شاد.
#شهدای_فاطمیون
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#کلام_امام
💠 تبیین نظریه #ولایة_فقیه
🔻 #امام_خامنهای :
قاعده ولایةفقیه در جامعه مدینة النّبی، در رأس همهی امور است؛ چون در مدینةالنّبی، حکومت، حکومت دین است و ولایت فقیه هم به معنای ولایت و حکومتِ یک شخص نیست؛ حکومتِ یک شخصیت و يک معیار است. معیارهایی وجود دارد که این معیارها در هر جایی تحقّق یابد، این خصوصیت را میتواند پیدا کند که در جامعه به وظایفی که برای ولی فقیه معیّن شده، رسیدگی کند. بنظر من به این نکته باید توجّه و افتخار کرد که بر خلاف همه مقرّرات عالم در باب حکومت در نظام اسلامی، آن کسی که بهعنوان ولی فقیه مشخص میشود، چون اساساً مسؤولیت او مبتنی بر معیارهاست، چنانچه این معیارها را از دست داد، به خودی خود ساقط میشود. وظیفهی مجلس خبرگان، تشخیص این قضیه است. اگر تشخیص دادند، میفهمند که بله؛ ولیفقیه ندارند. تا فهمیدند که این معیارها در این آقا نیست، میفهمند که ولی فقیه ندارند؛ باید بروند دنبال یک ولی فقیه دیگر. محتاج نیست عزلش کنند؛ خودش منعزل میشود. به نظر ما این نکتهی خیلی مهمّی است. ۷۷/۱۲/۴
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۸ بهمن ماه ، #سالروز_شهادت #شهید_نوروزعلی_آذریان گرامی باد .🥀
🗓 ولادت : ۱ فروردین ۱۳۳۹
👈 گذراندن تحصیلات ابتدایی در دبستان های «ضرغام» و «جمال الدین» بروجن
👈 سپری کردن تحصیلات دوران راهنمایی در مدرسه کورش قدیم («ارشاد» فعلی)
👈 تحصیلات متوسطه در دبیرستان های شهدا «خشایار سابق» بروجن و «ادیب اصفهان»
👈 از مبارزان دوران ستمشاهی پهلوی
👈 گذراندن خدمت سربازی در ارتش
👈 متأهل و دارای ۲ فرزند
👈 دانش آموخته مقطع کارشناسی رشته مدیریت خدمات بهداشتی درمانی از دانشگاه علوم پزشکی ایران (۱۳۶۵)
👈 مسئول امور دارویی سپاه دوم سیدالشهداء (علیه السلام)
👈 فرمانده بهداری رزمی لشکر ۱۴ امام حسین (علیه السلام)
👈 فرمانده بهداری سپاه دوم سیدالشهدا (علیه السلام) / نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
🗓 شهادت : ۸ بهمن ۱۳۶۵
🔹 اصابت ترکش به سر و سینه
🔹 عملیات #کربلای۵
📌 منطقه :شلمچه، پنج ضلعی
📍 مزار : روضه الشهدای بروجن
📝 فرازی از #وصيتنامه :
👈 خود را به زلال راه شهيدان سپرديم و خواستيم تا جرعه نوش عشق و ايمان و جهاد باشيم و در ادامه حيات طيبه خود، بندگی، رزمندگی و حسينی بودن را از آنان بياموزيم و در مسير همه عمر ثبات و پايداری و ايثار را به معرفت و اخلاص بياموزيم و در اين راه سعادت دنيا و اخرت را دريابيم.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۸ بهمن ماه س#الروز_شهادت #طلبه_شهید #مهدی_ساوخی گرامی باد. 🥀
#زندگینامه
دوازدهم اسفند 1344، در روستای درم از توابع شهرستان نکا به دنیا آمد. پدرش علیجان و مادرش ربابه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح1) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هشتم بهمن 1365، در شلمچه به شهادت رسید. پیکر او مدت ها در منطقه برجا ماند و سال 1374 پس از تفحص، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد .
«آخرين خداحافظي»
هيچ وقت براي رفتن به جبهه اين طور التماس نميكرد و قربون صدقه من نميرفت، با اين كه هفت بار به جبهه اعزام شده بود، ولي اين آخرين بار خيلي مهربان و رئوف شده بود و براي رفتن به دشت و پام افتاده بود و از من كسب اجازه كرد.
شب قبل از رفتن به همراه پدرش به حمام رفته بود و بعد از اين كه پدرش به خانه آمده همه مارو در خانه منتظر گذاشت كه بعدها فهميديم براي خداحافظي از اهالي محل به منزل تك تك آنها رفته بود. موقع رفتن زُل زد تو چشمام و از من خداحافظي كرد و رف و ديگر برنگشت. من هيچ وقت اين طرز خداحافظي پسر شهيدم را فراموش نميكنم، خداحافظي عجيبي بود.
«به نقل از مادر شهيد»
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
۸ بهمن ماه س#الروز_شهادت #طلبه_شهید #مهدی_ساوخی گرامی باد. 🥀 #زندگینامه دوازدهم اسفند 1344، در ر
#سیره_شهدا
#مناجات
#شهید_مهدی_ساوخی
سپاس بيكران خداوند يكتا را كه به ما هستي بخشيد تا نثار مكتبمان كنيم. درود بر پيامبران بزرگ الهي به ويژه پيامبر بزرگ اسلام كه ما را به نور ايمان هدايت فرمود و چگونه زيستن را به ما آموخت و درود بر شهيدان تاريخ پرفراز و نشيب، بر آنان كه براي استقرار مكتب تشيّع سرخ علوي و تماميت ارضي خود جهاد كردند و تن به ذلت ندادند و با خون خويش وضو ساختند و بر سجاده خاك به نماز ايستادند و بر گور هميشگي خويش نماز خواندند. درود بر امام خميني اين نور الهي تابيده بر زمين و اين روح خروشان الله كه با قيام پيامبرگونه خويش ما را به خويشتن اسلاميمان باز گرداند و از اسارت چندصد ساله طاغوت رهايي بخشيد و ميرود تا پرچم لااله الا الله و محمد رسول الله را بر بلندترين قله گيتي به اهتزار درآورد و درود بر امت مسلمان و انقلابي كه به زودي وارث زمين شده و مدال افتخار و سرافرازي را از دستان مبارك حضرت مهدي(عجلاللهتعاليفرجه) دريافت خواهد داشت.«كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا». به راستي صبح نزديك است و خط سرخ حسين تا قيام مهدي (عجلاللهتعاليفرجه) ادامه دارد.
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
۸ بهمن ماه س#الروز_شهادت #طلبه_شهید #مهدی_ساوخی گرامی باد. 🥀 #زندگینامه دوازدهم اسفند 1344، در ر
#خاطرات_شهدا
🕊#شهید_مهدی_ساوخی
«من مطمئنم پسرم شهيد شده»
تابستان سال 1370 بود كه از ستاد آزادگان استان به ما خبر دادند اسم مهدي در ليست آزادگان ديده شده از آن جايي كه ما لباس مهدي را تشييع كرده و باور كرده بوديم كه مهدي شهيد شده، ديگر باورمان نميشد مهدي تا به حال اسير بوده و الان در حال آزاد شدن ميباشد، ولي با اين حال همه از شنيدن اين خبر خوشحال بوديم و در تدارك مراسم استقبال از پسرم به شهر رفتيم، يادم هست كه تمام همرزمان، دوستان و آشنايان مهدي جمع شده بودند؛ همسرم به اتفاق چند تن از بزرگان محل و دوستان و آشنايان براي استقبال به فرودگاه ساري رفته بودند. يكي از آنها برايم تعريف ميكرد همين كه هواپيماي حامل آزادگان به زمين نشست پدر آقا مهدي گفت: پسرم توي اين هواپيما نيست و من مطمئنم كه پسرم شهيد شده، ولي ما حرفهاي مرحوم عليجان را نشنيده به حساب ميآورديم، ناگهان جمعيت به جلو هجوم آورد و هر كس به سراغ فرزند خويش ميرفت ولي مرحوم عليجان از جايش تكان نخورد. آزادگان يكي پس از ديگري از جلوي چشمان ما گذشتند و ما مهدي را نديدم، ناگهان يكي از ما صدا كرد كسي به نام مهدي در جمع شما نيست؟ در همين حال يكي از آزادگان به جاو آمد و اظهار داشت نامش مهدي است اما وقتي نام فاميلياش را شنيديم گويي كوهي از غم و ناراحتي بر ما سوار شده باشد، به زمين نشستيم و شروع به گريه كردن كرديم، بله نام اين آزاده مهدي ساوجي بود نه مهدي ساوخي و فقط اختلاف در نقطه باعث شد كه ما باور كنيم مهدي زنده است.
«به نقل از مادر شهيد»
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani