#مادرانه
سن هشت تا دوازده سال، اوج ترس کودکان در مورد «از دست دادن والدین » است:
- هرگز تهدید به ترک کردن آنها یا دوست نداشتن شان نکنید.
- هرگز همسرتان را تهدید به ترک او و خانه نکنید چون باعث ترس فرزندتان می شوید.
- در حضور کودک از شدت بیماری یا مشکلات جسمی تان صحبت نکنید.
ترس از تنها ماندن و از دست دادن والدین در همه دوره ها وجود دارد ولی در سن هشت تا دوازده سال به اوج خود می رسد.
📸جوانی شهید
علیرضا اسوه ایمان و اراده، صبر و بردباری و خلاقیت و ولایتمداری بود؛ هرگز دوست نداشت از مأموریتهایش سخنی به میان بیاورد؛ با اینکه بیشترین پروازهای جنگی را با هواپیمای (اف ـ 4) انجام داده بود و قهرمان پروازهای برونمرزی محسوب میشد اما در بازگو کردن آن همه رشادت و از خودگذشتگی ابا داشت تا مبادا فداکاریهایش به شائبه ریا آلوده شده و خدای نکرده خودنمایی کرده باشد.
علیرضای من به قهرمان پروازهای برونمرزی شهره بود و حتی زمانی که مسئولیتهای مهم داشت و قانوناً از پروازهای جنگی بر حذر بود، به پرواز درمیآمد و همین امر روحیه سایرین را برای جنگیدن تقویت میکرد.
پسرم از جمله خلبانانی بود که در طول هشت سال دفاع مقدس سختترین عملیاتهای جنگی را انجام داد و به کابوسی برای نیروهای عراقی تبدیل شده بود.
#شهید_سید_علیرضا_یاسینی🌷
#مادرانه
#مادرانه
✨✨برای صحبت با فرزندمان به جای نکن؛
بگویید: چه کاری بکند
✨به جای ندو
بگویید: یواش راه برو
✨به جای داد نزن
بگویید: آرام صحبت کن.
✨به جای روی مبل نپر
بگویید: روی رختخوابها بپر.
✨به جای آب را نریز
بگویید: اگه آب توی بالکن بریزه اشکالی نداره.
✨به جای در را باز نکن
بگویید: اگه فقط بابا اومد در را باز کن.
✨به جای دعوا نکنید
بگویید: حرف بزنید، راه حل بدهید.
✨به جای دستت را بده به من
بگویید: تو دست منو بگیر.
✨به جای نترس
بگویید: تو میتوانی، من هم کنارتم.
✨به جای اسباب بازی را پرت نکن
بگویید: توپ را پرت کن.
─
👩 #مادرانه
مصرف خامه برای کودکان لاغر و ضعیف که در برنامه غذایی خود نیاز به انرژی بیشتر دارند، خصوصا کودکان+1سال،مفیدست.
میتوان خامه را با میوه های فصل تزئین کرد!
🕊🌹🥀🌴🥀🌹🕊
#مادرانه
#مادران_شهدا
#سیره_شهدا
#شهید_والامقام
#احمدرضا_احدی
یکی از دوستان احمدرضا با منزل همسایه مان تماس گرفت ، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت !
پرسیدم احمدرضا که بود؟!
گفت : یکی از دوستانم بود .
پرسیدم : چکار داشت؟!
گفت : هیچی ، خبر قبول شدنم را در #دانشگاه داد .
گفتم : چی؟؟
گفت : می گوید رتبه اول کنکور شده ای !!
من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم ، رتبه اول ؟؟ ، پس چرا خوشحال نیستی؟؟!!
احمدرضا گفت : اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم !
در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد !!!
یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود ، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی ، می گفتم احمدرضا تو الان ، پزشکی قبول شده ای ، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟!
می گفت : می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند!
می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!...
راوی :
#مادر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو