eitaa logo
🌹🌹ریحانة الرسول🌹🌹 25/10
211 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
65 فایل
محفلی دوستانه برای ساختن زندگی عارفانه، عاشقانه و عاقلانه...
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📚 () ((یگانه در ایران)) ✒ 📖 . از همه جا بوی باروت لاستیک سوخته می‌آمد و صدای آژیر آمبولانس‌ها کم شده بود. خبر رسید پادگان جمشیدیه سقوط کرده‌است. مراکز نظامی یکی‌یکی به دست جوانان انقلابی می‌افتاد و من احساس غرور می‌کردم. ایرانی نبودم. از خاور دور، از ، آمده بودم. اما غرور شکسته‌شده‌ام در و را اینجا - هزاران کیلومتر دورتر از سرزمین مادریم- بازیافتنم.... . . 🔹️🔆🔹️(دست نوشته راوی کتاب، یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران): امروز برای من یقین حاصل شد که سرنوشت انسان دست ما نیست. اگر در ژاپن کنار خانواده زندگی میکردم خیلی آرام و ساده بدون حادثه بود، چیزی که مسیر زندگی من را تغییر داد یک فرد مسلمان ایرانی بود، توسط او به دنیای جدید و ناشناخته‌ای آمدم که دل من را پر کرد. شروع زندگی در ایران و جامعه اسلامی برای من جالب و پر از اتفاقات مثل انقلاب و تغییر حکومت و به دنبال آن آغاز جنگ بود نگرانی و ترس نداشتم چرا که به قرآن اعتقاد دارم که میفرماید: «وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا» در زندگی هر وقت جلو میرفتم برایم یک در جدید باز میشد... . این کتاب، زندگی واقعی من است.... .
🕊🌹🥀🌴🥀🌹🕊 یکی از دوستان احمدرضا با منزل همسایه مان تماس گرفت ، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت ! پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت : یکی از دوستانم بود . پرسیدم : چکار داشت؟! گفت : هیچی ، خبر قبول شدنم را در داد . گفتم : چی؟؟ گفت : می گوید رتبه اول کنکور شده ای !! من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم ، رتبه اول ؟؟ ، پس چرا خوشحال نیستی؟؟!! احمدرضا گفت : اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم ! در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد !!! یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود ، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی ، می گفتم احمدرضا تو الان ، پزشکی قبول شده ای ، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟! می گفت : می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند! می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!... راوی :