.
نام کتاب: #روزهای_بی_آینه
((#خاطرات_منیژه_لشگری همسر آزاده خلبان #شهید_حسین_لشگری))
نویسنده: #گلستان_جعفریان
📚#انتشارات_سوره_مهر
.
ما دوتا آدم خسته و رنج کشیده بودیم که حالا هر کدام سعی داشتیم درد و رنجمان را از دیگری پنهان کنیم و همین باعث میشد بیشتر از یکدیگر دور شویم.
اسارت حسین را رها نمیکرد.
اوایل شبها چندین مرتبه از خواب میپرید، خیس عرق میشد و صورتش مثل خون قرمز.
میگفتم: "چهته حسین!"
میگفت مدام خواب میبینم دوباره اسیر شدم و عراقیها دارن من رو میبرن ... اذیتم میکنن....شکنجه میدن..."
گاهی از خواب میپرید چنان عضلاتش قفل میشد که وحشت میکردم.
به او اصرار کردم که پیش دکتر روانپزشکم برویم. رفتیم.
دکتر گفت: "تیمسار باید آرام بخش مصرف کنه؛ اینها از عوارض اسارته و شما هم نمیتونید به اون مسلط بشید، باید به خودتون زمان بدید..."
.
.
روزهای بیآینه خاطرات #منیژه_لشگری، از هجده سال صبر و انتظار برای آزادی همسرش از اسارت است. #خلبان_حسین_لشگری در روزهای ابتدایی جنگ اسیر میشود.
نام او در لیست صلیب سرخجهانی وجود ندارد و در حقیقت هیچکس از زندهبودن او خبر ندارد.
این کتاب روایت گذر عمر، سرگشتگی، وفاداری، درد کشیدن و انتظار و تحمل طوفان حوادث جنگ است.
روایت زنی عاشق، که هرگز امید به بازگشت همسرش را از دست نمیدهد و هجده سال به انتظار مینشیند تا بالاخره این انتظار به پایان میرسد.
ولی این پایان ماجرا نبود....
حالا همهی زخمهای به جامانده و فروخورده از این سالهای رنج، سر باز میکنن و تازه ضرب هم میشوند...
هر کدام، از درد دیگری رنج میبرد و آرام آرام میسوزند.
.
#معرفی_کتاب