eitaa logo
🌹🌹ریحانة الرسول🌹🌹 25/10
164 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
56 فایل
محفلی دوستانه برای ساختن زندگی عارفانه، عاشقانه و عاقلانه...
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘بسم رب الشهدا و الصدیقین🌿 🔸به فکر مثل شــــهدا مردن نباش🌷 به فکر مثل شــهــدا زندگی کردن باش🌹 🔸شرط شهیـــــد شدن بودن است🌹 🔸طـوری رفــتـار کـــنید که وقتـی کسی با شما برخورد دارد احـــساس کند با یک برخورد دارد🌹
💌 🌷 ❤️ پنجم دي 1344 ، در شهرستان ري چشم به جهان گشود. تا دوم متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند كارمند پالا يشگاه بود. به عنوان وظيفه در حضور يافت. چهاردهم بهمن 1366 ، با سمت بی سیم چي گردان در بر اثر اصابت تر كش به پا و سر، شد. پيكر او را در بهشت زهراي شهرستان تهران به خاک سپردند. شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ🌹
🌷 به خون و تیر و ترکش نیست. آن روز که خدا را در همه چیز دیدیم؛ آن روز شده‌ایم... ♥️ @reyhane_alrasool
🍃❁❁❁🌺•✧•✧•🌺❁❁❁🍃 🌿حاج‌احـمدداشـت حڪمِ ریاست‌جمهوریِ رجایی رو در محضر امام«ره» می‌خواند. اون لحظه چهره‌ی خیلی برام قابلِ توجه بود. چهره‌ای گرفته و متفڪر ... شب ازش پرسیدم: وقتی داشتند حڪمِ ریاست‌جمهوریت رو میخواندند، خیلی توی خودت بودی، جریان چه بود؟ بهم گفت: خوب فهمیدی! آن موقع داشتم به خودم می‌گفتم: فڪر نڪنی ڪسی شدی، تو همون رجاییِ سابق هستی؛ از خدا خواستم بهم ڪمڪ ڪنه تا خودم رو گم نڪنم، ازش خواستم قدرتی بهم بده تا بتونم به این مردم خــــدمت ڪنم.🌷 ✍خاطره‌ای از زندگی رییس‌جمهور محمدعلےرجایی 🎤راوی: محـــمودصدیقی
🌹 زنـــگ خــنده با شهــدا ☺️ 🔸ای عراقی قاتل🔸 در خاطره ای از سردار عراقی، فرمانده لشکر پیاده ۱۷ علی بن ابی طالب(ع) آمده است: شب عملیات بدر، بعد از عبور از آبراههای هور فکر می کردم سنگر کمین دشمن پاکسازی شده است، غافل از اینکه دشمن از آن سنگر، حرکات ما را نظاره می کرد. 😶😬 و ناگهان از پشت سر، قایق ما زیر آتش تیربار سنگر قرار گرفت.🎇💣 دو تن از همراهــــانم و یکــی هم مجــروح شد. 😔❤ دو گلوله به سمت راست سینه ام اصابت کرد و ریه هایم را سوراخ و از پشت کمرم بیرون آمد… 😬 همان وقت، به چهار نفر از همراهان که سالم بودند، دستور دادم که برگردند،… و من با پیکر دو شهید، یکه و تنها ماندم… عراقیها آمدند، جیبهای ما را خالی کردند و قایق را هم به کنار سنگرشان بردند…🚥 بعد از آن دوباره عراقیها به طرف قایــق آمــدند و یــکی از آنها متـــوجّه شـد که من زنده ام و به صــــورتم آب ریخت.🌀 چشمهایم باز شد. 😵 مرا به سنگر خود بردند. دستهای مرا بستند و شکنجه ام کردند و اطلاعات می خواستند و حتی دوبار مرا با ریه تیر خورده به داخل آب انداختند. وقتی مرا از آب بیرون کشیدند، دیگر تنفس برایم سخت بود و با دست و پا زدن، خون و آب از ریه هایم خارج می شد. 🤕 آن ها هم ایستاده بودند تا ظهر شد. به آنها گفتم دستم را باز کنید تا بخوانم اما اعتنا نکردند. بااشاره نماز خواندم🕋 تا اینکه متوجه شدم عراقیها دارند وسایلشان را جمع می کنند تا عقب نشینی کنند.✌ آنها رفتند و مرا که دیگر رمقی نداشتم، تنها گذاشتند. تلاش کردم و دستهایم را باز کردم و به زحمت جلیقه ای پوشیدم و تصمیم گرفتم به داخل آب بروم و در نیزارها مخفی شوم. وقتی وارد آب شدم،آب به داخل ریه هایم رفت و دیگر قادر به نفس کشیدن نبودم.😬😵 با زحمت زیاد خودم را از آب بیرون کشیدم و بی حال روی زمین افتادم.😶 ناگهان متوجه صدای قایقهای خودی شدم. بچه های یکی از گردانهای لشکر قم آمدند. مرا شناختند و به عقب منتقل کردند. بی هوش شدم. در بیمارستان شهید دستغیب شیراز چشمهایم را باز کردم. بالای تخت من کاغذی زده بودند که نوشته بود: عراقی .... خانم پرستاری وارد اتاق شد و تا به تخت من رسید، محکم بر سر من کوبید 😶😬 و گفت: ای قاتل عراقی! اما من که بی رمق روی تخت افتاده بودم، به او گفتم: من عراقی نیستم، فامیلی من عراقی است😑😂
🌷‏با هم رفته بودیم دیدن هنرمند عکاس جنگ، حاج بهزاد پروین‌قدس. صحبتمون گل انداخته بود که حاج بهزاد یکهو بلند شد رفت دوربینش رو آورد، لنز بزرگی بهش بست، تنظیمش کرد و همینطور که داشت دوربین و می‌آورد بالا گفت: "من از هر کی عکس گرفتم شده‌ ها!" و شاتر زد و شد این عکس. 🌷 📖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 بیانات معظم انقلاب درمورد برونسی 👌 ایشان در این🎙 تاکید کردند که حتما شرح حال✍ این خوانده شود که در کتاب📖خاک های نرم کوشک به طور کلی📦و در کانال به صورت خلاصه📄شرح حال ایشان گفته شد ✍ و همچنین گفته🎙 میشود از درونی که چگونه دلها را تصرف میکرده 🤗
✨﷽✨ 🟢 کم کم آثار و یأس در چهره تک تک بچه های گروه نمایان شد و دیگر با اینکه خیلی کشیده بودیم شدیم و اتفاقا نکته جالب اینکه آن روز، روز باسعادت قطب عالم امکان (عج) بود در حالی که شده بودیم از کمک خواستیم و به ایشان کردیم. نزدیک بود، در قسمتی از آن بیابان خشک و برهوت نظرم را جلب کرد. برایم جالب بود، رفتم که را از ریشه در آورم متوجه چیزی در زیر شدم، ها را کنار زدم، دیدم ریشه از یک روییده است😭 جالب اینکه بعد از تحقیقات هویت مذکور، معلوم شد که نام این بزرگوار بوده است. ❤️الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج❤️
توصیه حججی به برادران وطنمان ایران😘 👈 از همه امت رسول الله می خواهم که فریب فرهنگ و مدهای غربی😡 را نخورید، همواره علی ابن ابی طالب😍 امیرالمومنین(ع) را الگو و پیشوای خود قرار دهید و از درس بگیرید.👌 🔹 خودتان را برای امام زمان روحی لک الفدا و جنگ با به خصوص😡 آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است. ⬅️ همیشه برای بنده🙇‍♂ باشید که اگر این چنین شد بدانید عاقبت همه شما ختم به خیر می شود.👌 ✍️ راه امام حسین را رفتند و حسینی شدند
‍ 🍃 در سال ۱۳۶۱ رفت و هنوز برنگشته است... 🍂 فرمانده ای که آرامش این روزها را از ها و رشادت های او و امثال او داریم. 🍃 چشم های زیادی منتظر هستند و دلهای زیادی از بی خبری اش شدند... 🍂او هم چون اربابش زیر بار ظلم نرفت. نمی دانم سرنوشتش چون شد یا چون اما او نمونه بارز است.حال چه باشد چه .... 🍃منتظران این قصه بلا تکلیفی ۳۸ ساله هنوز هم منتظرند. ، و پایان بده به این بی خبری. بیا، این انقلاب و این روزها نیاز دارد به تو.... 🍂حاج_احمد، دعا کن. نشویم. شرمنده تلاش های تو، دلتنگی ها و بی قراری های خانواده ات. 🍁به مناسبت تولد . 📅تاریخ تولد: ۱۵ فروردین ۱۳۳۲.تهران 📅تاریخ ربوده شدن: ۱۴ تیر ۱۳۶۱.لبنان
. ما هم شهید می شویم ! آری وقتی که در ... لذت گناهانش را حراممان کنیم... مےشویم وقتی به جرم حزب اللهی بودن سرزنش شویم ! این چنین است که جهاد اکبر ، بیش از ... جهاد اصغر ... دارد ... شهدایی از جنس ذوب شدن های ... چندین ساله ... ذره ذره ... . . اما امان از ... چه هایی آمدند و غرق شدند! و آنها هم ، ذره ذره ... غرق شدند اینجا هم مےتواند سکوی پرش باشد و هم مرداب شیطان ... ؟ .
💕🌸♥️ ⇌ 🌱↶ هروقت پسرم می‌خواست بره جبهه، صورتش رو می‌بوسیدم ❄️↺ایشون‌هم‌بوسه‌ای‌به‌پیشانی‌اممی‌زد ↵وقتی خبر شهادتش رو آوردند 📮🖤↯ ↫اولین چیزی که به ذهنم رسید این‌بودکه‌پیشانی‌اش‌روغرق‌بوسه‌کنم↬ .💔. ♥️📎پیکرش‌رو که دیدم،پارچه روکنار زدم➲ .. آمدم پیشانی اش را ببوسم .🥀. اما صحنه‌ای دیدم که جگرم هزار تکه شد➳ ➷➷➷ قسمت بالای صورتش رو نداشت➱ پیشانیش رو برده بود... ↹ راوی: مادر علی‌کلهری✎