eitaa logo
بانوے تراز
53 دنبال‌کننده
713 عکس
458 ویدیو
8 فایل
زݩ ریحانہ اسٺ، این گݪ رانباید رها کرد، این گݪ فقط باید بہ دسٺ باغباݩ باشد، جماݪ براےزنان سرمایہ است و زکاٺ جماݪ هماݩ عفاف است.🌸 ذکر خیرٺ بودبانو میگفتند فلانے خوب رو مےگیرد.. زهرا با حسینش نشسته بود براےخودش"فضه"سوامیکرد🌱 @Khademesardar
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 اگر نانی باشد، شاید ... ❣️ امر و نهی کردن و تحکّمش فقط در حلال و حرام بود. از آن زمان که من بالغ شدم، به سن پانزده سالگی رسیدم، یک بار هم دستور نداد که نانی بخر یا چیزی تهیه کن. گاهی با عبارات لطیفی به ما می‌فهماند که باید کاری بکنیم؛ مثلا می‌فرمود: اگر نانی باشد، شاید این جا صرف بشود. یا می‌فرمود: مادرت مایل است که فلان چیز در خانه باشد. 📚 ‌(عبد محبوب (ویژه نامه پنجمین سالگرد رحلت حضرت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیت‌الله العظمی بهجت)، ص43، به نقل از علی بهجت پور، پسر ایشان) 🆔 @reyhanee_ir
💗 باهم رفیق باشید ❣️ ... امام به پسرها و نوه‌‌هایشان القا می‌کردند که انتظار کار کردن از زنشان نداشته باشند؛ اگر کار کردند، محبت کرده اند. البته به دخترها هم توصیه می‌کردند کار بکنند و در ابتدای عقد نصیحت می‌کردند، بکوشید باهم رفیق باشید. 📚 ‌(روزنامه اطلاعات، ویژه نامه 14 خرداد 1369، به نقل از فاطمه طباطبائی، عروس امام) 🆔 @tarbiat_ir
💗 در حالت عصبانیت هیچ نگو 💠 یکی از دختران ایشان ‌(حضرت امام خمینی) نقل می‌کنند: در ابتدای ازدواج، خدمت حضرت آقا رسیدم که توصیه‌ای بفرمایند. ایشان به بنده فرمودند: «اگر شوهرتان ناراحتی داشت، به هر دلیل به شما چیزی گفت و بدسلوکی کرد، شما همان وقت هیچ نگویی؛ گرچه حق با شما باشد. بگذارید آن حالت عصبانیت که فروکش کرد، حرف خود را بزنید.» عین همین توصیه را به شوهرم نیز کرد. بنده وقتی این حرف را شنیدم، در ابتدا خیلی به آن اهمیت ندادم؛ بعدها که فکر کردم دیدم انصافا ریشه بسیاری از اختلافات خانوادگی به همین جا برمی گردد و لذا از آن به بعد، هر وقت کسی از من توصیه‌ای درباره مسایل خانوادگی خواسته است، همین سفارش حضرت امام را گفته ام. 📚 ‌(مجله حوزه، ش55، ص58، به نقل از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیت‌الله سیدحسن مرتضوی لنگرودی) 🆔 @reyhanee_ir
💗 تأکید بر تربیت دینی فرزندان ❣️ آن شهید ‌(شهید باهنر) به عنوان پدر سعی داشت فرزندان خویش را آن گونه که اسلام نیاز دارد، بار آورد و تأکید زیادی بر چگونگی تعلیم و پرورش فرزندان خود می‌کرد و ما را به فراگیری معارف اسلامی ترغیب می‌نمود و توصیه می‌کرد در روابط خود با افراد مختلف، شئونات دینی و اخلاق اسلامی را رعایت کنیم. مدام برایمان الگوهایی را معرفی می‌نمود تا ما نیز مثل آنان عمل کرده و آینده‌ای خوب داشته باشیم. 📚 ‌(گلشن ابرار، ج8، ص312؛ در احوالات شهید دکتر محمدجواد باهنر، به نقل از فرزند شهید) 🆔 @reyhanee_ir
💗 پدر باید با عطوفت رفتار کند 💠 علامه حسن زاده آملی، شاگرد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیت‌الله الهی نقل می‌کند: ❣️ خاطره‌ای از مرحوم آقای الهی درباره میرزا علی آقای قاضی دارم. یک روز پس از نماز که به منزل آمدم، پس از خوردن ناهار آماده استراحت شدم؛ ولی بچه‌‌ها با سروصدا و بازی نگذاشتند. من که خسته بودم، با بچه‌‌ها و مادرشان دعوا کردم؛ در حالی که نباید دعوا می‌کردم. بالاخره در محیط خانواده پدر باید با عطوفت رفتار کند. پس از لحظاتی ناراحت شدم، به حدی که اشکم جاری شد. از خانه بیرون رفتم و مقداری میوه و شیرینی برای بچه‌‌ها خریدم تا دلشان را به دست آورد و از ناراحتی‌ام کاسته شود؛ ولی جناب رسول الله فرموده: «دلی را نشکن که اگر شکسته شد، قابل التیام نیست؛ چنان چه اگر ظرف سنگینی شکست، با لحیم اصلاح‌ نمی‌شود.» ❣️ زمین و آسمان بر من تنگ شد و احساس کردم که‌ نمی‌توانم در آمل بمانم. از آمل بیرون آمده به قصد عزیمت به تبریز و رفتن به محضر آقا سیدمحمدحسن الهی به تهران آمدم. قبل از بیان ادامه واقعه، نکته‌ای را باید مطرح کنم و آن این که در قم، وقتی که خدمت آقای الهی می‌رسیدم، از ایشان می‌خواستم شما که به محضر آقا (آقای قاضی) مشرف می‌شوید، سفارش ما را هم بکنید. با این که آقای قاضی وفات یافته بودند، اما شاگردانش هم چون آقای طباطبائی، آقای الهی و آقای شیخ محمدتقی آملی خدمت‌‌‌شان می‌رسیدند. نفس قدسه الهیه می‌تواند در همه عوالم حشر داشته باشد و این مطلب از آیات و روایات استفاده می‌شود. ❣️ علی‌ای حال، هنگام اذان صبح به تبریز رسیدم و به مدرسه طالبیه رفتم. پس از خواندن نماز صبر کردم تا مقداری از روز بگذرد؛ آن گاه پس از پرس وجو به منزل آقای الهی رفتم. پس از چند لحصه خودشان آمدند و پس از احوال پرسی اظهار داشتند: «من‌ نمی‌دانستم شما قم هستید یا آمل؛ لذا می‌خواستم نامه‌ای به اخوی ‌(علامه طباطبائی) بنویسم تا نامه را به شما برسانند.» با تعجب عرض کردم: «آقا چه اتفاقی افتاده که می‌خواستید مرا در جریان بگذارید؟» فرمودند: «من خدمت آقا مشرف شدم و سفارش شما را به ایشان کردم؛ ولی حاج آقای آملی (ایشان خیلی مؤدب بودند و مرا حاج آقا خطاب می‌کردند) ایشان از شما راضی نبودند.» با شنیدن این جمله تا لاله گوش سرخ شدم. عرض کردم: «آقا چطور؟ چرا راضی نبودند؟» فرمودند: «ایشان به من گفتند آقای آملی چطور هوس این راه را دارد؛ در حالی که با عائله‌اش این طور رفتار می‌کند؟» بعد فرمود: «حاج آقای آملی! داستان رفتار با عائله چیست؟» زبانم بند آمد و اشکم جاری شد و نتوانستم حرفی بزنم. ❣️ سبحان الله! پس حجج الهیه چه مقاماتی داشتند؛ آگاه به عالم اسرار بودند؛ ولی زبان‌ نمی‌گشودند جز در مواردی که لازم بود تا اسراری را برملا سازند. 📚 ‌(الهیه، ص61) 🆔 @reyhanee_ir
💖 آقا بلند شدند و شعار دادند 💗 یک روز که همه دور هم در اتاق جمع بودیم، علی ‌(فرزند سیداحمد خمینی) گفت: من می‌شوم امام، مادر هم سخنرانی کند، آقا هم بشوند مردم. علی از من خواست که سخنرانی کنم. من کمی صحبت کردم و بعد به آقا اشاره کرد که شعار بده. آقا هم همان طور که نشسته بودند، شعار دادند. علی گفت: نه، نه، باید بلند بشی. مردم که نشسته شعار‌ نمی‌دهند. بعد آقا بلند شدند و شعار دادند. 📚 ‌(ستوده، پابه پای آفتاب، ج1، ص190، به نقل از فاطمه طباطبائی، همسر سیداحمد خمینی) 🆔 @reyhanee_ir
💗 عطوفت و مهربانی به فرزندان ❣️ پدر ‌(‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیت‌الله محمدجواد انصاری همدانی) ما خیلی مهربان بود. مادر ما که در سن 25 سالگی فوت کردند و به رحمت خدا رفتند، ایشان خودشان در کارهای خانه کمک می‌کردند. روزهایی که روزه می‌گرفتیم خودشان برای ما افطار درست می‌کردند و ما هم برای این که ایشان افطاری درست می‌کردند، با شوق روزه می‌گرفتیم. ایشان حتی شب‌‌ها ما را بیدار نگه می‌داشتند و می‌گفتند میوه بخورید تا روزها بخوابیم و روزه برایمان سخت نشود. به زندگی خیلی می‌رسیدند. در مورد تهیه لوازم منزل، خودشان وسایل و لوازم خانه را خرید می‌کردند. مواظب بودند ما کمبودی نداشته باشیم. با آن همه مشغولیتی که داشتند، شبی 10 دقیقه ما را جمع می‌کردند و برای ما صحبت می‌کردند. ... خیلی به فکر ما بودند چی می‌خوریم، کجا می‌رویم. شب‌‌ها تا صبح به نماز و ذکر می‌گذراندند و روزها در کارهای خانه خیلی کمک می‌کردند. 📚 ‌(سوخته، ص165، به نقل از خانم فاطمه انصاری، دختر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیت‌الله انصاری) 🆔 @reyhanee_ir
💗 تسویه بین اولاد ❣️ یکی از روحانیانی که به درس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیت‌الله العظمی بهجت حاضر می‌شوند، تعریف کردند: یک شب دختر کوچک ترم را نوازش کردم و بوسیدم، و دختر بزرگم که خواب بود، نبوسیدم. در همان حال، لحظه‌ای در دلم خطور کرد که مبادا بیدار باشد و به خاطر این که او را هم نوازش نکرده‌ام، ناراحت شود. اعتنایی نکردم. صبح اول وقت که خدمت آقا رسیدم، دقیقا بعد از سلام، خطاب به بنده گفتند: «إن شاءالله تسویه بین اولاد را که رعایت می‌کنید؟!» 📚 ‌(فریادگر توحید، ص208) 🆔 @reyhanee_ir
💖 تذکر با لطف و مهربانی 💗 دختر مرحوم سیدهاشم حداد درباره اخلاق ایشان در مواجهه با خطای فرزندان چنین می‌گوید: «در برابر خطای بچه‌‌ها می‌خندید و با صحبت کردن، خطای آن‌‌ها را گوشزد می‌کرد.» سیدقاسم حداد نیز می‌گوید: «خطا را با نصیحت و لطف تذکر می‌داد و هیچ وقت با خشونت رفتار‌ نمی‌کرد.» 📚 ‌(دلشده، ص127) 🆔 @reyhanee_ir
💗 پیامد آزردن فرزند ❣️ یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط می‌گوید: فرزند دو ساله ام ـ که اکنون حدود چهل سال دارد ـ در منزل ادرار کرده بود و مادرش چنان او را زده بود که نزدیک بود نفس بچه بند بیاید. خانم پس از یک ساعت تب کرد، تب شدیدی که به پزشک مراجعه کردیم و در شرایط اقتصادی آن روز، شصت تومان پول نسخه و داروی او شد؛ ولی تب قطع نشد، بلکه شدیدتر شد. مجددا به پزشک مراجعه کردیم و این بار چهل تومان بابت هزینه درمان پرداخت کردیم که در آن روزگار برایم سنگین بود. شب هنگام جناب شیخ رجبعلی خیاط را در ماشین سوار کردم تا به جلسه برویم. همسرم نیز در ماشین بود. جناب شیخ که سوار شد، اشاره به خانم کردم و گفتم: والده بچه هاست، تب کرده، دکتر هم بردیم، ولی تب او قطع‌ نمی‌شود. شیخ نگاهی کرد و خطاب به همسرم فرمود: «بچه را که آن طور‌ نمی‌زنند. استغفار کن؛ از بچه دلجویی کن و چیزی برایش بخر؛ خوب می‌شوی.» چنین کردیم، تب همسرم قطع شد. 📚 ‌(محمدی ری شهری، کیمیای محبت، ص138) 🆔 @reyhanee_ir
💗 هم تفریح، هم معنویت ❣️ یادم می‌آید یک روز جمعه‌ای از صبح، ما خیلی شیطنت کرده بودیم. ایشان فرمودند: بابا بیایید. رفتیم. گفت: «شیطنت هایتان را کردید، مانعی ندارد؛ اما الآن این ذکر عصر جمعه است، این را هم بگویید.» آن موقع ما دوم سوم ابتدایی بودیم. من از همان موقع حفظ کردم. فرمودند: هفت مرتبه بگو: «اَللّهُمَّ اِدفَع عَنَّا البَلاءَ مِنَ السَّمَاء اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیر؛ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَدٍ وَ آلِ مُحَمَد». 📚 ‌(در احوالات شهید مطهری) 🆔 @reyhanee_ir
💖 از پدری فرزانه 💗 نور چشم عزیزم، دختر گرامی‌ام، خانم مطهری! سلامت و سعادت تو را از خداوند متعال همواره مسألت داشته و دارم. فرزند عزیزم! می‌گویند: ✨ مرد خردمند هنرپیشه را ✨ عمر دو بایست در این روزگار ✨ تا به یکی تجربه آموختن ✨ با دگری تجربه بردن به کار ❣️ ولی بعضی افراد آن چنان زیرک و باهوشند که گویی دو بار به دنیا آمده اند و این، بار دوم است؛ و بعضی افراد چنانند که با چند بار به دنیا آمدن هم تجربه‌ نمی‌آموزند؛ و من امیدوارم و از خداوند متعال مسألت دارم که تو و سایر فرزندانم از گروه اول باشید. 💠 دختر عزیزم! خداوند متعال می‌فرماید: 🌺 «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِیدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ؛ 🌸 و آنگاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر واقعا سپاسگزارى كنید، (نعمت) شما را افزون خواهم كرد و اگر ناسپاسى نمایید، قطعا عذاب من سخت‏خواهد بود.» ‌ ✍️ (سوره ابراهیم، آیه7) 🍃 امید و آرزوی من این است که همه فرزندانم قدردان نعمت‌‌ها و تفضلات الاهی باشند تا روز به روز خداوند بر تفضلات خود و نعمات خود بیفزاید. 📚 ‌(مرتضی مطهری، 5 مهر 1356) 🆔 @reyhanee_ir